فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا که گفته به خود علی که علی نگفته به خود خدا ❤️
🎙️شعرخوانی محمدرضا طهماسبی
📎 سیدخندان
🕘هر شب ساعت ۲۱:۰۰
📺شبکه دو سیما
مگو در کوی او
شب تا سحر
بهرِ چه میگردی ... ؟!
که دل گم کردهام آنجا
و میجویم
نشانش را ... !
#فروغی_بسطامی
🌴🕯🌴
سخن عشق تو بی آن ڪه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم..!!!
#سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆واکنش رهبری به
شعر خوانی «حسین خزائی» از #کرمانشاه در دیدار شاعران با رهبر فرزانه انقلاب:
👌آفرین ،آفرین ،شما مضمون سخنرانی یک ساعته من رو تو چند دقیقه گفتین
🔰 دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان :
🔹 بسم الله الرحمن الرحیم
🔸اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ، وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ، وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ، بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ.
خدایا مرا در این ماه به برکتهای سحرهایش آگاه کن، و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش، و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نورت ای نوربخش دلهای عارفان. ✔️
#رمضان
#ماه_رمضان
#دعای_ماهای_رمضان
Tahdir joze18.mp3
4.2M
🔰 تلاوت قرآن کریم
💽 تند خوانی ( تحدیر )
💢 استاد معتز آقایی
📻 صوتی
📕 جزء هجدهم ✔️
#رمضان
#ماه_رمضان
#جزء_خوانی
#قرآن
بارالها روزگار سرکشم را رام کن🤲
منکه کوچکتر ز دریایم، مرا آرام کن🤲
#مصطفی_پیوندی_سرخه2 ساعت
#سحـــــرهجدهم
میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر
قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد...
#امیرحسین_چراغی
غریبه....
آهسته و پیوسته و پنهان، غریبه
در کوچهها میبُرد شبها نان، غریبه
از حاصل دستش رطب خورده است یک شهر
لطفش همیشه بوده بیپایان، غریبه
هر چند سهمش درد بود از مردم شهر
بوده برای دردشان درمان غریبه
با مهر میبارید، باران مهربان بود
با مردمِ با برکتِ باران غریبه
با اینهمه، افسوس که پاسخ ندارد
حتی سلامش در غریبستان غریبه
آن شب که قرآن کشته شد بسیاری از خلق
قرآن به سر بودند و با قرآن غریبه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
صد قُلزُمِ خونابه به چشم آمد و برگشت
آن قطره نظر یافت که بوی جگری داشت
#شفایی_اصفهانی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
میزنم می، میکشم هو ساقی کوثر علی
میشود روز جزا با عشق تو محشر علی
ابروی تو قاب او ادنای پیغمبر علی
حب تو تنهی عن الفحشاء والمنکر علی
من کیم خاک قدوم میثم و قنبر علی
یک نخ از هر وصلهء نعلین تو حبل المتین
رازدار رازهای چاه تو روح الامین
در امان میماند از کید همه این سرزمین
یا امین الله فی ارضه امیر الموءمنین
سایهء تو هست حتماً بر سر رهبر علی
یک لغت از حرف تو دارد دوصد معجم فقط
همچو اقیانوسی و پیش تو دریا نم فقط
از تمام دشمنان سر میزنی از دم فقط
میشناسم من تورا تنها یل عالم فقط
میشناسندت یهودی ها یل خیبر علی
جلوهء دست خدا در غزوهء خندق تویی
درتمام آفرینش خالص مطلق توئی
ای صراط المستقیم ما فقط برحق تویی
میشود آنکس که روح ما به او ملحق تویی
میکشد سوی نجف، دائم دل ما پر علی
بر سر مهمانی ات هرشب چه قیل و قالی است
نان و خرمایی که از دست تو باشد عالی است
یا من ارجوه لکل خیر، دستم خالی است
گوشه گیری من بیچاره از بی بالی است
تو کرم کردی و شد حال دلم بهتر علی
ابرم و باران نثار این محاسن میکنم
گریه بر یک غربت بی حد و ممکن میکنم
روضه ای نذر شما از صدق باطن میکنم
ناخودآگاه است اینکه یاد محسن میکنم
میشود هربار حرفی از علی اصغر علی
حنجر شش ماهه ای را با صف دشمن چکار
کودکی را با نوک سر نیزه و آهن چکار
داشت یک تیر سه شعبه با سر و گردن چکار
رفته بودی بین میدان، بی زره، بی من چکار
من فدای آنهمه جان کندنت مادر علی
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
در جام سرم شراب انداختهاند
یک گوشه مرا خراب انداختهاند
