#بازنشر_کنیم
🔴 نگاهی حقوقی به ماجرای درمانگاه
✍️ نسرین مقیمی، حقوقدان، در قدس آنلاین نوشت:
ماجرای درمانگاه قرآن و عترت قم که تصاویر آن سر از «اینترنشنال» درآورد، تحلیلها و واکنشهای متفاوتی را به همراه داشته که باتوجه به مبهم بودن زوایای مختلف واقعه، صحت و اصالت بسیاری از این تحلیلها محل تردید است.
اما در این میان، نظرات تکبعدی برخی حقوقدانان اعجابانگیز است؛
چرا که فارغ از هر علتی، پرخاش و ناسزاگویی در برابر یک فرد از آحاد جامعه که واکنشی از خود نشان نمیدهد، وفق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی بخش - تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده - با هر انگیزهای که باشد قابل پذیرش نیست و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، [مستوجب] جزای نقدی درجه ۶ خواهد بود».
حال اگر فرد روحانی اقدام به تصویربرداری از جرم مشهود «کشف حجاب» نکرده باشد که اتهام خانم هتاک به واسطه ایجاد اخلال در نظم عمومی مشدد هم میشود.
اما اگر روحانی واقعاً اقدام به تصویربرداری کرده باشد، براساس تبصره ۱ ماده ۴۵ آیین دادرسی کیفری - که اشعار دارد: «چنانچه جرایم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) ماده۴۵ و (ت) ماده (۳۰۲) قانون آیین دادرسی کیفری به صورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان میتوانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند» - عملی متعهدانه و در راستای حفاظت از حریم اخلاقی جامعه انجام داده است.
بنابراین، آن خانم نه تنها حقی برای هتاکی نداشته بلکه باید به مطالبه عملی اجرای قانون توسط فرد روحانی تمکین میکرد؛ زیرا عمل کشف حجاب در اماکن عمومی حسب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات محکوم است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه و یا از ۲میلیون تا ۱۰میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد». همچنین، باتوجه به نوع اعتراض آن خانم به تصویربرداری از کشف حجابش توسط فرد روحانی، داشتن علم به جرم بودن عمل حرام کشف حجاب توسط ایشان محرز است و بر این اساس، مرتکب جرم توهین هم شده است.
در این میان سعه صدر فرد روحانی و در اختیار قرار ندادن تلفن همراهش به آن خانم، به باور قانونگذار رفتاری ستودنی است؛ چرا که از گسترش درگیری جلوگیری کرده است. اما در این میان، تذکر ندادن به موقع مأموران حراست درمانگاه نسبت به وقوع کشف حجاب و حضور نیافتن بهنگام آنان در صحنه هتاکی خانم و عدم حراست دقیق از حریم اطلاعاتی دوربینهای مداربسته، تخلف اداری به شمار میرود و اگر انگیزه همکاری با دول متخاصم از سوی فردی که فیلم را منتشر کرده احراز شود، بر اساس ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی، مجرم نیز شناخته خواهند شد.
بنابراین باید توجه داشت، این نگاه که فرد به واسطه شرایط یا تصوراتش مجاز به انجام عمل مجرمانه است، اگر به جامعه رسوخ پیدا کند، هر سارق، مختلس، قاتل و مرتکبی، عمل مجرمانه خود را به واسطه فقر یا حالات روانیاش توجیه میکند و به خود اجازه میدهد نظم اجتماعی را برهم بزند. از این رو، مصلحان حقیقی جامعه و عالمان حقوق نباید اجازه دهند تفاسیر شخصی از قانون یا نگاه سیاسی، فصلالخطاب بودن قانون را زیر سؤال ببرد و قانونمداران را از مطالبه اجرای قانون دلسرد و قانونگریزان را به اشاعه قانونگریزی دلگرم کنند.
کما اینکه لزوم مقابله با برهمزنندگان نظم و امنیت جامعه در هر سطح و میزانی در قواعد شرعی نیز مشهود است و نباید اجرای اصول صحیح قانونی و شرعی را به واسطه یک نابهنجاری ملغی نمود.
