eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید هم در آسمان رویت نمی شد دیگر کسی با ماه هم صحبت نمی شد چشم ستاره لحظه ای سو سو نمی زد رنگین کمان در محفلی دعوت نمی شد خاک از وجود تیرهءخود دست می شست باد از سکون خویش بی طاقت نمی شد آتش مجال شعله ور بودن نمی یافت رود از نبود موج ناراحت نمی شد غنچه به خواب مرگ میرفت و پس از آن از خلوت خود وارد جلوت نمی شد ارکان هستی را خدا میزان نمی کرد دار و ندار ما به جز ظلمت نمی شد منظومه ای در کهکشان باقی نمی ماند اصلا خدا آمادهء خلقت نمی شد این سرنوشت شوم ارکان جهان بود عالم اگر که صاحب حجت نمی شد ای کاش در هر محفل انسی که داریم از هیچ کس غیر از شما صحبت نمی شد  
"سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود" گرچه هر خاطره ات، زخم به جانم میزد شعرهایم همگی عطر اقاقی میداد بوی امید به زندان روانم میزد به تمام تنش باغچه ها دل می‌بست واژه هایی که مرا زخم زبانم میزد تیر مژگان تو هر لحظه مرا افسون بود قامتت طعنه بر این قد کمانم میزد بیت بیت غزلم مزه ی دوری میداد طعم خون بود که از دل به دهانم میزد از فراسوی نگاهت به نگاهم پل بود چشمک ناب تو بر عمق توانم میزد رفتی و با همه ی عاشقی ام جا ماندم زهرخند تو به اندوه نهانم میزد....
گفت شیطان بر خدای عالمین کای خداوند تمام شور و شین میکنم گمراه انسانهات را جز کسی که داده دل را بر حسین هرکسی شد عاشق خون خدا میشود از دامم افتادن جدا کشتی امن نجات است و فقط حب او تنهاست مصباح الهدی با حسین آنکس که دارد الفتی نیست از من بر وجودش محنتی دور این نوع از جماعت نیستم گرچه هستم لایق هر لعنتی غیر از این هرکس که باشد بی گمان میکشانم قعر دوزخ بی امان حیله بر قلب خلایق میزنم نیست از شرّم خلاصی در جهان در حسین آورده قرآن را خدا جنگ با او هست جنگ با خدا هرکه عاشق شد به نور سومین راه او هموار گشته تا خدا بداهه یاصاحب صبر
🔹نماز استقامت🔹 بخوان از چهرۀ طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خستۀ خود می‌کشانم بار حیرت را کماکان قصۀ من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد، خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم، تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، سلاحی دارم از آه و نمی‌ترسم نثار جان دشمن می‌کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبلۀ اول که زیر تیغ می‌خوانم نماز استقامت را
ما را به جمع شهیدان ببر حسین(ع)... من با کوهی از گناه که رویم نمی شود! "عاصی" 😭😭😭 🌹نثار امام و شهدا ۳صلوات
باران و باد و برف و زمستان بهانه اند این خانه را نبودن تو سرد میکند . .
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه ایم و چون سایه دیوار گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو من سوخته در دامن شب ها چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
مصراع های اول: سروده حضرت حافظ مصراع های دوم: سروده سجاد محمدیاری 🌸🌸🌸 دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را یادی کنید از من، در محضر دل آرا کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز یارب تو بازگردان، از لطف، ناخدا را ده روز مهر گردون، افسانه است و افسون باز آر آن حقیقت، آن نور باصفا را در حلقه گل و مُل، خوش خواند دوش بلبل عطری رسید زان گل، آکند این فضا را ای صاحب کرامت ، شکرانه سلامت لطف و تفضلی کن، این عاشق گدا را آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است قرآن و اهل بیت است، مستمسکی گوارا در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند آن جا شهید گمنام، گردید آشکارا هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی هر کس که شد سبکبار، آن کوی گشت دارا سرکش مشو که چون شمع، از غیرتت بسوزد این آتش دل من، دل را مسوز یارا حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود از لطف شد تفضل، پوشید این قبا را
«چه شود گر به نگاهی دلِ ما شاد کنی؟!»
مثل حافظ نه قبل و ‌نه بعد از او کسی نیامده است. حقیقتاً هیچ کس نتوانسته مثل حافظ غزل بگوید. ‌حافظ مقوله‌ دیگری است و بالاتر از همه است. در سفر به شیراز 😍 ۱۳۷۳/۸/۳۰ 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی