eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
728 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
214 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بهمنی به گرمی تابستان ✍️فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین هوا آن‌قدر سرد بود که بهانه‌ای برای نیامدن باشد، اما آنان که با عمر مبارک تو سال‌هاست ایستاده‌اند، دست در دست فرزندان خویش، تولد ۴۴ سالگی‌ات را در شور و نشاطی به‌یادماندنی جشن گرفتند. ما آمدیم تا به آنان که منتظر مرگ تو بنشسته‌اند بگوییم؛ حافظ آرمان و عمر انقلاب، خون شهدایی است که از جوانی و لذت‌های دنیایی خود گذشتند و ما پاسدار میراث و عزت با شکوهی هستیم که تاریخ به آغوش خویش ندیده است. ما آمدیم تا تجسم ایستادگی آرمان‌های اسلام و انقلاب را بار دگر به نمایش بگذاریم و دلبستگی خویش را به آینده‌ی درخشان این سرزمین یادآور شویم. بدانید که دل‌های ما القای ناامیدی شما را نمی‌پذیرد و جان‌های ما برای پیوستن به راه شهدای وطن آماده‌ی عروج است. بدانید که فرزندان ما نه آن‌طور که شما بخواهید بزرگ خواهند شد و نه آن‌گونه که می‌پسندید گام خواهند برداشت، آنان را مادران و پدرانی عاشق دین و وطن می پرورانند که در خانه‌های شان عشق امام زمان (عج) و حب به اهل بیت سلام‌الله‌علیهم موج می‌زند، به فرزندان ما دل مبندید که دل‌های آن‌ها را قطب عالم امکان خریده است. @AFKAREHOWZAVI
عاشقانه‌ام باتو ✍️زهرا نجاتی،عضو تحریریه مجتهده امین مدت زیادی از آشنایی من و تو نمی گذرد. البته باورش سخت است که با این اختلاف سنی، عاشقت بشوم، اما عاشق شده‌ام‌. زیبایی؟ داری تا دلت بخواهد؛ اینکه به خاطر تو هزار جوان و نوجوان و پیر و زن و مرد، به خون غلطیده‌اند تا تو بمانی، این راثابت می‌کند. این که این همه جوشش داری و هر روز و هرسال، کسانی برتو عاشق می‌شوند و برای ارتقای دست به هرکار می‌زنند از نوشتن مقاله گرفته تا تولید واکسن کرونا تا انرژی هسته‌ای تا ساخت ماهواره، یعنی تو لیاقت داری!ارزش داری! ابدی هستی! از کجا معلوم از این همه خون که به پایت ریخته، از فرمانی که برای برقرار شدنت، از اول شخص عالم صادر شده، از تناوری هر روزت. عاشقت شده‌ام و تصمیم گرفته‌ام خودم را و فرزندانم را، اصلا همه‌ی وجودم را، فدای تو و ماندگاریت، کنم. عاشقت شده‌ام و قول می‌دهم پای این عشق پاک، بمانم. حتی اگر مثل آرمان، حتی اگر مثل طیب. انقلاب عزیز ۴۴ ساله که بیش از یک دهه از من بزرگتری. عاشقت شده‌ام و قول می‌دهم، به ذره ذره‌ی خاکت، تعهد، عشق و اخلاص خرج کنم و برای جهانی شدنت و برای ابدی شدنت، برای به دست صاحب رسیدنت، تلاش کنم. همان‌طور که رهبرم فرمود:" با تحصیل، تذهیب و ورزش" من پایت خواهم ماند و برایت از علم و اقتصاد و جهاد و جهاد تبیین و فرزندآوری، کم نخواهم گذاشت. با تو عهد می‌بندم. با قطره قطره‌ی خونم. من را بپذیر. انقلاب عزیزم، عشق من؛ با خونم، این تعهد را امضا می‌کنم و آن لحظه با شکوه‌ترین لحظه‌ی عمرم خواهد بود... @AFKAREHOWZAVI
🔖به نیابت از «شهدا» می‌آییم ✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین 🇮🇷در روز ۲۲بهمن ما به نیابت از شهدای دانش آموز جنایت شاهچراغ «آرشام‌‌عزیز»، «علی‌اصغر پر‌پر»،«محمد رضا»زائر نوجوان شهیدمان می‌آییم؛ چون «انقلاب ایران اسلامی زنده است و زایش و رویش دارد» و اکنون با مدد الهی و تکیه به «عناصر بالغ، خردمند و عاقل نیروی جوان و نوجوان خود، که اهل تحلیل هستند» و با احساس مسئولیت نسبت‌ به آینده کشور در «جنگ ترکیبی» امروز، در مقابل تمام دنیای کفر می‌ایستد و به فرمان امام خامنه‌ای به‌معنای واقعی کلمه «دهان شیطان بزرگ را خرد کرده» و ناکامشان می‌گرداند. دشمن بداند؛ ایران مستقل و مقتدر امروز، «ثمرهٔ تلاش علمی و جهادی نیرویِ انسانیِ باهوش و متعهد دهه ۶۰ و ۷۰ کشور» است، که با «روحیه مقاومت اسلامی» در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرت‌های سلطه‌گر ایستاده و شعار «نه شرقی، نه غربی» امام‌خمینی را به منصه ظهور نشانده است. اکنون نیز یقین داریم به مدد الهی، برکاتِ وجودِ جوانان و نوجوانان دهه‌ ۸۰ و ۹۰ ما، در «نقشه جدید معادلات آینده جهان»، ایران عزیز را قدرتمندتر از قبل خواهد کرد و «آرتین‌ها» نمادِ سردارانِ مقاومت آینده ایران اسلامی خواهند بود، انشاءالله. «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِن دِینِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ» (مائده/۳). @AFKAREHOWZAVI
⚜️"موسی جلودار است...." ✍️زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین به شکرانه گذر از غبار فتنه ای که علی رغم خیال باطل سرسپردگان حکومت بی هویت غرب،در آستانه ورود پر افتخار به چهل و پنجمین بهار شور انگیز انقلابی که الگوی خیزش ملتهای آزاده جهان برای آمادگی پیوستن به حکومت موعود عدل جهانی است گامهای رهایی طلبانه مستحکم تری با اقتدا به میراث دار تبر ابراهیم زمانه که بتهای جهالت سلطنت پهلوی را در هم شکسته و دست قدرت الهیِ بیرون آمده از آستین غیب بود تا طنین پیام آزادیخواهی از حنجره داوودی اش باشد،بی هیچ خوف و حزنی برمی داریم تا دنیای اسیر قلمروی شب باور کند با اینکه نیل خروشان فتنه ها را پیش رو داریم و لشگر فرعونیان زمان همچنان دشمنی و خباثت می ورزند،اراده ما بر فتح قدس عزیز است تا عَلَم اقتدار انقلاب را با دستان سبز منجی منتظر در قله تپه های صهیون به اهتزاز درآوریم! آری، شیطان در اسارت اراده های پولادین جبهه مقاومتی است که با اکسیر بصیرت، دیده کنعانیان منتظر را برای درک عصر ظهور جلا داده و پر طراوت تر از هرچه بهار،باور دارد: " انّ معي ربي" @AFKAREHOWZAVI
🔖تو را چه بنامم ✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین تو را چه بنامم، ای «حقیقتِ همیشه زندهٔ تاریخ» تو را چگونه بخوانم، ای «شکوهِ استقامتِ اسلام» ای «رسولِ مکتبِ‌ابراهیم»، «کوبندهٔ هیمنهٔ پوشالیِ جبارانِ تاریخ» ای‌«خاستگاه ارادهٔ قاطعِ حاکمیت الله» ای‌«صراطِ مستقیمِ انقلاب»، «باغبان شجرهٔ طیبهٔ اسلام» «بنیانگذارِ طلیعهٔ فجرِ صادقی»، ای «یگانهٔ دوران» «احیا‌گرِ اسلامِ تعبد و تعقل» بخوانمت، «اسلامِ دیانت و سیاست»، «اسلامِ قیام و عمل» تو خود بگو؛ چگونه بخوانم تورا، ای «تمامِ حقیقتِ انقلاب» آری! به راستی؛ تو «خاستگاهِ تجسم و تبلورِ اسلامِ نابی» در قلبِ کفر و الحادِ تاریخ وانقلابت، «نقطهٔ عطفِ ظهورِ حجتِ خدا» تو خود بگو؛ چگونه بخوانمت ای «حجتِ تامِ اسلامِ انقلابیم»... @AFKAREHOWZAVI
