eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
55 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
من را به تو این نذر و دعاها نرساندند ای کاش مهیا بشود گاه ، گناهی....!
دزدکی آمدم و نیم نگاهی کردم تو نبودی و منم،آه چه آهی کردم بی خبر بودم و حیران همه جا را گشتم با خبر گشتم و کاری که تو خواهی کردم میروم پشت سرم آب نریز از حرصت من که از پیش،قدم سوی دو راهی کردم جرم دزدیدن دل چیست بگو ای قاضی بی گناهست ولی من چه گناهی کردم راستی این گل مریم به تو تقدیم ولی تو نبودی و منم میل سیاهی کردم
آمدی دل ببری یا سر دعوا داری اینچنین خواسته ای با رخ زیبا داری هرکه فهمید نگاهت زده آتش دل را نام ابواب جهنم تو به فتوا داری بر کمین های زلیخا نبُوَد آگاهی پس کجا عزم فرار از دل شیدا داری عاقبت گرچه به زندان برود معشوقه در حقیقت تُویِ مجنون غم لیلا داری یادگاری بهارم گل مریم بوده با شقایق گله از بارش فردا داری آفتابی شده اطراف دو کویت دردم میروی باز ولی سایهٔ تنها داری 🌸چتر بردار که این رایحه باران دارد چشم معشوق مگر آیهٔ سرما داری 🌸دست خالی مرا نیز بگیر ای باران زندگی ،،هیچ،، شما با ،،همه،، معنا داری
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا واشدنی نیست از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار رویای قشنگیست و اما شدنی نیست از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر، با وصله و اصرار و دعا... ماشدنی نیست ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌ شاعر؟
این چند هزارمین شبِ بیداری است؟ ای عشق فقط حساب دستت باشد...
من منتظر گفتن یک عشق بخیرم کار من از آن بخیر شب هم رد کرد
عشقت بخیر عاشق دیوانه ی خودم امشب خدا بخیر کند حال هر دومان
شب است و بی قراری ام نمی‌دهد امان ولی شبت بخیر مهربان،منم همین حوالی ام
🌱 ای کاش وقتی نیستم در بین زائرها یکبار هم با خود بگویی جای او خالی...
می‌شوی از رفتنت روزی پشیمان منتها🌸🍃 موقع برگشتنت دیگر من آن من نیستم🌸🍃
🌱 بیا که صوتِ قرآنت کران تا بیکران جاریست طنینِ گام های تو به گوشِ عاشقان جاریست تو که می دانی آقا جان غمِ تنهاییِ ما را نهان از درد لبریز و سرشک از دیدگان جاریست ....
🌱 تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره كردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان با این همه راهی به وصال تو ندارم!
آغاز سخن تویی ، تویی حسن ختام ای نور شکفته در دل ظلمت شام لبخند بزن که عشق گردد آغاز از ما به تو ای سپیدهٔ صبح سلام نور و طرب و سرور و شور و شرری شعر و غزل و سرود صبح سحری قاصر بود این قلم که وصف تو کند از هر چه که خوب خوانمش ، خوبتری 💫
گر رسد بادِ مخالف ، گر وَزد بادِ مُراد بادبانِ کشتی ما ، دل به دریا کردن است
امشب که در هوای تو پَر میزند دلم ای مهربانِ من ، تو کجایی و من کجا؟.... ❤️
دل خراب من دگر خراب تر نمے شود ڪه خنجر غمت از این خراب تر نمے زند
. ...و هر ڪسی ... بہ اندازه‌ے دلتنڪَی‌هایش ... درڪَیرِ شب اسٺ ...
مرا یڪ شب از این شبـها به صـرف ؏ـشـــق دعوت ڪُن برایت عشــق می ورزم تو هــم قدرے محبت ڪن
صد نامه نوشتیم و نخواندیم جوابی ای عهد فراموش، ز پیمان چه نویسیم؟
گر به کیش تو گناه است محبت ، ترسم که جهان را به صف حشر گنهکار آرند...
‌ڪَفتہ بودے دل بڪن از "عشق و من از عشق تــو بر سپیدار سر ڪوچہ "دوتادل ڪندہ ام...
یک سفره است عالمِ هستی که چیده‌اند پَرهای آن به وسعتِ رحمت کشیده‌اند گفتم دلیلِ هستیِ ما را بگو که گفت: ما را برای عشقِ حسین آفریده‌اند.
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو منظومه ی بلند غزل های ناز من! خورشید هم ستاره شود در مدار تو زیبا ترین تغزل بارانی منی می بالد عاشقانه غزل در بهار تو عطری نجیب می وزد از واژه های من هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات باشد که بی بهانه شود در کنار تو جایی که عشق نیز دچار تو می شود از من عجیب نیست شوم بی قرار تو رضا_قریشی_نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌
من بودم و دل بود و کناری و فراغی؛ این عشق کجا بودکه ناگه به میان جست... وحشی بافقی
نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد، حس کردم که این دیوانه پرپر می‌کند یک روز گل‌ ها را... فاضل_نظری ‌‌‌‌‌‌‌‌
خورشید شڪفته در هوایم ، به به! با ڪترے و رقص شعله هایم، به به صبحانه من صبح بخیرے ازتوست با نام تـو شیرین شده چایم، به‌به ❣
یا اینکه تو را عاشق خود میکنم و یا دست از قلم و شعر و غزل میکشم امروز
فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود...!! 🌱