از قلب صدف کشیده بیرون دُر را
تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را
آینده به عمق درد پی خواهد برد
نسلی که نداشت حـرمت چادر را
#محمدجواد_منوچهری
#چادر
#حجاب
حیف است که درحال تکاثر باشی
درهجمه ی شبهه بی تفکر باشی
تاریخ به انتخاب تو می بالد
وقتی که میان کوفیان حر باشی
#محمدعلی_ساکی
اگرچه از من دل بردی از ازل، بانو!
ولی تو نگشودی بر دلم بغل، بانو!
نشد که از تو بگویم چنانکه میخواهم
نشد که دل ببرم از تو با غزل، بانو!
نشد که تلخ نباشی و رو تُرُش نکنی
نشد نگاه تو در کام من عسل، بانو!
نبود بین من و تو تفاهم از آغاز
نمیشود پساز این مشکلات، حل، بانو!
هماینک از تو گذشتم پی بهانه نگرد
بس است با دل مجروح من جدل، بانو
#جواد_محمدی_دهنوی
@javad14md
#فدائیانحجاب
در پیچ و خم حماسه ی گوهـــرشاد
دادیم به تاریخ جهـــان ایـــن را یاد؛
در راه حفــاظت از حــریم و ناموس
صد جـان به فـدای یک نخ چـادر باد
#اسماعیلعلیخانی
#روزعفافوحجاب
📌#استاد_فاطمینيا :
خالصانه در مجالس عزاداری شركت كنيد. طوری باشيد كه غير از #امام_حسين (ع) چيزی نبينيد. دهه محرم، دهه تحول است. جناب حرّ يک شخص است؛
اما حرّ شدن یک جریان میباشد.
در اين دهه #محرم بايد متحول شويم.
#حضرت_قاسم_ع
#روضه
چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است
تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است
قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند
سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند
سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند
عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند
سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی
زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی
سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما
ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما
بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده
هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده
چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده
صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده
چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من
غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من
بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم
تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم
ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو
پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو
بغلت میکنم اما ز بغل می ریزی
چقدَر از دهن ای مست، عسل می ریزی
سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من
جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من
محمود ژولیده
#محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_رضا
🎥 دیانت بر سیاست چیره شد آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه...
✍شعرخوانی #محمد_حسین_ملکیان در محضر #امام_خامنه_ای
بازنشر به مناسبت روز #عفاف_و_حجاب، حمله به مسجد #گوهرشاد و کشتار مردم توسط رضا خان ملعون
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی
کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی
خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد
بانگ إنّی قاسم بن المجتبایی که زدی
لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند
کار دستت داد آخر ضربههایی که زدی
استخوان سینهات میگفت اینجایم عمو
خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی
ذره ذره چون علیِّ اکبرم میبوسمت
این به جای بوسههایِ بر عبایی که زدی
سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون میکشم
در إزای سیزده جام بلایی که زدی
#علی_اكبر_لطيفيان
ای که میگیری سراغ از راز عشق
بشنو از من تا شوی دمساز عشق
👇👇👇👇
«سرزمین شعرها» آباد باد
هرکه عضو آن شود دلشاد باد 👇
@sarzaminesher
عاشق اشعار دلتنگی خداست
«شعرهای ناب» هم از آنِ ماست 👇
@sherhaye_nab
هر کسی افتاد در وادیِّ شعر
عضو میباشد در «آبادیِّ شعر» 👇
@abadiyesher
«خطخطیهای جواد» ای دوستان
بارش عشق است در فصل خزان 👇
@javad14md
چارفصل عاشقی اینها بُوَد 👆
هرکه همراهی کند شاعر شود 🙂🌺
درحال و هوایش...
در سینه ام گل کرد شوقِ کربلایش
پر شد دوباره جانم ازحال وهوایش
در جان ما تنها نه در عالم، خداوند...