#حجاب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
دنیای بعد از اسرائیل
✍زينب نجیب
آرام خوابیده بود.
به صورت معصومش نگاه کردم.
دست و پایش را بوسیدم و رویش پتوی آبی لطیفش را کشیدم.
به طرف دخترم رفتم.
موهایش را نوازش کردم و به رسم هر شب بوسیدمش.
قربان صدقه قد کشیدهاش رفتم که به نظرم بلندتر شده بود.
درجه شوفاژ را تنظیم کردم و از اینکه از صبح به برنامه مطالعه و تمیز کردن خانه هر دو رسیده بودم احساس آرامش میکردم.
به سراغ کتابم رفتم.
میخواستم آخرین برنامه آن روز را تمام کنم ...اما نمیدانم چرا حال دلم بد شد.
نمیدانم مدتی است هراندازه که احساس آسایش میکنم به همان اندازه خجالت میکشم.
آخر این چه مسلمانی است که میداند کودکی آنسوتر، دیگر پتوی نرمی برای گرمشدن ندارد.
شاید دست نوازشگر مادر یا بوسههای پدر نیز گوشهای از رؤیای شیرین شبش باشد که به محض بیدار شدن بهانههایش را دوچندان میکند.
اما من به راحتی میآسایم.
این چه مسلمانی است که میداند مادرانی در حسرت بوسیدن روی ماه کودکانشان، شبها فقط از فرط خستگی سر بر بالین میگذارند و به شوق دیدن خواب طفلانشان، چشمها را میبندند. اما من غافل از این موهبت الهی، مسرور زرق و برق دنیای خودم.
نمیدانم آنجا چقدر سرد است اما میدانم نمیتوانند هوای خانه را معتدل کنند.
نمیدانم چه چیزی برای خوردن دارند، اما میدانم به میزانی نیست که سیر شوند.
نمیدانم وقتی روزه میگیرند برای افطار قوت و غذایی مییابند یا خیر.
آه از مسلمانی ما...
چقدر در غفلتیم...
چقدر نگران دعا و قرآن و زیارتیم اما...
استادم تعریف میکرد؛ مدتی پیش با یکی از بچههای غزه تماس گرفتم و بعد از گفتگویی مفصل از او سؤالی پرسیدم
به او گفتم:" فلانی ما برای شما چه کنیم؟"
مکثی کرد و گفت:" برادر درباره فردای بعد از نابودی اسرائیل بیندیشید.
ما آب و غذا نمیخواهیم.
ما میرویم تا شما بتوانید دنیای بعد از اسرائیل را طراحی کنید."
چقدر بیشتر خجالت کشیدم...
آیا الان هم در اوج آزادی، امنیت، آسایش و آرامش یادم هست که وظیفه و مسئولیتی به این سنگینی دارم؟
اصلا ببینم دنیای بعد از اسرائیل چگونه باید باشد؟
#غزه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نقش نادانی بر تن کتیبه گنجنامه در شب چهارشنبه سوری
✍فاطمه میریطایفهفرد
◽◽◽◽◽
این درد را به کجا ببرم؟ به چه کسی شکایت بکنم؟ اصلا چهطور این فاجعه را هضم کنم؟
به اسم یک آیین باستانی، یک میراث مکتوب برگرفته از هویت تاریخ چندین هزار ساله را به یغما میبرند.
من اگر در همدان بودم و اگر در این شهر کارهای بودم یک روز عزای عمومی اعلام میکردم. عزا برای درس نیاموختن فرزندانمان در حفظ و حراست از هویت و ارزش این شهر که تا دنیا دنیا بوده، همدان شهر بوده و متمدن. حال با چه فرمانی این فاجعه رخ داده خدا عالم است؟!
شک ندارم کتیبه با ارزش گنجنامه بسیار بسیار واقعیتر و بسیار بسیار قدیمیتر از آیین چهارشنبه آخر سال است.
