eitaa logo
شبکه ادیان
10هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
اولین و تأثیر گذارترین کانال ادیان نقد عرفان های کاذب پاسخ به شبهات
مشاهده در ایتا
دانلود
متی و نحوه‌ی تحریف مرقس تحریف‌کننده کتاب مقدس به متن اصلی، کلمات و عباراتی رو اضافه کرده و به عنوان متن اصلی ارائه داده. در انجیل مرقس چنین آمده: «زیرا هر که اراده خدا را بجا آرد همان برادر و خواهر و مادر من باشد.» ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، مرقس 3: 35. متی پس از مرقس در انجیل خود عبارت مذکور را چنین آورده: «زیرا هر که اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آوَرَد، همان برادر و خواهر و مادر من است. ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، متی 12: 50. 👈یعنی در مرقس گفته خدا ، توی متی گفته پدر! در بخشی دیگر از انجیل منتسب به مرقس چنین آمده: «لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیّا شده است.» ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس،مرقس 10: 40. انجیل منتسب به متی در این مورد نیز دچار تحریف‌شده و با اضافه کردن عبارتی به متن اصلی مرقس، آن را چنین بیان می‌کند: «لیکن نشستن به دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیّا شده است.» ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، متی 20: 23. 👈یعنی انجیل متی جمله « از جانب پدرم »رو به انجیل مرقس اضافه کرده . ☝️☝️☝️👈👈👈توجّه عین عبارت مرقس با اضافه کردن کلمه یا کلماتی خاص که بیشتر مربوط به آموزه‌ی انحرافی تثلیث هست، توسط متی نقل‌شده. آیا این‌گونه از تحریف و اختلاف در نحوه‌ی نقل، می‌تواند تصادفی باشد؟ نمونه دیگه از این نوع تحریف با مقایسه‌ی بخشی دیگه از انجیل مرقس با انجیل متی، به ‌وضوح قابل‌مشاهده هست. مرقس در انجیل خود چنین آورده: «و بدیشان گفت: هرآینه به شما می‌گویم بعضی از ایستادگان در اینجا می‌باشند که تا ملکوت خدا را که به قوّت می‌آید نبینند، ذائقه موت را نخواهند چشید.» ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس،مرقس 9: 1. متی این آیه از مرقس را نیز، در انجیل خود با اضافه کردن عبارت پسر انسان به آن، چنین آورده است: «هرآینه به شما می‌گویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می‌آید، ذائقه موت را نخواهند چشید.» ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس،متی 16: 28 👈بدون شک هیچ عاقل بی‌تعصبی نمی‌تونه چشم بر این حقیقت که در کتاب مقدس تحریف شده بپوشونه و اون رو انکار کنه. 👈با بررسی تنها دو انجیل مرقس و متی مشخص شد که متی عباراتی را به روایات مرقس اضافه کرده و آن را به‌عنوان آیات کتاب مقدس، در انجیل خودش آورده. تعداد این نوع تحریفات به‌قدری هست که تصادفی بودن آن غیرممکن و عمدی بودن این تحریفات تقریباً یقینی هست. آیا کتاب این‌چنینی که الان در دسترس هست را می‌توان حجت دانست؟ 🌐 eitaa.com/adyan8
احترامی که امسال سعودی‌ها به #حجّاج ایرانی گذاشتند، بی‌سابقه بود. به گفته‌ی تحلیلگر عرب این احترام از ترس قدرت نظامی و منطقه ای #ایران بود، نه وادادگی دیپلماسی غربگرایانه در قضیه منا #تحلیل 🌐 @adyan8
