eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری سعدی
قــوی سپیــدِ عشـقِ مـــن دیده بـه مـن گُشا که مـن بابت بوی عشـــق تـو ّ«صبـح» ترانه خوان شوم. 🌹🌹🌹
آن دم که پا به عرصه نهادم، گریستم یعنی هم از نخست گرفتم عزای خود
دیدمت لرزید دستم، چادر اُفتاد از سرم یک نفر پرسید:خوبی؟! گفتم: اکنون بهترم! زیر لب با اخم گفتی: چادرت را جمع کن... خنده رو، آهسته تر گفتم: اطاعت سرورم :) عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم عشق پاکت مردِ با احساسِ من! شد باورم عشقِ تو رنگین کمان پاشیده بر دنیایِ من... هم تو عشقِ اولم هستی،هم عشقِ آخرم هرچه در انکار کوشیدم نشد؛ ناممکن است! آخرش هم عشقِ من! فهمید گویا مادرم کرده شاعر دختری مغرور را چشمت عزیز... تا نگاهم باز کردی،چادر افتاد از سرم!
ای که نزدیک تری از منِ دلتنگ به من بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری...
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش...
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس در بند آن مباش که نشنید یا شنید ... 🍀
دنیا سڪوت هاے مرا سادہ فڪر ڪرد از حرف دل پُرند اڪَر بے شڪایتند...
💚 دنیا مرا فروخت، مرا باز پس بگیر ای کشتیِ نجاتِ زمین‌خورده‌ها حسین! 💚💚💚
. تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما از خَزَف ناز گهر از بردباری می‌کشیم سنگِ کم گردد تمام از پلۀ میزان ما رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب میزبان ماست هرکس می‌شود مهمان ما ما به تردستی زبان خصم کوته می‌کنیم سبز سازد خار دامن‌گیر را دامان ما نشئۀ رطل گران از سنگ می‌یابیم ما هست در آزادی اطفال گل‌ریزان ما می‌کنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان می‌کند شیرین زمین شور را باران ما غافلان را شهپر طاوس می‌آید به چشم بس‌که رنگین شد ز الوانِ گنه دامان ما نیست چون آیینۀ تصویر، امید نجات عکس روی یار را از دیدۀ حیران ما در گرفتاری ز بس ثابت‌قدم افتاده‌ایم برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما ما ز گل‌پیراهنان صائب به بویی قانعیم از نسیمی یوسفستان می‌شود زندان ما 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّة ثُمَّ إنّها وَضَعَتْ فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف وَبَكَتْ بُكاءًا شَديدًا حَتّی غُشِيَ عَلَيها، فَلَمّا حَرَّكُوها، فَإذا بِها قَدْ فارَقَتْ روحُهَا الدُّنيا... می‌زدودی به دست مجروحت اشک از چشم دختران شهید دل تو باغ داغ یاران بود لبت اما هنوز می‌خندید کاش در شام هم یکی چون تو با رقیّه کمی محبت داشت که به‌جز خار و تازیانه کسی ناز دخت سه‌ساله را نخرید ✍️، ۱۴۰۱/۰۶/۱۱ هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز صلوات 🌷