◽◽◽◽◽
گنجنامه بیشک یکی از مظاهر تمدن ایران باستان بوده، میراث ارزشمندی که علاوه بر میراث ملموس، میتوان آن را به عنوان یک سند هویتی از میراث مکتوب فرهنگی نیز به حساب آورد. میراث حک شده بر دل سنگِ سخت گنجنامه از تمدن مردمان این اقلیم میگوید.
جاده منتهی به گنجنامه در دوران هخامنشیان یکی از اصلیترین مسیرهای عبور و مرور کاروانها و به ویژه لشگریان داریوش و خشایارشا بودهاند. این راه یکی از اصلیترین مسیرهایی بوده که هگمتانه را به شهر باستانی بابل در بینالنهرین وصل میکرده است.
همین دلیل کافی بود که این دو شاه هخامنشی تصمیم بگیرند تا کتیبههای خود را در این محل حک کنند، تا هرکس که از آنجا عبور میکند، چه شهروند ایرانی و چه بابلیان، از شکوه و عظمت ایران و دستآوردهای مکتوب در کتیبهها، آگاه شوند.
هر دو کتیبه گنجنامه که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، دارای سه ستون بیست خطی هستند. کتیبه سمت چپ متعلق به داریوش و دیگری که کمی پایینتر از آن قرار دارد متعلق به خشایارشا است. ستون سمت چپ کتیبهها به زبان پارسی باستان نوشته شده است. متن ستون وسط به زبان ایلامی و ستون سمت راست به زبان بابلی نو است.
استفاده از سه زبان مهم عهد باستان، نشان از پویایی و روابط گستره ایرانیان دارد، یک اثر منحصر بفرد در دنیای باستان.
در آن زمان حتی فکری برای محافظت از این کتیبهها نیز کردهبودند. سوراخهای اطراف کتیبه نشان از وجود درپوشی روی کتیبه گنجنامه است که جهت حفظ آن از باران و آفتاب تعبیه شدهبود. این حفاظها در طی اعصار مختلف به دلایلی نامعلوم از بین رفتهاند.
همهی اینها فقط اطاعات محدودی از گنجِ نهفته در گنجنامه است.
◽◽◽◽◽
این اتفاق و صدالبته این فاجعه، کار هرکسی بوده، به اندازه قدمت کره زمین تا لحظهای که دیگر این کره خاکی نباشد، به کل ایران و فراتر از آن، به کل هویت بشری مدیون است.
کاش مسئولان فرهنگی و آموزش و پرورش کشور، بیشتر از هر وقت دیگری، به فکر نزدیکتر کردن جوانان به هویت و اصالت برگرفته از تاریخ این سرزمین باشند.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام 1⃣
انیس تهی دستیِ دین
✍️زهرا سعادت
▪️ماه خدا که به عشر میرسد،دنیا در غم عروج ملکوتی زنی از جنس آسمان که به برکت خشت نخست محبت مشفقانه وخالصانه اش
نهال دین اسلام بر ستون غیرت مردانه اش استوار گشت،به سوگ مینشیند!
▪️بانویی که نجابت مثال زدنی شان را نذر روزهای سراشیبی دلواپسی رسالت نموده و بی هیچ منتی،ثروت خود را مرهم زخم زبان مردمی نمودند که جانهای در مغاک خاک پوسیده شان به معجزه کلام وحی،زنده و سیراب شد!
اقیانوس وفاداری خدیجه سلام الله علیها انعکاس تصویر آسمانی ختم نبوت بود و رفیق توفیق گسترش کامل ترین دین خدا در پهنه عظیم جهان فرو رفته در ظلمت جهالت!
گرمای آفتاب وجود بانوی استقامت که در شعب ابیطالب(ع) غروب کرد کاشانه استوار ایمان در تنگنای دوران غربت اسلام،بی رونق شد و آهنگ تلخ کوچ تکیه گاهی برای صعودبه قله رسالت،زمزمه حزین عام الحزن ختم رسالت گردید!
ای مادر نشر اسلام و تجلی باور ختم الاوصیاء(ص)، در این روزهای مه آلود آخر الزمانی دریابمان به عنایت مادرانه و تحت لوای نام بلندت محفوظ بدار!
