eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هی خودم را به دل آینه ها می ریزم حرف دل را به نخ قافیه می آویزم می‌چکم بر سر و روی غزلم بی وقفه "باز باران" شده تک درس خیال انگیزم می ‌کِشم لاشه ی دل را به سر راهت باز من که از زخم ترین حادثه ها لب ریزم برگه ها ریخته از دفتر شعرم بی تو خش خشی بی رمق از خاطره ی پاییزم بلکه گنجشک شوی روی سرم بنشینی مرد پوشالی بی مغز سر جالیزم کم کم انگار نگاهت به نگاهم تابید باید اهواز شود با تو تن تبریزم روی "صغرا"ی دلم سایه ی "کبرا"ت نشست وقت آن است که از "حد وسط" برخیزم...
هر کس به خان و مانی دارند مهربانی من مهربان ندارم نامهربان من کو؟
اقرار میکنم که‌ دلم پایبند توست هرچند اعتراف به غم افتخار نیست!
پیراهنی که بویش در چشم شهر پیچید بگذار پاره باشد، مـن‌ با‌ تو‌ بی‌گناهم
جام ما در پرده دارد نغمه‌های جانگداز دست خود کوتاه دارید از لب خاموش ما
قسمت ديده ز هر عضو جدا می‌گيرم به تماشای توام بس كه سراپا مشغول
یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاہ چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد..
آنکه رخسار تو را این همه زیبا میکرد ؛ کاش از روز ازل ، فکر دل ما میکرد…!
ابری ام ، بارانی ام، دریا شو در آغوش من لذتی دارد ببارم ،،، بوسه بوسه بر تنت ♥️°•
آن‌که رخسار تو را این همه زیبا می‌کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می‌کرد آن‌که می‌داد تو را حُسن و نمی‌داد وفا کاشکی فکر من عاشقِ شیدا می‌کرد یا نمی‌داد تو را این همه بیدادگری یا مرا در غم عشق تو شکیبا می‌کرد کاشکی گم شده بود این دلِ دیوانۀ من پیش از آن روز که گیسوی تو پیدا می‌کرد ای که در سوختنم با دلِ من ساخته‌ای کاش یک شب دلت اندیشۀ فردا می‌کرد کاش می‌بود به فکر دلِ دیوانۀ ما آن‌که خلق پری از آدم و حوا می‌کرد کاش در خواب شبی روی تو می‌دید عماد بوسه‌ای از لب لعل تو تمنا می‌کرد   عماد خراسانی
می شود در بغلت جای شوم تا فردا؟ بغلی نیستم... اما بغلت واویلا