کرده ست برپا خیمه ی ماتم برایش
اویی که سیل دوست دارانش روانند
دنبالِ راهِ نهضت بی انتهایش
اویی که باز از حلقِ رگهای بریده
گل می کند فریاد سرخ ربنایش
دنیا سراسر مال دنیا دوست ها باد
کافیست ما را سُکرِ چای روضه هایش
آزادگانِ دهر سرتاسر اسیرش
وارستگان از خاک یکسر خاک پایش
هرگز نخواهد برد یک جو بهره از عشق
هرکس که در عالم نباشد مبتلایش
ای کاش یک جان نه هزاران جان مرا بود
تا می شدم با آن هزاران جان فدایش
#امام_حسین
#شهادت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
May 11
🏴 السَّلامُ عَلی عَبْدِاللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلي
در معرکۀ عشق برافروخته شد
چون شمع ز غربت عمو سوخته شد
آمد پی یاری عمو، عبدالله
با تیر به سینۀ عمو دوخته شد
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
در نزولِ گریهام دیدم صعودِ خویش را
اشک چون پائین بیاید روح بالا میرود ...
#علیاکبر_لطیفیان
🏴 گریه های ماه محرم...🏴
وقت حساب جرم مرا کم حساب کرد
دریایی از گناه مرا نم حساب کرد
من تشنه کام جرعه ای از باده های او
او سهم من ز چشمه زمزم حساب کرد
وقتی که دید خالی ام از توشه سفر
بر گریه های ماه محرم حساب کرد
گاهی ثواب کردم و گاهی گناه ، لیک
وقت حساب آمد و درهم حساب کرد
من هیچ در حساب نبودم که آن کریم
دست مرا گرفته و آدم حساب کرد
حب الحسین دید چو در سینه من است
آمد تمام دِین من از دم حساب کرد
#مظاهر_زمانی
#محرم
#امام_حسین
لباس مشکیام، احرام طوفم در حرم باشد
منایت، زمزمت، سعی و صفایت را رضا عشق است
#یا_غریب_الغربا
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ذکرِ نامت را خدا اجرِ عبادت
می دهد
معجزه در ذرّه های خاک و تربت
می دهد
کرده در پای توسّل هایت
اعجازی عیان
تا جهان بیند که یک شش ماهه
حاجت می دهد
آسیه مرادپور
(خاتون)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
به خدا سخت تر از سختیِ عالم
این ست
تلخیِ آخرِ لبخندِ تو بس شیرین است
خنده ی آخرت اصغر ! شده حجّت ، بر کفر
یک تبسّم که ته اش... حنجره ی
خونین است
به گلوی تو نشست آن ستمِ آغشته
شده بر تیر که در باورِ بنیادین است
با تَلَظّیِّ تو دیگر به چه کار آید آب
امتحانی که بر آن مُدَّعیان از دین است
با تو لاجُرعه کِشد جامِ بلا را بابا
طاقتی را که خلایق ، همه برتحسین است
تسلیّت گفت خدا خود به تسلّا آمد
چون عیاری که محک خورده به آن سنگین است
آسیه مرادپور
(خاتون)
تو عاشقانه ترین اتفاق ِ بارانی
به یاس های غزل پوش ِ عشق می مانی
از آسمان دعای من آمدی به زمین
برای هم نفسی با دو بال ِ پنهانی
که روسپید شوم پیش اشک های خودم
هنوز مانده به غم آمدی و می دانی
که انتظار مرا سخت مضطرب کرده
بگو که هستی و با من همیشه می مانی
چقدر حال و.هوای نگاهت آرام است
تو چشم های مرا از بری که می خوانی
چقدر با تو به رؤیای خواب نزدیکم
چقدر دور ز کابوس هر پریشانی
به ابرهاي دلم تا همیشه مدیونم
تو عاشقانه ترین اتفاق ِ بارانی..