#من_خدیجه_ام
#ماه_خدا
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام 2⃣
«تأثیر نام»
✍🏻زهرا کبیری پور
دخترم بر روی تمام عروسکهایش اسم میگذارد. چند وقت پیش عروسک دستبافتی را آورد و گفت: این عروسکم اسم ندارد و از من برای نامگذاری عروسکش کمک خواست، من اسم خدیجه را برای عروسکش پیشنهاد کردم، با چشمانی پر از تعجب، گفت: خدیجه؟!
گفتم: بله خدیجه خانم و از آن سؤال کردم که آیا این بانو را میشناسد یا نه؟!
برای او توضیح دادم که حضرت خدیجه(س)، همسر پیامبر(ص)، مادر حضرت فاطمه(س) و مادربزرگ امام حسین(ع) است و چون میدانم به حضرت رقیه(س) خیلی ارادت دارد، گفتم حضرت رقیه(س) هم نتیجهی حضرت خدیجه(س) است.
کاش برق نگاهش را ثبت میکردم...
از آن روز خدیجه خانم شد عضوی از خانوادهی ما و جایگاه ویژهای در کنار دیگر عروسکانش به دست آورد و در پاسخ هر کسی که میپرسد چرا اسم عروسکت را خدیجه گذاشتی؟! با ذوق و شوق فراوانی بانو را معرفی میکند.
به گمانم اثر تربیتی خوبی داشت...
از اینجا میتوان به جایگاه و تأثیر نامگذاری کودکان و سفارش اهلبیت(ع) بر این مهم پی برد.
وقتی یک اسم میتواند برای یک عروسک بیجان تا این حد ارزش و اعتبار بدهد، با یک شخص حقیقی چه میکند؟!
کاش جوانان، در نامگذاری کودکانشان کمی بیشتر فکر کنند و از اسامی غریب و عجیب و به قول خودشان امروزی کمتر استفاده کنند.
#من_خدیجه_ام
#ماه_خدا
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام 3⃣
✍مریم قربانزاده
در رجز خوانیهای امام حسین «علیه السلام» و خانوادهاش در روز عاشورا در زمان ذکر خاندان و افتخارات اهل بیت این عبارت را به کار میبرند: «من پسر رسول خدایم، من پسر علی و فاطمه ام،من پسر خدیجه ام...»
«انا ابن خدیجه الغرا»
یکی از فضلیتهای این بزرگوار ا «انفاق حضرت خدیجه علیهاالسلام قبل از فتح»
خب قرآن دربارهى کسانى که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق میکنند [میگوید] «یستَوى مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَل»؛(۱) این «قَبلِ الفَتح»، قبل از فتح مدینه است؛ یعنى قبل از آنکه مدینهاى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگىاى، راحتى، حکومتى، تسلّطى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار باشد؛ در حال نهایت شدّت، ایشان انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. خب اینها واقعاً فضایل مهمّى است؛ اینها مغفولٌعنه مانده؛ حضرت، مظلومه است؛ این بزرگوار واقعاً مظلومه است. تعبیر کردند جناب آقاى اعرافى گفتند غریب؛ واقعاً همینجور است؛ جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) غریب است. حالا شما میگویید مادر یازده امام، [امّا] در واقع مادر دوازده امام؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى.۱۳۹۵/۰۲/۲۰
بیانات در دیدار دستاندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)
#من_خدیجه_ام
#ماه_خدا
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام 4⃣
حاجت یک فرشته
✍نجمه_صالحی
در شب معراج پیامبر به جبرئیل فرمود: "حاجتی داری" و او گفت:"حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه سلام الله علیها برسانی." رسول خاتم صلی الله علیه و آله هنگامی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به همسرش، ابلاغ کرد، خدیجه سلام الله علیها گفت:"ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام"* و این جملات بیانگر اوج بصیرت و درک عمیق حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به معبود و فرستاده اوست.
