eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه فرصتِ جبران بی وفاییِ توست مرا خیالِ سر سوزنی تلافی نیست محمد حسن جمشیدی
چشم تو یک غزل ناب، تمامش شاه بیت من بیچاره فقط با کلمات ادبی در گیرم
میروی تنها برای من بماند این دو چیز خاطرات بودنت همراه صد فریاد و آه... ...
همواره عشق بی خبر از راه می‌رسد چونان مسافری که به ناگاه می‌رسد وا می‌نهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه می‌رسد اینت زهی شکوه که نزدت سلام من با موکب نسیم سحرگاه می‌رسد با دیگران نمی‌نهدت دل، به دامنت چندانکه دست خواهش کوتاه می‌رسد مِیلی کمین گرفته پلنگانه در دلم تا آهوی تو، کی به کمینگاه می‌رسد! هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب وقتی که سیب نقره‌ای ماه می‌رسد شاعر! دلت به راه بیاویز و از غزل طاقی بزن خجسته که دلخواه می‌رسد
ترسم ای دلنشینِ دیرینه سرگذشتِ تو هم ز یاد رود آرزومند را غمِ جان نیست آه اگر آرزو به باد رود!
گفتند که این کار نظام است چرا پس پیدا شده صد گلهٔ گرگ و سگ و کرکس بی بی سی و نشنال سعودی من و تو،پا جمهوری اسلامی ایران نکشد پس گفتند چهل ساله نخواهد شد و اکنون از بیست و پنجش بشمارند همین بس سید علی خامنه ای رهبر و عشق است دارید،بیارید،شبیهش،شده یک کَس
چون لفظِ بر زبان ، که پرید از حضورِ ذهن هم نیستیم خاطرِ او ، هم مزاحمیم ...
با که بايد گفت اين حالِ عجيب؟ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
باید به میانجی‌گریِ یک سرِ مویت، فکری به پریشانیِ احوالِ بشر کرد...
. کافر باشد که با لبِ چون شکرت امکان گُنَه یابد و پرهیز کند
تاج عشق آرے به خاڪسترنشینان میدهند هر گداے عشق راحافظ نخواند شهریار 🖋🍁
باران حکایتیست که ابری دعاکنان بر پای‌بستگان گرفتار گریه کرد