#ایلناز_حقوقی
کل دهه را گریست چون ابر بهار
از روضه ی غزه بود بد جور شکار
جز گریه نیاموخته بود از نهضت
این است مرام شیعیان سکولار
#محمدجواد_منوچهری
#شیعه_سکولار
#غزه
#محرم
#نهضت_عاشورا
لب تشنگی ات را همه جا جار زدند
با نام تو کسب و کار بسیار زدند
یکبار نشد تو را بفهمیم حسین(ع)
شادیم کـه «دیگ گریه» را بار زدند
#محمدجواد_منوچهری
#محرم
#نهضت_عاشورا
🏴 یا حسین
ای روضههای مجسّم در مصحف پیکر تو
سوزانده دلهای ما را داغ تن بیسر تو
شد پیکرت اربًا اربا، گشتی تو سردار دلها
ای روضۀ آخر ما انگشت و انگشتر تو
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۴/۲۲
هدیه به ارواح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی و سیدابراهیم رئیسی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
مشام اسبها گیج از هجوم عود و باروت است
صدای شیهه و سمکوبههای تلخ می آید
هوای چسبناک «تیر» و تشویشی عرق کرده
به ذهن زایر خورشید هشتم مرگ می زاید
هجوم چکمهی قزاق بر بال پرستوها
شکوه انعکاس سرخ خون در باغ آیینه
تلاقی خوش نقارهها با نعرهی برنو
عروج کفتری بی بال وپر از حفرهی سینه
چه خطی؟ خط نستعلیق خون در بهت مرمرها
چه نقشی نقش دستی پنج تن بر روی کاشیها
خبر تا بلخ رفته تا دکان پیر آهنگر
به نیشابور تعطیلند فیروزه تراشی ها
«ابوالفضل دبیر» از قلعهی تاریخ بیرون آ
که بر این مرثیه لختی قلمها را بگریانی
کجا در بارگاه امن آب و عطر و آیینه
جواب اشک باروت است ؟ کو آداب مهمانی
هنوزا نالهی غمگین و معصوم کبوترها
عجین با عطر نارنج از گلوی باد می آید
اذانی زعفرانی می چکد از پلک گلدسته
عرق بر کاشی مظلوم گوهرشاد می آید
من و تو وارث این زخمهای داغ و شفافیم
مسیر پیش رو با چلچراغش گم نخواهد شد
جهان این رابداند این قبیله اوج پرواز است
عقاب کوه خام کاسه ای گندم نخواهد شد
#شعرخوانی
#حامد_عسکری
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی
یکتنه باغی از آلالۀ پرپر شدهای
تَنِش تیغ و تنت، کرببلا را لرزاند
زخمیِ صاعقه خنجر و حنجر شدهای...
سنگ بر آینهات خورده و تکثیر شده
مثل غمهای دلم، چند برابر شدهای...
مجتبی دست تو را داد به دستم، دیروز
ولی امروز، تو مهمان برادر شدهای
ای به کام تو شهادت ز عسل شیرینتر
تو در آیین وفا آینهباور شدهای...
دست و پا میزنی و من جگرم میسوزد
خیلی امروز شبیه علی اکبر شدهای
#مصطفی_متولی
#امام_حسین
از یازده سال ای عموی مهربانم
ده سال عمر من در آغوش تو سر شد
دستان گرم و خندهی زیبای چشمت
یادآور لبخند و آغوش پدر شد
هرگاه غربت قصد آزار مرا داشت
از راه همچون قهرمانی میرسیدی
همبازی من می شدی حرف دلم را
از چشمهای بی زبانم میشنیدی
همواره این بود آرزوی من که روزی
من نیز در غربت تو را همراه باشم
تا مرهمی بر قلب مجروح حزینت
حتی به قدر لحظهای کوتاه باشم
آه ای عمو بابایم اینجا ایستاده
اشک است در چشمانش از بیداد دشمن
انگار میخواهد به من چیزی بگوید
انگار میگوید بیا همراه بامن
آه ای عمو جان ای عموی مهربانم
من نیز راهی میشوم همراه بابا
یادت بماند دوستت دارم عزیزم
در انتظارم تا بیایی در بر ما
عبداللهبنحسن
#راهی(م_کرمانی)