#من_خدیجه_ام
#ماه_خدا
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🎉 عیدانه طلوع حق
🏷 ۵۰ درصد تخفیف
🔥 ویژه تمامی دوره ها
💌 کدتخفیف : tolu1403
📝 دوره آموزش نویسندگی
🔺با رویکرد داستان نویسی
📚 استاد محمدرضا سرشار (رضا رهگذر)
🔺دارای نشان درجه یک هنری
🔺۶ میلیون شمارگان چاپ آثار
⏱ ۸۶ جلسه آموزشی
🌐 بصورت مجازی
📃 ارائه گواهینامه معتبر
🇮🇷 ثبت نام از سراسر ایران
🔻 مشاهده جزئیات و ثبت نام:
🌐 https://school.toluehagh.ir/nev03-04
💠 موسسه فرهنگی طلوع حق
https://eitaa.com/joinchat/2694840323C97c5d26c1c
«ریحانهام»
✍فاطمه مهدوی
من مامورم به شناخت خویش، شناخت هویت و اصالت و صفاتم، مامورم به دانستن نقش و وظیفهام زیرا ایمان دارم به حکمت پروردگارم و میدانم که آن ذات حکیم توانا مرا بیهوده خلق ننمودهاست و برای رسیدن به هدفی پا به این خاک نهادهام و قرار نیست اینجا بمانم و منزلی ابدی در انتظارم نشستهاست و مهلتی یافتهام تا آن جایگاه ابدی را خود بیارایم و در مسیر طراحی شدهی سراسر نور و خیری که خالقم برایم ترسیم نموده، گام بردارم و سرِسلامت و دستِ پر به انتهای مسیر خاکی و ابتدای راه روحانی برسم.
حال چگونه خویش را بشناسم؟
از که بپرسم چیستیام را که عالِمترین باشد به امور؟
چه کسی من را به خودم آنگونه رهنمون میسازد که از اول قصه رایحهی عاقبت خوش به مشامم برسد؟
قطعا خدای خالقِ مربی خودش این استاد دانا را برایم معلوم ساختهاست زیرا ویژگی ربِّ جلی این است که مرا رها نکند و دستم را در دست استادی قرار دهد از جنس خودش، عالِم به علم خودش، واقف بر نیازهای من و دانا به پاسخ چیست و چراهای من. پس نازل شدند رسولان و منصوب شدند ائمه (علیهمالسلام) تا هدایت شوم به سمت شناخت صحیح از خویشتنم.
در کمال زیبایی و لطافت امیر مومنان، آقای عالمیان، پاسخم را اینگونه فرمود:
(( المرإة ريحانة.../ نامه ٣١ نهجالبلاغه))
ریحانه گلی است خوشبو که در خاکی نرم میروید، پس دانستم که گل هستم یعنی مظهر زیبایی و لطافت، حساس و نیاز به مراقبت و محافظت از گزندها دارم و باغبانی باید دائما حواسش به حالم باشد تا از طراوتم کاسته نگردد. همچنین فهمیدم که معطر هستم به عطری که باید افراد پیرامونم، در حالی که همگی مراقب من هستند، از بوی خوشم لذت ببرند و احساس آرامش کنند و لذت ببرند از بودن در کنار من و نیز فهمیدم که بستر رشد و بالندگی من باید همانند خاک نرم برای گل، فضایی دور از سیاهی و پلیدی باشد.
گویا همهی دنیا مامور شده تا هوای مرا داشته باشد که من، زن مسلمان شیعه، عطرافشانی کنم، روحنوازی کنم و آرامش را در دلهای گره خورده به بند زلفانم مهمان سازم.
عاشق خدای بیهمتایی هستم که همچین نقش و جایگاه ظریف و زیبایی را برایم در نظر گرفته و مامورم ساخته به جذابترین و مهمترین کار هستی. با تمام وجود و با همهی قدرت بر سر دنیا فریاد سر خواهم داد که آی اهل عالم و همهی سینهسپر کردگان دفاع از حقوق زن بدانید و کرنش کنید در برابر جایگاه رفیع من که خدای قادر برایم تعیین نموده که من ریحانهام.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام5⃣
او کیست❓❓❓
✍زينب نجیب
#بخش_اول
1⃣ در خاندانی اصیل و برجسته دیده به جهان گشود.
