لعنتی ترین قسمت زندگی اونجاست که شمس لنگرودی میگه:
دلخوش نشسته ام که شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود
🍀
مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست
هفت قرن است درین مصر فراوانی نیست
به زلیخا بنویسید نیاید بازار
این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست
حال این ماهی افتاده به این برکهی خشک
حال حبسیهنویسیست که زندانی نیست
چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش
بشنوید از من بیچشم که کرمانی نیست
با لبی تشنه و بیبسمل و چاقویی کُند
ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست
عشق رازیست به اندازهی آغوش خدا
عشق آن گونه که میدانم و میدانی نیست
#حامد_عسکری🌿
شـانـهات را مثـل یک دیوار میخواهد دلم
از نـگاهت جـامِ مِی، بسیار میخواهد دلم
تن به تن، آغوشدرآغوش و لب بر رویِ لب
بوسههایی مست و پرتکرار میخواهد دلم
دستِ یاریبخشو گرمایِ حضورت را به جان
مثل شخصی مانده در آوار میخواهد دلم
غرق عشقت، شببهشب در دفتر شعرِ خیال
واژهی چشم تو و خودکار میخواهد دلم
از نگاهت، بوسهات، از چشمهایت، از لبت
نغمهی سنتور و چنگ و تار میخواهد دلم
تند بادم، بیقرار و مست هر سو میوزم
خواستگاهی مثل شالیزار میخواهد دلم
#مجتبی_خوش_زبان
خوانش.
@Moh3n67625
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مراسم تعزیه ای در عراق کسی که نقش امام حسین عليه السلام رو بازی می کرد آنقدر با احساس ندای«هل من ناصر ینصرنی»سَرداد
که تماشاگران و محبان اهل بیت علیهم السلام طاقت نیاوردند💔😭
ما جواب هل من ناصر تو ایم....✋
حسین 💔
آبادی شعر 🇵🇸
در مراسم تعزیه ای در عراق کسی که نقش امام حسین عليه السلام رو بازی می کرد آنقدر با احساس ندای«هل من
اگه دلتون شکست مارو هم دعا کنید😭😭😭😭
طاق ابروی چو محراب تو از بس زیباست
هر که آمد به تماشا به نمازش نرسید...!
#مولانا
طاق ابروی تو در حلقه آهو چشمان
سست عهدست ولی سخت کمان افتاده است
#صائب_تبریزی
کاش میشد روی هر رنگین کمان
می نوشتم “مهربان “با من بمان
کاش می شد قلب ها آباد بود
کینه و غم ها به دست باد بود
کاش می شد دل فراموشی نداشت
نم نم باران هم آغوشی نداشت
کاش می شد کاش های زندگی
تا شود در پشت قاب بندگی
کاش میشد کاش ها مهمان شوند
درمیان غصه ها پنهان شوند
کاش می شد آسمان غمگین نبود
رد پای کینه ها رنگین نبود
#نیما_یوشج
معشوق من از همه نهانست بدان
بیرون ز کمان هر گمانست بدان
در سینهٔ من چو مه عیانست بدان
آمیخته با تنم چو جانست بدان
#مولانا
🌴🥀🌴
به رفوگران بگویید زِ رفو گذشت این دِل
چه رُفو ڪُنم دِلے را ڪه هِزار پاره دارد...
#راحم__تبریزی
┄┅─═ ⃟🌻═─┅┄
تا عطر تنت به روی این پیرهن است
احساس دل انگیز تو بر جان و تن است
چندیست برای من حقیقت شدهای
آغوش تو تعبیر خیالات من است
#مهدی_ملکی_الف
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش
خورشید شعله ور شد در آسمان برایش
زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند
زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش
دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک
هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش
در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار
در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد
با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش
میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا
از دست پیرمردی افتاد تا عصایش
یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک
آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش
یادِ محاسنی که خون می چکید از آن
یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش
لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه
لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش
تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت
یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش!
#مرضیه_عاطفی
#محرم 🏴
#امام_سجاد
🕊🏴🕊
یک شبی را با غم عشق تو سر خواهیم کرد
هرچه باداباد، آن شب را سحر خواهیم کرد
پیش چشمِ ناوکاندازت به صد عجز و نیاز
از دل و جان دیده و دل را سپر خواهیم کرد
گر ز لطف خویش کم کردی، ولی ما در عوض
بیشتر اخلاص خویش از پیشتر خواهیم کرد
یک شبی خوانی اگر ما را به سوی خویشتن
طیّ این ره را به جای پا ز سر خواهیم کرد
گر به وصف آریم یکدم از دهانت شِکوهای
تا دلت تنگی نگیرد، مختصر خواهیم کرد
هرچه میآید به دست ای دل اگر بخشی به عشق
مینپندارم کز این سودا ضرر خواهیم کرد
بس که شیرین مینگارد وصفِ آن شیریندهن
کِلکِ «منشی» بعد از این از نیشکر خواهیم کرد
#منشی_کاشانی
.
دلم میگیرد از دستت
چه بامن میکنی بی رحم ؟
چه رنجی میکشم بی تو
چه جانی میکنم هرشب !
چه بغضِ پاک و معصومی
برایت میکنم هر بار ...
خدا را خوش نمی آید !
#نرگس_صرافیان_طوفان
🍃
دست از جهان
نشُسته ،، مَڪُن آرزوےِ عِشق!
اين نيست دامنى
ڪه توان ،، بىوضو ،، گرفت!!
#صائب__تبــریزے
🌹
نشسته زنگ جدایی به صفحهی دل من
شکسته شاخهی امید و خانه خاموش است،
تنیده تار سیه، عنکبوت نومیدی
فشرده پنجه و با روح من همآغوش است،
میان خانهی ویرانهی جوانی من،
به هر طرف نگرم جای پای حرمان است
زبان گشوده شکاف شکنجههای فراق:
در آرزوی کسی سوختن نه آسان است!
#فریدون_مشیری
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشمانت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
تو را صدا کردم
در تاریکی ِ شب ها دلم صدایت کرد و
تو با طنین صدایم به سویم آمدی....
#احمد_شاملو
بغل وا کرده بی پروا ، گمانم وقتِ رسوائی ست
عجب لیلای مجنونی ست این حوّای شیرینم
#آرش_مهدی_پور🌿
مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست
هفت قرن است درین مصر فراوانی نیست
به زلیخا بنویسید نیاید بازار
این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست
حال این ماهی افتاده به این برکهی خشک
حال حبسیهنویسیست که زندانی نیست
چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش
بشنوید از من بیچشم که کرمانی نیست
با لبی تشنه و بیبسمل و چاقویی کُند
ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست
عشق رازیست به اندازهی آغوش خدا
عشق آن گونه که میدانم و میدانی نیست
#حامد_عسکری🌿
این شب تاریک، این چشم سیاهش را نگاه!
در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه!
گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او
نیزهدارانند، غوغای سپاهش را نگاه!
نیمهشب دل میربود از من که چشمش بسته شد
پلک خسته، این رفیق نیمهراهش را نگاه!
آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد
حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه!
با رقیبان گفت : آه ، از دوریش ناراحتم
چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه!
#سجاد_سامانی🌿