eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه اشتیاقی و شوری، که من چکاوک لالم پر از چکامه ی نابم ولی چه جای مجالم ترانه ام که نشستم در انتظار ترنّم به رغم بی پر و‌ بالی، هُمای اوج خیالم تو را به خواهش خُنیای ناشنیده، نگاهی که لا اقل دو سه آهی به جای نغمه بنالم تو را به ناز مضامین ناسروده، صوابی به قدر خرده جوابی به کاسه های سؤالم الا مُقلّب الابصارِ والقلوب، چه می شد تحوّلی بچشانی به حالِ رو به زوالم چه زجرها "منِ" رامَم، کشید از "منِ" یاغی چنانکه از "دل سنگم" بُرید "قلب زلالم" زمانه عرصهٔ جنگ است، جنگ بین "من" و "من" نبرد باطن"هند" و ضمیر "حمزه" خصالم اگرچه روی سیاهم کِشد به صورت "وحشی" قسم به "رحم محمّد" ، غلام حیدر و آلم «محمدحسین رشیدی» ۱۷ فروردین ۱۴۰۰
؏ـاشق ڪہ شـدۍ ؛ شـعر شود خنجر تیزۍ .. گـٰاهـے بدرد ، گـٰاهـے شِڪافد جگـرٺ را ! ؛🌿''
از کجا اینهمه زیبا بلدی حبس کنی دل دیوانه ی ما را وسط سینه ی خود اکرم_نورانی
اصلاً چرا دروغ؟ همین پیش پای تو گفتم که یک غزل بنویسم برای تو احساس می‌کنم که کمی پیرتر شدم احساس می‌کنم که شدم مبتلای تو برگرد و هرچقدر دلت خواست، بد بگو دل می‌دهم دوباره به طعم صدای تو از قول من بگو به دلت نرم‌تر شود بی‌فایده‌ست این‌همه دوری، فدای تو! دریای من! به ابر سپردم بیاورد یک آسمان بهانه‌ی باران برای تو ناقابل است، بیشتر از این نداشتم رخصت بده نفس بکشم در هوای تو... ‏
رفته ام گرچه دلم منتظر «برگرد» ست چقدَر صبر از این زاویه اش نامرد ست دست های تو زده طعنه به دیواری كه هر چه كردم بشود گرم كماكان سرد ست موی مشكی تو را دیده ام و بعد از آن همه جا صحبت از این شبزده ی شبگرد ست عشق در دامنه ی عقل نمی گنجد چون آنچه در دامن دل رشد كند پر درد ست دست بردم به قلم تا كه بگویم با تو: رفته ام گرچه دلم منتظر «برگرد» ست
این مثل های قدیمی هم به بخت من نساخت من تو را " می خواستم " اما " توانستن" نشد .
دزدی بوسه عجب دزدی پُر مَنفعتی ست که اگر بازستانند، دوچندان گَردد
مؤمنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟ بر مسلمانی که؛ کافر می شود پیغمبرش..
مرا به حبس بیانداز توی آغوشت! -
جای دارو دُکترم تنها سفر تجویز کرد؛ گفت گاهی دل بریدن؛ رو به راهت می کند...
🖇🌱 یادش‌همھ‌جاهسٺ‌خودش‌نوشِ‌شما(: ای‌ننگ‌براومرگ‌برآغوشَ‌شما(:
جیب کم عمق پسر راه به جایی نبرد. دختران از پی هم تند زبان می‌ریزند...
بیا که میرود این شهر رو به ویرانی ... بیا که صاف شود این هـوای بارانی!
🖇🌱 از خدای خود فقط بی دردی دوران مخواه قندِ خالی را چه لطفی؟! چای تلخی بایدش
کو که سامان بدهد این همه ویرانی را...
برای پشت بی صاحب، دوباره خنجر آورده به هرکس بال و پر دادم برایم دُم در آورده تنفر دارم از عشقی که جای بوسه و لبخند برایم ارمغان همواره چشمانی تر آورده جدایی بهترین کارست وقتی حد و مرزی نیست همین عشق دو روزه با خودش کلی شر آورده چه راحت می شود تعویض، مرد آرزوهایش...!!! شنیدم رو به سمت قبله گاهِ دیگر آورده قرارش جای دیگر بود و دائم بی قرارش من... مبارک باشد انگاری گل و انگشتر آورده... خیالی نیست دارد می رود...اما نمی داند... خدا هرچیز را ازمن گرفته بهتر آورده...
چشمم به جمال گنبدش تا افتاد یا حیدر کرار به لبها افتاد پا بال در آورد پرد سمت حرم قلب از طپش زیاد از پا افتاد...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋 درد دل با کس نمیگویم، به غیر از یار خویش ... کشته را بنگر، شکایت نزد قاتل میبـرد!!
میان سینه‌ی ما آتشی به نام دل است  که یادگار گرانمایه‌‌ای ز دلبر ماست!... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋
ای عشق به شوق تو گذر می‌کنم ازخویش تو "قاف" قرار من و من "عین" عبورم 🍃👌❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋
چه صبور است... چه دلِ بزرگی دارد که پایِ دلتنگیِ ... تا صبح بیدار است... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋
‏از تو گفتن کار هر کس نیست ای زیبا غزل من برای گفتنت باید که مولانا شوم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋
سرمست شد نگارم, بنگر به نرگسانش مستانه شد حديثش, پيچيده شد زبانش گه مي فتد از اين سو, گه مي فتد از آن سو آن کس که مست گردد, خود اين بوَد نشانش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@shapark1🦋🌺🦋
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست بعد تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست 🕯🌺
دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای ! ماه من ، آفت دل ، فتنه ی جانها شده ای. ! پشت ها گشته دوتا، در غمت ای سرو روان تا تو درگلشن خوبی گل یکتا شده ای خوبی و دلبری و حسن , حسابی دارد بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟ حیف و صدحیف که بااینهمه زیبایی و لطف عشق بگذاشته اندرپی سودا شده ای شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای بین امواج مهت رقص کنان می بینم لطف را بین ،که به شیرینی رویا شده ای دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای.. ؟
آخر چه کُند؟ با دل من علم پزشکی؛ وقتی که به دیدارِ تو بسته ضربانم...
پاییز من عزیز غم انگیز برگ ریز... یک روز میرسم و تو را می بهارمت...! (سید مهدی موسوی)
خانه خشتی،قدیمی،قل قل قلیان،گرامافون،قمر تکیه بر پشتی زده یار و صدای تار فکرش را بکن♥️
یک نکته فقط داشت قضایای زلیخا... عاشق شدن ارزنده ترین لکه یِ ننگ است #
🌱🖇 چشمان تو سازنده ی عشق است و بديهی‌ست... اين دل نشود بعد نگاهت دگر آرام ...! ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