eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تو منی، من وبال گردنِ تو تو گرم کُشتنِ من، من به گور بردنِ تو تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم رقیب تاس بریزد به شوقِ بردنِ تو! تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم؟ که هم اقامه خطا هم سبک شمردنِ تو سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من خطاست دستِ کسی جز خدا سپردنِ تو خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگِ من نمی ارزد به غصه خوردنِ تو
تو را با شعر هایم واژه واژه کردم بدین‌گونه خودم را شاعری بی‌آبرو کردم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟☕️🌟 ☕️ 🌟عروس و داماد لبنانی ☕️کنار چایخانه حرم مطهر رضوی 🌟کو کریمی که ☕️ز بزم طربش غمزده ای 🌟جرعه ای درکشد و ☕️دفع خماری بکند ☕️ 🌟☕️🌟 🌟حافظ
ای خالق ليلة الرغائب پايان بده بر همه مصائب عمريست كه آرزويم اين است از ره برسد امام غائب
امشب مرا برای خودت انتخاب کن شایسته نیستم، تو مرا آن حساب کن دور از تو قلبِ یخ‌زده‌ام زیر و رو شده‌است با یک نگاه در دلِ من انقلاب کن دیوارهایِ خاطره را رنگ کرده‌ام هر جا که رنگی از تو ندارد خراب کن غیر از تو را به منزلِ دل جا نمی‌دهم نامِ خودت به سر درِ این خانه قاب کن من را رفیقِ خالصِ خود کن به یک نظر بعدش به اسمِ «یارِ صمیمی» خطاب کن در باغِ چشمِ من گُلی از چهره‌ات بکار آن‌گاه آبِ چشمِ ترم را گلاب کن امشب بیا و حالِ مرا رو به راه کن این کار را به مدّتِ یک عمر باب کن دارد خزانِ زندگی از راه می‌رسد در کارِ خیر، ای گُلِ زیبا شتاب کن کامِ دلم به غیرِ تو شیرین نمی‌شود امشب به یک بهانه مرا کامیاب کن تنها خودِ تویی همهٔ آرزویِ من امشب بیا و این «همه» را مستجاب کن.
بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورد بمان که یار تواَم عشق کن که یار منی
اندر دل من درون و بیرون همه او است اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
سر فدای قدمت، ای مه کنعانی من قدمی ‌رنجه‌کن،‌ای‌ دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تکرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد،ازدست‌ِ مسلمانی‌ من ✦اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، ✦وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌻💕 ما در شبِ آرزو نداریم جز‌ ‌وصلِ تو ‌هیچ آرزویی ...💓 ✍🏻عاصی خراسانی
″هیهات، مصیبتی است تنها ماندن هنگام رحیل همرهان جا ماندن سخت است زمان هجرت هم قفسان مبهوت قفس شدن ز ره واماندن در چون و چرای حسرت هستی تا چند تاچند اسیر خودسری‌ها ماندن در حسرت پر کشیدن از دام وجود ماندیم و نبود در خور ما ماندن مشتاق رحیل و بال و پر سوخته‌ایم سخت است در این سرا خدایا ماندن″
اى‌خوش بحال و روز كسانى كه گاه‌گاه دارند به‌لب تبسمى از لطف، يارشان... من نيستم حسود، ولى رشك مي‌برم بر آن كسان كه يار بود در كنارشان... آنان‌كه دل به يارِ سفر كرده مى‌دهند آواره مى‌شوند چو ما از ديارشان... اى باد صبحدم! به عزيزان من بگو دل گويدم كه كار ندارم به كارشان... سوزد دلم ز دورى و در ديده مى‌كشم روزى اگر نسيم بيارد غبارشان... ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل از دست مردمى كه تفو بر تبارشان... عشّاق داغديده نخواهند لوح گور بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام صبحتون‌ بخیر🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دل که خبر تویی و خود بی خبری دنیا همه راز است چرا کور و کری قانع مشو از کشف به سیبی کوچک دستی برسان به شاخه ی دورتری
هر روزِ ما به مدح علی می‌شود شروع هوهوی صبحِ بادِ صبا ، مدح حیدر است...
