eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ دل مــن هـــر لحظہ تمنــاے را دارد تـــــــو چہ دانـ ے بہ تـــمناے بہ ڪجاهـا نـرومـ ......👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍ ے         
دارالمجانین رفته‌ام آنجا عجب جایی‌ست دیوانگی؛ بیگانگی؛ دنیای زیبایی‌ست
بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد، نگرد یک ندارد جز خودش مضرب، نمی‌فهمی چرا؟
پشتِ پلکت شعرهایِ ناب پنهان کرده ای جنگلِ آرامشی در قاب پنهان کرده ای دکمه یِ پیراهنت را باز کردی نور ریخت در گریبانت مگر مهتاب پنهان کرده ای؟ اینهمه جا خُمره یِ انگورِ چشمت را چرا زیرِ طاقِ کاشیِ محراب پنهان کرده ای؟ نُت به نُت سنتور را در مکتبِ مِشکاتیان پشت پلکا پلکِ چون مِضراب پنهان کرده ای روسری را پس بزن، یعنی چه از تاریخِ عشق نسخه هایِ خطی و نایاب پنهان کرده ای؟ باخبر هستم اگر می گویی آهسته سلام شوقِ خود را وقتِ دَقُ الباب پنهان کرده ای بیخیالی ظاهرن میدانم اما مثلِ من کنجِ سینه یک دلِ بی تاب پنهان کرده ای خوش خرامی هایت آخر برملایش میکند بره آهویی که از قصاب پنهان کرده ای باغت آباد است اما ترس داری از حسود سیب هایِ نوبر از ارباب پنهان کرده ای آمدی دیشب به خابم، گفتمت غم را چرا پشتِ رخساری چنین شاداب پنهان کرده ای؟ بوسه بر شعرم زدی با بغض گفتی عاشقی عمری از من گرچه عشقِ ناب پنهان کرده ای 🌺🌺💜🌼💜🌼💜🌺🌺
هر که شد بی سر و سامان کسی شاعر شد شاعری عاقبت بی سر و سامانی هاست!!
ناگهان یک شب سراغم آمد و با خنده گفت: نوشداروى توام با طعنه گفتم: زود نیست؟!
بگو به رکعتِ چندم رسیده است نماز؟! که با خیالِ تو مشغولم و حواسم نیست
این رازِ پُر از عذاب پیشت باشد تصویر من خراب پیشت باشد شاید که مُحرمت نبودم آقا! این اشک علی الحساب پیشت باشد
اگر حبیب تویی مشکلی ندارد عشق اگر طبیب تویی درد هم دوا دارد...
🌱🖇 حافظ صبور باش که در راه عاشقی هر کس که جان نداد به جانان نمیرسد
ای چشمِ سخن‌گوی، تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آنقدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما
🌱🖇 سر در هوای دوست اگر خاک شد چه باک می چرخد و به دامن آن یار می رسد
بگذار تا بگویم این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست..
🌱🖇 تعجیل کن بخاطر صدها هزار چشم ای‌پاسخ گرامی امن یجیب‌ها..!
همواره در برابر لیلی ، جنون کم است شیرین اگر تویی ، به خدا بیستون کم است تنها دلیل کثرت شاعر تویی ، ولی هر قدر شعر گفته شده تاکنون ، کم است ! .
بمن برگرد تا که تاروپودم دیدنی باشد تمام آنچه که هستم،و بودم دیدنی باشد درون سینه ام باید بماند چشم زیبایت که تا وقتی نفس دارم وجودم دیدنی باشد کمی ای عشق محکم تر بزن در گوشِ من سیلی که بین رنگ ها باید "کبودم" دیدنی باشد! به من فرصت بده هنگام افتادن ز چشمانت شَوَم چون آبشاری تا فرودم دیدنی باشد! شبیه شمع خاموشم، که از چشم تو افتادم مرا آتش بزن،بگذار دودم دیدنی باشد اگر مُردم به من دستی بکش،تا اینکه تصویرم در آن دنیا به هنگامِ ورودم دیدنی باشد... نمی دانم! چرا باران تماشایی نبود آن شب؟ بدونِ چتر می رفتم "نبودم" دیدنی باشد...
من بیچاره بال و پر ندارم سری دارم ولی سرور ندارم به تنهایی خود خو کرده ام من به جز یادت دگر یاور ندارم تمام عمر من فصل خزان است درخت باغ زردم، بر ندارم بزن تک تک ورق این دفترم را به هر برگش به جز گوهر ندارم ولی امید دارم به وصالت فراقت را به دل باور ندارم
مهربانی می‌کنم ،با دل تبانی می‌کنم دسترنجم را زمانه، بی وفایی می‌دهد
نمیشد این دلم هرگز به هر افسانه ای راضی که گیرد این دل غمدیده را هردم به یک بازی...
هستیم دلخوش از هیچ ، هستیم دلخور از هیچ ما را نمانده حاصل ، غیر از دلی پُر از هیچ بی بهره از وجودیم ، همچون سرابِ صحرا ما چیستیم غیر از مُشتی تَبَلوُر از هیچ با نیستی رسیدیم بر هستیِ دو عالم جز ما کسی نسُفتست هرگز چنین دُر از هیچ
اندوه تو در شبانه روزم جاری است این حال مضارع من استمراری است با چشم تو انقلاب کردم دیدم جمهوری عشق گریه اش اجباری است
قلمت را بردار ... بنویس از همه‌ی خوبی‌ها ... زندگی ... عشق ... امید ... و هرآنچه بر روی زمین زیباست ! گل مریم ... گل رز ... روی کاغذ بنویس : زندگی با همه تلخی‌هایش زیباست !
پایان ماجرای دل و عشق روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی ...
نمی توانم از اين بغض بی اراده بگويم که با سواره چه حرفی منِ پياده بگويم؟ به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونه از آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟ چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟ سرم کم از بدنم باد اگر زياده بگويم نه طاقتي که از آن چشم تيره، دست بدارم نه فرصتی که از اين حال دست داده بگويم پناه می برم از شرّ شهر بی تو به غربت به گوشه ای که غمم را به گوش جاده بگويم چه سخت منزوی ام کرده است عشق تو، بشنو: "دلم گرفته برايت، سليس و ساده بگويم" شاعر؟