eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ساختم تا همه خاطرت را با دلم باختم تاختی تا همه رفتنت را ز کجا در یابم؟ رها/
دیگران در تب و تاب شب عیدند ولی مثل یک سال گذشته به تو مشغولم من! کاظم_بهمنی
نمیدانم که را دیدم که از خود میرود هوشم جنون آهسته میگوید، مبارک باد در گوشم...
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد ...
میان و جمله اے ست همیشه واجب ...... 👌♥️
شد هر که چشمان تو دید روبه از چشم‌ات می‌چکید وقت چشمانت، خدا زیر نیم می‌کشید
صبح است بیا دلی به دریا بزنیم در آغوش سپیده لب به نجوا بزنیم صبح است برای مستانه شدن از غم و غصه دست به حاشا بزنیم ســلام صبحتون شیرین تر از عسل
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد، نم نمک " شاپرکی " خوشگل و زیبا بشوی...ند گاهی انگار ضروری ست بِگندی درخود ، تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی...!! گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس می شکند، تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی... گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست، باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی... گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی، آخرقصه همآغوش زلیخا بشوی...!! @Aydin67R68
من به کندوی عسل‌های لبت حساسم با زبان پاک نکن ظرف عسل را لطفا
در حیرتم که شهد مرا مست می کند دیگر به باده ي لب تو لب نمی‌زنم
مبادا ای طبیب، اندر علاج من بیندیشی که من حال خوشی درسایه این ناخوشی دارم!
از لبش بوسه طلب کردم و دشنامم داد ماجرای من و معشوق شنیدن دارد ! 💝💝
ابروی مشکینت از بار تغافل گشته خم مانده‌ زلف سرکشت ز اندیشه‌ی د‌‌‌ل‌ها دوتا
نقشِ‌ پایی به سر کوی تو دیدم مُردم که چرا غیر من آن‌جا دگری می‌آید
پانسمان شد لب مجنون که شنیدم دیشب بر لب ناقه نظــــــر کرد و لب لیلا دید!
بی بوسه قند خون من ای یار ثابت است داد از لبت مراست که اصل دیابت است
دل دیوانه ی من بر سر زلفش می گفت: چه دراز است خدایا شب تیمارستان
نبض اشعارم درونِ حلقہ ےچشمان توست مو پریشان ڪن ؛ غزل آماده فرمانِ توست ‌‌‌‌
گفتم ای مجنون از این دیوانه بازی درگذر پوزخندی زد که ای عاقل! مگر دیوانه ام؟
گشته این دیوانگی سرگرمی طفلان کوی شأن من امروز کمتر از عمو پورنگ نیست
مداد دور لب و خطّ چشم ناکافی است کتاب حسن شما را علاج، صحافی است
دیدار جهان بی تو غم انگیز شد ، ای یار ! انگار ، بهاری است که پاییز شد ای یار ! چندان که مرا جام تُهی شد ز می وصل جانم ز تمنای تو ، لبریز شد ، ای یار ! 🌹🌹🌹
با من غریبگی نکن ای آشناترین ای روح زخم خورده ی ما را دواترین توفان نوح شرح حقیری ست از دلم لنگر بکش به سمت من ای ناخداترین
ﺩَﺭْﺩ و دِلْ نِميڪُنَمْ . . . ﺯَخْمے ڪہ ﺍَﺯْ ﻋَﺼَﺐْ بِگْذَﺭَﺩْ... ﺩﯾﮕَﺮْ ←ﺩَرْﺩْ→ نَدارَدْ... 🥀🖤
چشم انتظارانت شدیم تقدیر میخواهد چرا مارا جدا کرده ولی زنجیر میخواهد چرا پرسشگری با جستجو پاسخ دهد هر آن چه را از غم نپرسیدیم دلی دلگیر میخواهد چرا در هر سرایی گشته برزن ها یکایک دائما برنای این دنیا دگر صد پیر میخواهد چرا لعنت به من با پرسشی اینگونه بد حیران زده گر دل بریدی گردنم شمشیر میخواهد چرا عبدی گنه آورده پی در پی پشیمان هم ولی بخشنده جرمی از مرا تأخیر میخواهد چرا هرخاک را چشمان معشوقی طلایی می‌کند اعجاز زرینی دگر اکسیر میخواهد چرا این جمعه ها تعطیل و مغرب می‌شود بی مهر ما دنیا طلوعی بی تورا پیگیر میخواهد چرا