eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
قدرش نشناختیم و جاهل بودیم مشغول به کارهای باطل بودیم ماه رمضان نیامده، رفت از دست ای وای به‌حال ما که غافل بودیم! 😢
هدایت شده از اشعار "عاصی"
وداع با ماه مبارک رمضان.mp3
7.69M
ممنونم اگر نروی...😔 حجت الاسلام میرزامحمدی وداع بسیار زیبا با ماه مبارک💔😭
وقتی که خواب نیست ز رویا سخن مگو آنجا که آب نیست ز دریا سخن مگو پاییزها به دور تسلسل رسیده‌اند از باغ‌های سبز شکوفا سخن مگو دیری‌ست دیده غیر حقارت ندیده است بیهوده از شکوه تماشا سخن مگو یاد از شراب ناب مکن! آتشم مزن! خشکیده بیخ تاک، حریفا! سخن مگو چون نیک بنگری همه زو بی‌وفاتریم با من ز بی‌وفایی دنیا سخن مگو آنجا که دست موسی و هارون به خون هم آغشته گشته از ید بیضا سخن مگو وقتی خدا صلیب به دوش آمد و گذشت از وعده‌ی ظهور مسیحا سخن مگو آری هنوز پاسخ آن پرسش بزرگ با شام آخر است و یهودا، سخن مگو! این باغ مزدکی است بهل باغ عیسوی! حرف از بشر بزن ز چلیپا سخن مگو ظلمت صریح با تو سخن گفت پس تو هم از شب به استعاره و ایما سخن مگو با آن که بسته است به نابودی‌ات کمر از مهر و آشتی و مدارا سخن مگو خورشید ما به چوبه‌ی اعدام بسته است از صبح و آفتاب در این جا سخن مگو
بی‌تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها تا چه پیش آید برای من! نمی‌دانم هنوز... دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها غیرمعمولی‌ست رفتار من و شک کرده است ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها نامه‌هایت، عکس‌هایت، خاطرات کهنه‌ات می‌زنند این‌جا به روحم ضربه، خیلی چیزها   هیچ حرفی نیست، دارم کم‌کم عادت می‌کنم من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها می‌روم هرچند بعد از تو برایم هیچ‌چیز... بعدِ من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها...
دلم همیشه گرفته از این زمانه ی تلخ که لحظه لحظه به من می دهد نشانه ی تلخ دلم همیشه پر است از غمی که می آید شبیه بغض گلوگیر، در بهانه ی تلخ تب و تباهی و حس قریب تنهایی عجب ضیافت شومی در این شبانه ی تلخ "چقدر حس بدی است حس تنهایی" دوباره زمزمه ی زیر لب، ترانه ی تلخ کبوتری که بیفتد جدا ز معشوقش چگونه پر بزند رو به آشیانه ی تلخ؟ قلم به دست من امشب به گریه می گوید: چرا دوباره شروعی به عاشقانه ی تلخ؟ تمام قصه همین بود: اینکه تو بروی و خیره منتظرم من، به بی کرانه ی تلخ
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
با بودن تو حضور را فهميدم از رفتن تو عبور را فهميدم با اين كه نمرده‌ام ولى بعد از تو دمسردى خاک گور را فهميدم
🌼🌼
. یک روز در آغوش تو آرام گرفتم یک عمر قرار از دل ناکام گرفتم افسوس که چون لاله پر از خون جگر بود جامی که ز دست تو گل‌اندام گرفتم از ساده‌دلی مشق وفاداری من شد درسی که ز بدعهدی ایام گرفتم امشب ز لبان هوس‌آلود تو ریزد هر بوسه که من از تو به پیغام گرفتم از تیر حوادث به پناه تو پریدم روزی که مکان بر لب این بام گرفتم دور از تو در و دشت پر از نالهٔ من بود چون سیل به دریای تو آرام گرفتم رسواتر از آن کردمت ای دیده که بودی داد دل خود را ز تو بدنام گرفتم
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفـرین‌شدهٔ ماست که تنـهاست هـنوز
همه رفتند پی رویت ماه منم و حسرت یک نیم نگاه چه عذابی است که با کوه گناه نشود هیچ نصیبت به جز آه...
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
بحث و بررسی اشتباهات رایج شعر شاعران جوان با حضور علی‌محمد مؤدب و میلاد عرفان‌پور https://www.aparat.com/v/cX5FN
عید آمده، قصّه و مثل می چسبد هر خاطره ات مثلِ عسل می چسبد معجونِ سخن های تو با نازِ نگاه مانندِ رباعی و غزل می چسبد.
