غزل قصیده رباعی،چه گویمت ای جان
که لطف و مهر تو در واژه ها نمی گنجد
#ونوس
🍂🍁🍂🦋😊🌙⭐️
کوفیانید ولی،ساکن ایران هستید
کوفه بودید اگر،دست علیمیبستید
کربلایی شده بودید مقاتل میگفت:
پست تر از عمر سعد و خولی هستید
#خسته
#آرمانعلیوردی
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت
صصصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن
طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
ممیخواهی مممشتی به ککلت بزنم
که بیفتد مممغزت ممیان ددهن
پیرگفتا وووالله که معلومست این
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالالم به خخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصصدبار ششکر
که برستم به جهان از مملال و ممحن
مممن هم گگگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنگی مممثل مممن
#قاآنی
محمل لیلی از این بادیه چون برق گذشت
همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
#صائب_تبریزی
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کم صفا ببینید روحیتون عوض بشه😍😊
#لبیک_یا_خامنه_ای❤️
🍃🍂
درونم برف میگیرد دلم قندیل میبندد
روانم زیر پوتین اَبَرمَردی زمستانیست
#علیرضا_آذر
از این که چه آمد به سرم هیچ نگفتم
گفتم که دلم سوخت، نفهمید کجام است
دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
چون شعر مرا دید که دارای پیام است
#ناصر_فیض
آغوش تو
دلچسب ترین
حلقه دنیاست
زین حلقه مکن رحم به من
تنگترش کن ...
#آذر_قاسمی
من از مردن نمیترسم همه ترسم ازین باشد
ک بعد من کسی نتوان دراین حد عاشقت باشد
#محسن_رشیدی
خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت
دیدم از بس ناز داری دل ز دفتر می بری
خواستم شعری بگویم عین چشم ناز تو
دیدم از مردم ، نگفته دین و باور می بری
خواستم جامی بنوشم، مست چشمانت شوم
لیک ترسیدم؛ به مستی،دل تو بهتر می بری
خواستم تا ، گرم آغوش تو ، گرمایم دهد
دیدم ازبس داغتم، از کوره ام در می بری
خواستم جان را ، فدای مهربانی ات کنم
دیدم این نا قابل ست ؛ بی جامِ دیگر می بری
خواستم پا،پس کشم از بسکه میخواهم تو را
دیدمت در عشق پایی ؛ تا به آخر می بری
#حمید_حسینی