eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا شنیدند حسین "انکسر ظهری" گفت به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند
به نام آب ، به نام فرات نام شما من آفريده شدم كه كنم سلام شما
🖤🍃 علیه السلام ای چشم تو بیمار، گرفتار، گرفتار برخیز چه پیش آمده این بار علمدار گیریم که دست و علم و مشک بیفتد برخیز فدای سرت انگار نه انگار
🖤🍃 چشم‌ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم، چشم‌ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود
فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر چیز که سیراب شد از شط فرات تقدیـر از او گـرفت و در راه انداخت
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری...
تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
Javad Moghadam - Age Tir Nemi Khord Cheshmay Man.mp3
13.46M
این روضه زیبا رو گوش کنید🏴 لطفا برا دل منم دعا کنید... 😭🙏🖤🍃
باران اشک و حضرت خورشید، در عطش دریای خون و روضه ی جانسوزتر، عطش فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش
----«یا صاحب الزمان(عج)»---- قلبِ شکسته گیرد،دائم بهانه ی تو تا آشیان بگیرد،بر آشیانه ی تو تو صاحبِ زمانی،پیوسته جاودانی باشد قرونِ ممتد،عصر و زمانه ی تو تو حاضری و دانی،احوالِ این جهان را در جای جایِ عالم،باشد نشانه ی تو چون آسمان و دریا،هستی بزرگ و زیبا هر مُرده جان بگیرد،در بیکرانه ی تو اندر مسیرِ عشقت،هر کس که پا گذارد چون گوهرِی بگیرد،جا در خزانه ی تو بلبل برایت ای گل،گردیده زار و بی تاب هر صبحدم بخواند،شعر و ترانه ی تو در وقتِ غصه و غم،ای مقتدایِ خاتم باشم گدا و سائل،بر دربِ خانه ی تو آدینه شب اگر من،بر بارگاهِ مهرت حاضر شوم،ببینم،فضلِ شبانه ی تو آزرده حال و نالان،آیم بسویت اما دلشادم از گذشت و،جودِ یگانه ی تو
🖤🍃 گذاشت پا به‌دهان رکاب باگریه حرم به بدرقه‌اش ریخت آب باگریه برای غربت ارباب در دل تاریخ نوشته‌اند هزاران کتاب باگریه میان روضه‌ی گودال، مادر ارباب به صورتش زده بااضطراب، باگریه هزار و نهصد و پنجاه و چند مصراع است؟ که زخم‌های تنش شد جواب باگریه کنار علقمه شد سرخ صورتش از شرم به یاد ماه حرم آفتاب باگریه به یاد دست علی، دور دست اهل حرم چقدر خورده گره هر طناب باگریه چنان به پای سر او گریستند همه که شد به کوفه‌وشام انقلاب باگریه نشست بر دل هر باغبان غمش، دیدم گرفت از گل چشمش گلاب باگریه چه‌حکمتی‌ست دراین اشک روضه‌های‌حسین که شد تمام گناهان ثواب باگریه خداکند وسط روضه‌ها، برای فرج دعایمان بشود مستجاب باگریه...
عرصه را تنگ نمودند و تو را سنگ زدند و به خونِ گلویت ریش تو را رنگ زدند در عزای تو همین بس که پس از کشتن تو آه....بر معجر زنهای حرم چنگ زدند