فرهنگدوست، دانشطلب و تحولخواه بود. با معنویت و به دور از هرگونه شرک زندگی میکرد.
از هرگونه عقبماندگی، محافظهکاری و تاریکاندیشی بهدور بود.
حریت و ظلمستیزی، درایت و آیندهنگری از ویژگیهای شاخص ایشان بود.
ژرفاندیشی و استقلالطلبی نیز از دیگر ویژگیهای شخصیتی ایشان بود. ذوق و ابتکار و پرهیز از هرگونه واپسگرایی و دنبالهروی را میتوان بهعنوانِ سبک رفتاری ایشان معرفی کرد.
او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشت. سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلتهای پسندیدهای در او بود که تاریخ گواه آن است.
2⃣ ریشه و تبار او به قومی با اصل و نسب میرسد. بطوری که حتی برخی از بزرگترین رهبران جهان اسلام از تبار آنها بودند. پدر ایشان از چهرههای برجسته و شجاع زمانِ خویش بود. در زمان حیاتش برای دفاع از یک قانون، با حاکمِ جامعهای که ستم روا میداشت؛ ابتدا ملاقات کرد و با شجاعت او را از کارش برحذر داشت سپس با دعوت چهرههای بانفوذ جامعه، شورای امنیتی_ملی تشکیل داد و همگان را به مقاومت دعوت کرد. از سوی دیگر آنها را مسلح کرد و همین اقدامات وی باعث شد تا حاکم ظالم را سرجایش بنشاند و جنگی هم رخ نداد. مادرش نیز از اصیلترین خاندانها بود. اسیر خرافات نبود بلکه اهل اندیشه بود. رفتار او را نیز بسیار پاک توصیف میکنند.
3⃣خانوادهی او در جامعه آن زمان، بانفوذ بودند. آنها بسیار ثروتمند و سخاوتمند بوده و ثروت خود را از طریق تجارت به دست میآوردند اما بسیاری از آن را در راه بخشش به محرومان و دستگیری از افتادگان به کار میبردند از سوی دیگر بسیار اندیشهورز و خوشفکر و اهل تحقیق بودند. این بانوی بزرگوار با سبک زندگی درست و خردمندانهی خانوادهی خود، شخصیت ویژهای به دست آورده بود.
4⃣ از ویژگی انسانهای هوشمند، روح نواندیش و نوگرا داشتن است. آنان به آداب و رسوم رایج، فرهنگ و مقررات غالب، بافتهها و یافتههای موروثی و بینش و منش رسمی صاحبان قدرت و آیین و باور مردم روزگار خود بسنده نمیکردند و هماره در جستوجوی راهی نو، سبکی جدید، شیوهای برتر، برنامهای جالبتر، آیین و منشی مترقیتر و دنیایی خردمندانهتر برای زندگی و تأمین حقوق انسانها بودند. همین ویژگی یکی از رازهای پذیرش نهضتهای آزادیخواهانه و ترقیخواهانِ تاریخ از سوی این چهرهها بود.
5⃣ او به آیین مرسوم جامعهی خود که از اصلش منحرف شده بود، اهمیت نمیداد و از رهاورد آن بر کنار بود. او نه بسان زن عادی آن روز، به انزوای تحمیلی تن سپرده بود و نه شبنشینی و بردگی جنسی زن اشرافی را به رسمیت میشناخت. کار، پویایی اندیشهی او بود که او را به مدیریت و تجارت و جسارتی مستقل سوق داد تا جایی که نه تنها خود را نیازمند مردِ خودکامه روزگار نمیدید که ازدواج با زورداران و زرداران تاریکفکر نیز برای او تحملناپذیر شده و جویای جوانی متفاوت از مردنمایان دنیای خویش بود.