ما معتقد هستیم که حدود 1400 سال پیش در چنین ایّامی ، رسول خدا به همه ی مردم تآکید کرد که باید در این سفر حج شرکت کنند ، در تاریخ اومده که اسماء بنت عمیس به پیامبر میگه : ای من نمی تونم در این مراسم شرکت کنم ، باردار هستم ، پیامبر می فرماید : تو هم باید شرکت کنی ، این حج حجه الوداع است ... (این خانم که همسر خلیفه اهل سنّت بوده در این سفر فرزندی به نام محمّد رو به دنیا میاره) 🌐 eitaa.com/adyan8
این تصویر تابلویی از کنیسه ای در تهرانه از روایت قربانی کردن فرزند توسّط حضرت ابراهیم(ع) ، بر خلاف ما مسلمانان که ذبیح را اسماعیل(ع) می‌دانیم، یهودیان اسحاق را قربانی میدانند. اگر ذبيح، اسحاق باشد، پیامبر خاتم بايد از نسل اسحاق و پسرش يعقوب بیاید، يعني از ميان قوم بني‌اسرائيل و چون چنین پیامبری تاکنون در میان يهوديان نیامده، لذا آنها معتقدند كه آخرین پیامبر كه آنها او را ماشيح مي‌نامند، در آینده ای نامعلوم خواهد آمد. همۀ پیامبران به آمدن آخرین پیامبر خدا که مقام والایی دارد بشارت داده‌اند. شأن این رسول خدا آنقدر عظیم است که همۀ اقوام جهان آرزو می‌کردند که آن نبی از میان آنها مبعوث شود. قوم یهود نیز این آرزو را داشتند و متأسّفانه برای تحقق آن دست به جعل و #تحریف تورات زدند. به طوری که نام ذبیح را از اسماعیل به اسحاق تغییر دادند تا این شرافت را به قوم خود مخصوص کنند. زیرا خداوند بعد از آنکه ابراهیم از ماجرای قربانی سربلند بیرون آمد به آن حضرت مژده داد که پیامبر خاتم را از نسل فرزند ذبیحِ او خواهد فرستاد (سفر پیدایش 22/ 18) و چون یهودیان از نسل اسحاق و فرزندش یعقوب هستند لذا نام ذبیح را نیز به اسحاق تغییر دادند. یهودیان با این تحریف، خود و نسلشان را گمراه کرده‌اند، و همچنین اقوام دیگری که در آینده به تورات استناد می‌کنند. زیرا حضرت ابراهيم(ع) جايگاه رفيعي در تاريخ بشريت دارد و پيروان سه دين يهود و مسيحيت و اسلام يكي از مهمّات دين خود را تقرّب به حضرت ابراهيم(ع) مي‌دانند (آل‌عمران/ 65 تا 68 ـ اشعیاء 51/ 2ـ انجیل لوقا 3/ 8ـ یوحنّا 8/ 39). #اسلام #یهودیت #تحلیل 🌐 eitaa.com/adyan8
📛فتنه سازان📛 تصویری در شبکه های اجتماعی منتشر شد که عدّه ای از #مسیحیان سیاه پوش راه افتاده اند و پشت لباس خود در کنایه به سید حسن نصرالله نوشته اند سیدی نیست مگر سید مسیح. ✅امّا واقعیت از این قرار است که مسیحیان در این دو روز گذشته راهپیمایی و تظاهرات و اعتراضی نداشته اند و این عکس، مربوط به یک تشییع جنازه در منطقه جمیزه است و روی لباس افراد هم نوشته ای وجود نداشته.❌ احتمالاً ته این ماجرا را دنبال کنند، مثل همیشه به یگانهای اطلاعاتی رژیم صهیونسیتی می رسد. تلاش دشمن برای تحت الشّعاع قرار دادن دستاوردها و اتّفاقات مهمّ محور مقاومت، به همین فتوشاپ بازی ها محدود می شود و این نشانه شکست آنها است..😉 #تحلیل #مسیحیت #صهیونیست 🌐 eitaa.com/adyan8
آیا امام حسین(ع) خود را کرد تا گناهان شیعیان و دوستداران ایشان بخشیده شود؟ پاسخ:👇 در این تحلیل امام حسین(علیه السلام) خود را فدا کرد تا گناهان امّت بخشوده شود و امام کفّاره گناهان امّت باشد. نظیر اعتقاد باطلى که مسیحیان نسبت به حضرت (علیه السلام) دارند و مى گویند مسیح(علیه السلام) با تن دادن به صلیب باعث پاک شدن گناهان پیروان خود شد و آنان را رستگار کرد. معتقدان این تحلیل با تمسّک به تعابیرى چون «یا بابَ نِجاةِ الاُمَّةِ» چنین برداشت کردند که امام حسین(علیه السلام) نیز با استقبال از شهادت موجب بخشوده شدن گناهان فاسقان و فاجران امّت و در نتیجه سبب نجات آنان شده است. در عوض امّت با برپایى مجالس عزا از امام تشکّر و سپاسگزارى کرده و مستحقّ رستگارى مى شود. این تحلیل نیز با هیچ یک از اصول و مبانى مسلّم دینى سازگار نیست و موجب شده است عدّه اى گمان کنند که امام حسین(علیه السلام) با شهادت خود و فرزندانش، گناهکاران را در برابر عذاب الهى بیمه کرده است. به تعبیر دیگر : امام(علیه السلام) و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر گناه و جنایتى آزاد باشند و در واقع تکلیف الهى از آنان ساقط گردد. همین پندار سبب شده است که عدّه اى گمان کنند هر کس بر امام حسین(علیه السلام) گریه کند، هر قدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتّى نسبت به ضروریّات دین پایبند نباشد، مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود. نفوذ این پندار غلط تا جایى بوده است که حتّى سلاطین جبّار و ستمگرى که حکومتشان بر پایه هاى ظلم و بى عدالتى استوار بود و دستشان به خون بى گناهان آلوده بوده، در ایّام عزادارى آن حضرت مجالس عزا به پا کنند و یا خود پا برهنه در دستجات عزادارى به سر و سینه بزنند، و آن را مایه نجات خود بدانند! [۱] شهید مطهری راجع به این موضوع میفرمایند: «تحریف بزرگی در مسئله عاشورا شده، بعضی ها گفته اند حسین بن علی ـ علیه السلام ـ شهید شد که گناهان شیعه ریخته شود این شبیه اعتقاد مسیحیت است، که معتقدند حضرت مسیح کفاره گناهان آنها بوده است، این مطلب با روح اسلام سازگاری ندارد، با سخن حسین نمی سازد، ابا عبدالله برای مبارزه با گناه قیام کرد، نه اینکه سنگری باشد برای گنهکاران، ما گفتیم حسین ـ علیه السلام ـ یک شرکت بیمه گناه تأسیس کرده، گفته است شما از نظر گناه بیمه هستید، در عوض چه می گیرم؟ شما برای من اشک بریزید، من گناهان شما را جبران می کنم حال هر کس می خواهید باشید. ابن زیاد، عمر سعد، والله این افتراء و دروغ بستن بر حسین ـ علیه السلام ـ است». ایشان در ادامه روایات اهل بیت در این زمینه را توضیح می دهند و (گریه مردم) برای تسلّی دل اهل بیت و حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ که نیست، بلکه هدفشان این است که پرتویی از روح حسین بن علی ـ علیه السلام ـ بر روح ما بتابد، اگر اشکی برای او می ریزیم باید در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز کوچکی با روح حسین انجام دهد، ذره ای از همت او، غیرت او، حریت او، ایمان او، تقوای او، شجاعت او و... در ما بتابد، این چنین اشکی اگر از چشمان جاری شود، آن اشک هر چه دلتان می خواهد قیمت دارد، اگر گفته اند به اندازه یک بال مگس هم اگر باشد یک دنیا ارزش دارد، باور کنید، اشکی است که برای هماهنگی کردن و پیروی از حسین ـ علیه السلام ـ باشد». آری این اشک است که این طور در روایات ارزش دارد و به آن توصیه شده، اشکی که ما را عوض کند و مطیع امام شویم، نه اینکه ما هر روز از امام دورتر شده و با اشک بخواهیم گناهانمان ریخته شود. در نتیجه هدف از این گریه ها و عزاداری ها زنده نگه داشتن یاد و خاطره حضرت است که به سبب آن به سمت کمال حرکت کنیم و با نور حضرت هدایت شویم و به سوی معبود خود حرکت کنیم. روایاتی که مشتمل بر ثواب و پاداش گریه بر امام حسین علیه السلام هستند، ناظر به حقوق الناس نمی باشند بلکه شامل سائر گناهان می گردد چون در باره حقوق الناس روایات دیگر داریم که قابل بخشش نیست مگر این که صاحب حق راضی شود، اگرچه خداوند متعال می تواند صاحب حق را به رحمت بی پایان خود راضی نماید و از این طریق شخص مدیون را که از شیعیان امام حسین علیه السلام و گریه کننده بر آن حضرت بوده مورد عفو و یخشش قرار دهد ، این مطلبی است که در برخی ادعیه به آن اشاره شده است. 📚پ‌ ن: [۱] . گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص۶۹. 🌐 eitaa.com/adyan8
شبکه ادیان
آیا امام حسین(ع) خود را #فدا کرد تا گناهان شیعیان و دوستداران ایشان بخشیده شود؟ پاسخ:👇 در این تحلی
اگر گفته شد به هر کسی یارانه تعلّق می‌گیرد، منظور تمامی «هر کس‌های» جهان نیستند. بلکه اولاً باید ایرانی باشد، ثانیاً باید ثبت نام کند، ثالثاً باید حساب بانکی داشه باشد و .... . یا اگر گفتند: حج بر هر مسلمانی واجب است، خمس و زکات واجب است، یا پرداخت مالیات واجب است و ...، بدیهی است که همگان را شامل نیست و فرد باید درآمدی که او را مستطیع کند، یا مالی را که به آن خمس و زکات تعلّق گیرد و ... داشته باشد. اگر گفتند همگان حق دارند و می‌توانند گواهینامه‌ی رانندگی داشته باشند، مسلم است که اولاً باید به سن قانونی رسیده باشند، ثانیاً آموزش دیده باشند، ثالثاً امتحان آیین‌نامه و شهری [رانندگی] بدهند، رابعاً قبول شوند و ... . پس اگر در کلام وحی یا حدیث یا سخنان بزرگان بیان شد، که هر کس توبه کند پذیرفته می‌شود - هر کس قطره اشکی از خوف گناه خود بریزد بخشیده می‌شود – هر کس به پدر و مادر نیکی کند بخشیده می‌شود – هر کس فلان دعا را بخواند چنین و چنان می‌شود – هر کس برای امام حسین (ع) اشکی بریزید بدون سؤال و جواب به بهشت می‌رود و ...، منظور این نیست که هر کس به سبب فعّالیت غدد اشکی، قطره‌ی رطوبتی از چشمش خارج شد، دیگر فرقی ندارد که چه گناهان کبیره و صغیره‌ای مرتکب شده است و مستقیم به بهشت می‌رود! خیر. اصلاً چنین نیست، بلکه باید اصول آن محقق باشد و سپس این فرع بر آن پایه استوار گردد. به عنوان مثال: خداوند کریم می‌فرماید که اعمال کافر و مشرک «حبط» می‌شود. یعنی خوب است، اما باطل می‌شود و به درد آخرتش نمی‌خورد، چون او اصلاً باوری به خدا و معاد نداشته است. پس اگر کافری عمل خوبی مثل کمک به مستمند و یا جلب رضایت پدر و مادر انجام داد، شامل آن «هر کس» نمی‌شود، چرا که «اصول» محقق نگردیده است، بلکه این اعمال حسنه فقط به نفع دنیایش خواهد بود. یا اگر در قرآن مجید خواندیم: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (الزمر، 53) ترجمه: بگو اى بندگانم كه بر نفس خود ستم و اسراف كردید از رحمت خدا نومید مشوید كه خدا تمامى گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او آمرزنده رحیم است. نمی‌توانیم حکم کنیم که پس هر چه گناه کردیم، کردیم. خداوند خود وعده داده که همه‌ی گناهان را می‌بخشد. خیر. بلکه اصول و شرایطی دارد. اولاً خطاب به «عبادی»، یعنی «بندگان من» است. یعنی مخاطب فقط آن کسانی هستند که خداوند را به الوهیت و ربوبیت قبول کرده و او را معبود می‌دانند، ثانیاً خطاب به کسانی است که از ترس کثرت گناه ممکن نا امید از رحمت الهی شوند، ثالثاً باید این امید به رحمت در دل ایجاد شود و رابعاً باید بر اساس این باور و امید به رحمت، برگردد و توبه کند. پس اگر آن اصول بود و بر اساس آن توبه کرد، حتماً مقبول است و تازه به شرطی که حق‌الناس نباشد. گریه بر سیدالشهداء امام حسین علیه‌السلام نیز همین‌طور است. معلوم است که هر کسی دلش وصل به امام حسین (ع) یا اساساً خدا، قرآن، اسلام و هر یک از معصومین علیهم‌السلام شد، پاک می‌شود، اما باید این وصل صورت بگیرد، نه این که فقط چند قطره رطوبت از چشم او خارج شود. به قول قدیمی‌ها «با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود» - با حسین حسین (ع) گفتن نیز کسی حسینی نمی‌شود. و به قول حضرت امام خمینی (ره) نیز «از گریه فی نفسه کاری بر نمی‌آید»، بلکه باید وقتی دلش کربلایی شد، محبت به امام حسین (ع) بر وجودش مستولی شد، اشکش سرازیر شد و ...، توبه کند، برگردد و در سپاه امام حسین (ع) قرار گیرد، علیه یزیدهای نفس و جامعه قیام کند، مطیع امام شود و ... . بدیهی است که در این صورت حتّی اگر «حرّ» باشد که راه امام را سد کرد، بخشیده می‌شود، چه رسد به گناهان دیگر. البته توجه به این نکته نیز لازم است که آثار و برکات هیئات مذهبی و عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) به ویژه در بیداری و حرکت (که خود از مهم‌ترین عوامل بخشش است) آن قدر عظیم و بسیار است که قابل احصاء نیست و دشمن نیز از همین هراس دارد. لذا می‌خواهد که اصلاً عزاداری نباشد، گریه نباشد، احساس هم‌سنگری و هم‌دردی نباشد، تا تأسّی و قیامی در پی‌اش نیاید. 🌐 eitaa.com/adyan8
سوال: اگر بگوييم حجّت است. پس چرا عقل من مرا به سمت خداوند سوق مي دهد و عقل يك لائيك او را به سمت بي خدايي؟ پاسخ: حجّت عقل نه تنها امري فطري بوده بلكه در روايات نيز به اين مسئله تاكيد شده است. اما توجّه داشته باشيد كه مراد از عقل در كلام الهي، ادراكي است كه با سلامت فطرت براي انسان دست دهد(1) در نتيجه هر نوع رفتار و جهت گيري انسان ناشي از هدايت عقل نيست و به علاوه بسياري از جهت گيري هاي به ظاهر عقلي نتيجه هدايت گري مطلق عقل نبوده، بلكه مسير به واسطه گرايش هاي غير عقلي تنظيم شده يا به عقل تحميل شده است. 🔹در برخي موارد انسان در اثر غلبه شهوت، غضب و در مجموع وابسته شدن به امور دنيوی از اعتدال خارج شده و سلامت عقل و فطرت را از دست مي‌دهد و در اين صورت قضاوت صحيح انجام نمیدهد. لذا قرآن عقل را به نجات دهندگي از جهنم معرفي كرده است و از قول كافران در قيامت مي فرمايد" لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ"(2) و ميگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل ميكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!" در متون روائي نيز عقل به عنوان ابزاري براي شناخت و اطاعت خداوند معرفي شده است در روايت آمده است شخصي از امام صادق(ع) درباره ماهيت عقل سوال كرد و امام فرمود: الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان..."(3) چيزي است كه به وسيله آن خدا بپرستند و بهشت به دست آرند." 🔸بر اين اساس عقل، نيرويي سالم و به دور از شهوت و غضب است كه با درك حقايق و نيكي‌ها و زشتي‌ها، انسان را به سوي نجات از جهنم و نيل به عبوديت و بهشت هدايت مي‌كند. لذا حجت دانستن عقل بدان معنا نيست همه افراد به نتيجه اي واحد برسند در واقع به اعتقاد ما هرگاه انسان عقل واقعي خود را به دور از هرگونه تعصب به كار گيرد، ممكن نيست براي جهان خدائي قائل نباشد و متجلي نشدن آثار عقل براي فرد لائيك يا ....به خاطر عوامل گوناگوني است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم. 1. گرايش انسان به راحت طلبي، هوسراني، بي بندوباري، فرار از مسؤوليت و....وي از مسير عقلاني صحيح خارج كرده كه در نهايت عقل كارآيي خود را دست مي دهد لذا در بسياري از موارد ميل به بي خدائي ، نه معلول تحقيق و تفكر است. بلكه اساساً خداباوري با تبعاتي مانند تكليف و...همراه است كه شخص مادي، انگيزه اي براي رسيدن به آن ندارد. 2. برخي از منكران خدا و كساني كه در آثار خود، دين و آموزه هاي آن را نقد و انكار كرده اند، به اين جهت بوده كه از نظر فكري و علمي اقناع نشده اند و براي آنها شبهاتي پديد آمده است كه پاسخ آنها را نيافته اند؛ بدين سبب، همان شبهات منشأ اين شده كه دين و خداگرايي را غيرعلمي و غيرعقلاني دانسته، منكر آن باشند، نظير شبهاتي كه حس گرايان به آن دچار شده اند و مي گويند: هر چه را با حواس ادارك نكنيم، وجود ندارد يا اگر هر چيزي علتي و خالقي دارد، علت و خالق خدا كيست. 3. يكي ديگر از علل خمود عقل، عوامل محيطي و اجتماعي است. تاثير محيط و اوضاع اجتماعي چه در هدايت و رشد و شكوفايي عقل و چه در سركوب آن غير قابل ترديد است و بسياري از مردم به سمت و سويي گرايش دارند و ميروند كه دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگ اجتماعي و عوامل محيطي براي آنها تعيين و ترسيم كرده اند و دنباله رو خواص و نخبگان خود هستند و بديهي است كه اگر نخبگان و كارگردانان عوامل محيطي و اجتماعي منافع و موقعيت خويش را در دين ستيزي و فاصله مردم از مذهب و دين بدانند، با بهره گيري از همه امكانات كاري مي كنند كه آنها از خداپرستي فاصله بگيرند. نكته مهم در همه اين موارد آن است كه گرايش بي خدائي در افراد لائيك نه آنكه معلول عقل به عنوان حجت باطني باشد، بلكه دور از عقل به معناي مطرح شده، ثمره بي خدائي است. البته هيچگاه در صدد نفي صد در صدي نيستيم چه بسا فردي كه واقعاً به اعتقاد خود عقلش را به كار گرفته، اما به وجود خداوند پي نبرده است، حكم عقل براي چنين شخص حجت بوده و وي نزد خداوند معذور است. پي نوشت ها: 1. ر.ك سيد محمد باقر، موسوي همداني، ترجمه، تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامي جامعهي مدرسين حوزه علميه قم 1374 ش، ج 2، ص 376. 2. ملك(67)آيه 10. 3. كليني، الكافي، چ دارالكتب الاسلاميه، تهران 1365ه ش، ج 1، ص 11. 🌐 eitaa.com/adyan8
شبکه ادیان
متی و نحوه‌ی تحریف #انجیل مرقس تحریف‌کننده کتاب مقدس به متن اصلی، کلمات و عباراتی رو اضافه کرده و ب
اختلاف انجيل متی با كتاب ارميا سوال : آیا سوره ای از قرآن با سوره دیگه اختلاف دارن؟ یعنی تویِ این سوره یه چیزی گفته باشه و توی سوره دیگه بر عکس اون رو؟ جواب : نه ولی در کتاب مقدّس اختلاف انجيل متی با كتاب ارميا هست؛ مسيحيان ادّعا می‌کنند كه متن كتب اناجيل چهارگانه از سوی خداوند به نويسندگان اناجيل الهام شده است، امّا اگر اين مطالب الهام شده باشند نبايد حاوی اشتباه باشند. مثلاً انجيل متی مطلبی را بيان می‌کند كه به‌ راحتی اشتباه آن فهميده می‌شود، او می‌گوید: «آنگاه کلامی که به زبان اِرمیای نبی گفته شده بود، تمام شد، آوازی در رامه شنیده شد، گریه و زاری و ماتم عظیم که راحیل برای فرزندان خود گریه می‌کند و تسلّی نمی‌پذیرد زیرا که نیستند. امّا چون هیرودیس وفات یافت، ناگاه فرشته خداوند در مصر به یوسف در خواب ظاهرشده، گفت: برخیز و طفل و مادرش را برداشته...»ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، متی 2: 17 – 20 متی اين موضوع را درباره هيروديس بيان كرده است درحالی‌که اگر باب 31 كتاب ارميا به‌طور كامل مطالعه شود اين نكته به دست ميايد كه اين موضوع مربوط به حادثه هيروديس نيست. بلكه موضوع در حادثه بخت‌النصر است كه در زمان ارميا (عليه‌السلام) اتفاق افتاد و در آن حادثه چند هزار نفر از بنی‌اسرائیل كشته شدند و چند هزار نفر اسير و به‌سوی بابل فرستاده شدند و در ميان اسرا و مقتولين از اولاد راحيل هم بودند.انيس‌الاعلام، فخر‌الاسلام، انتشارات کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، ج 2، ص 168. 🌐 eitaa.com/adyan8
🤔 پرسش ❔آيت الله مطهرى: شيعيان داستان كربلا را تحريف كرده اند هم تحريف لفظى و هم تحريف لغوى منبع: كتاب حماسه حسينى ج ١ ص ٦٢ ❗️لابد مطهرى هم وهابى شده بود و يا ادمين كانال ملحدین بود. ❕❕ پاسخ: مساله لزوم پرهیز از تحریف در نقل واقعه و حوادث عاشوراء مورد تاکید همه علما و مراجع شیعه در طول بوده است و همگان بر لزوم استفاده از منابع معتبر و مورد استناد در نقل وقائع کربلا تاکید داشته اند . 🔸خود شهید می گوید ؛ « آن چيزى كه بيشتر دل انسان را به درد مى‏ آورد اين است كه اتفاقاً در ميان وقايع تاريخى، كمتر واقعه ‏اى است كه از نظر نقلهاى معتبر به اندازه حادثه كربلا غنى باشد. 👌من در سابق خيال مى‏ كردم كه اساساً علت اينكه اين همه دروغ اينجا پيدا شده است اين بوده كه وقايع راستين را كسى نمى‏ داند چه بوده است؟ بعد كه مطالعه كردم، ديدم اتّفاقاً هيچ قضيه ‏اى در تاريخ- در تاريخهاى دور دست مربوط به مثلًا سيزده يا چهارده قرن پيش- به اندازه حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد. معتبرين مورخين اسلامى از همان قرن اول و دوم قضايا را با سندهاى معتبر نقل كردند و اين نقلها با يكديگر انطباق دارد و به هم نزديك است‏ . 