eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه بر دوش_افتخاری.mp3
5.23M
خانه بر دوش علیرضا افتخاری
هم اینکه پای سفر لنگ و لنگ تر میشد دلم برای تو هر روز تنگ تر میــــشد و باز عکس قشنگی که دست من دادی ز داغ دوری ات هر دم ،قشنگ تر میشد تو طعمِ خلوت ِشیرین ِخاطرات ِمنی بدون تو قفسِ خانه سنگ تر میشد کلافِ زندگی ام را به دست غم دادم که رنگ ِسرخ ِمن هی زرد رنگ تر میشد شبیه یک چمدانم ،که خیره مانده به در شبیه یک چمدانم، که تنگ ترمیشد...! 🥀
نیره جهانشاهی: خورشید خزید در پس ابر در شام سیاه روزگاران دیگر رمقی نمانده بر صبح تا گل بدمد دم بهاران گم گشت سخاوت از دل ابر جان داد ز تشنگی چمنزار دیگر نرسد به گوش چشمه اهنگ خوش و صدای باران این شام سیه چو زلف یلدا تار است و کبود و بی سحرگاه دل گم شده در پی وصالش چون اهوی کوه و بیشه زاران در کوچه ی انتظار خشکید چشمان به خون نشسته ی عشق بر باغ خزان که می رساند پیغام و ترانه ی بهاران کاش از پس پرده سر برآری ای ماه بلند خانه ی عشق دیگر رمقی نماند بر شوق ارام و قرار بی قراران اللهم عجل لولیک الفرج
جمکران با پای دل به محضرت آقا،قدم زدم تا سر به خاک پای شما دم به دم زدم اصلا" عزیز فاطمه با این بهانه ها دستی به سمت صید غزل بیش و کم زدم تهران به سمت مسجدتان،جمکرانی ام در قم قرار  یار خودم را به هم زدم آقا غزل نوشته ام و با زبان شعر راهی از آستان شما تا حرم زدم سوت قطار عاشقی ام را خدا شنید از بس که روی ریل زیارت قدم زدم بعد از سلام و عرض ارادت به محضرت یک سر به سامرای دو چشم ترم زدم با زائران مسجد سهله قدم قدم بوسه به خاک پاک قدوم صنم زدم آقا قبول کن غزلم را به لطفتان زیباتر از گذشته غزل  را رقم زدم
نور عصمت دمی که پرتو مهرش به کهکشان گل کرد سحر به شوق درآمد و بوستان گل کرد نسیم بانگ انا الحق وزید از هر سوی سرود سبز ملائک در آسمان گل کرد ستاره خنده‌کنان لا اله الا... گفت شکوه جلوهٔ مهدی در این جهان گل کرد در امتداد زمان چشم آینه خندید بهار قامت دلدار دلستان گل کرد در اختران نگاهش چو نور عصمت بود فروغ مهر سعادت به لا مکان گل کرد چراغ چشم و دل عاشقان عالم شد سرور و عشق و مودّت به بیکران گل کرد و عشق قبلهٔ پاکش چو کعبهٔ جان شد طنین سجدهٔ جبریل مهربان گل کرد صفای واژهٔ شعرش بهار معنا شد و روح باور "کوشا" در این میان گل کرد
با من بمان...کنارِ تو کاری کنم عزیز, از سیب چیدن پدرم اشتباه تر!!!
رویدادی بزرگ می خواهم اتفاقی که بی خبر باشد کاش وقتی به خانه برگشتم کفش های تو پشتِ در باشد...
زهرا سادات موسوی مقدم یک روز میرسی تو از راه، ناگهانی. می‌پیچد عطر نامت والله، ناگهانی. صبح ظهورت از شوق، تا که تو را ببیند. سر می‌کشد ستاره با ماه، ناگهانی... یک عمر دل به یادت در حسرت تو ای یار. با هر نفس کشیده یک آه، ناگهانی یک عمر گریه کردم، یک شب بیا کنارم. اندازه ی سلامی کوتاه، ناگهانی... دنیا شده محیطِ امن ظهور، کم کم موسی بزن قدم در وادیِ طور، کم کم ای شیعیان نشستید؟ باید دگر ببندیم. با اشک ریسه هایی از جنس نور، کم کم آقا تو هم عبا و عمامه را تنت کن. بعدش بزن به شالت عطر ظهور، کم کم نعلین زرد پا کن، آخر رسیده دیگر. از جاده های غیبت، کردی عبور، کم کم... اسپند می‌کند دود، دور سر تو عمه. دستی بکش به روی قلب صبور، کم کم... کرده است از نبودت این روزگار، حیرت. از صبر وطاقت تو این انتظار، حیرت با مِهر تو به قدری، باریده ام که کرده. از بارش دو چشمم فصل بهار، حیرت یا یَاْبْنَ مَنْ هُوَ فی اُمُ اْلْکِتابْ لَدَیْ الله. کرده خدا هم از این ایل وتبار، حیرت بردار تا بگوید این کیست؟ باز حیدر؟!!! تا که کُنَد ز دست تو ذوالفقار، حیرت... کِی می‌شود بیایی، تا که زمین بلرزد. دنیا کند ز شخصِ دُلدُل سوار، حیرت... پهنای کل عالم از این روال خسته. از این همه فشار و فکر وخیال خسته از عیدهای بی تو از جشن های خانه. از این خوشیِ تلخ و بی شور وحال، خسته از یوسفی که کنعان هرگز ندیده اورا. از این دروغِ محضِ تکرار فال، خسته کِی میرسی که گشته دیگر زبانِ دنیا. از دادن جواب سختِ سوال خسته وقتی نبود احمد، دیگر اذان نمی‌گفت. بود از نبود عشقش حتی بلال خسته حالا بدون تو ما خَم گشته و نشستیم. در آسمانِ ظلمت مثل هلال خسته اما امام شیعه در راه انتظارت. باور نکن که باشیم... فرض محال.... خسته.... 🌹🌹🌹🌹