«انسان چهل و چهار ساله» ✍️طیبه فرید،عضو تحریریه مجتهده امین وجود پر مهرت را در هیبت انسانی تجسم می کنم، که در بستر رنج و سختی و تنگ نظری بدخواهان، به اراده ی الهی قد کشیده ای و حالا انسان کاملی شده ای که چهل و چهار سالگی ات را پشت سر گذاشته ای.انسان ها حوالی این سن و سال که می رسند،می شوند چشم و چراغ خانه و پشت و پناه اهالی و تکیه گاه... بگذریم که تو آن قدر یک دانه و منحصر بفردی که چشم امید مستضعفان عالم به قدو بالای توست. مردم را می بینی؟ بانگ الله اکبر این همه جلال‌شان را می شنوی؟! برای تو سر ذوق آمده اند.حمایت خداوند پشت شانه های ستبر توست. چشم حسودان تنگ نظر و عنودان بد گهر از وجود نازنینت دور باشد، عزیزم چهل و چهار ساله شده ای. تولدت مبارک نازنین انقلاب. @AFKAREHOWZAVI
جشنِ الله اکبر ✍️مریم زارعی، عضو تحریریه مجتهده امین لذت جشن الله اکبر را در کودکی چشیده‌ام. همان زمانی که منتظر ساعت نه بودم تا با پدرم تک تک پله ها را بالا برویم و وقتی به پشت بام رسیدیم ندای الله اکبر را سر دهیم. من نمیدانم چرا حس غرور ، پیروزی و وطن دوستیم از همان بچگی به گلوله های اشک تبدیل می‌شود! شاید برای این است که برای ماندنِ وطن خون های زیاد و اشک های فراوانی ریخته شده است. من امسال هم همانند تمام سال های عمرم که شب 22بهمن را درک کرده ام، الله اکبر گفتم. باز هم با بغض با گریه. با شوق با غرور و با افتخار. امشب هم خوابم نمیبرد. دقیقا مثل شب های قبل از اردو و مانند هر سال منتظرم تا صبح شود و برویم تا به دریای خروشان انقلاب بپیوندیم و با اماممان تجدید میثاق کنیم. به نیابت از حاج قاسم به نیابت از آرمان علی وردی به نیابت از روح الله اعجمیان و تمام شهدای مدافع وطن در این چند ماه گذشته... ایرانم، خودم که هیچ، فرزندانم فدایت! 🇮🇷 @AFKAREHOWZAVI
در مسیرِ حرکت⚘️ ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین ما در مسیرِ هم به تکامل رسیده‌ایم بازیگریم اگر به تغافل رسیده‌ایم شب زنده‌دار در پی رمیِ جمر ولی در وقت سعی ما به تجاهل رسیده ایم خلوت گزین مصدر عرفان شدیم گاه صوفی صفت کنون به تعلّل رسیده‌ایم گاهی دچار فقر شدیم از نبود نور گاهی کنار هم به تجمّل رسیده‌ایم یادی نکرده‌ایم از آن روزهای خوب امروز اگر چنین به تقابل رسیده‌ایم از ما نبود و نیست دل فتنه خواهِ خصم آن‌کس که گفت ما به تزلزل رسیده‌ایم عاشق شدیم و دل به دلِ هم سپرده‌ایم این‌گونه سال‌ها به تسلسل رسیده‌ایم آرامش‌است هدیه‌ی این سال‌های خوب ما با وجودِ هم به تعادل رسیده‌ایم جوشید در دل من و تو چشمه‌های نور واژه به واژه ما به تغزّل رسیده‌ایم 🇮🇷 💠 @shaeranehowzavi
✍️عاطفه جوشقانیان، عضو تحریریه مجتهده امین در دلش نام‌ خدا جاری‌ست این‌ دریای مواج من تپش‌های بلند پرچمم را دوست دارم 💠 @shaeranehowzavi
یک خاطره، یک لبخند ✍️سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین ۴ساله بودم. راهپیمایی ۲۲بهمن سال ۱۳۶۴. بله، اگر از حساب کتاب سن بنده فارغ شدید دل بدهید به خاطره‌ام. پدر و مادرم مقید بودند هر سال برویم راهپیمایی. لطفا ان قلت نیاورید مگر چندتا راهپیمایی برگزار شده بوده کلاً؟