دیدمت لرزید دستم، چادر اُفتاد از سرم
یک نفر پرسید:خوبی؟! گفتم: اکنون بهترم!
زیر لب با اخم گفتی: چادرت را جمع کن...
خنده رو، آهسته تر گفتم: اطاعت سرورم :)
عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم
عشق پاکت مردِ با احساسِ من! شد باورم
عشقِ تو رنگین کمان پاشیده بر دنیایِ من...
هم تو عشقِ اولم هستی،هم عشقِ آخرم
هرچه در انکار کوشیدم نشد؛ ناممکن است!
آخرش هم عشقِ من! فهمید گویا مادرم
کرده شاعر دختری مغرور را چشمت عزیز...
تا نگاهم باز کردی،چادر افتاد از سرم!
#طاهره_اباذری_هریس
ای که نزدیک تری از منِ دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری...
#تکتم_حسینی
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش...
#حسین_زحمتکش
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید ...
#حضرت_حافظ 🍀
دنیا سڪوت هاے مرا سادہ فڪر ڪرد
از حرف دل پُرند اڪَر بے شڪایتند...
#اصغر_معاذے
💚
دنیا مرا فروخت، مرا باز پس بگیر
ای کشتیِ نجاتِ زمینخوردهها حسین!
💚💚💚
#نوید_نیّری
.
تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما
از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
از خَزَف ناز گهر از بردباری میکشیم
سنگِ کم گردد تمام از پلۀ میزان ما
رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هرکس میشود مهمان ما
ما به تردستی زبان خصم کوته میکنیم
سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما
نشئۀ رطل گران از سنگ مییابیم ما
هست در آزادی اطفال گلریزان ما
میکنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان
میکند شیرین زمین شور را باران ما
غافلان را شهپر طاوس میآید به چشم
بسکه رنگین شد ز الوانِ گنه دامان ما
نیست چون آیینۀ تصویر، امید نجات
عکس روی یار را از دیدۀ حیران ما
در گرفتاری ز بس ثابتقدم افتادهایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
ما ز گلپیراهنان صائب به بویی قانعیم
از نسیمی یوسفستان میشود زندان ما
#صائب_تبریزی
🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّة
ثُمَّ إنّها وَضَعَتْ فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف وَبَكَتْ بُكاءًا شَديدًا حَتّی غُشِيَ عَلَيها، فَلَمّا حَرَّكُوها، فَإذا بِها قَدْ فارَقَتْ روحُهَا الدُّنيا...
میزدودی به دست مجروحت
اشک از چشم دختران شهید
دل تو باغ داغ یاران بود
لبت اما هنوز میخندید
کاش در شام هم یکی چون تو
با رقیّه کمی محبت داشت
که بهجز خار و تازیانه کسی
ناز دخت سهساله را نخرید
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۶/۱۱
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز #حاجقاسم_سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
.
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّة
میزدودی به دست مجروحت اشک از چشم دختران شهید
دل تو باغ داغ یاران بود، لبت اما هنوز میخندید
کاش در شام هم یکی چون تو با رقیّه کمی محبت داشت
که بهجز خار و تازیانه کسی ناز دخت سهساله را نخرید
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۶/۱۱
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
#حضرت_رقیه_شهادت
دلی که سوخته جز آه راه چاره ندارد
که داغ سوختگان غمت شماره ندارد
بیا به دیدن ما خستگان کنج خرابه
ببین که شام غریبان ما ستاره ندارد
بگو به مردم این شهر شوم خیره نمانند
بگو که اشک یتیم حرم نظاره ندارد
رقیه آمده و گریه می کند بغل من
گلایه می کند از این که گوشواره ندارد
گلایه می کند از این که چادرش شده غارت
به روی سر به جز این روسری پاره ندارد
رباب را چه کنم زیر آفتاب نشسته
تمام غصه اش این است شیر خواره ندارد
بغل گرفته خیالِ علی اصغر خود را
دلش خوش است ولی حیف گاهواره ندارد
#حسن_شیرزاد
😭😭😭🥀🥀🥀
#امام_حسین_مناجات
#حضرت_رقیه
زینَت گرفته هَر سُخَنم، با دَمِ حسین
چون عَطردان شده دَهَنم، با دَمِ حسین
از کودکی برای غمش گریه کرده ام
تا روزِ مَرگ سینه زَنم، با دَمِ حسین
بر من دُعای حَضرتِ صِدّیقه می رسد
تا مِشکی است پیرُهَنم، با دَمِ حسین
عیسی نَفَس گرفته اگر با دَمِ علی
من کوهِ نَفس می شِکَنم با دَمِ حسین
من کربلایی از کَرمِ مُجتبی شدم
من عاشقِ دَمِ حَسَنم با دَمِ حسین
هنگامِ غُسلِ من بنِویسید: "کَربَلاء
با تُربتی روی کَفَنم" با دَمِ حسین
یک روضه ی رُقَیّه بخوانید دوستان...
دَر لحظه ی کَفَن شُدَنم... با دَمِ حسین...
#رضا_رسول_زاده
😭😭😭🥀🥀🥀🥀
#امام_حسین_مرثیه
#اسارت
#حضرت_رقیه
تصوّر کن که ظهری گرم باشد جنگ هم باشد
شمار دشمنان بسیار و عرصه تنگ هم باشد
تصوّر کن که بین لشکر دشمن نه تنها شِمر
که خولی باشد و صد حرمله نیرنگ هم باشد
کنارِ این همه جُرثومههای پست و بیاحساس
فقط کافیست اِبنسعْد پیشاهنگ هم باشد
جوانی بر زمین افتاده و دستِ حرامیها
نه تنها نیزه باشد، چوب باشد! سنگ هم باشد
چگونه میشود آیا که روی صورت یک زن
کنارِ جای زخم تازیانه ، چنگ هم باشد
تحمّل کردن سرها به روی نیزه جانکاه است
اگر از کربلا تا شام ده فرسنگ هم باشد
شبیه مادری که طفل او دارد عطش ، امّا
به دشمن رو زدن خیلی برایش ننگ هم باشد
سر خونینِ بابا را برای دختر آوردند
تصوّر کن که دختر بچّه اش دلتنگ هم باشد
#مهدی_خداپرست
😭😭😭😭😭🥀🥀🥀