چو خیالِ دیدنت را به سرم نشانه دارم ز فِراقِ نقشِ رویت غمِ عاشقانه دارم زنظر نهفته اما شده ام خرابِ رویت چه کنم کزین تطاول دلِ منصفانه دارم همه شب درانتظارم که ببینم ازتو رویی به خیالِ من درآیی زغمت فسانه دارم دلِ بی ریای من شدزغمت چنین پریشان که ازین پریش حالم گله از زمانه. دارم شبِ من بدونِ یادت نشودچو صبحِ روشن مگر آن چراغِ رویت همه شب به خانه دارم شده ام مثالِ یونس زفراقِ روی ماهت چوغزل سُرای بیدل همه شب ترانه دارم فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
کافر نکند با دلِ من، آنچه تو کردی... 👤 📎چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم...؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•
دور از تو قبیله تا ابد سر گردان دنیا نشود بدون تو آبادان پائیز به زخم ها نمک می پاشد برگرد و بهار را به ما بر گردان محمد_صادق_بخشی
چسبیده بر روی عبای تو ستاره از کهکشان ها رد شدی بی شک دوباره گل میدهی در شعر من وقتی بسازم با حسن یوسف ها برایت استعاره بی شک تویی تفسیر والعصر خداوند زیرا به روز وصلِ تو کرده اشاره وا می کند هر روز دست ِ ظلم اینجا از گوش دخترهای کوچک گوشواره فرعون اگرچه می کُشد از ترسِ موسی سربازهایت را میان گاهواره بیدار خواهد شد جهان ،وقتی بیاید الله اکبر با صدایت از مناره
مثل فرشِ پُرِ خاکِ لب ایوان ،ته سال منتظر مانده دلم خانه تکانی بکنی خسته از دیدن اخم تو و بدخلقی هات کاش می شد که تو با خنده تبانی بکنی...
هستیم گرفتار غم و عسر و هرج افتـاده جهـان ظلم با ما سر لج سرباز ولایتیـم و بـر لبهـامان جاریست همیشه ذکر زیبای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 اینجا قم ساعت ۷ صبح ،بلوار پیامبر اعظم(ص) 🔹همه آماده پذیرایی از زائرین حضرت مهدی (عج) هستند.
4_5902466670336672893.mp3
9.75M
💠شب جشن و عیده پیشاپیش ولادت منجی عالم حضرت مهدی جانمون برشما مبارک❤️❤️❤️❤️ 💠 مولودی خیلی زیبا 🎤🎤 واعظی
آبادی شعر 🇵🇸
گفته بودم كه اگر بوسه دهى توبه كنم كه دگر با تو از اين گونه خطاها نكنم بوسه دادى و چو برخاست، لبت از لب من توبه كردم كه دگَر توبه بيجا نكنم...
مستی نه از پیاله نه از خُم شروع شد از جادۀ سه‌شنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه آن‌قدر خیره شد که تبسّم شروع شد... وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت بی‌تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم؟ که ماجرا از ربّنای رکعت دوّم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السّلامُ عَلَیکُم... شروع شد
فدای نور و صفا و نجابت نرجس پر است ساغرمان از محبت نرجس هوای نیمه‌ء شعبان پر است از عطرش سلام ما و ملائک به حضرت نرجس
زیر بار غم دوری تو خم شد کمرم سوخته در غم هجران تو پا تا به سرم من زمین گیرم و بی بال و پرم آقا جان بال پرواز بده تا به هوایت بپرم ای که رخسار تو آئینه وجه الله است کاش قسمت بشود تا به جمالت نگرم من کجا و تو کجا؟ لیک گمانم این است در شب نیمه شعبان به تو نزدیک ترم جمکران، سهله، نجف، کرب و بلا، سامرا بهر دیدار تو آقا همه جا می گذرم حیف و صد حیف که از فیض شما محرومم حیف و صد حیف که از خانه تان بی خبرم گرچه نالایقم اما ز خدا می خواهم تو نگاهم بکنی مثل شهیدانِ حرم چون شهیدان، بشوم کاش بلاگردانت چون شهیدان، بشود کاش فدای تو سرم کاش ای کاش که مانند علی وردی ها تا دم مرگ فقط نام شما را ببرم شب میلاد تو ای منتقم کرب و بلا هاتفی گفت حسین و دل من رفت حرم وای از آن دم که به عباس چنین گفت حسین بنگر ای صید به خون خفته چه آمد به سرم گفت برخیز و ببین هلهله لشکر را گفت برخیز و نظر کن که شکسته کمرم مشک بی آب و تن زخمی و بی دستت را من چگونه به سوی خیمه طفلان ببرم