‌دل بدهید به متن. آن سال هم مادرم دست ما چهار بچه کوچک و قد و نیم‌قدش را گرفت و بردمان. جنگ بود. صدام یزید کافر تهدید کرده بود به مراسم راهپیمایی حمله می‌کند؛ اما مردم تهدیدش را به نقاط سوق‌الجیشی‌شان دایورت کرده و همه آمده بودند. زهرا خانم همسایه‌امان هم با ما همراه بود و برای اینکه از خانواده ما جدا نشود، دست مرا گرفته بود. در اثنای مراسم بودیم که آژیر قرمز به صدا درآمد و اعلام حمله هوایی شد. نظم مراسم بهم خورد و من در معیت زهرا خانم همسایه گم شدم. وضعیت قاراشمیشی بود. با سن کمی که داشتم اما هول و هراس آن روز را یادم هست. زهرا خانم من را به واحد گم شده‌‌ها برد. بچه‌هایی که گم شده بودند را سوار کامیون خاوری کرده بودند تا ننه بابایشان را از آن بالا بهتر ببینند. اما خوب یادم هست که من حاضر نشدم بروم بالای خاور، به درختی تکیه داده بودم و جیغ می‌کشیدم. مادرم آن زمان تازه عینک گرفته بود. به همه می‌گفتم مادرم عینکی است. خانم‌هایی عینکی می‌آمدند تا من شناسایی‌اشان کنم. نمیدانم آنها هم فرزندشان را گم کرده بودند یا چی اما بالاخره تیری بود در تاریکی، می‌آمدند جلو خودی نشان میدادند و البته که مقبول واقع نمی‌شدند می‌رفتند. برای اینکه ساکتم کنند نقل‌های رنگی توی مشتم ریختند؛ اما من همچنان جیغ می‌زدم و بی‌تابی می‌کردم. یک هو میان معرکه‌ای که به پا کرده بودم؛ چشمم خورد به محترم خانم پیرزن همسایه مان. به او پناه بردم. احتمالاً زهرا خانم هم با ما همراه شد. حالا گیر ندهید که زهرا خانم داستان چه شد؟ سوار اتوبوس دوطبقه‌ای سبز رنگی شدیم. دلم می‌خواست برویم طبقه بالایش اما محترم خانم پا درد داشت و نمی‌توانست از پله بالا برود. طبقه پایین نشستیم. از پنجره خیابان را نگاه کردم. راهپیمایی عملاً تمام شده بود. همین حین مادر و خواهرانم را دیدم که از کنار اتوبوس ما می‌گذشتند. از اینکه گمم کرده بودند لجم گرفته بود. باید حواس‌شان را بیشتر جمع می‌کردند. از آنجا که با محترم خانم در راه خانه بودم پس دلیلی نداشت آنها را به محترم خانم نشان بدهم. پس با آرامش نشستم و مشغول خوردن نقل‌هایی شدم که کف دست عرق کرده‌ام خیس شده بودند. وقتی با محترم خانم پا به کوچه گذاشتیم پدر و مادرم را دیدم که خواهرها و بردارم را گذاشته‌ بودند خانه و هراسان بر می‌گشتند به مسیر راهپیمایی تا مرا پیدا کنند. خدا لعنت کند صدام یزید کافر را که باعث نگرانی پدر و مادرم شد. @AFKAREHOWZAVI
بهمنی به گرمی تابستان ✍️فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین هوا آن‌قدر سرد بود که بهانه‌ای برای نیامدن باشد، اما آنان که با عمر مبارک تو سال‌هاست ایستاده‌اند، دست در دست فرزندان خویش، تولد ۴۴ سالگی‌ات را در شور و نشاطی به‌یادماندنی جشن گرفتند. ما آمدیم تا به آنان که منتظر مرگ تو بنشسته‌اند بگوییم؛ حافظ آرمان و عمر انقلاب، خون شهدایی است که از جوانی و لذت‌های دنیایی خود گذشتند و ما پاسدار میراث و عزت با شکوهی هستیم که تاریخ به آغوش خویش ندیده است. ما آمدیم تا تجسم ایستادگی آرمان‌های اسلام و انقلاب را بار دگر به نمایش بگذاریم و دلبستگی خویش را به آینده‌ی درخشان این سرزمین یادآور شویم. بدانید که دل‌های ما القای ناامیدی شما را نمی‌پذیرد و جان‌های ما برای پیوستن به راه شهدای وطن آماده‌ی عروج است. بدانید که فرزندان ما نه آن‌طور که شما بخواهید بزرگ خواهند شد و نه آن‌گونه که می‌پسندید گام خواهند برداشت، آنان را مادران و پدرانی عاشق دین و وطن می پرورانند که در خانه‌های شان عشق امام زمان (عج) و حب به اهل بیت سلام‌الله‌علیهم موج می‌زند، به فرزندان ما دل مبندید که دل‌های آن‌ها را قطب عالم امکان خریده است. @AFKAREHOWZAVI