🍃ادامه دارد👇
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
پویش #من_خدیجهام5⃣ او کیست❓❓❓ ✍زينب نجیب #بخش_اول 1⃣ در خاندانی اصیل و برجسته دیده به جهان گش
او کیست❓❓❓
✍زینب نجیب
#بخش_دوم
6⃣ هنر مدیریت اقتصادی و مهندسی اجتماعی و روش هوشمند در تجارت را از برادرزادههای باتدبیرش اقتباس کرده بود و مردمخواهی را از عمویش به یاد داشت و همین سبب شد که نزد ایشان آموزش ببیند و همواره در مسائل گوناگون از او مشورت گیرد. از جمله در ازدواج با شخصی که بعدها یکی از بزرگترین رهبران جامعه خود شد و داعیهی جهانی پیدا کرد.
7⃣این بانو، دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، امّا به جای کار ظالمانه رایج ـ که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرونی رایج زرداران بود ـ سرمایهاش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گرهگشایی و مردمنوازی به کار میانداخت. از این راه سودمند، هم بر ثروت خود میافزود و هم به اقتصاد جامعه خون سالم تزریق میکرد. با کارآفرینی، گروهی را در شبکه تجاری خود به کار میگرفت که اینچنین نیازهای مردم به وسایل زندگی را برطرف سازد و مطلوبتر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ دهد. اگر شرایط رباخواری آن روز را بنگریم و بدانیم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته بود، بیشتر به عظمت این انسان خوشفکر پیمیبریم.
8⃣ایشان کارگزارانش را از میان انسانهای سالم استخدام میکرد و خود از دفتر کارش این شبکهی تجاری را با سرانگشت تدبیر و قدرت به حرکت میآورد و به کار اقتصادیاش سامان میبخشید.
با دقت در انتخاب فرصت، نوع کالا و مقدار آن را تعیین میکرد. حرکت، بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان، به گونهای برنامهریزی مینمود که شگفتیها را برمیانگیخت و کاروان بزرگ تجارتیاش هماره در راه بود و سود فراوانی باخود به همراه میآورد.
9⃣ اگر با شرایط جهان آشنا باشیم و محرومیت کامل زن از حقوق انسانیاش را به یاد بیاوریم، آنگاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاکمنش را میستاییم و درمییابیم که او خردمندترین و کارآمدترین مدیران روزگارش بود.
این عوامل، دخت خردمند را با جامعهی روزگارش متفاوت ساخت و او را انسانی وارسته تربیت کرد؛ به گونهای که هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به خداجویی و بشردوستی آراسته شد و هماره در اندیشهی جامعه و جهانی نو میزیست.
0⃣1⃣ این بانوی بزرگوار، بانویِ بانوان جامعه خود نامیده شد و چنان نیکبخت و اهل بالندگی بود که حتی پس از وفاتش، خواص جامعه در وصف او شعرها سرودند. از سوی دیگر او را صدیق مینامیدند زیر راستگفتار و راستعقیده بود و در مجموع، آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار و رفتار او پدیدار میگشت. ایشان از انفاقکنندهترین افراد در زمان خود شناخته شد و این باعث شد تا بسیاری از زنان دیگر به تأسی از او در آن زمان و چه در زمانهای بعد، این فرهنگ انفاق را الگو گرفته و گسترش دهند.
