eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
سهمِ من بود تماشای نگاهت اما... چشم من دور که شد چشم چَرانی کردند!
از‌ تــو ‌بَـرکـنــدَن دل ، مُمکـن اگـر ‌بـود‌ مَـرا بـــه‌ تـَمـنای تـو ‌کِی ، ‌این هَمه جان می‌کَندَم ؟
من بلد نیستم بگم دوستت دارم ولی پشت همه ی سلام ها، کجایی ها، مراقب خودت باش ها، خنده ها، سکوت ها، راه رفتن ها، نگاه کردن ها، کلی دوستت دارم پنهونه... 👤محمدجواد منوچهری
با تو حال خوش و احوال پریشان خوب است...
من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه تیرم به خطا می‌رود اما به هدر، نه دل خون شده وصلم و لب‌های تو سرخ است سرخ است ولی سرخ‌تر از خون جگر، نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیا با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه! بدخلقم و بدعهد، زبان‌بازم و مغرور پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟ یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد یک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه! |•فاضل‌نظری•|
نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی
نباشم در جهان تا تو نباشی یار من...
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد 👤حافظ
در پِی همزاد خود باش و سراغ ما نیا.. شانِ دریا نیست با یک استکان، هم صحبتی..
از دل به دلت راهی، می‌خواهم و دیگر هیچ مَکتوب نمی‌فهمم! پیغام نمی‌دانم!
چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما خوشا به کنج اتاقم، خوشا جهان خودم
گـر اسیـرخط و خالی شـد دلـم‌، عیبم مکن مرغ جایی می‌رود کانجاست آب و دانه‌ای
ظاهرش يڪـ ميم ، تنها بيش نيست اما چرا...؟ حاصلِ جمعش بە اسمم را ڪـە ڪَویی ، بی نهایت مےشوم...!!
زلف تو در کمندِ جنون می‌کشد مرا خوش‌خوش به کوی عشق درون می‌کشد مرا هرجا که می‌گریزم از این فتنه، ناگهان عشقت عنان‌گرفته برون می‌کشد مرا من دل نمی‌دهم به لب و چشم او، که یار گاه از فسانه، گَه به فسون می‌کشد مرا بر خاک آستان تو گریَم به خون دل چون خاک می‌دواند و خون می‌کشد مرا «شاهی»! به کوی عشق مکن بعد از این قرار کاین دل به گوشه‌های جنون می‌کشد مرا...
سرِ یک سؤ تفاهم ، من و تو ، ما نشدیم دخترِ من به تو میرفت اگر قسمت بود...!
برکه بودم در خیالم شوق ماندن داشتم بر تنم تصویر ماهش را نگه می داشتم رفت و بی او مرگ هم جویای حال ما نشد زنده بودن را چنین مشکل نمی پنداشتم گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد💔 کاش بعد از رفتن او پای گشتن داشتم با تمام شهر اگر ناسازگاری کرده ام جای او را در دلم خالی نگه می داشتم دوست ها را حذف کردم تک تک از تنهایی ام جا برای هیچ کس جز یاد او نگذاشتم وصل او را از خدا می خواستم تا قبل از این! دیدمش با دیگری.. دست از دعا برداشتم
با هیچ‌کس به غیر خودت دردِدل نکن ناگفته‌ها بزرگ‌ترین گنجِ عالم‌اند ...!
دلتنگ و دل سپرده دل‌آرام و دل‌فریب ما را چنین بخواه و خودت آنچنان بمان...
اگـــــــــرچه در دلـم درد کمی نیست برای زخـم هـــــــــایم مرهمی نیست پرم از غصـه، ســــوز و آه... امــــــــا خدایا! چون تو می‌بینی غمی نیست
همه ی سـهـم مـن از عشق تــوغم بود ولی دوست دارم ڪه تو را شادببینم ای دوست
باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم، آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا به خدایی که خودم میدانم... نه خدایی که برایم از خشم، نه خدایی که برایم از قهر، نه خدایی که برایم ز غضب ساخته‌اند. به خدایی که خودم میدانم، به خدایی که دلش پروانه است، و به مرغان مهاجر هر سال، راه را میگوید... و به باران گفته است باغ‌ها تشنه شدند، و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست، که مبادا که ترک بردارد... به خدایی که خودم میدانم چه خدایی جانم...
در هر گذر که باشی نتوان گذشتن از تو آری چو جانی و کس از جان گذر ندارد سلام شب همگی بخیروخوشی🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 گردون پى شكست دل ما فتاده است این شیشه را به ساقى كوثر سپرده‌ایم