eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر روزی به دست آرم سرِ زلفِ نگارم را شمارم موبه‌مو شرحِ غمِ شب‌های تارم را
🌹گریستم🌹 آخر نشستم و دو سه دریا گریستم میخواستم بگویمش امّا گریستم او‌ بین جمع بود غرورم نمیگذاشت در خلوتم نشستم و تنها گریستم گریه امان نداد که بهتر ببینمش صد حیف در زمان تماشا گریستم ابرم که اشکِ من همه را شاد می کند آری بخند ای گل زیبا ، گریستم گویا به خاکِ‌ من نَمی از اشک بوده است تا پایِ خود نهاده به دنیا گریستم شاید دعا به گریه من مستجاب شد دیشب به این امید خدایا گریستم حالم ردیف نیست غزل گریه میکند وقتی ردیف هم‌‌ شده حتّی «گریستم» فروردین ۱۳۹۷
روضه ى صحن دلم از نفس حقّ رضاست زائر كوى رضا بودن من لطف خداست جاي جاي حرمش بوى خدا مى آيد حرم حضرت او پايگه اهل ولاست هر كجاى حرمش پاى گذارم بينم محفل روضه ى سالار شهيدان برپاست زائرى از ره دور آمده بود و ديدم دست بر سينه كه گويا به لبش ذكر دعاست سر خود را ز ادب بر روى ديوار نهاد دست بر حال قنوت آمد و انگار گداست خستگىِ ره دور از تن من بيرون رفت از همان نور كه از صحن قشنگش پيداست جان من باد فدايش كه غريبش خوانند آن امامى كه مسمىٰ به غريب الغرباست : دلخوشم تنها به‌ اینکه این غریبِ بی‌پناه می‌شود آرام روزی در پناهت عاقبت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
چرخ شنید ناله‌ام، گفت منال سعدیا! کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من..
حدیث عشق نگردد کهن که سال به سال بهار حسن تو گـــــل‌های تازه‌تر دارد..
🌤در بـاور صبــح، عشــق و امیــد تویی بــاغ غــزل و شکــوفــه ی بیــد تویی از دسـت نـده فرصـت خوشبخـتی را برخیز و طلوع کن که خورشید تویی
سرمایِ دی و بهمن و خونابه یِ اسفند پاشیده به دیوارِ زمانم! چه بهاری...؟
گریه‌ ام مثل خودم مثلِ غمم تکراری‌ ست...!
یا امام رضا(ع) با نام تو شعرم شود اغاز قشنگ است یا نوکری من شود احراز قشنگ است گفتم که بیایم غم دل با تو بگویم با مَحرم اگر فاش کنم راز قشنگ است با روی سیاه آمدن از روی طمع بود چون دیده ام از سوی تو اغماض قشنگ است هر چند گداها همه در بند نیازند از جانب معشوق ولی ناز قشنگ است دردی بده تا معتکف کوی تو باشم گویند که در کوی تو اعجاز قشنگ است بالم بده با پا نتوان دور تو چرخید طوف حرمت لحظه ی پرواز قشنگ است دیدم که شدم زائرت از خواب پریدم هر چند که رویاست ولی باز قشنگ است..
"روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم" چگونه رفتن او را دگر نظاره کنم به یاد آن رخ زیبا به یاد چشمانش... نگاه بر گل سوسن و بر ستاره کنم ز دوریش به خدا من چنان کنم ناله... که این دل خود را پر از شراره کنم اگر چه شعر من عام است خدا که می داند به نیت در ذهن خود به او اشاره کنم منم که مست دو چشمش شدم در این بازی کجا هوس مِی‌ کهنه و یا پیاله کنم جنون عشق تو پیچیده در هوای دلم... چگونه این دل خون را دگر اداره کنم تو رفتی و به دلم اعتنا نکردی ، من... تو را به خداوند عاشقان حواله کنم! و در آخر بپرسم این سوال غمگین را "دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟" "عاصی" 💔❤️
«عشق» آمده‌ است، عقل برو جای دیگری یک پادشاه، حاکم یک سرزمین بس است...
خطاطِ خطِ چشم تو،مِی را دوات کرد آنگه نوشت: مست شدن مطلقاً حرام