بوسه نه... خندهی گرم ازدهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود
دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟
قفس زلف شکن در شکنت کافی بود
میشد این باغ خزاندیده بهاری باشد
یک گل صورتی دشت تنت کافی بود
لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای
از همان دور مژه همزدنت کافی بود
قافیه ریخت به هم، خلوت من خوشبو شد
گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود...
#حامد_عسکری
درد تنهایی غبارم را بیابانگرد ساخت
بهر تسکین دل من اهل دردی برنخاست
#صائب_تبریزی
از دور تو را دیدهام و دیده نبستم
با شوق تماشای تو،من خیره نشستم
ای سبزترین جلوهی زیبایی عالم
رفتی و از این رفتن تو سخت شکستم
#بداهه
#علی_جعفری
با تو باید عشق را با چه زبانی حرف زد ؟
أنتَ في قلبي،
مَنیم جانیم بُلورسن،
فور اِوِر!
#علی_عطری
یاد تو کردم و از من تو نکردی یادی.
چون غذا سرد شدی و ز دهن افتادی.
#مصطفی_پیوندی_سرخه
مرهم نبودن تو خودش زخم کاری است!
از غیر، زخم و از تو تماشا؟ نمیشود...
#امیرحسین_پورعزیز
داغی که بوسهی تو، به لبهای ما نهاد
یادش بخیر و خاطرهاش جاودانه باد
بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت
کز یاد میبرم که مرا بردهای ز یاد...
#فاضل_نظری
خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
خدا اهل ستم را بر زمین گرم خواهد زد
و شاید از زمین گرم منظورش طبس باشد
طبس را شهر بیدیوار میپنداشتید اما
گمان هرگز نمیبردید مانند قفس باشد
طبس با خاکریز جبهه یکسان است تا وقتی
که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد
غم این خاک بالین شما را سخت میگیرد
غمش حتی اگر اندازۀ بال مگس باشد
برای جبهه دلتنگیم و میجنگیم و میجنگیم
و میجنگیم و میجنگیم تا وقتی نفس باشد
محمدحسین_ملکیان
گرفته قلبِ بهار از سکوتِ دلگیرم
ببار ابر ترانه ،شکوفه ای پیرم
شبیه حرفِ غریبِ مقطعه هستم
میانِ این همه آیه بدونِ تفسیرم
#مارال_افشون
قول دادم برود از غزل آتى من
لطف كن حرف نزن قلب خيالاتى من...
❣
#سيد_تقى_سيدى...🔖