قصد و تصمیم دلم دور و بر حتما توست تو من من شدی و این من من هم من توست آسمان غزل است آبی شالت بانو ساحل امنی و دریای خزر دامن توست چارخانه به تنت کرده ای و بعد از این بیت بیت غزلم ساکن پیراهن توست به زبان نیست بجز شاعری ات کارایی هدف از داشتن چشم فقط دیدن توست ارتکابم به غزل جرم کمی نیست ولی آلت جرم دلم قصه ی خندیدن توست شهر م از میکده هرچند که عاریست ولی مستی ام حاصل دم کرده ی آویشن توست
برای کشف مضامین ناب در اشعار قلم رقم زده در چشم تو قدم بزنم
رفتی به سراغ شِکَرِ سفره ی مَردی... ای یارِ نَمَک‌خورده‌ی من شرم نکردی؟
شبیه کوزه در دل از غمت صدها ترَک دارم مـــرا خواهد شکست آخر تلنگرهای دلتنگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بَزم هرگز برندارد جام خالی را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🛑 تروریست حادثه کرمان را شناسایی کنید 🔹وزارت اطلاعات در اطلاعیه‌ سوم خود پیرامون فاجعه‌ تروریستی کرمان، ضمن اعلام اخباری درباره دستگیری تعدادی از سرکردگان داعشی و انتقال آن‌ها به بازداشتگاه‌های کشور، هویت یک تروریست را برای شناسایی منتشر کرد. 🔹در بخشی از اطلاعیه وزارت اطلاعات از شناسایی و رهگیری یکی از سرکردگان گروهک صهیونیستی داعش، به نام «محمد عادل عارف» معروف به «عادل پنجشیری» خبر داد. 🔹طبق آخرین ردهای به‌دست آمده، وارد منطقه‌ای در غرب تهران شده است. 🔹وزارت اطلاعات ضمن انتشار تصویر این تروریست سابقه‌دار، از شهروندان گرامی تقاضا دارد هر گونه اطلاعاتی از نامبرده را به ستاد خبری وزارت اطلاعات به شماره ۱۱۳ گزارش دهند./ صداوسیما
«بسم ربّ المهدی عج» افتــاده هــوایت به ســـرم ، یوسف زهرا از دوریِ تو خـــونْ جــگرم ، یوسف زهرا هر جمعــه نشــستم به امیــدی که بیایی خون می چکد از چشم ترم، یوسف زهرا
به نام خدای دل و جان پاک که خلقت نمود انس اشرف ز خاک خدای ضیاء و خدای عطا خدای زمین و خدای سما خدای یمین و خدای یسار خدای خزان و خدای بهار خدای زمان و خدای مکان خدای نهان و خدای عیان سگالی جر او نیست اندر سرم ردایی جز او نیست اندر برم خدایی که هستی پر از نام اوست بهشت و شرر تحت اقدام اوست خدایا ز بذلت مرا مایه ده دلی صاف و بی نقش و پیرایه ده به نظمم حرارت چو خورشید ده به قلبم حرارت چو خورشید ده به دستم بده کاسه ی راستی که نرود به بیش و کم و کاستی دهانم به هر حرف حق باز کن زبانم به هر کوک حق ساز کن خدایا به من تاب بسیار ده خدایا به من علم اسرار ده نهان را برایم عیان کن شها سرودن برایم روان کن شها به من حشتمی همچو باران بده به من غرّشی همچو توفان بده به راه سلوکت مرا راه ده و همچون ملوکت مرا جاه ده به بنده تو چشمان بیدار ده به من چشم عرفان اغیار ده از این بدسرشتان دگر خسته ام ز بیداد زشتان دگر خسته ام تویی شور قلب من بینوا تویی در دل من فقط،ربّنا
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه... درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من مرگ مثل تمرین است عروس و داماد این جا حنا نمی بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است هزاربار سر از تن جدا شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ! بعضی ها خواب شان چه سنگین است شهادت است دعامان، به چشم ما موشک نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن که آن چه به پاخاست آه مظلوم است بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است بزن که تلخ تر از قبل می شود کامت بزن که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی ست همین آه اگر خداست خدا لوای ظلم می افتد اگر که دین دین است