من در بلمی در وسط اقیانوس
پاروی مرا در آب انداختهاند
#جلیل_صفربیگی
شب بود و ماه بود و خیابان و.. کاش تو
باران و عطر چایی و ایوان و.. کاش تو
پاییز بود و عاشقی و شعرهای من
بوی دو سیب و قلقل قلیان و.. کاش تو
رنگ سفید مهرهی شطرنج دست من
اسب و رخ و پیادهی میدان و.. کاش تو
کارم شده ورق زدن خاطرات دور
اشکی که میچکد سرِ مژگان و.. کاش تو
دست و نوازش و گرهی باز روسری
چشم و نگاه و خال زنخدان و.. کاش تو
دامن هزارچین و غزلخوان و دلبری
بزم شراب و موی پریشان و.. کاش تو
باران ببار، بغض مرا تازهتر بکن
اینجا، ز دوریات همه گریان و.. کاش تو
صد بیت..نه..هزار غزل..نه، که شعر من
حجمش شده برابر دیوان و.. کاش تو
دارد نسیم مشت به در میزند و من
در فکر آنکه آمده مهمان و.. کاش تو
#فاطمه_دشتی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت..
همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت
گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید
باری از شانه هر عبد پریشان برداشت
تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست
نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت
غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد
گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت!
پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم
باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت
بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم
گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت
کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ
تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت
دست در دست یداللهی مولا دادیم
پای ما را علی از خار مغیلان برداشت
دست خط علی امروز به تقدیر من است
سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت
من شب قدر فقط کرببلا میخواهم
باید از کرببلا توشه فراوان برداشت
من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است
کام مارا پدر از تربت جانان برداشت
علی امشب به سر سفره ی زینب رفت و..
طبق معمول عوض شیر و نمک نان برداشت
امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت..
هرچه برداشت قدم فاطمه گویان برداشت
آخرین لقمه ی نان را به یتیمانش داد
کوفه را زمزمه آه یتیمان برداشت
امشب ای کوفه علی پیش شما مهمان است
صبح فردا وسط خون خودش غلتان است
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
من آن پيرم كه شيران را
به بازی برنميگيرم
تو آهو وش چنان شوخی
كه با من ميكنی بازی
#شهریار
روزه ام را باز با آغوش تو وا می کنم
تا سحر چشمان مستت را تماشا می کنم
بی مهابا صورت ماه تو را می بوسم و
از همین امروز عید فطر برپا می کنم
چشم و گوش و بینی و لب را به دنیا بسته ام
تشنه ی عشق توام اما مدارا می کنم...
#فرامرز_عرب_عامری
تقدیم به اوّلین شهیدِ محراب
حضرتِ علی بنِ ابی طالب علیه السلام
نمک یا شیر ؟ امشب بر کدام اصرار خواهد کرد
چه شیری روزه اش را با نمک افطار خواهد کرد
نمی دانم چرا در پاسُــــخِ دلشــــوره هایِ شَـــهر
فقط " فُزت و ربِّ الکعبه " را تکــرار خواهد کرد
نگــــاهِ آخــرش را " امِّ کُلثوم " اشــــک می ریزد
وداعِ آخــــرش را با در و دیــــوار خواهــــد کرد
به مسجد می رود مِسمــــار می گیرد عبایش را
ولی امشب علی خون بر دلِ مِسمار خواهد کرد
مبادا که قضــــا گــــردد نمــــازِ " ابـنِ مُلجم ها "
علی از خوابِ غفلت مرگ را بیــــدار خواهد کرد
بزن شمشیــــر شیــــرِ خسته از زخـــمِ زبان ها را
مگر این سمّ اثر در حیــــدرِ کــــرّار خواهد کرد ؟
بزن شمشیــــر انگار آسمان هم چشم بر راه است
که امشب ماه با خورشیدِ خود دیدار خواهد کرد
امیری را شبانــــه اشــــک ها بر دوش می بُردند
شبِ تشییع هم عاشق ، نَظر بر یــــار خواهد کرد
شنیدم پیرمــــردِ کــــورِ در ویرانه ای می گفت :
زمانه کوفه ی بعد از علی را خــــوار خواهد کرد
#ابراهیم_زمانی
هر شعر که میگویم مقصود تو میباشی
سهو است که پنداری مقصود دگر دارم...
#راحم_تبریزی
🌙 اعمـال شب قـدر
شب نوزدهم مـاه رمضـان اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبی و فضیلت آن نمیرسد در آن شب تقـدیـر امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل می شوند و خدمـت امـام زمـان(عج) مشـرف
می شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه
اعمـال شب قـدر بر دو نوع است:
❶اول در هـر سه شب انجـام میشود
❷ و دیگـری مخصـوص هـر شبی است
🔵 اول: مشتـرڪ شبهاے قــدر
❶ غسل: بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد كه نماز شام را با غسل بخواند.
❷ دو رکعت نماز وارد شده است: كه در هر ركعت پس از سوره«حمد» هفت مرتبه«توحيد»خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد 〖استغفر اللّه و اتوب اليه〗 در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد
❸ قرار دادن قرآن بر سر.
❹ ده مرتبه ۱۴ معصوم راصدازدن
❺ زیارت امام حسین علیه السلام است در روايت آمده هنگامى كه شب قدر مےشود، منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد
❻ احیا داشتن این شبها: روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد گناهانش آمرزيده مےشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد
❼ صد رکعت نماز
❽ خواندن جوشن کبیر
🌻 مخصوص شب ۱۹ رمضـان🌻
۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".
۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".
۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .
۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود
التــــــماس دعــــــــــا🙏🏻
روزه ی ما را رطبهای نجف وا می کند
رزقِ نخل مرتضی، افطار اَمثال من است
هِدیه از دست پدر وقتی که باشد..،بهتر است
دیدنِ ایوانطلا، عیدی اِمسال من است
#بردیا_محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور العمل آیت الله فاطمی نیا برای حاجت خواستن ....خواهشن همه رادعا کنید ..انشالله همه حاجت روا باشید...
♦️دستورالعملی مهم برای امشب ، از آیت الله فاطمی نیا ، که فرمودند : سری دارد و نمی توانم سرش را برایتان بگویم :
▫️یک سوره واقعه
▫️ یک سوره توحید
▫️هفت مرتبه یا الله
سپس هر چه میخواهید بخواهید که دیگر امشب تکرار نمیشود.
بنده هم التماس دعا دارم 🪴
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار
فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار
علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا
شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار
علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق
شهادت علنی در سکوت «یوم الدار»
میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر
به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار
همانکه اول صف بوده در همه غزوات
سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار
علی است فاتح خیبر نه هر بنی بشری
عمل ملاک جهان است تا ابد نه شعار
«حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت
علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟
بر آیه های برائت علی مبلغ شد
به جانشینی او می کند همین اقرار
مراد از «اَنفُسَنا» در «مباهله» غیر از
علی نبوده بفهمید ای در و دیوار
غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد
بدا به حال پلیدان مست خود مختار
سقیفه غیر خلافت گرفت جان علی
میان فاجعه ی آتش و در و مسمار
همیشه فکر یتیمان کوفه بود و ندید
از این بلاد بلاخیز جز غم و آزار
جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند
دلیل خونجگری های حیدر کرار
گذشت از خود دائم به فکر جامعه بود
و بود جامعه با او چقدر بد رفتار
شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز
جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
#محمدجواد_منوچهری
#یاامیرالمومنینعلیابنابیطالب
#شور ویژه شب های قدر.m4a
1.31M
به نام خدا
#شور_ویژه_شب_های_قدر
#مدح_امیرالمومنین_علیه_السلام
▪️▪️▪️
روزا داره یکی یکی میپره
کاش تو مسیر بندگی بگذره
بنده ی واقعی فقط میدونه
امیر مومنین فقط حیدره2
حقیقت از علی جدا نمیشه
نصیب نوکرش بلا نمیشه
هر عاشقی که عاقله میدونه
هیچ عشقی عشق مرتضی نمیشه2
با نور حق/ظلمت شبامونو سر میکنیم
ان شاءلله/حال روزگارو بهتر میکنیم
همه رو نوکر حیدر میکنیم
ای ذکر جلی علی
یاحیدر علی علی2
▪️▪️▪️
بند دوم
هرکی توی ارادتش محکمه
ولایت و برائتش توامه
"علی فروشی" توی مذهبش نیس
سرش همیشه پیش مولا خَمه
خوشم با نوکرای مولا علی
بَدم با هرکی که بَده با علی
رحمت حق به عاشقان حیدر
لعن علی عدوک یا علی
خلقت یعنی / خدا دست زده به تبلیغ علی
قرآن یعنی/ آیه آیه ذکر و تصدیق علی
معیار ماست / مرز بین کفر و حق تیغ علی
ای ذکر جلی علی
یاحیدر علی علی
▪️▪️▪️
بند سوم
عدالتی که حق روزگاره
تو دستای وارث ذوالفقاره
ایشاالله می بینیم به زودی زود
حکومت مهدوی برقراره
میگذرونیم روزای سوتو کورو
تا ببینم دنیای غرق نورو
الهی زنده باشیم و ببینیم
تو کل دنیا جلوه ی ظهورو
خوبه دنیا/ زیر سایه ی ولایت علی
برپا میشه/ همه جا حکم عدالت علی
سهم عالم / میشه لبخند رضایت علی
ای ذکر جلی علی
یاحیدر علی علی
▪️▪️▪️
اللهم عجل لولیک الفرج
به قلم:
#عالیه_رجبی
#مهدی_کبیری
➖➖➖
#التماس_دعا
#روایت_دیدار
🌷 شعر بدون نوبت
ربِّ أدخلنی مُدخلَ صِدق؛ و لالههایی که به استقبال صف کشیده بودند. پایشان در این خاک محکم بود. لالههایی به رنگ آرمان شهیدان. و این جور وقتها که پای تو سست میشود برای رفتن" از خود پلی بساز برای عبور خویش"(افشین علاء).* این چند قدم تا حسینیه همه از هم سراغ شعرخوانیها را میگیرند و روی شانههای یکدیگر خیره میشوند تا ردّ همای سعادت را بجویند."او ترانی گفت و دیدم لن نمیآید به من"(حسن خسروی وقار). و اینک حسینیه که دور تا دور، کاشینوشتههای کبودش، سلامی است به محضر حضرت مادر. "هر یک نشسته گوشهای از خوان مادرم"(الهام صفالو). در صف نماز خود را بین شاعرانی میبینی که یک سروگردن بالاترند از تو و طنین هیچ در گوشت میپیچد. "همین هیچم همین هم بر درت کم ادعایی نیست"(علیمحمّد مؤدب). در آرامش طوفانِ قبل از آمدن راهبر، مسئولان جلسه قرارهایی میگذارند که با آمدن او همهی قرارها به هم میریزد و شاعران مشتاق برمیخیزند به عربی و ترکی ولری و فارسی با صدای بلند به شعرخواندن."هجوم صداها از این سو از آن سو"(محمدجواد شرافت). تو هم برخاستهای و خیز گرفتهای که شعرت را بین شعرهای بدون نوبت بخوانی: "من یک زنم….". که ناگهان اذان.
به دوستانت میسپاری یادت بیندازند مسافری در این خانهی پدری! و نماز مسافر، شکسته. چرا که نماز پشت سر ولایت، تمام و کمال است. موقع سجده چشمت به زیلوی آبی یزدبافت میافتد و یاد مستندی که چندی پیش دیدهای میافتی؛ که سلول رهبر با همینها مفروش بوده." فرشی ز دل شکسته انداختهام"(میلاد عرفانپور). بر سر افطار در دلت میگویی نکند فقط خودت این میان رسوا شدهای و چشمهای دیگر شاعران را نگاه میکنی" تا در آن آئینهها اشک شعف را بنگری"(محمّدحسین انصارینژاد). از سر سفرهی افطار بلند میشوی"کم بود نان سفرهاش امّا حلال بود"(علیرضا نورعلیپور). لقمهی نان و مرغی را به تبرک برمیداری و به دنبال شمارهی صندلیات میگردی و آرزو میکنی نزدیکتر باشد به "فی مقعد صدق". پس از درخواست دستهجمعی خواهران برای نزدیکتر شدن به ایشان قبل از رسمی شدن جلسه، خودت را در چند قدمیشان میبینی . میشنوی کسی میگوید که توسّل به آرمان علیوردی او را به توفیق این حضور رسانده که "بل أحیاءٌ…". وقتی در جواب سلام رساندنها میگویند سلام و اخلاص مرا به مردم شهر و دیارتان برسانید، بوی یاس در همه جا میپیچد و دلت قرص میشود که این همه نشانه از سر اتفاق کنار هم ننشستهاند."هر چه بینی از او نشان دارد/برترین شان بینشان زهراست"(یوسفعلی میرشکاک). پردهی سبزی که در زاویهی دیدت است کنار میرود و نوهی راهبر، آهسته سرک میکشد که شاید ببیند شاعرانی که "فی کلّ وادٍ يهيمون" نیستند و اهل "ذکروالله کثیرا"هستند، چه شکلیاند! و تویی که تا آن وقت، خودت را هم از یاد برده بودی، آرزو میکنی کاش فرزندانت بودند و این شعاع آفتاب را از نزدیک میدیدند و گرمای زندگیشان تضمین میشد."و چشم کودک من سوی آفتاب من است"(فائزه زرافشان). بدون اضطرابِ شعرخوانی و فارغ از دوجهان گوشهای به تماشا نشستهای."در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را /شکر…" که ناگهان نوبت به همسرت میرسد. داری در ذهنت یکییکی غزلهای تازهاش را مرور میکنی که چه خواهد خواند، و او در کمال ناباوری نوبتش را به خانمهای جلسه میدهد. صلوات بلند خانمها قبل از آنی که آقای مجری موافقت یا مخالفتی ابراز کند، مهر تأئيد این پیشنهاد میشود. هنوز در ذهنت داری سبکسنگین میکنی از بین خانمها، کرباسی یا مهرابی یا جوشقانیان یا فروغی کدام مقدّمند در این به خط مقدم رفتن، که "آهسته در گوشم کسی گفت اسم شب صبح است"(محمدمهدی سیار). و مجری نام تو را صدا میزند.
یکی از معانی بیت، خانه است و امشب در این بیت، حضور خانواده تجلی پیدا کرد و تو بیخیال از قضاوت دیگران میخوانی:"من همسر مردادیام را دوست دارم".
"بگذار بر من تهمت مستی ببندند/مردم چه میدانند شاید خورده باشم".(قادر طهماسبی).
در سخنرانی کوتاهِ بعد از شعرخوانیهای بلند، راهبر اشاره میکند به شعری که دربارهی زن خوانده شد، با عبارت: "و چقدر هم خوب"؛ و تو هنوز در هیجانی که منظورشان شعر زیبای فائزه زرافشان است یا شعر تو : "من یک زنم آزادیام را دوست دارم". و تأكید میکنند که از این دست شعرها زیاد باید اتفاق بیفتد.
و در همان سخنرانی 20 دقیقهای از 300 دقیقهی دیدار، یاد آرمان عزیز، میکنند که در این تاختوتازها صحنه را درست شناخت و چه اثرگذار احساس تکلیف کرد .
و باز در أخرجنی مخرج صدق، لالهها را میبینی که دم در به بدرقه ایستادهاند و هوای سرو تناور باغ را دارند و شب از سرخیشان چیزی نکاستهاست. "گفتی میان آتش عشقم چه میکنی/گفتم خلیل بین گلستان چهمیکند"(رباب کلامی).
* (شعرهای خوانده شده در جلسه)
#زهرا_سپهکار