📚مجموعه آثار ج 17 ص 79 👌از جمله کتابهای مورد استنادی که منبع و مرجع برای آگاهی از وقائع کربلا محسوب می شود می توان به کتابهایی چون الفتوح ، کامل الزیارات ، امالی صدوق ، الارشاد مفید ، مصباح المتهجد ، روضه الواعظین ، اعلام الوری ، مقتل الحسین خوارزمی ، مناقب آل ابی طالب ، المزار الکبیر ، مثیر الاحزان ، الملهوف علی قتلی الطفوف ، کشف الغمه ، بحار الانوار ، منتهی الامال ، نفس المهموم ،و ...اشاره کرد . 👌همین طور استفاده از کتابهایی چون الامامه و السیاسه ، اخبار الطوال ، تاریخ الیعقوبی ، تاریخ الطبری ، مقاتل الطالبین ، العقد الفرید ، تاریخ مدینه دمشق و ... برای آگاهی نسبت به جریانات کربلا خالی از فائده نیست . ❕اما متاسفانه افرادی از شیعیان به این مساله توجه نداشته و از باب اسطوره سازی و رونق دادن به مجلس عزا و پرشور کردن آن دست به یکسری تحریفات در نقل وقائع کربلا می زنند و جریاناتی را نقل می کنند که ریشه در کتب معتبر و مورد استناد ندارد و یا از کتبی نقل می کنند که اعتبار آن ها زیر سوال است مانند کتاب روضه الشهداء ، محرق القلوب ، اکسیر العبادات ، تذکره الشهداء و ... 🔸برخی از نویسندگان می نویسند ؛ « كتاب‏هاى تاريخ و سيره، چه در ميان شيعيان و چه اهل سنّت و حتّى غير مسلمانان، واقعه عاشورا را به عنوان يك نقطه عطف و يك پيشامد مسلّم تاريخى، گزارش كرده ‏اند، تا جايى كه اركان و وقايع اصلى آن، از مشهورات، متواترات و قطعيات تاريخى است، هر چند تفصيل‏ها و جزئيات آن، مانند هر واقعه تاريخى ديگر، با تفاوت‏هايى در نقل‏ها و يا كاستى‏ ها و مبالغه‏ هايى قابل انتظار، همراه بوده است. 🔸اين، در حالى است كه با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغيير و تحريف، بيشتر مى‏ شود و اين، همان نكته‏ اى است كه قاعده لزوم مراجعه به منابع كهن و نزديك‏تر به تاريخى را مدلّل مى ‏سازد. خوش‏بختانه منابع كهن تاريخى و سيره ‏نگارى، چنان دقيق و با تفصيل به عاشورا و كربلا پرداخته‏ اند كه غرض‏ ورزى‏ ها، اشتباهات و كم ‏دقّتى ‏هاى همزاد انسان را به آسانى نشان مى‏ دهند . ❕ از آن جا كه حادثه عاشورا، يكى از حماسى‏ ترين جلوه‏ هاى امامت شيعه است، گزارش‏ها و مآخذ را در باره عاشورا، بايد با سنجه «عصمت امام» نيز سنجيد و سيره رفتارى امامان شيعه را بر آنچه به آنان نسبت مى ‏دهند، حاكم كرد. 🔸بر اين اساس، كتاب‏ها و منابعى كه گزارش‏هاى خود را نقّادى نكرده و آنها را با منابع اصلىِ تاريخى برابر ننموده و يا به تعارض آنها با سيره و كرامت و شخصيت امام حسين عليه السلام و يارانش توجّه نكرده‏ اند، از ديدگاه ما، دچار ضعف اند و از گردونه اعتبار و نقل و استناد، خارج مى‏ شوند. هر اندازه تعداد گزارش‏هاى بدون اصل و سند و يا نامتجانس با شخصيت كرامت‏ آميز و عزّتمند عاشورائيان در كتابى بيشتر باشد، بر ضعف آن كتاب، افزوده مى ‏شود و هر اندازه كمتر باشد، كتاب، اعتبار بيشترى دارد. 📚دانشنامه امام حسین ج 1 ص 95 👌بنابراین ادعای اینکه برخی بزرگان تمام وقائع کربلا و عاشوراء را جعلی می دانند کذب محض است ، آنچه واقعیت دارد آن است که همگان تاکید و توصیه دارند که در نقل جریان های کربلا ، از منابع معتبر استفاده شود و تکیه کردن بر مطالب بی سند و بی اساس و یا کتاب های غیر معتبر به هیچ عنوان پذیرفته نیست. 🌐 eitaa.com/adyan8