🔰 وداع با ماه خوب خدا از زبان امام سجاد علیه السلام وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ وَ صَحِبَنَا صُحْبَهَ مَبْرُورٍ اى خداوند، ماه رمضان در میان ما بس ستوده زیست و برای ما یار و همراهی نیکو بود وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ‏ و گرانبهاترین سودهاى مردم جهان را به ما ارزانى داشت. اما چون زمانش به سر رسید و مدتش و شمار روزهایش پایان گرفت، آهنگ رحیل کرد. 😔 📚 بخشی از دعای ۴۵م صحیفه سجادیه @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
🍃 دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ غَشِّني فِيْهِ بِالرَّحْمَةِ، وَ ارْزُقْنِي فِيْهِ التَّوْفِيقَ وَ العِصْمَةَ، وَ طَهِّرْ قَلْبِي مِنْ غَياهِبِ التُّهْمَةِ، يا رَحِيماً بِعِبادِهِ المُؤْمِنِينَ.
ای کاش نشانی از هلالم بدهند روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند از رؤیت روی ماهِ مهدی چه خبر؟ ای کاش جوابی به سؤالم بدهند
افسوس و حسرت عاشقان ماه خدا رفت شبهای قدر و ارحم و اشک و دعا رفت همچون نسیمی بین گلها در بهاران آرام از این رهگذر همچون صبا رفت ماه تلاوت ماه رحمت ماه غفران گلبانگ زیبای اذانِ با صفا رفت افسوس قدرش را ندانستیم نیکو آن نو بهار بندگی انبیا رفت مثل همیشه خواب غفلت بازگردد در بامدادان و سحر صوت ثنا رفت لبریز برکت بود این عیش پر از خیر این موسم پر نعمت از خوان گدا رفت دیگر ندارد منزلت هر آیه یک ختم ماه ثواب بی دریغ و پر عطا رفت ای کاش باشم زنده اما سال دیگر با خود بگویم این ضیافت با رجا رفت
افسوس که این فرصت کوتاه گذشت عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت یاد شب قدر و چشمۀ فیض به‌خیر تا چشم به هم زدیم، این ماه گذشت
✨خداحافظ ماه خوب خدا🌙 بیداری شب‌ ، آه سحرگاه گذشت ماه رمضان چقدر کوتاه گذشت هنگام وداع آمده، دلتنگ شدیم یک چشم به‌هم زدیم، یک ماه گذشت
از نفس پلید خود شکایت دارم غفلت زده ام، درد جهالت دارم ای ماه خدا دوباره من را دریاب امشب به تو امّید شفاعت دارم..‌
شـد مــاه نـو پـدیـدار ، عید عبادت آمد پایانِ سـفــره های  مــاه ضیــافـت آمد گفتیم عاشقـــانه  لبیــک ، دعوتــش را اینک زمان اَجــر و پاداش  طاعت آمد عید است و چشم ما برعیدانهٔ خداوند بر عـابدانِ عــاشــق وقت کـرامـت آمد حق داده مژده برما غفران ورحمتش را از عــرش کبــریایــی  باران رحمــت آمد با ربنــای افطـار "اِغفــِر لَنــا" ســرودیـم تا وقت لیـلـةُالفـطــر عطــر اجابت آمــد بستیم تا دهان را طعم عسـل چشیدیم شیـرینی عبــادت بهتـــر ز شـــربت آمد شبهـای قدر و توبه  در  وقـت استغـاثه "لا تقنطـوا" ز رحمـان  بر ما بشارت آمد دلهای ما زمانی خوش میشودکه گویند آمـد عــزیــز زهـرا ، پـایـان غیبــت آمد شکر خدا که مــا را توفیــق بنـدگی داد این عید ، "کیمیا" را  عیـد سعـادت آمد شـد قافیـه "زیارت" در بیـت آخرینـم پـــر زد دلـم به مشهـد ، نام زیارت آمـد
صد حرف نگفته در دلت جا شده بود چشمان تَرت ساحل دریا شده بود در حسرت یک کلام تو پیر شدم ای‌کاش که سفرهٔ دلت وا شده بود
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود از تو بعید نیست میان دو خنده ات تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود توران به خاک خاطره هایت بیافتد و آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود چشمان تو، که رنگ پشیمانی خداست درآینه، بدون گمان، عاشقت شود از تو بعید نیست ،قیامت کنی و بعد خاکستر جهنمیان عاشقت شود وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود از من بعید بود ولی عاشقت شدم... از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
نمیدانم نهان از من، چه کرده‌ای با "دل"...؟ که چون غافل شوم از او، دوان سوی "تـو" می‌آيد.