قَصد رفتـن میکنی؟ باشدحَواسم جمعِ جمع
بعد تو هرکَس که آمد پشتِ دَر پس میزنم..
#امیر_حسین_گرامی
هرچه کردم تا نمک گیرش کنم سودی نداشت
دلبر شیرین لبم بس که نمک نشناس بود..
#علیرضا_ضرغامی
زلفت چو افشان می کنی،ما راپریشان می کنی
آخر من از گیسوی تو،خود را بیاویزم به دار
یاران هوار،مردم هوار،از دست این بی بندوبار
از دست این دیوانه یار ،از کف بدادم اعتبار
#لاادری
🌿
گر بگویم که مرا با تو سَر و کاری نیست ،
دَر و دیوار گواهی بدهد کاری هَست ...
#سعدی
دلبر و من عهد کردیم "ما" شویم اما چه سود
دلبرم با شخص سوم جمع شد "آنها" شدند
#سجاد_کاویانپور
احساس میکنم که کمی پیرتر شدم🍀
انگار از زمین و زمان سیرتر شدم
هربار در کنار خیالت قدم زدم
مثل غروب جمعه نه!دلگیرتر شدم...
#مارال_افشون 🌱
عشقمان را همه جا جار زدیم
آگهی کرده به دیوار زدیم
آرزوهای بزرگ خود را
با طناب دلمان دار زدیم
فرصت ناله و فریاد نبود
کنج ایوان غزل تار زدیم
نیمه شب با قلم و دفترمان
شعر گفتیم و کمی زار زدیم
مثل یک آیینه بودیم،ولی
رنج ها دیده و زنگار زدیم
#مارال_افشون🌱
#مهر_و_ماه
ای فڪرهـای لعنتـی احمقـانـه ام
ایـن وقت شب بـه مـن چـه ڪه او در خیـال ڪیست!
#پدیده_زارع
یڪ ڪمے هم درس دین👳 باید بخوانے عشق من📝📚
در جواب السـلام ؛ ڪس نگوید زهــرمــار 😳🙊
درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست...
شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید!
#عنصری_تبریزی
با دو تا چشم ، حریف همه ی شهر شدی
فکرِ کشور به سرت بود،که عینک زده ای ؟
#رضا_قاسمی
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیرخودکردی دعایم کن
که آخرین نفس را در این قفس بزنم
باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
بشود فاشِ همه راز اشارات نظر!
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند
#علیصفری
قهوه می ریزم برایت نیستی آنسویِ میز
هِی شکر می ریزم و تلخ است
جایِ خالی ات...
#معصومه_صابر
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!
نمیبینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز می گردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستی ام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر می گشتم از امروز می دیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت این ها بود، خوبم... بهترم یعنی!
| #مهدی_فرجی |
گرچه ازجنس گلی ازخودِ گل نازتری
بین صد گونه ی گل از همه طنازتری
به خدایی که مرا ساده گرفتار توکرد
از غـم و سیل بـلا خـانه بــراندازتـری
آخر ازعشق تو گاهی به خیالم نرسد
که بجویم نفسی هـمدل و همرازتری
در پس پنجره ی منزل حافظ مَنشین
که کنـد وصف تـو را رنـدِ غـزلبازتری
نکند عکس تو را باز بــه تصویر کشد
شاعـــرِ نـو قلـــم ِ قــافیه پـــردازتری
به شراب و شرر ساغــر پر باده قسم
تا ابـــد لب ننهــم بـــر لب دمسازتری
شاعرچشم توهستم عسلِ شعر وغزل
اینقَدرعشوه نکن کز همه کس نازتری
نه سراغی، نه سلامی...خبری میخواهم
قدر یک قاصدک از تو اثری میخواهم
خواب و بیدار، شب و روز به دنبال من است؛
جز مگر یاد تو یار سفری میخواهم؟
در خودم هرچه فرو رفتم و ماندم کافیست
رو به بیرون زدن از خویش، دری میخواهم
بعد عمری که قفس وا شد و آزاد شدم
تازه برگشتم و دیدم که پری میخواهم
سر به راهم، تو مرا سر به هوا میخواهی
پس نه راهی، نه هوایی، نه سری میخواهم
چشمِ در شوق تو بیدارتری میطلبم
دلِ در دام تو افتادهتری میخواهم
در زمین ریشه گرفتم که سرافراز شوم
بی تو خشکیدم و لطف تبری میخواهم...
تو دستات تیشه هم باشه قشنگه
رفیق ریشه هم باشه قشنگه
تو عینک میزنی!؟...عیبی نداره
عسل تو شیشه هم باشه قشنگه..
#حامد_عسگری
الکی نیست که عینک به دو چشمش زده است
هر کسی شیء گران داشت بر او قاب گرفت!
#لاادری
چشمان درشتش دوعدد قهوه قاجار
مجنون دوتا قهوه اعلاء شده بودم
ناگه پدرم گفت :که دیوانه شدی رفت!
خندیدم و گفتم که نه !اما شده بودم
#مجید_احمدی
رسم تقدیر چنین است و چنان خواهد بود
میرود عُمر ولی خنده به لب باید زیست...
#صائب_تبریزی
بوسه بی عینک ندارد هیچ دردسر ولی
وای اگر خواهد ببوسد عینکی را عینکی
ناز بعضی عینکی ها را فراوان می خرند
من ندانم چیست فرق عینکی با عینکی
بر نمی دارد ز چشم خویش عینک را به خواب
تا ببیند خواب ها را بلکه زیبا عینکی
می دهند انگار دنیا را به او وقت سحر
می کند چون عینکش را باز پیدا عینکی
😅😅😅
می زنم عینک به چشمم درس می خوانم ولی
پنج ساعت روی یک خط مانده ام در فکر تو
#منوره_سادات_نمایی