🍃ادامه دارد...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
او کیست❓❓❓ ✍زینب نجیب #بخش_دوم 6⃣ هنر مدیریت اقتصادی و مهندسی اجتماعی و روش هوشمند در تجارت را ا
او کیست❓❓❓
✍زینب نجیب
#بخش_پایانی
1⃣1⃣ این دوشیزهی گرانقدر بهخاطر موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی والایی که داشت از خواستگاران زیادی برخوردار بود مخصوصاً از بزرگان جامعه و اشراف زادگان. اما به هیچ یک از آنها توجه نداشت، تا اینکه توجه او را جوانی به خودش جلب کرد که بسیار با اخلاق و دارای معنویات بود و صفات ویژهای را به خود اختصاص داده بود بدین ترتیب از او خواست که به منظور تجارت با هم همکاری کنند جوان نیز پذیرفت این بانوی بزرگوار با ذکاوت، دو نفر از افراد امین خود را به سوی او فرستاد تا در تمامی یک سفر تجاری، او را زیر نظر داشته باشند پس از بازگشت از این سفر و تعریف و تمجید آنها از آن جوان برومند و ذکر وقایع قابل توجه، این بانوی بزرگوار به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درستکاری آن جوان، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخت که البته این نیز از درایت ایشان بود و از سوی آن جوانمرد پذیرفته شد و در روز خواستگاری، عموی داماد صیغهی ازدواج را جاری کرد و بعد جملات زیبایی در وصف این بانوی بزرگوار مطرح کرد که نشان از بارز بودن ایشان در جامعهی خود بود.
2⃣1⃣ایشان زمان ازدواج، جوانی حدوداً ۲۵ ساله بود. در اوج زیبایی و جوانی و استقلال. اما تمامی اموالش را به همسرش بخشید و مدیریت املاک خود را در اختیار او قرار داد. این عشق و محبت فقط به اندازهی اهدای تمامی اموال مادی یک زن نبود، این عشق و محبت تا جایی پیش رفت که در وصف همسر خود شعرها میسرود، از او اطاعت میکرد، او را حمایت مینمود، با او همکاری میکرد و در پستی و بلندی زندگی یار و غمخوار و مونس او بود. این در حالی بود که بسیاری از بزرگان جامعه و زنان نیز با ازدواج او موافق نبودند و مرد جوان را بهخاطر تهیدستی، مناسب ایشان نمیدانستند اما عشق ایشان زبانزد خاص و عام شد و جالبتر اینکه این شیدایی یک طرفه نبود. در آن ۴۰ شبی که همسر او برای مأموریتی از این بانوی بزرگوار دور بود به هر ترتیبی که میشد برای او پیغام میفرستاد تا هم از حال خود برای او بگوید و هم با گفتگو، موجبات دلگرمی او را فراهم کند.
3⃣1⃣بعد از وفات این بانو، همسر ایشان همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد میکرد و هرگاه به یاد او میافتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری میشد تا آنجا که سال فوت همسرش را سال غم و اندوه نامید.
او هر نشانهای که یادآور همسر متوفایش بود را گرامی میداشت. از آن جمله میتوان به تکریم از پیرزنی که روزگاری فقیر خانه آنها بود اشاره کرد. آن پیره زن یکی از فقرایی بود که همیشه درِ این خانه را میزد و خانم خانه او را بسیار تکریم مینمود. حال پس از فوت آن بانوی یگانه مورد تکریم خانه بود چراکه یادآور مادر خانه میشد و هر نشانهای که یادآور محبوب این خانه باشد شایستهی تکریم و عنایت بود.
4⃣1⃣همسر او وقتی میخواهد مقام محبوبش را وصف کند میگوید: او زمانی مرا یاری کرد که همه من را تکذیب میکردند و او را مسخره. ایمان و باور او به من باعث رفع غم و اندوه از من میشد. حمایت مالی او از من و بخششِ هر آنچه که داشت در راه من، بیهمتا بود.
5⃣1⃣از ویژگیهای بارز او، چهره ادبی و ذوقِ هنری اوست؛ به گونهای که خانه او، مرکز انجمن ادبی و علمی شهر بود. بزرگان جامعه او را در شمار سرایندگان نامدار شمردهاند.
از سوی دیگر او را مادر مومنین مینامند. او پس از اهدای همه سرمایهی مادی و معنوی خود، در سختترین شرایط تحریمِ دشمنان درگذشت در حالی که تنها ۲۵ سال از ازدواجش میگذشت. حاصل ازدواج این دو بزرگوار فرزندانی بود که البته آخرین آنها دختری شد که بعدِها روح آزادی و آزادگی، بخشش و بخشندگی، مدیریت و همسرداری، ظلمستیزی و جهاد...را تمام و کمال از مادر به ارث برده بود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI