eitaa logo
یادداشت‌های آقامعلم
140 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
82 ویدیو
92 فایل
یادداشت‌هایی در زمینه #دین، #فرهنگ، #اقتصاد، #سوادرسانه، #رایانه نویسنده: محمدحسین یزدانی بخش کارشناس ارشد فیزیک؛ فعال فضای مجازی؛ علاقه‌مند به رایانه و برنامه‌نویسی ارتباط با نویسنده: @yazdanibakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا موضوع: کشتن فرزندان و بدشگون دانستن فرزند دختر ✅ سالروز ضربت خوردن امیرالمؤمنین، علی، علیه السلام را به تمام آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان جهان، تسلیت می‌گوییم. ✅ پیش از آغاز بحث، سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری، و روز معلم را گرامی می‌داریم و در شب‌های قدر، از شما عزیزان، دعای خیر می‌طلبیم. ✅ در عرب جاهلی، داشتن فرزند دختر، ننگی بود بزرگ و حتی برخی پدران برای رهایی از این ننگ، دختران خود را زنده زنده، به خاک می‌سپردند. شکر خدا، دوره‌ی جاهلیت نخستین سپری شده است و مردم اغلب درس‌خوانده و دانشگاه رفته هستند و اگر اندکی هم دنیادیده نباشند، دست کم با حضور در منبر علما و گفتگو با مردم دنیادیده، نباید اندیشه‌های جاهلیت داشته باشند. اما چه کنیم که هنوز هم که هنوز است، جاهلیت نوین و مدرن، وجود دارد: یکی از جنبه‌های این جاهلیت، زشت دانستن داشتن فرزند دختر است؛ هنوز هم برخی خانواده‌ها، داشتن فرزند دختر را ننگ می‌دانند و با نیش و کنایه به صاحب دختر می‌فهمانند که واقعه‌ای روی داده است، بس فجیع: «الهی جونوم!» «طوری نی، ایشالا وچه بعدی» «آدم یگ پره‌شی گو» «اگه پره‌ش دا، هیکی بود یگ آی بُبا باجو!». این بخش از جاهلیت، و فرهنگ ترجیح دادن فرزند پسر به فرزند دختر، هنوز هم در بین ما، جاری است؛ و از آن بدتر، سقط جنین‌های بی‌گناهی است که گاهی به جرم دختر بودن و گاهی به دلایل دیگر در مطب‌های بدون مجوز و خاله‌زنکی انجام می‌شود. طبق آمار رسمی کشور، آمار سقط جنین، یعنی کشتن فرزندان بی‌گناه، روزانه به هزار مورد در کشور می‌رسد که وقتی با آمار کرونا مقایسه شود، بیش از دو برابر آمار کرونا در بدترین شرایط این همه‌گیری است. افرادی که نه از خود اختیاری دارند و نه اراده‌ای؛ و پدر و مادرانی سنگدل و قسی‌القلب، این کوچولوهای دوست‌داشتنی و دوستدار زندگی را به دستگاه مکش می‌سپارند، هر چند جنین چون شکاری از که شکارچی می‌گریزد، از دستگاه مکش، بگریزد. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
یادداشت‌های آقامعلم
همیشه، آنچه می‌بینیم، آن چیزی نیست که وجود دارد. توضیحات بزودی، إن شاء الله
به نام خدا موضوع: آنچه می‌بینیم، همیشه آن چیزی نیست که وجود دارد(قسمت اول) بسیاری از ما، تاکنون با پدیده‌ی «خطای چشم» روبرو شده‌ایم؛ یعنی چیزی به نظرمان می‌رسد؛ اما واقعیت، چیز دیگری است. این پدیده در رسانه‌ها هم ظاهر می‌شود. به عنوان مثال ویدئوی بالا. علت، این است که ویدئوها و تصاویر در چشم روی یک صفحه‌ی دوبعدی تشکیل می‌شود، اما فضایی که از آن تصویر گرفته شده، سه‌بعدی است؛ یکی از سه بعد، همواره در تصویربرداری با چشم یا دوربین، حذف می‌شود. اما فقط چشم ما نیست که خطا می‌کند؛ سایر حواس ما هم گاهی به اشتباه دچار می‌شوند. برای مثال: ✅ به نظر می‌رسد سر بریدن یک حیوان، حیوان را بشدت زجر می‌دهد، اما اگر حیوان را با شلیک گلوله بکشیم، بلافاصله جان می‌سپارد و می‌میرد؛ اما آزمایش‌های زیادی که با اتصال الکترودهایی به مغز حیوانات، انجام شده، نشان می‌دهد میزان درد در ذبح اسلامی(سر بریدن) همواره کمتر از میزان درد در روش کشتن با گلوله یا شوک الکتریکی است. نوار مغز این حیوانات، این مطلب را تأیید می‌کند(البته بشرطی که نخاع حیوان قبل از مرگ حیوان قطع نشود). ✅ به نظر می‌رسد افراد، در مراسمی شبیه مراسم عروسی یا یک Show، شادمان و خوشحال هستند؛ و در یک مراسم عزاداری مثل عزاداری سیدالشهداء(علیه السلام) غمگین و افسرده. اما بررسی‌های روان‌شناسان نشان می‌دهد شادی ظاهری در یک مراسم عروسی یا با گوش دادن به یک موسیقی تند، روح شخص را خسته و افسرده می‌کند؛ اما شرکت در مراسم عزاداری مذهبی، روح را سرحال و شاداب نگه می‌دارد. احتمال زیاد، کسانی که تجربه‌ی حضور در هر دو مراسم را داشته‌اند، تصدیق می‌کنند که احتمال دعوای خانوادگی یا کم‌حوصلگی در برخورد با کودکان، پس از مراسم بظاهر شاد مثل عروسی، بسیار بیشتر از مراسم بظاهر غمگین، مانند عزاداری مذهبی است. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
یادداشت‌های آقامعلم
آنچه می‌بینید، همواره آن چیزی نیست که وجود دارد(قسمت دوم) (1) با حرکت دادن تصویر یا چشم، به نظر می‌ر
به نام خدا موضوع: آنچه می‌بینیم، همیشه آن چیزی نیست که وجود دارد(قسمت دوم) ⏰ گفتیم همیشه، آنچه می‌بینیم، همان چیزی نیست که وجود دارد، و گفتیم سایر حواس ما هم خطا و اشتباه می‌کنند. ✅ به نظر می‌رسد، سازش و تسلیم در برابر دشمن خارجی، موجب می‌شود دشمن در برابر ما کوتاه بیاید؛ اما تجربه نشان داده، دشمن اگر غدار و حیله‌گر و قدرقدرت باشد، با تسلیم و سازش، فقط و فقط، جسورتر و پرروتر خواهد شد و به زیاد‌خواهی و افزون‌طلبی دست خواهد زد؛ برعکس، به نظر می‌رسد در مقابل نزدیکان اگر کوتاه بیاییم، آنها را پررو و جسور می‌کند؛ در حالی که اغلب، نزدیکان انسان، در مقابل رفتار بزرگوارانه و کریمانه، از اشتباه خود پشیمان می‌شوند(در این خصوص در اخلاق عمومی جامعه، اشتباهی صورت گرفته و ما در مقابل نزدیکان سازش‌ناپذیر هستیم، اما در مقابل دشمن خارجی، تسلیم و سازش را نسخه می‌پیچیم!) ✅ به نظر می‌رسد بیل گیتس، مؤسس شرکت مشهور Microsoft و یکی از ابرمیلیاردهای دنیا، که یک مؤسسه‌ی خیریه را اداره می‌کند، انسانی شریف است که در روستاها و کوره‌ده‌های هند و آفریقا به خدمت به مردم فقیر مشغول است؛ اما جالب است بدانید در حالی که فلج اطفال در هند ریشه‌کن شده بود، پس از آغاز طرح واکسیناسیون فلج اطفال مؤسسه‌ی خیریه‌ی تحت نظر بیل گیتس، موارد جدیدی از فلج اطفال با آهنگ بسیار شدید، در هند مشاهده شده است. همچنین آقای بیل گیتس که از سهامداران شرکت فایزر یکی از تولیدکنندگان واکسن کرونا است، در پاسخ به پرسشی برای ارائه‌ی فرمول ساخت واکسن به دنیا، می‌گوید لازم نیست فرمول را در اختیار جهانیان قرار دهیم. ✅ به نظر می‌رسد حاج قاسم سلیمانی چهره‌ای خشن و اهل جنگ است، ولی وقتی برخورد او را با فرزندان شهدا می‌بینیم، روح لطیف پنهان در پس چهره‌ی آن مرد جنگاور را می‌شناسیم که جنگ کردنش، هم فقط برای خداست و از بین بردن کسانی که زبانی جز جنگ نمی‌فهمند؛ وگرنه «قاسم ما» کجا و جنگ کجا؟! ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: استفاده از واژگان فارسی و پاسداشت زبان محلی معلوم نیست ما را چه شده که واژه‌های بیگانه را به واژه‌های فارسی برتری می‌دهیم. درست است که واژگان زبان فارسی با زبان عربی مخلوط شده و شاید هیچ یک از ما نتواند جمله‌ای بگوید که هیچ واژه‌ی عربی در آن نباشد، اما اصرار بر برخی واژه‌های بیگانه که هم‌ارز(معادل) فارسی دارد، زیبا نیست. روزگاری در برابر واژه‌هایی مانند «شهرداری(بلدیه)»، «دادگستری(عدلیه)»، «تکانه(momentum)»، «پیامک(sms)»، «همراه(mobile)»، «فناوری(تکنولوژی)»، «رایانه(کامپیوتر)» و ... هم بشدت مقاومت می‌شد و برای آن، لطیفه(جک) می‌ساختند و با واژگان جعلی، واژه‌سازی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را بمسخره می‌گرفتند؛ اما بمرور مردم با این واژگان آشتی کردند و آنها را بکار بردند. امروز هم بهتر است بیشتر واژه‌های فارسی را بکار گیریم. نکته‌ی دیگری که باید اشاره کرد، انتخاب اسم برای فروشگاه‌های سطح شهر است. راستی چرا اسم فروشگاه‌ها در شهر بیشتر اسم‌های خارجی است؟ براستی «سرزمین کودک» بهتر از «نی‌نی لند» نیست؟ یا «پر از تخفیف» بهتر از «پرآف»(که این یکی نیمی فارسی و نیمی انگلیسی است!)؟ از این بدتر، ورود واژه‌های فارسی و عربی و انگلیسی، به زبان محلی مردم ورزنه است؛ جایگزینی «مدرِسه» بجای «مَلّا» و «مَدرَسه»؛ «مرغ» بجای «کَرک»؛ «موبایل» بجای «گُشی» و خیلی چیزهای دیگر. اگر اینگونه پیش رود، چند وقت دیگر، زبان محلی ما هم در پیشگاه دانش و فناوری و جهانی‌سازی، قربانی خواهد شد و اثری از آن، نخواهد ماند. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: چشم و هم‌چشمی و فزون‌خواهی یا به تعبیر قرآن: «تکاثر» وضعیت شهر ما در زمینه‌ی چشم و هم‌چشمی از گذشته چندان خوب نبود؛ رفتن به «جهازبینان» و بلند شدن دست هر صاحب دختری روی دست عروس قبلی، وضعیت جهیزیه را در شهر ما به جایی رسانده که شرایط ازدواج برای بسیاری از دختران در سن ازدواج و گذشته از سن ازدواج، در عمل فراهم نیست یا هزینه‌های آن برای خانواده کمرشکن و خانمان‌برانداز است. البته نمونه‌های دیگری را هم می‌توان به این فهرست اضافه کرد: «یانایی» و «عَیدی» و ... کار به شمردن تعداد قاشق و بشقاب و قابلمه و بررسی کارشناسی شرکت تولیدکننده‌ی یخچال و یخساز(فریزر) و تلویزیون و جنس کاسه و بشقاب چینی و ... رسیده؛ کالاهایی که برخی از آنها مثل هواپز و پلوپز برقی و خیلی چیزهای دیگر، شاید در طول دوران زندگی زوج هم، کاربرد نداشته باشد. این رسم غلط که در اصل برای مشاهده‌ی کم و کسری‌های جهیزیه بنا و به این وضع ختم شده، امروزه با ظهور شبکه‌های اجتماعی و پیامرسان‌ها و ابزار اشتراک‌گذاری تصاویر مثل ، عرصه‌های جدیدی را فتح می‌کند و اختلافات جدیدی را بین خانواده‌ها ایجاد می‌کند. اگر یک زوج جوان یا یک خانواده با هم بستنی هم خوردند یا غذایی درست کردند یا بمناسبتی هدیه‌ای دریافت کردند یا...، با قرار دادن تصاویر آن در Instagram چندین زوج دیگر را تحریک می‌کنند که همین کار را یا بزرگ‌تر از آن را برای کور کردن چشم رقبا! انجام دهند و این روند، هر چند تدریجی، بمرور اختلافات خانوادگی و طلاق را موجب می‌شود، آن هم در این شرایط وخیم اقتصادی. در قرآن کریم، بشدت از این کار نهی شده است: أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ حَتَّىٰ زُرۡتُمُ ٱلۡمَقَابِرَ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ فزون‌طلبی و چشم و هم‌چشمی شما را به خود مشغول داشت تا جایی که به شمردن قبرهای مردگان خود پرداختید؛ اینطور نیست، بزودی خواهید دانست؛ پس اینگونه نیست؛ بزودی خواهید دانست. عقلا و بزرگان هر طایفه و خانواده، باید از این کار یعنی اشتراک‌گذاری خصوصی‌ترین ساعات یک زندگی مشترک با تمام دنیا و ترویج کارهای بیهوده و لغو خودداری کنند. البته قبول دارم که هر انسانی دوست دارد بیشتر و بیشتر دیده شود، ولی به چه قیمتی؟ به بهای نمایش لحظات زندگی خصوصی برای دیگران؟ به بهای غصه‌دار کردن زوج‌ها یا خانواده‌هایی که نمی‌توانند اینگونه خرج یا خراجی کنند؟ آیا برخی از این کارها، جاهلیت مدرن نیست؟ فقط نوع کار نسبت به دوران جاهلیت(قبل از ظهور پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)) تغییر کرده ولی اصل کار، همان است. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: پدیده‌ی زشت، اما شکر خدا نادر «سگ‌گردانی» گویا کم کم باید شاهد باشیم که ورزنه هم تبدیل به شهری غربی شده است؛ در تپه‌های ماسه‌ای که آنطور که خبر می‌رسد، هیچ خبری نیست؛ در برخی خانه‌های گردشگر پذیر غیر رسمی هم که هیچ واقعه‌ای رخ نمی‌دهد. حجاب از سر زنان ما اصلا عقب نرفته و آشکار شدن مو و لباس‌های نامتعارف، امری عادی نیست و شکر خدا، با تعجب و انکار و واکنش مردم همراه است. در این بین، آنچه چندی است آغاز شده و بتازگی شدت یافته، پدیده‌ی «سگ‌گردانی» و نگه‌داری از سگ است؛ البته سگ‌ها می‌توانند برای انسان‌ها بسیار مفید باشند، نگهبانی بدهند، مواد مخدر و انسان‌های زیر آوار مانده را پیدا کنند و ...؛ اما سگ بعنوان عضوی از خانواده و همراه و همسفر انسان، با فرهنگ ایرانی و اسلامی سازگار نیست؛ بطور کلی حیوان با رعایت حقوقی که بر عهده‌ی صاحبش دارد، باید در خدمت انسان باشد، نه انسان با نقض حقوق همسر و فرزند و پدر و مادر و اطرافیان، در خدمت حیوان. چقدر ناخوشایند است که در یک خودرو یا روی یک موتورسیکلت، سگی تزیینی ببینیم؛ یا از آن بدتر، همراه با یک خانم محجبه و چادری، در حالی که در یک دست قلاده‌ی سگ را دارد، در دست دیگرش، دست کودکش باشد. توقع این است که تا این پدیده‌ی هر چند نادر، به فرهنگ تبدیل نشده است، نهادهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز مثل روحانیت بزرگوار، نهاد نماز جمعه، سازمان تبلیغات، بسیج، نیروی انتظامی، دادگاه، بزرگان هر قوم و پدران و مادران و ...، در این باره، چاره‌ای بیندیشند. البته این چند خط، به هیچ وجه، دلیلی بر نقض حقوق حیوانات یا آزار و اذیت آنان نیست؛ اسلام، برای حیوانات حقوقی در نظر گرفته که بر صاحب یا شکارچی آن حیوان واجب و برخی کارها در قبال حیوانات حرام است؛ در این باره، بزودی چند خطی خدمت شما عزیزان عرض خواهم کرد. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
یادداشت‌های آقامعلم
به نام خدا #یادداشت #فرهنگ_شهروندی #دین موضوع: پدیده‌ی زشت، اما شکر خدا نادر «سگ‌گردانی» گویا کم
به نام خدا موضوع: حقوق حیوانات در اسلام در اسلام، برای حیوانات حقوقی در نظر گرفته شده است: هیچ کس حق ندارد هیچ حیوانی را بی‌دلیل بکشد، مگر حیوان موذی(حیوانی که اسباب اذیت است، مثل عقرب و مگس و...)، آن هم طوری که حیوان چندان زجر نکشد و حیوانی که برای خوراک استفاده دارد(مثل گاو و گوسفند) یا حیوانی که به علت بیماری یا آسیب دیگری زجر می‌کشد(مثل حیوان زخمی که امیدی به بهبودی او نیست). جالب است بدانید شکار در اسلام فقط برای تأمین خوراک حلال است(یا خوردن خود شخص یا فروختن به دیگری و گرفتن بهای آن)، ولی شکار برای تفریح(مثل شکار گنجشک که در ورزنه بسیار متداول است) یا شکار حیوانات حرام‌گوشت یا حتی خرید و فروش حیوانات حرام‌گوشت، حرام است. حتی رفتار جنایت‌آمیز با حیوانات(مثل آزار و شکنجه و...)، پرداخت دیه را واجب می‌کند. هر کس صاحب حیوانی است، وظیفه دارد خوراک و آب او را تأمین کند. در این زمینه، حتی مقدار خوراک هم برای برخی حیوانات(مثل مرغ خانگی) تعیین شده است. جالب است بدانید که اگر کسی سگ و گوسفند دارد، ولی آب برای زنده ماندن هر دو آنها کافی نیست، باید آب را به سگ بدهد و گوسفند را سر ببرد. هیچ کس حق ندارد دو حیوان را به جان هم بیندازد(گاوبازی یا خروس‌جنگی). ما باید رفتار درست با حیوانات را به فرزندان خودمان هم یاد بدهیم و از آنها بخواهیم بدرستی با آفریدگان خدا برخورد و معاشرت کنند. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا؛ وظیفه‌ی ما اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین این دعای بعد از هر نماز، در ماه مبارک رمضان بود: خداوندا! تمام افراد فاسد و تبهکار را از امور مسلمانان، اصلاح کن. آیا فقط دعا کافی است و باید منتظر بود تا خداوند متعال، معجزه‌وار اقدام کند، یا باید در پی هر دعا، در عمل هم اقدام کرد؟ آیا پذیرفته است کسی در خانه بنشیند و دعا کند که خدایا! غذای من را برسان؟ یا باید ضمن دعا و درخواست از خداوند، خودش هم تلاش کند، از خانه بیرون برود، در پی کاری باشد یا اگر کاری از او بر نمی‌آید، در پی درخواستی از کسی تا برایش غذا برساند؟ همه‌ی ما از خداوند متعال می‌خواهیم که تبه‌کاران و مفسدان را از اموز مسلمانان و حتی انسان‌های مؤمن به سایر ادیان و کافران، اصلاح کند؛ زمان انتخابات نزدیک است و باید کاری کرد؛ توقع نداشته باشیم، خداوند خودش انسان‌های شایسته را از صندوق رأی بیرون بیاورد. برای انتخاب افراد شایسته، باید از مدت‌ها پیش، پیش از ثبت نام نامزدها، تلاش می‌کردیم. باید به افراد صالح مراجعه می‌کردیم و از آنها با اصرار و خواهش و تمنا می‌خواستیم که ثبت نام کنند؛ اکنون فرصتی برای این کار نیست. افرادی ثبت نام کرده‌اند، افرادی تأیید خواهند شد و از این افراد، قطعا، 5 نفر زمام امور شهر ما را در دست خواهند گرفت. از همین الآن باید به دنبال افراد شایسته و مناسب و کاردرست و پاکدست و البته کاربلد رفت. اگر داوطلبان، این ویژگی‌ها را بتمام ندارند، باید از بین ثبت نام کنندگان، بهترین‌ها را از نظر کاربلدی و کاردرستی انتخاب کنیم. آن هم نه با غیرت خویشاوندی و دوستی؛ بلکه با غیرت دینی و ملی و دید پیشرفت شهر. به جای این که بعد از انتخابات و بدون سند و مدرک، این عضو شورا را دزد بنامیم و آن یکی را جور دیگری تهمت بزنیم و اگر خودرو فلان عضو شورا تغییر کرد، بی‌دلیل محکمه‌پسند، به او انگ اختلاس بزنیم، بهتر است خودمان را در وضعیت فعلی شهر و کشورمان، مقصر بدانیم. اعضای شورا و رئیس‌جمهور و هیأت دولت، با رأی دادن و ندادن ما، رئیس‌جمهور و عضو شورا شده‌اند. پس اگر کسی را باید سرزنش کرد، آنهایی هستند که گفتند ما رأی نمی‌دهیم، در حالی که می‌دانستند رأی بدهند یا نه، 5 نفر عضو شورا انتخاب خواهند شد؛ و آنهایی که احیاناً با تعصبات قومی و قبیله‌ای و طایفه‌ای یا با انتخاب تصادفی و شانسی، به افراد فاقد صلاحیت رأی دادند. در قرآن آمده است: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (سوره‌ی مبارکه‌ی رعد، بخشی از آیه‌ی 11) در حقیقت ، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. فرازی از زیارت عاشورا را هم یادآور می‌شوم: در زیارت عاشورا، نه تنها افرادی را لعنت می‌کنیم که با امام حسین(علیه السلام) جنگیدند، بر افرادی که بر اسب‌ها دهنه زدند، اسب‌ها را نعل کردند، آشپز قصاب و ظرف‌شوی و ... را هم لعنت می‌کنیم؛ حتی آنهایی را که در معرکه تماشاچی بودند و گفتند کاری به هیچ یک از دو گروه نداریم. اَلّلهمُ العَنِ العِصابَهَ الَّتی جاهَدَتِ الحُسَینَ وَ شایَعَت وَ بایَعَت وَ تابَعَت عَلی قَتلِه اَلّلهُمَ العَنهُم جَمیعاً ، خدایا لعنت کن جمعیتی را که با حسین پیکار کردند و همراهی نمودند و پیمان بستند و پیروی کردند بر کشتن آن حضرت ، خدایا همه ی آن ها را لعنت کن وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ: نفرین خدا بر مردمی که اسبها را زین کردند و دهانه زدند و آنان را آماده کشتار تو کردند وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ: نفرین خدا بر آنان که ابزار و وسایل و امکانات را برای جنگ با شما آماده ساختند. انتخاب اشتباه امروز ما، نتیجه‌اش در طول چهار سال بعد، و شاید بیشتر، به خود ما برخواهد گشت. در انتخاب خود دقت کنیم، از همین الآن در پی افراد شایسته باشیم، نه روز انتخابات و دم در حوزه انتخابات تازه یادمان بیاید که باید انتخاب کنیم. با انتخابات، قهر نکنیم، قهر با انتخابات، یعنی سرانجام کسی مسؤول خواهد شد، که پسند ما نیست. در این خصوص در آینده، بیشتر سخن خواهیم گفت، إن شاء الله. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: انتخابات ریاست جمهوری و مقصر وضع موجود! در 8 سال گذشته، همه‌ی ما، مشکلات و سختی‌های زیادی را تحمل کردیم. برخی این مشکلات را به گردن دولت، برخی به گردن سپاه، برخی به گردن رهبری، برخی به گردن رئیس‌جمهور، برخی به گردن ترامپ، برخی به گردن آمریکا، برخی به گردن تحریم، برخی به گردن خدا، برخی به گردن گناهان مردم و ... انداختند و برخی هم، چند عامل از این عوامل را مقصر دانستند؛ ما قصد نداریم نقش این عوامل را واکاوی و تحلیل کنیم. ما دنبال یک مقصر اصلی می‌گردیم. مقصری که همیشه، در پشت سایر عوامل، پنهان می‌شود: «مردم»! تلخی تورم سنگین ناشی از تفکرات لیبرالی از یک طرف، و بی‌نتیجه بودن مذاکرات-حتی اگر تمام صنعت هسته‌ای تعطیل شود-در دوران رؤسای جمهوری پیشین، برای همه‌ی ما اثبات شده بود؛ در حدیث آمده است: «لَا یُلْسَعُ الْعَاقِلُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْن: مؤمن، از یک سوراخ، دو بار گزیده نخواهد شد» و به قول حافظ: من جرب المجرب، حلت به الندامة(هرکس آزموده را بیازماید، پشیمان خواهد شد) مدیران دولت‌ها، جز مدیران دولت نهم و دهم، مدیرانی بودند که از اوایل انقلاب تا کنون، سمت‌های استانداری و وزارت و مدیر کلی را رها نکردند؛ فقط از این سِمت به آن سِمت و از این وزارت به آن وزارت رفتند؛ شکر خدا، آنهایی که از تخصص دم می‌زدند، در همه‌ی رشته‌های وزارتی تخصص داشتند، از وزارت صمت به وزارت رفاه، از وزارت نیرو به نفت، از استانداری به وزارت صنایع و... خوب، چه کسی این افراد را انتخاب کرده بود: رأی مردم. چرا؟ چون فلان نامزد انتخابات ریاست جمهوری، با هیاهو و هو و جنجال، اجازه نداد ما بیندیشیم و فکر کنیم. ما خوشحال شدیم که زنان به ورزشگاه می‌روند و برگزاری کنسرت موسیقی، آزاد خواهد شد؛ غافل از این که مشاور اقتصادی همین نامزد، در برنامه‌ی پخش زنده‌ی تلویزیون، می‌گوید: «چون نمی‌توان فقر را از بین برد، باید فقرا زیر چرخ توسعه له شوند»؛ یا فلان آقای عضو فلان حزب، وقتی گفت: «کسی که نتواند خود را با چرخ توسعه هماهنگ کند، لاجرم، باید در زیر چرخ توسعه، له شود؛ توسعه، مانند دارو، عوارض دارد»؛ ما اینها را نشنیدیم، اما شنیدیم که رقیب، قرار است در وسط خیابان، دیوار بکشد و مسیر عبور و زن و مرد را از هم جدا کند؛ برای او هورا کشیدیم و کف زدیم و به او رأی دادیم. اصلا نشنیدیم که مشاور نامزدی که دارد با این هیجان سخن می‌گوید، از له شدن من و شما زیر فشار زندگی سخن می‌راند. ما فقط بخش‌هایی را شنیدیم که دوست داشتیم بشنویم. و چه شیرین بود این سخنان نامزدها و چه تلخ بود له شدن عده‌ی زیادی از مردم پیر و فقیر و ناتوان زیر چرخ توسعه و چقدر تلخ‌تر بود فربه شدن شکم و سفره و حساب بانکی بخش کوچکی از مردم که با زد و بند و آشنابازی و بابت زحمات خود در تبلیغات انتخابات، به آنچه رسیدند که حق بقیه‌ی مردم بود. اشتباهات حاکمیت، همه قبول؛ نقش ما در این همه نابسامانی و بهم‌ریختگی چقدر است؟ آیا برای رأی خود، بلی، همین یک رأی خود، سهمی قائل هستید؟ چرا باید در پای صندوق رأی، تصمیم بگیریم که به چه کسی رأی بدهیم؟ چرا باید با یک سخنرانی هیجانی، با یک فیلم هیجانی، با یک خبر هیجانی که دوست داریم بشنویم و ببینیم، عقل و اندیشه‌ی خود را کنار بزنیم و هزار سخنرانی و فیلم و خبر واقعی را نبینیم؟ باور کنید همه‌ی ما بابت رأی دادن و رأی ندادن خود، در وضع امروز کشور و شهرمان سهم داریم و مقصر هستیم؛ حتی اگر فکر کنیم، یک رأی، بی‌تأثیر است: اندک اندک خیلی شود و قطره و قطره، سیلی! ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: ترقه؛ خطرآفرین و عامل سلب آسایش در تعالیم غربی، مفهومی وجود دارد به نام «حقوق بشر» یا Human Rights. در تعالیم دینی، مفهومی داریم به نام «حق الناس» که بنا به نقل علمای اسلام، خداوند از «حق الله» مانند نماز و روزه و ... در صورت توبه و عهد قطعی برای پیشگیری از تکرار گناه، می‌گذرد؛ البته جبران حق الله هم در جای خود(مثل قضا کردن نماز و روزه و دادن کفاره بابت روزه‌های فوت شده و...)؛ اما «حق الناس» بدون جبران و جلب رضایت «ناس» یا مردم یا همان «بشر»، قابل بخشش و گذشت نیست. حق‌الناس، خود بخشی دارد به نام «حقوق عامه» که در واقع همان «حقوق بشر» است، به زبان دینی. در خصوص حقوق عامه، می‌توان موارد زیادی را برشمرد؛ از جمله حق آرامش و آسایش؛ که در عروسی‌ها و شب‌های چهارشنبه‌سوری با زدن ترقه، از مردم سلب می‌شود؛ معضلی بزرگ که هم اسباب مزاحمت برای مردم و بویژه بیماران و کهنسالان است و هم اسباب ترس و وحشت برای کودکان و خردسالان و نوزادان و هم اسباب سودهای کلان اقتصادی برای تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان آن، و البته اسباب تفریح و سرگرمی برای عده‌ی کمی که شاید مدعی عقل و فرهنگ و تمدن و تجدد باشند و حتی ممکن است نویسنده‌ی این چند سطر را به تحجر و بسته بودن بودن فکر متهم کنند؛ افرادی که برای دو رکعتی بودن نماز صبح، به دنبال دلیلی علمی آن هم بر اساس علوم تجربی هستند، اما یک بار، فقط یک بار از خود نپرسیده‌اند، برای زدن ترقه و ایجاد این حجم از سر و صدا و خطر، کدام دلیل علمی، دینی، روانشناختی یا هر دلیل دیگری را بهانه‌ای برای این کار می‌کنند! شاید نتوان وقتی ترقه بوفور در فروشگاه‌های سطح شهر به فروش می‌رسد، از جوانان و نوجوانان توقع داشت شور و نشاط جوانی را به کناری بگذارند و عاقلانه و متمدنانه، به عواقب کار خود بیندیشند؛ اما می‌توان از فروشندگان عزیز انتظار داشت از سود این کالای خطرآفرین و دردسرساز، چشمپوشی کنند. همچنین از رئیس محترم دادگاه و نیروی محترم انتظامی می‌خواهیم در برابر این جرم مشهود(فروش ترقه) واکنشی در خود جرم، نشان دهند و با عوامل پیدا و پنهان توزیع ترقه در بخش، برخورد کنند؛ البته نه قهرآمیز، بلکه برخوردی ارشادی و فرهنگی و اگر برخورد ارشادی، نتیجه نداد، به سراغ برخورد قهرآمیز بروند. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها؛ پایان زنگ انشا؛ آغاز زنگ حساب ✅انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، با همه‌ی اما و اگرهایش، به پایان رسید و امروز، زنگ انشا تمام شده و زنگ حساب است. برای همه‌ی آنهایی که در جبهه‌ی انقلاب برای پیروزی آقای رئیسی تلاش کردند(از جمله خودم)، این نه یک پایان، که آغاز جهادی مقدس است تا با پیگیری مشکلات و مسائل کلانِ شرق اصفهان از طریق ستادهای استانی و شهرستانی و رابط‌های این ستادها، زبان گویای مردم مظلوم و ستمدیده‌ای باشند که سالهاست به دنبال حق خود هستند. 🔴 حق مسکن قابل دستیابی و با قیمت مناسب(نه رؤیایی و دست‌نیافتنی)؛ 🔴 حق ازدواج آسان و بهنگام و در دسترس؛ 🔴 حق شغل پایدار در حوزه‌هایی که ورزنه برای آن ظرفیت دارد(کشاورزی، صنعت، انرژی‌های نو و...)؛ 🔴 حق آب پاک و بهداشتی برای شرب و کشاورزی؛ 🔴 حق سلامت و بهداشت مناسب، ارزان و حتی رایگان؛ 🔴 حق داشتن درآمدی که برای زندگی امروز، نه در سطح حداقلی، که در سطح متوسط جامعه، کافی باشد؛ 🔴 حق داشتن محیطی امن و فرهنگی سالم و بدور از جلوه‌های ضد اسلامی و ضد انسانی؛ 🔴 حق داشتن آموزش رایگان و مفید و کارا؛ و بسیاری حقوق دیگر. زنگ انشا برای منتخبان شورای اسلامی شهر ورزنه هم تمام شده و پس از بیان شرح حال و سوابق، نوبت زنگ حساب است. ضمن تبریک به آقایان منتخب، از آنها می‌خواهیم برای تحقق این حقوق و حقوقی که از آنها اسم نبردم، تلاش کنند: 🔴 ارزان کردن زمین، 🔴 جلوگیری از احتکار زمین در شهر ورزنه، 🔴 پیگیری حقابه، جذب سرمایه‌گذار برای بخش صنعت، 🔴 توجه ویژه به بخش فرهنگ و کارکردهای آن(بویژه در حوزه‌ی گردشگری و فرهنگ عمومی) و بسیاری کارهای بر زمین مانده‌ی دیگر، وظایف اعضای جدید شورای اسلامی شهر ورزنه است. امیدوارم، اعضای منتخب شورای اسلامی در کل بخش، هر هفته یا دست کم هر دو هفته، یک روز را به حضور و ارتباط مستقیم با مردم اختصاص دهند(برای مثال در نماز جمعه یا مسجد یا کتابخانه یا بوستان‌های شهری یا ...) و مشکلات و مسائل و دغدغه‌های آنان را شنوا و پاسخگو باشند. دست کم، سه نفر از اعضای منتخب شورای شهر، در شرح حال خود، حضور در مؤسسات خیریه را ذکر کرده‌اند؛ این، نوید می‌دهد که اعضای شورا، حال افراد مستضعف و به قول امروزی‌ها طبقه‌ی سه و اقشار آسیب‌پذیر را بخوبی درک کنند و برای رفع فقر و فساد و تبعیض، جهادگرانه، تلاش کنند. اگر این تلاش در راستای ایجاد شغل و درآمد پایدار باشد، بسیار بهتر و نیکوتر از تلاش برای تهیه‌ی بسته‌های غذایی خواهد بود(البته تهیه‌ی بسته‌های غذایی کاری شایسته و بایسته است و قصد ندارم این کار را تقبیح کنم): به قول ژاپنی‌ها، به جای ماهی دادن، باید ماهیگیری یاد داد. ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: ملاحظاتی در خصوص حواشی انتخابات 1400-قسمت اول چند روز پیش از انتخابات، در یکی از شبکه‌های اجتماعی، مطلبی دیدم با این مضمون: «در شرایطی که زنان کشور ما نمی‌توانند دوچرخه سوار شوند و پوشش خود را انتخاب کنند، چرا باید در انتخابات شرکت کنند»؟ از سطح فکر نویسنده، بسیار تأسف خوردم که شأن و ارزش یک زن را در حد انتخاب پوشش پایین آورده‌اند و آمال و آرزوهای یک بانوی ایرانی، بقدری سخیف و بی‌ارزش شده است که برای دوچرخه‌سواری، آزادی می‌خواهد. برای یک زن، دوچرخه‌سواری ارزشمندتر است یا فراگیری علم و دانش؟ یا پرورش فرزندی دانشمند و فاضل و فرهیخته؟ یا حضور در جایگاه‌های بلندمرتبه‌ی علمی؟ یا انتخاب به عنوان دانشمند و استاد دانشگاه و پزشک و پرستار و معلم و طلبه و...؟ یا تبدیل شدن به هنرمندی برجسته و استادکاری مبرز در عرصه‌ی هنرهای دستی و تجسمی؟ یا... آیا براستی، تمام مشکلات بانوان کشور، از ازدواج و شغل و جهیزیه و منزلت اجتماعی و حقوق خانوادگی و اجتماعی و ... تا نفقه و حق شیر و حضانت و طلاق مطابق با اصول اسلامی و ... حل شده است که باید برای دوچرخه‌سواری آنان نگران باشیم؟ فرض کنیم یک بانو در ورزنه، بخشی از موهای خود را بیرون، و چادر را کنار گذاشت و مانتو بر تن کرد؛ یا نه، بالاتر از آن، اجازه پیدا کرد موهای خود را در کوی و برزن بیفشاند؛ آیا این، ارزش و اعتبار زن را می‌افزاید؟ یا جایگاه زن را از دُرّی گرانبها و دست‌نیافتنی، به کالایی ارزان‌قیمت و در دسترس تبدیل می‌کند؟ چرا باید در ذهن برخی بانوان ما، ارزش زن را با برهنگی و بی‌حجابی او بسنجند نه به دانش و فرهنگ و آگاهی او؟ ارزش یک بانو، به سطح فکر و سواد و عقل و دانش و فرهنگ اوست، نه به لاک ناخن و ضخامت ابرو و درصد آشکار شدن مو و رنگ لباس و آرایش و رژ لب و سایه‌ی چشم! در صورت آزاد شدن حجاب و برهنگی، کسی که بیش از همه بهره خواهد برد، مَرد است و کسی که بیش از همه زیان خواهد دید، زن است؛ آمار تجاوز به زنان در کشورهایی که روابط جنسی در اوج آزادی است و حتی بتازگی ارتباط با محارم نیز آزاد شده، گویای این مطلب است که بهترین عامل برای حفظ شأن و ارزش زن، حجاب است(با عرض پوزش، به علت عمومی بودن کانال، نمی‌توان موضوع را خیلی باز کرد و برای رعایت اختصار و حفظ عفت عمومی، بحث را در مورد دلایل حجاب به کتاب «مسأله‌ی حجاب» شهید مطهری احاله و همین جا خاتمه می‌دهم). ✅ انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh ✅ سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: هنجارشکنی و ایجاد مزاحمت به بهانه‌ی شادی پیش‌تر در دو یادداشت جداگانه در باره‌ی آهنگ‌های نامتعارف و با صدای بلند در خودرو یا مراسم رسمی و غیر رسمی، و نیز در خصوص ترقه و پیامدهای آن، نوشتیم. https://eitaa.com/aghamoalem/62 https://eitaa.com/aghamoalem/7 اما متأسفانه، چندی پیش، ترکیب این دو موضوع، کار را به جایی رساند که صدای بسیاری از مردم، درآمد. براستی، در شهر ما چه خبر است که باید چنین صحنه‌هایی را شاهد باشیم؟ آیا در خانواده‌ی عروس و داماد، یک انسان عاقل که حرفش دررو داشته باشد، وجود ندارد؟ آیا مردمی که با این حجم از خودرو و موتور، برخی خیابان‌ها را بستند و از شدت انفجار ترقه، میدان جنگ را به خاطر می‌آوردند، پیش خود به عواقب احتمالی و قطعی کار خود نیندیشیدند؟ اگر خودرویی امدادی(آمبولانس یا آتش‌نشانی) می‌خواست بگذرد، چه باید می‌کرد؟ این همه بیمار و سالمند و کودک و افراد عادی را که از صدای ترقه و حرکت خودروها و موتورهای با صدای ناهنجار، اذیت شدند و آسیب دیدند، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ چرا باید کار به جایی بکشد که نیروی انتظامی بخواهد دخالت کند؟ چرا برای یک مراسم باصطلاح شادی و عروسی، هزاران شاکی وجود داشته باشد؟ پس عقل، انسانیت، شرف، غیرت، نوعدوستی کجا رفته است؟ از دین و مذهب، که سراغ نباید گرفت. کدام انسان شریفی، می‌پذیرد این حجم از مزاحمت و مردم‌آزاری را؟ باور کنید اسم این کار شادی نیست و از سخن ما هم مخالفت با شادی برداشت نکنید؛ اما هر کاری، رسم و رسوم و اصولی دارد؛ اگر به اصول دینی و مذهبی پایبند نیستیم، دست کم، به اصول انسانی و فرهنگ شهروندی، عمل کنیم. در پایان، از نهادهای مسؤول توقع داریم، در برابر این گونه هنجارشکنی‌ها و آسیب‌رسانی‌های اجتماعی، مسؤولانه و قاطعانه برخورد کنند و از عقلا و بزرگان خانواده‌‌ها می‌خواهیم، عنان تصمیم‌گیری را به افراد بی‌تجربه و خام، اما جسور و پرمدعا ندهند و خود، مراسم خود را مدیریت کنند، پیش از آن که پای قانون، به میان آید. انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: بی‌حجابی و بدحجابی در برخی نهادهای دولتی و خصوصی در کشور «جمهوری اسلامی ایران» زندگی می‌کنیم؛ پس باید قوانین اسلام، در همه‌ی ارکان جامعه از دولتی و خصوصی و زندگی فردی و اجتماعی جاری باشد. اما گاهی، احساس می‌کنیم برخی نهادهای بخصوص دولتی، تافته‌ای جدا بافته هستند. برای مثال، در یکی از مراکز ...، کارمندان خانم، با لباس‌های بدن‌نما و حجاب نامناسب و گاه اختلاط با مردان، حضور دارند و گویا جو مجموعه، به شکلی است که بانوان مقید و باحجاب کامل هم، در فشار و مضیقه قرار دارند. از آنجا که جناب آقای شاسنایی، رئیس محترم دادگاه بخش بن‌رود، در خطبه‌های نماز جمعه، خواستند موارد نقض فرهنگ عمومی و اسلامی را گوشزد کنیم، اعلام می‌کنیم و از مدیران مراکز دولتی و حتی خصوصی می‌خواهیم که با نوع پوشش خود در محیط کار، احساسات و عواطف مذهبی مردم را جریحه‌دار نکنند و از آن بدتر، برای تبلیغ فرهنگ برهنگی که فرهنگی استکباری و ضد اسلامی است، زمینه‌ساز و مبلغ نباشند. قطعا اگر مدیران هر مجموعه، در این خصوص دلسوز و حساس باشند، چنین، نقض قانون حجاب را شاهد نخواهیم بود. البته، برخی با خلط مبحث، نفرمایند که شما دزدی‌ها و اختلاس‌ها را درست کنید، حجاب پیش‌کش. دست‌درازی به بیت‌المال و اختلاس، یک امر است، البته قبیح و زشت و باید با شدت و قوت، با آن برخورد کرد؛ ولی دلیل نمی‌شود بخاطر یک امر خطا، خطاهای دیگر را ندیده بگیریم. فرض کنید کسی که دارد سم می‌خورد، ممکن است از ارتفاعی هم سقوط کند، نمی‌توان چون قصد دارد خودکشی کند، درخصوص سقوط از ارتفاع او، اقدام نکنیم. انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: زباله‌ی تر؛ طلای کثیفی که دور می‌ریزیم! هر روز در بخش ما، چند تن هندوانه، خربزه، طالبی و سایر میوه‌ها و سبزی‌ها به فروش می‌رسد. بخشی از این‌ها، شامل پوست و تخمه و هسته دورریز و بخشی هم به خاطر خرابی به زباله‌دان سپرده می‌شود. مدت‌ها به این فکر می‌کردم که آیا راهی هست که این همه مواد باارزش را که می‌تواند به عنوان خوراک دام و مرغ خانگی مصرف شود، از زباله نجات دهیم؟ چندی پیش در شبکه‌های اجتماعی و پس از آن در صدا و سیما، گزارشی منتشر شد که نشان می‌داد این کار، راهکار دارد. سال‌ها قبل در کاشان هم دیده بودم که افرادی در هر محل، پوست هندوانه را جمع می‌کنند و به دام‌های خود می‌دهند. این کار، به دو روش مرکزی(برای مثال با همکاری شهرداری یا جهاد کشاورزی یا...) یا روش محله به محله، انجام‌شدنی است. فقط کافی است بخواهیم و جلو این حجم عظیم از اسراف و از بین رفتن آنچه را کاربرد خوراکی برای دام و طیور دارد، بگیریم. در هر محله‌ای، یکی دو نفر هستند که دامداری داشته باشند؛ کافی است بزرگان هر محله(مثل ائمه‌ی جماعات) در این خصوص دست به کار شوند و آغازی باشند برای یک ماجرای شیرین. هم حجم زباله‌های تر، بشدت کاهش می‌یابد و به شهرداری و نیروهای خدمتگزار مدیریت پسماند و پاکبان‌های محترم و عزیز، کمک خواهد شد و هم به تولیدکنندگان واقعی کشور، یعنی کشاورزان و دامداران. راستی، برای کاهش زباله‌ها، یک راه دیگر هم وجود دارد، تفکیک از مبدأ. بهتر است هر کدام از ما در خانه، چیزهای دورریختنی را به چند دسته‌ی کاغذی، شیشه‌ای، فلزی، پلاستیکی، مورد استفاده‌ی دام و طیور و زباله‌های واقعا دورریختنی تقسیم کنیم. برخی چیزهای دورریختنی دیگر هم که نه هر روز، ولی گهگاه در هر خانه‌ای پیدا می‌شود، ضایعات ناشی از تمیز کردن مرغ(پوست، چربی، دم و...)، استخوان‌های مرغ یا گوسفندی که خوراک انسان نیست، ولی به صورت پودر استخوان، برای دام کاربرد دارد(حتی سگ‌های گله و نگهبان هم می‌توانند از آن استفاده کنند)؛ تا جایی که شنیده‌ام از پودر هسته‌ی خرما، خوراکی بسیار مقوی می‌سازند. اگر خودمان هم به پول این مواد احتیاج نداریم، افرادی هستند که زندگی‌شان را در این شرایط بحرانی اقتصادی، با همین اندک درآمد ناشی از جمع‌آوری مواد بازیافتی، بگذرانند. بتازگی در صدا و سیما، دو گزارش در مورد استفاده از زباله‌های تر به عنوان خوراک دام(خشکاله) و تهیه‌ی مکمل خوراک ماهی از ضایعات شکم و سر ماهی پخش شد: https://cdn.yjc.news/files/fa/news/1400/2/12/13904149_921.mp4 https://www.iribnews.ir/files/fa/news/1400/4/26/6725005_449.mp4 انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: سیگار و حق سلامتی یکی از حقوق عامه(عنوانی کلی‌تر از حقوق بشر)، حق سلامتی است؛ برای داشتن سلامت، به بسیاری از چیزها نیاز داریم، از مسائل مادی(خوراک و پوشاک و مسکن) گرفته، تا مسائل روانی(آزادی، داشتن «سکینه»(به معنی آرامش که یکی از مصداق‌های آن، همسر است) و...) تا مسائل مذهبی(اعتقاد به مبدأ و معاد برای پیشگیری از پوچگرایی، عبادت و...). یکی از چیزهایی که سلامت مادی شخص را به مخاطره می‌اندازد، کشیدن سیگار است؛ البته طبق حق آزادی، اگر کسی دوست داشته باشد سیگار بکشد، ما جز نصیحت به او، وظیفه‌ای نداریم؛ اما اگر کشیدن سیگار به محیط اجتماع و در حضور دیگران باشد، داستان، فرق می‌کند؛ در این صورت، فرد سیگاری، به حقوق افرادی که در نزدیکی او حضور دارند، تجاوز کرده و سلامتی آنان را به مخاطره انداخته است. چیزی که براحتی نمی‌توان از آن گذشت؛ حتی اگر اطرافیان او، به خاطر دربایست‌هایی در مقابل این خطا و جرم مشهود، سکوت کنند. تأسف و اندوه، آنجاست که برخی از عزیزان سیگاری، قیافه‌ی روشنفکری هم می‌گیرند و همان طور که ته سیگار روشن خود را دور می‌اندازند یا با یک درجه تخفیف، آن را زیر پای خود خاموش می‌کنند، برای بی‌فرهنگی در جامعه، دل می‌سوزانند و نگران می‌شوند. راستی، اگر به کنار خیابان، پیاده‌رو و جدول‌ها نگاهی بیندازید، انبوهی از ته‌سیگارهایی را می‌بینید که جایشان، در سطل زباله است، نه زینت‌بخش شهر! اگر باور ندارید، از پاکبان‌های عزیزی بپرسید که هر روز، دسته‌گل‌های بی‌فرهنگی ما را جارو می‌کنند! انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا موضوع: تناقض چند روز پیش در فضای مجازی، مطلبی دیدم از یکی از همشهریان عزیز که عزاداری در ماه محرم، خرافه‌پرستی است و اگر خرافه هم نباشد، با گذشت 1400 سال از ماجرا، جمود یا حتی عقبگرد است. قصد داشتم در پاسخ به ایشان، یادداشتی بنویسیم و ایرادات ایشان را پاسخ بگویم؛ اما چیزی دیدم که یکه خوردم؛ پشت در مغازه‌ی ایشان «نمک‌ترکی» و «کجی‌گربه» بود. گفتم شاید چون بتازگی این مغازه را خریده، از صاحب پیشین است؛ اما با یک گفتگوی کوتاه، پاسخ گرفتم: «چشم مردم ورزنه، خیلی شوره، اینها را برای جلوگیری از چشم‌زخم گذاشته‌ام». تناقضی آشکار. کسی که عزاداری را که امامان معصوم(علیهم السلام) آن را تأیید کرده‌اند، «خرافه» می‌داند، برای پیشگیری از چشم‌زخم، به شیوه‌های خاله‌زنکی و خرافاتی متوسل شده است: «کجی‌گربه»! تناقض، اینجا پایان نیافت و تناقض‌ها، آغاز شد: در صفحه‌ی Instagram ایشان، Story «پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک» را دیدم که گرچه گزاره‌ای است درست(و البته به شرح و توصیف نیاز دارد)؛ از دوران زرتشت است و بتقریب، دو برابر حادثه‌ی عاشورا عمر دارد. مگر می‌شود هر چیزی را به خاطر قدیمی بودن، باطل دانست؟ 2+2 از ازل برابر 4 بوده است و تا ابد هم برابر 4 است؛ ولی کسی آن را به خاطر کهنگی یا قدیمی بودن، بی‌ارزش نمی‌داند. خواستم در دیگر پیام‌رسان‌های ایشان هم کنکاش کنم و تناقض‌های دیگری بیابم؛ اما یک دیدار اتفاقی، پشیمانم کرد: ایشان را «طلسم» در دست، در هنگام خروج از منزل یکی از رمّالان و فالگیران دیدم و از تعجب و انکار و با چشمانی از حدقه درآمده، به ایشان سلام کردم. جالب است که ایشان، دعانویسی و فال‌گیری و رمّالی را خرافه نمی‌دانست؛ ولی عزاداری را بخشی از خرافات می‌دانست. جای بحث کردن نبود؛ تناقض آشکار بود و پاسخ نمی‌خواست. انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: آموزش مجازی یا حضوری؟ بزودی مدارس بازگشایی خواهد شد؛ حالا یا مجازی یا حضوری. آنچه خود نگریستم و لمس کردم، آموزش مجازی، گرچه برای معلمی که می‌خواهد کار کند، چند برابر کلاس حضوری دشواری و رنج دارد و زمان می‌برد، یک دهم هم بازدهی ندارد. نتایج قبولی کنکور سال گذشته و رتبه‌های امسال در رشته‌های نظری بخوبی نشان می‌دهد آموزش مجازی، در مسیر آموزش، مردود شده است؛ حالا مشکلات روحی و اخلاقی و جسمی و حرکتی که بچه‌ها را گریبانگیر خواهد شد، بماند. اعتیاد به تلفن(طوری که برخی دانش‌آموزان در رختخواب هم گوشی را با خود می‌برند و تا پاسی از شب، آن را به کار می‌برند)، تغییرات قامتی و اسکلتی(قوز، آرتروز، کمردرد و...)، ورود به حوزه‌های ممنوعه(بلوغ زودرس، محتوای مستهجن، رفیق‌بازی و...) تنها بخش کوچکی از عوارض آموزش مجازی برای معلم و دانش‌آموز و ارتباط بیش از حد هر انسان دیگری با اینترنت است. از اساس، ممکن نیست دانش‌آموزِ گوشی به دست، بتواند بر روی کلاس تمرکز کند؛ کافی است در یک پیام‌رسان یک پیام بیاید؛ تا دانش‌آموزی که بظاهر سر کلاس است، این پیام را بخواند و پاسخ دهد، کلی از زمان کلاس گذشته است. البته پدیده‌ی «حواس‌پرتی» در کلاس حضوری نیز وجود دارد، اما خیلی کمتر. آنچه تجربه نشان داده، کلاس مجازی، بیش از 90 درصد «حواس‌پرتی» دارد؛ حالا این که بخواهیم در درس فیزیک، یک آزمایش انجام دهیم یا در درس رایانه، روی هم گذاشتن(مونتاژ) رایانه را آموزش دهیم، خود جای بحث دارد. از طرفی، هجوم بیماری کرونا و ترس و وحشت ایجاد شده در بین مردم که بخشی از آن درست و بخشی حاصل تلاش رسانه‌هاست، تصمیم‌گیری را برای مسؤولان دشوار کرده است؛ اما راستی، کرونا فقط در مدرسه است و در کوچه و بازار و خیابان و عروسی و جشن تولد و دورهمی‌ها نیست؟ اگر قرار است فرزندان ما همه جا بروند، جز مدرسه، بهتر نیست اجازه دهیم با رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی و با دقت و نظارت اعضای مدرسه، آنها حضوری در کلاس‌های درس حاضر شوند؟ باور کنید رعایت شیوه‌نامه‌ها، در مدارس، از خیلی از بخش‌ها، حتی از برخی درمانگاه‌ها، بیشتر است. فردا هم مرا متهم نکنید که بیماری را کوچک شمرده‌ام؛ یادتان هست با چه حرص و ولعی کوچه‌ها و خیابان‌ها را ضد عفونی می‌کردیم و بعد فهمیدیم همه اشتباه بوده است؟ بستن ورودی‌های شهرها و جلوگیری از ورود و خروج مردم را چطور؟ بستن فروشگاه‌ها با آژیر و بوق و راه انداختن کاروان خودرویی نظامی را چطور؟ یادتان هست؟ چقدر مؤثر بود؟ چقدر اشتباه بود؟ امروز به این کارهای خودمان نمی‌خندیم؟ شاید فردا هم ... کاش دست کم اولیای آن دسته از دانش‌آموزانی که با برگزاری حضوری کلاس‌ها موافق هستند، با حضور در مدارس و صحبت با مدیران محترم، از آنها بخواهند هر طور شده، کلاس‌ها را، البته با رعایت دقیق شیوه‌نامه‌های بهداشتی و در صورت لزوم با نصف ظرفیت، حضوری برگزار کنند و صدای این درخواست را به گوش مقامات تصمیم‌گیر هم برسانند. سر برگردانیم، این سال تحصیلی هم کم‌ثمر می‌گذرد و روسیاهی آن، برای سالیان سال، گریبانگیر کشور خواهد بود. انتقاد، نظرات، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh سایر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: مراسمی که در ظاهر لغو شد؛ اما پس‌لرزه‌هایش ادامه خواهد داشت 🔵 قرار بود در چنین ساعاتی در روز شهادت پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)، درست در همان ساعاتی که در سقیفه توطئه‌ی حذف امامت و ولایت حضرت علی(علیه السلام) در عمل آغاز شد، در حومه‌ی شهر ما، مراسمی با عناوین «شاد» و «گردشگری» برگزار شود که شکر خدا به همت مردم و با پاره شدن چرت مسؤولان در پی اعتراض مردم، لغو شد. 🔵 وَإِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا ٱلْقَوْلُ فَدَمَّرْنَٰهَا تَدْمِيرٗا ١٦ 🔵 و هرگاه خواستیم منطقه‌ای را نابود کنیم، به ثروتمندان خوش‌گذران آن منطقه (به طاعت) امر کردیم؛ پس (بی‌توجه به این دستور) در آن منطقه به فسق و فجور و گناه پرداختند (و مردم هم به این کار رضایت دادند)؛ درنتیجه آن سخن (وعده‌ی عذاب) تحقق یافت و آن منطقه را زیر و رو و به طور کلی نابود کردیم. 🔵 هر وقت این آیات را می‌خواندم، می‌پرسیدم چرا برای نابودی مردم یک شهر یا منطقه بر اثر گناه، باید پای خوشگذران‌ها و ابرپولدارهای بی‌دین را وسط کشید. چرا با گناه مردم عادی، نابودی آن منطقه رخ نمی‌دهد؟ امروز، با مشاهده‌ی وضعیت خشکسالی در شهر ورزنه و اقتصاد خراب خانواده‌ها، می‌فهمم همه چیز، حساب شده است. بدبختی و فقر مردم، از استثمار و بهره‌کشی گروهی برخوردار از رابطه و اهل بخیه و رشوه، حاصل می‌شود. مردم در برابر این ظلم، ساکت می‌مانند. فقیرها، فقیرتر و پولدارها، ثروتمندتر می‌شوند. با افزایش ثروت، قدرت این افراد هم در بهره‌کشی و حق‌خوری و ظلم به مردم و استفاده از امتیازات ویژه(رانت) و دادن رشوه به این و آن، بیشتر می‌شود و باز هم مردم سکوت یا همراهی می‌کنند. در پرده‌ی آخر، همین پولدارهایی که با مکیدن خون مردم به آلاف و الوف رسیده‌اند، برای خوشگذرانی و ولخرجی و تکاثر، به جامعه برمی‌گردند و با اندکی از آنچه گرد آورده‌اند، بابت گناه بزرگ خود، خرج می‌کنند و مردم عادی، باز هم برای دریافت این اندک، سر و دست می‌شکنند و به خیال خود، در شرایط بد اقتصادی، بهره‌ای می‌برند. 🔵 چه کسی در ورزنه، به بچه‌مایه‌دارهایی که به اسم جهانگردی(توریست) به شهر آمده‌اند، خانه و باغ و ویلا اجاره می‌دهد؟ چه کسی اسباب سور و سات و خماری و مستی آنان را فراهم می‌کند، جز برخی از مردم خود شهر؟ اما بزودی، اسباب نابودی خود و شهر و دیار خود را فراهم می‌کنند. 🔵 ضمن تشکر از همه‌ی عزیزانی که با راه‌اندازی خانه‌های گردشگری و همزمان رعایت قانون و شرع، به صنعت گردشگری در ورزنه کمک می‌کنند؛ از کسانی گله داریم که به اسم گردشگری، به تشکیل شبه کاباره و خانه‌ی فساد پرداخته‌اند و شهرت ورزنه را در شهرهای دیگر، به «آزادی بی‌حد و مرز» رسانده‌اند. کجایند آن آقایان مسؤولی که به تعطیلی مغازه‌ها و فروشگاه‌ها حکم می‌کردند؟ با این آگهی‌دهنده هم برخورد کنید و مردم را نیز آگاه کنید. کجایند آن مسؤولان بهداشت که حکم می‌کنند دانش‌آموزان مدرسه با داشتن ماسک و فاصله و ضد عفونی برای مبارزه با کرونا باید تعطیل یا نیمه‌تعطیل شوند؟ در گردشگری و دورهمی‌هایی که در هم وول می‌خورند، کرونا نیست؟ مواظب باشیم، چنان خواب نمانیم که با لگد دشمن بیدار شویم... ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: تفکر «سکولار»؛ در ظاهر مسلمان؛ در حقیقت مادی‌گرا دو نوع تفکر یا به بیان کلی‌تر، «جهان‌بینی(ایدئولوژی)» در جهان وجود دارد؛ 🔴تفکر مادی و 🔴تفکر الهی. در تفکر مادی، آنچه مهم است نفع اقتصادی است؛ هزینه‌ای که پرداخت می‌شود، مهم نیست. در تفکر الهی، آنچه مهم است تعالی و پیشرفت مادی و معنوی انسان است؛ اما نه به هر قیمتی. 🔵برای تفکر مادی، می‌توان فرزندان یعقوب(ع) را مثال زد که وقتی خواستند یوسف(ع) را از پدر تحویل بگیرند، گفتند: اجازه بده «یرتع و یلعب(بچرد و بازی کند)»؛ اما در تفکر الهی، فرزند گرچه به بازی و غذا نیاز دارد، به رشد و تعالی هم نیاز دارد. مادر می‌تواند به کودک تا بزرگسالی شیر بدهد؛ اما او را از شیر می‌گیرد تا فرزندش رشد کند. پدر می‌تواند تا سال‌ها کودکش را بغل کند تا راحت باشد؛ اما او را زمین می‌گذارد تا راه برود و رشد کند. حتی گاهی پدر و مادر زمین خوردن و زخمی شدن فرزند را تحمل می‌کنند تا او، طفلی، طفیلی نباشد. 🔵برای تفکر الهی، می‌توان عمل مسلم بن عقیل، نماینده‌ی امام حسین(علیه السلام) را در کوفه مثال زد که گرچه می‌توانست ابن زیاد، حاکم یزید را در کوفه، در خانه‌ی هانی به قتل برساند(و به تعبیر امروزی «ترور» کند) و شاید پیروز میدان باشد؛ برای همیشه‌ی تاریخ، جوانمردی را رسم مردان الهی نشان داد و نشان داد که «هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند». 🔵اندیشه‌ی «سکولار» که دین را فقط در حوزه‌ی فردی قبول دارد، نمونه‌ای از همین اندیشه‌ی مادی است؛ کیست که نداند هم، معاویه و یزید، نماز می‌خواندند و هم امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام). نماز و روزه و حج و... در هر دو حکومت برقرار بود؛ دعوا که بر سر نماز نبود؛ دعوا بر سر رشد و تعالی انسان بود؛ وگرنه در دوران حکومت امویان، مردم به علت وجود کاباره‌ها و شرابخانه‌ها و مجالس رقص و آواز، قطعا در ظاهر، شادتر از مردمی بودند که قرار بود در حکومت علی(علیه السلام) زندگی کنند و برگزاری چنین برنامه‌هایی مجوز نداشت. اما آیا شاخص توزیع ثروت و عدالت اجتماعی هم در زمان این دو حکومت، یکسان بود؟ مردم کدام را بیشتر می‌پسندیدند؟ تحمل فاصله‌ی طبقاتی و تشکیل اقشار مرفه و به تعبیر قرآن «مترف» و همزمان، مشغول بودن به چرا و بازی(یرتع و یلعب) یا توزیع عادلانه‌ی ثروت و همزمان رشد و تعالی مادی و معنوی؟ 🔵البته صاحبان قدرت و ثروت، اجازه نمی‌دادند مردم عادی، رشد کنند و سعی می‌کردند با تبلیغات و صرف پول‌های حرام و خریدن مزدور و تبلیغات‌چی و حرامی و ساخت میکده و عشرتکده و... مردم عادی را چنان بفریبند که گویا علی(علیه السلام) حاکم جور و طاغوت است و معاویه و یزید، نمایندگان تام‌الاختیار خدا، روی کره‌ی زمین!! و گویا هزینه‌ی این پول‌های حرام، جواب داد و علی(علیه السلام) تارِک نماز خوانده شد و سرانجام با هزینه‌ی همین پول‌های حرام، در محراب شهید. 🔵این همه را گفتم، تا در قسمت دوم این ، به ماجرای تپه‌های ماسه‌ای نقب بزنیم. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: تیغ دولبه‌ی گردشگری فردمحور 🔵 برخی از ما، چنان مشغول به کارهای روزمره و کسب و کار شده‌ایم(خودم را می‌گویم) که توجه نداریم در اطراف ما، چه می‌گذرد... آیا جز چریدن و بازی کردن(یرتع و یلعب)، نباید فرصتی هم داشته باشیم تا ببینیم در اطراف ما چه می‌گذرد؟ 🔵 قرار است کار کنیم، کاسبی کنیم، پولی به دست آوریم و خرج کنیم؛ فرصت شد، عبادتی و... تمام. این که می‌شود «سکولاریسم». پس حضور دین در عرصه‌ی زندگی اجتماعی چه می‌شود؟ چه کسی قرار است برای فقرایی که صدای شکستن استخوان آنها زیر چرخ‌های توسعه، گوش فلک را کر کرده، اما صدای ساز و دهل ابرپولدارها و مترف‌(خوشگذارن)ها نمی‌گذارد این صدا شنیده شود، کاری بکند؟ خانواده‌هایی که فقر مادی، آنها را به کمک به تبهکاران پولدار و خوشگذران کشانده، پیش‌مرگ خوشگذران‌ها و هوسرانان شده‌اند؛ در کنار آنان، خانواده‌هایی که از پرخوری و زیاده‌خواری و سیری، آروغ روشنفکری می‌زنند و زمین و زمان را به مسخره می‌گیرند و برای تغییر فرهنگ شهر، طرح و برنامه می‌ریزند؛ مشکل خانه‌های بومگردی غیر رسمی و حتی رسمی قانون‌گریز که برای دریافت «ثمن بخس» دنیا، دین خود را به «ثمن بخس» می‌فروشند؛ و البته برخی از بزرگان آنان، نماز هم می‌خوانند و روزه هم می‌گیرند و در عزاداری هم شرکت می‌کنند... مشکل گردشگری فرد‌محور که عرصه را چنان بر گردشگری خانواده‌محور تنگ کرده که کمتر کسی جرأت می‌کند با خانواده به بوستان‌های شلوغ شهر یا تپه‌های ماسه‌ای برود؛ راستی که این سَبک از گردشگری، تیغی است دو لبه؛ یک لبه‌ی آن، فرهنگ سنتی و اسلامی را هدف قرار گرفته و یک لبه‌ی آن، اقتصاد روستامحور شهر را. زمین‌های کشاورزی را به باغ تبدیل کنید و به اندازه‌ی یک سال کشاورزی، در یک شب مهمانی آنچنانی پول درآورید. آغل‌هایی را که به اسم دامداری مجوز گرفته‌اند، خانه‌باغ کنید و با می و مطرب و دورهمی مختلط، به اندازه‌ی صد رأس بز و گوسفند، یکشبه درآمد داشته باشید. آقایان مسؤول! اگر دیر نشده باشد، دیگر وقتش است؛ اگر جسارت دارید، اگر جرأت دارید، اگر دین دارید، اگر برای فرهنگ شهر دغدغه دارید، اگر برای حیا و عفت بانوان و آقایان شهر، ارزش قائلید؛ بسم الله. منتظریم اقدامی ببینیم و اگر اقدامی انجام شده، گزارش(و از گزارش مهم‌تر، آثار) آن را مشاهده کنیم. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی پریشب، یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی را در یکی از خیابان‌های شهر، شاهد بودم که دل هر انسان منصفی را به درد می‌آورد؛ شاید بیندیشید این ناهنجاری: 🔵 مشاهده‌ی گروهی از گردشگردان مرد با پوشش نامتعارف باشد؛ 🔵 یا دیدن گروهی از مهمانان خانم که وضعیت حجاب‌شان زیاد، که نه، اصلا خوب نبوده است؛ 🔵 یا دیدن فروشگاه‌های عمومی(و نه اختصاصی بانوان) که فارغ از هر نوع ضرورت یا نیاز، از فروشنده‌ی خانم استفاده می‌کنند؛ با دو انگیزه: یکی پرداخت حقوق کمتر و دیگری سوء استفاده از یک انسان به عنوان ویترین فروشگاه؛ 🔵 یا دیدن زباله و ماسک و ته سیگار و پلاستیک و هر چه بیندیشید، در جدول‌ها و حاشیه‌ی خیابان‌های شهر؛ 🔵 یا دغدغه‌ی اسراف آب در خانه و آشپزخانه و حمام و کوچه و خیابان؛ 🔵 یا نگرانی از تضییع حقوق کشاورزان شرق اصفهان؛ یا... البته هر یک از این موضوعات، در جای خود، به بحث و بررسی نیاز دارد؛ اما آنچه دیدم، آزار و اذیت یکی عزیزان کم‌توان ذهنی(که ممکن است برخی او را دیوانه بخوانند، ولی به نظرم از بسیاری از ما، داناتر و عاقل‌تر است) بود. گروهی از کودکان، به تحریک گروهی از بزرگسالان، این عزیز را دنبال می‌کردند و به او سنگ می‌زدند. کودکان، گرچه مقصرند و از تربیت نادرست‌شان در خانواده حکایت دارد؛ بزرگترهای عامل تحریک آنها، قطعا بیشتر و پیشتر مقصرند. که بچه‌ها ممکن است نادانی یا بچگی کنند، اما بزرگترها که باید عاقل و هشیار باشند. 🔵 دین و مذهب به کنار؛ آیا این عزیز کم‌توان ذهنی، انسان نیست؟ چرا باید به خودمان اجازه دهیم این عزیزان را برای خنده و تمسخر اسباب استهزا و اذیت و آزار قرار دهیم؟ کجایند طرفداران فرهنگ و تمدن؟ کجایند آنهایی که روی خودرو خود، «کردار نیک، پندار نیک، گفتار نیک» می‌نویسند و با یک کم‌توان ذهنی، چنین می‌کنند؟ آیا این است کردار نیک؟ 🔵 بدا به حال ما، که به یک انسان که نمی‌تواند بدرستی از خود دفاع کند، یا حتی اولین نیازهای خود را برآورده کند، چنین رفتار می‌کنیم. وای بر ما. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: وقتی کارت یارانه، در نانوایی گرو است همسایه‌ای گرسنه که نان شب ندارد؛ مردی بدهکار، که کارت یارانه را در نانوایی گرو گذاشته؛ کشاورز صاحب زمین‌های وسیع، که برای تأمین جهیزیه‌ی دخترش، هزار در بسته در مقابلش هست و هزار رسم غلط در پیش رویش؛ کارمندی مجرد که روزگاری همه به او غبطه می‌خوردند و امروز، با حسابی سرانگشتی، فاصله‌ی بین او و خانه‌دار شدنش، 180 سال شده است؛ جوانی اهل کار و تلاش که هر طور حساب می‌کند، بین تأمین یک مراسم ازدواج و خواستگاری با رسوم غلط شهر ما، و درآمد او، چند سال نوری فاصله است و بالاجبار، به چیزی تن می‌دهد که نباید؛ زنی جوان و همسر از دست‌داده که با یک یا چند کودک یتیم، نه کمکی از خانواده‌ی شوهر به او می‌رسد و نه خانواده‌ی شوهر، برخلاف نص صریح قرآن کریم(بقره، 235) اجازه می‌دهند او برای خودش تصمیم بگیرد. همه‌ی این مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، درروهایی هم دارد؛ فحشا، رشوه، ایجاد خانه‌ی فساد، راه‌اندازی کسب و کارهای غیر اخلاقی نوین، قاچاق، دزدی، تهیه و توزیع مشروبات الکی، دیاثت و ... و حل این مشکلات هم، دربایست‌هایی دارد که گویا نه مردم به آن علاقه دارند و نه مسؤولان، در پی ترویج آنند. اما اگر کسی دین را برای زندگی اجتماعی بخواهد، نمی‌تواند به این راهکارهای خلاف شرع و قانون و گاه انسانیت، تن در دهد. و اگر کسی دین را برای زندگی فردی بخواهد، وقتی با مشکلات اقتصادی مواجه می‌شود، همه چیز را توجیه می‌کند و برای کارهای خود، گرچه می‌داند که اشتباه است، بهانه می‌تراشد: «ان الانسان علی نفسه بصیرة، ولو ألقی معاذیره». از آن بدتر، گروهی از دینداران هستند که نماز می‌گزارند و روزه می‌گیرند و از هر چیزی(حتی عبای یک پیرمرد سید) تبرک می‌جویند و به زیارت امامان(علیهم السلام) می‌روند؛ در کنار آن، به عروسی‌های آنچنانی هم می‌روند و در حضور نامحرم می‌رقصند و شاید جرعه‌ای هم می‌نوشند و در خانه‌ی خود، مهمانان کذایی را هم می‌پذیرند و... دین، برای این گروه، پوسته‌ای است بر زندگی که کافر نباشند؛ اما دین، در زندگی آنها حضور ندارد: «سکولارها»؛ از این گروه بدتر، گروهی از دینداران هستند که علاوه بر آنچه گفته شد، نذر می‌کنند که اگر بار مشروبشان از سد پلیس و بسیج گذشت، به زیارت بروند؛ یا اگر برای یک شب، مهمان کذایی برایشان جور شد و حظ و بهره‌ای آنچنانی هم دور از چشم همسر، به صاحب خانه رسید، در محرم سال بعد، در حسینیه چای بریزند. برخی مانند «من»، چه بد دیندارانی هستیم. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: دانشمندان؛ در ایران؛ در جهان. 🔵 با تأسف و اندوه، در بسیاری از کشورهای دنیا، رسانه‌ها، ارزش یک هنرپیشه یا ورزشکار را در دید مردم، بسیار بالا برده‌اند و دیدگاه‌ها و رفتارهای این فرد، برای بسیاری از مردم، بیش از نظر کارشناسان امر اهمیت دارد. گرچه تلخ است، امروز، نمی‌خواهم در این باره بگویم. 🔵 دانشمندان کشورهای مختلف، اگر برای مردم عادی شناخته شده نباشند، برای فرهیختگان و قشر دانشجو و طلبه، مشهور و معروفند؛ ده‌ها برابر آن قدر که مردم عادی به یک چهره(سلبریتی) مثل یک هنرپیشه، ورزشکار، مجری، گوینده و ... ارزش و اهمیت می‌دهند، قشر فرهیخته دانشمند و کارآفرین را ارزشمند و طلایی می‌دانند. در این باره هم نمی‌خواهم صحبت کنم. 🔵 تلخی ماجرا در کشور ما، آنجاست که برخلاف تمام کشورهای دنیا که دانشمندان دانش‌های با فناوری بالا، دست کم در بین نخبگان، مانند یک چهره شناخته شده‌اند، در کشور ما، به خاطر رعایت مسائل امنیتی، حتی نزدیک‌ترین افراد به یک دانشمند هم، از رتبه و ارزش آن دانشمند در حوزه‌ی علم و فناوری بی‌خبر و ناآگاه هستند؛ مباد آن که دست دشمن، این میوه‌ی مدرسه و دانشگاه را از درخت دانش و فناوری، پایین بکشد و زیر پا له کند. ترس از ترور دانشمندان، دانشمندان ایرانی را نه تنها در بین عموم مردم مظلوم و ناشناس گذاشته، که حتی اقشار دانشگاهی و اهل علم هم، این دانشمندان را نمی‌شناسند. نمی‌توان با آنان مصاحبه کرد و عظمت علمی آنان را در جامعه به رخ کشید. 🔵 ای کاش نه مردم عادی، که دست کم، بزرگان حوزه‌ی فیزیک هسته‌ای و نانو، شهید دکتر فخری‌زاده یا شهید شهریاری را که در ایام سالگرد شهادتشان هستیم، می‌شناختند. اما دشمن، به لطف نفوذی‌ها و ساده‌لوح‌های پست و مقام‌دار، بسیار بیشتر و بهتر از نخبگان و فرهیختگان کشور، دانشمندان حوزه‌های فناوری بالاHight Tec. را می‌شناسد. 🔵 به امید آن که طرح احمقانه‌ی منع تردد شبانه که اسباب ترور شهید فخری‌زاده را فراهم کرد، هرگز تکرار نشود و مسؤولان کشور، بیش از پیش از سرمایه‌های انسانی کشور، پاسداری کنند و مردم عادی نیز به جای الگو قرار دادن این هنرپیشه‌ی بی‌اخلاق و آن بازیگر فوتبال میلیاردی بگیر و بی‌عرضه و فاقد درک اجتماعی، دانشمندان و متخصصان هر فناوری را در آن فن، الگو قرار دهند و با مفاخر علمی کشور، بیشتر آشنا شوند. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: پرستاران رسمی؛ پرستاران گمنام؛ پرستاران بی‌نام 🔵 امروز خجسته زادروز حضرت زینب(علیها سلام)، از مسؤولان ارشد رسانه‌ای نهضت امام حسین(علیه السلام) و از عوامل اصلی توفیق این نهضت در رساندن پیام خود به مردم جهان است؛ این روز را به همه‌ی شیفتگان حضرتش، بویژه جامعه‌ی پرستاری کشور و همچنین به مدافعان حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) و به طور خاص، شهید قاسم سلیمانی، تبریک و تهنیت می‌گوییم. همچنین این روز را به چند گروه دیگر تبریک و شادباش می‌گوییم: 🔵 نخست: جامعه‌ی پرستاری کشور که کار پرستاری را به عنوان شغل خود انتخاب کرده‌اند و باید انصاف داشت بیشتر این عزیزان، خالصانه و شرافتمندانه، به بیماران خدمت می‌کنند؛ بیمارانی که گاه رنج بیماری و درد هزینه‌ها و دردسرهای جفت و جور کردن دارو، آنان را عصبی و خسته کرده و پرستار خسته از فشار کاری با آگاهی از این دردها و رنج‌ها، کج‌خُلقی و بدخلقی بیمار و همراه بیمار را آرام و در سکوت، بر رنج و خستگی کاری خود می‌افزاید و با لبخندی، درد و رنج بیمار را می‌کاهد. 🔵 دوم: پدران و بویژه مادران، که پرستاران بی‌جیره و مواجب فرزندان خود هستند و در برابر کاری که انجام می‌دهند، مزدی نمی‌گیرند؛ بلکه گاه باید نیش و کنایه‌های فرزندان را نیز تحمل کنند. 🔵 سوم: پسران و بویژه دختران پدران و مادران سالخورده، بیمار یا از کار افتاده که به یاد زحمات اولیای خود در دوران کودکی، رنج بیمارداری و پرستاری و بهیاری را یکجا تحمل می‌کنند و پدران و مادران خود را با نیکویی و عزت، پرستاری و مراقبت می‌کنند. 🔵 چهارم: آقایان و بویژه خانم‌های بزرگواری که رنج پرستاری و مراقبت از مادرشوهر، پدرشوهر یا مادرزن و پدرزن خود را به جان می‌خرند، در حالی که در برابر این گروه، در ظاهر وظیفه‌ای ندارند و اولی به این کار، فرزندان آنان هستند. 🔵 پنجم: آقایان و خانم‌های بزرگواری که از افراد بی‌کس و کار و تنها و درمانده و متأسفانه اغلب فراموش‌شده، مراقبت می‌کنند، به آنان سر می‌زنند، آنان را غذا می‌دهند و از ایشان پذیرایی می‌کنند و هوای آنها را دارند، بی‌آن که کسی از کار آنها مطلع باشد یا در برابر این کار، مزد یا هزینه‌ای دریافت کنند؛ طرف اینان، خداست و وجدان باشرافت خودشان. 🔵 امیدواریم که نهادهای حمایتی، اگر نمی‌توانند از این افراد حمایت کنند، دست کم با معرفی و تقدیر از این گونه «پرستار»ان گمنام و بی‌نام، مشوقی باشند برای این کار خیر و شناساندن «قلب‌های مهربان شهر». ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: جای خالی آقای خبرنگار گاهی به برخی چیزها چنان عادت می‌کنیم که وجودشان را احساس نمی‌کنیم. نمونه‌اش نفس کشیدن؛ از بس نفس کشیده‌ایم گویا باید نفس بکشیم؛ اما یک مبتلای کرونا یا سرماخوردگی شدید، نفس کشیدن را قدر می‌داند. مردم و بویژه مسؤولان شهر هم چنان به حضور آقای قطبی، خبرنگار شهر عادت کرده بودند که انگار ایشان باید همیشه حضور داشته باشند و فیلم و عکس بگیرند و گزارش تهیه کنند؛ اما چند روزی که به خاطر بیماری همسرشان، حضور نداشتند، تازه فهمیدیم که برای تهیه‌ی گزارش و عکس و فیلم از مراسم پرشمار روزانه‌ی شهرستان، باید چقدر دردسر بکشیم. گویا تازه می‌فهمیم آقای قطبی چه نعمتی بوده است. برای سلامتی آقای قطبی و همسر ایشان به درگاه خداوند متعال دعا می‌کنیم و حضور هزاران باره‌ی ایشان را در عرصه‌ی خبرنگاری آرزو. ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: https://eitaa.com/yazdanibakhsh دیگر یادداشت‌ها: https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: بازنشر «ترقه‌بازی» به مناسبت چهارشنبه سوری 🔵 در تعالیم غربی، مفهومی وجود دارد به نام «حقوق بشر» یا Human Rights. در تعالیم دینی، مفهومی داریم به نام «حق الناس» که بنا به نقل علمای اسلام، خداوند از «حق الله» مانند نماز و روزه و ... در صورت توبه و عهد قطعی برای پیشگیری از تکرار گناه، می‌گذرد؛ البته جبران حق الله هم در جای خود(مثل قضا کردن نماز و روزه و دادن کفاره بابت روزه‌های فوت شده و...)؛ اما «حق الناس» بدون جبران و جلب رضایت «ناس» یا مردم یا همان «بشر»، قابل بخشش و گذشت نیست. حق‌الناس، خود بخشی دارد به نام «حقوق عامه» که در واقع همان «حقوق بشر» است، به زبان دینی. در خصوص حقوق عامه، می‌توان موارد زیادی را برشمرد؛ از جمله حق آرامش و آسایش؛ که در عروسی‌ها و شب‌های چهارشنبه‌سوری با زدن ترقه، از مردم سلب می‌شود؛ معضلی بزرگ که هم اسباب مزاحمت برای مردم و بویژه بیماران و کهنسالان است و هم اسباب ترس و وحشت برای کودکان و خردسالان و نوزادان و هم اسباب سودهای کلان اقتصادی برای تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان آن، و البته اسباب تفریح و سرگرمی برای عده‌ی کمی که شاید مدعی عقل و فرهنگ و تمدن و تجدد باشند و حتی ممکن است نویسنده‌ی این چند سطر را به تحجر و بسته بودن بودن فکر متهم کنند؛ افرادی که برای دو رکعتی بودن نماز صبح، به دنبال دلیلی علمی آن هم بر اساس علوم تجربی هستند، اما یک بار، فقط یک بار از خود نپرسیده‌اند، برای زدن ترقه و ایجاد این حجم از سر و صدا و خطر، کدام دلیل علمی، دینی، روانشناختی یا هر دلیل دیگری را بهانه‌ای برای این کار می‌کنند! شاید نتوان وقتی ترقه بوفور در فروشگاه‌های سطح شهر به فروش می‌رسد، از جوانان و نوجوانان توقع داشت شور و نشاط جوانی را به کناری بگذارند و عاقلانه و متمدنانه، به عواقب کار خود بیندیشند؛ اما می‌توان از فروشندگان عزیز انتظار داشت از سود این کالای خطرآفرین و دردسرساز، چشمپوشی کنند. همچنین از رئیس محترم دادگاه و نیروی محترم انتظامی می‌خواهیم در برابر این جرم مشهود(فروش ترقه) واکنشی در خور جرم، نشان دهند و با عوامل پیدا و پنهان توزیع ترقه در بخش، برخورد کنند؛ البته نه قهرآمیز، بلکه برخوردی ارشادی و فرهنگی و اگر برخورد ارشادی، نتیجه نداد، به سراغ برخورد قهرآمیز بروند. ✅ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: 🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh 🔰دیگر یادداشت‌ها: 🌐https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: تشکیل گروه‌های تبه‌کاری یا شبه تبه‌کاری در بین جوانان و نوجوانان 🔵 خبر شهادت یکی از عزیزان نیروی انتظامی، آن هم در حالی که می‌توانست فرد تبه‌کار را با اسلحه زخمی کند یا بکشد، وجدان بسیاری از انسان‌های آزاده را آزرد و قلب‌های بسیاری را اندوهگین کرد. 🔵 اما این، تمام ماجرا نیست. کالبدشکافی ماجرا، به از بین رفتن اقتدار و ابهت نیروهای نظامی و انتظامی و حافظ امنیت با استفاده از امواج سهمگین رسانه‌ای و تهمت‌های ناجوانمردانه برمی‌گردد. 🔵 زنگ خطر تکرار این نوع حوادث، از هم‌اکنون در شهر ما نیز به صدا درآمده است: مشکلی که برخی مدیران محترم مدارس متوسطه‌ی پسرانه و معلمان عزیز به آن اذعان دارند: تشکیل گروه‌های کوچک تبه‌کاری و ایجاد سلسله‌مراتب و یارگیری و عضوگیری. گرچه در آغاز، همه چیز به یک بازی کودکانه یا هوس جوانانه شباهت دارد، اگر با آن به روش فرهنگی(و البته نه قهری و خشونت‌بار) برخورد نشود، دیر یا زود نظیر این حوادث را در شهر خودمان هم خواهیم داشت. 🔵 اول به معلمان عزیز عرض می‌کنم که در برابر فرهنگ و تغییرات فرهنگی، همگی مسؤولیم و کشتی‌ای که در آن نشسته‌ایم، اگر غرق شود، همه را غرق خواهد کرد. 🔵 دوم به مسؤولان اجرایی و بالادستی شهرستان که برای اوقات فراغت خواهران و برادران دانش‌آموز، چاره‌ای بیندیشید. اتلاف وقت نوجوانان ما در کنار کوچه‌ها و خیابان‌ها یا پای گوشی‌های تلفن همراه، علاوه بر هدر رفت سرمایه‌ی انسانی و نیروی جوانی، در آینده مشکلات زیادی را پیش روی مسؤولان خواهد گذاشت. اگر نمی‌توانیم برای جوانان و نوجوانان، شغل ایجاد کنیم، دست کم فضای تفریح و گذران اوقات فراغت را برای آنان فراهم کنیم. 🔵 سوم به مسؤولان امنیتی و نظامی و انتظامی که تصور نکنید مماشات و اغماض، برای همه‌ی جرایم، کارساز است؛ با برخی جرایم باید قاطع و سریع و روشن برخورد کرد؛ قبل از آن که این جرم مشهود، به رویه‌ای ثابت و در برخی موارد، به فرهنگ تبدیل شود. چوب این اغماض را همه‌ی جامعه از جمله خانواده‌های همین مسؤولان خواهند خورد. 🔵 چهارم به مردم عزیز شهر! ریختن ابهت و از بین بردن اقتدار نیروهای انتظامی که باید امنیت و جان و مال و ناموس مردم را حفاظت کنند، پیش از آن که ضربه‌ای به نظام یا خدشه‌ای به دولت باشد، بلایی است که گریبانگیر ما و خانواده و مال و ثروت ما خواهد شد. مواظب باشیم کاری نکنیم این اقتدار، خدشه‌دار شود. 📝 ✅ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: 🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh 🔰دیگر یادداشت‌ها: 🌐https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: سند 2030؛ جاری در لایه‌های پنهان آموزش و پرورش 🔵 این مطلب را یکی از دبیران آموزش و پرورش شاغل در اداره‌ی آموزش و پرورش منطقه‌ی «نهراخر» برای درج در «یادداشت‌های آقامعلم» ارسال کرده است: 🔵 در اوج رقابت‌های انتخاباتی سال 1396، رهبر انقلاب اسلامی، در خصوص اجرای یک سند(برنامه) با نام خلاصه‌ی2030 و نام کامل و زیبا و غلط‌انداز «دگرگون ساختن جهان ما: دستور کار 2030 برای توسعه‌ی پایا» در دولت وقت، هشدار دادند. دولت، اعلام کرد که اجرای سند در دستور کار نبوده، اما هرگز لغو آن را ابلاغ یا اجرا نکرد. 🔵 متأسفانه این سند، در منطقه «نهراخر» هم، به صورت چراغ خاموش اجرا شد و برخی از مسؤولان هم در دفاع از آن سینه چاک دادند؛ البته بخش‌هایی از این سند که برای مثال به برابری آموزشی خانم‌ها و آقایان در نظام آموزشی می‌پرداخت و از قضا به خوبی پس از انقلاب اسلامی اجرا شده بود، قابل دفاع بود؛ مشکل اما از آنجا شروع شد که به جای پرداختن به جنبه‌های مثبت سند، نواختن موسیقی و حرکات موزون در مدارس ابتدایی و گاه متوسطه به بهانه‌ی «شادی و تفریح» تبلیغ و ترویج شد و خاطرم هست که وقتی به یکی از مسؤولان آموزش و پرورش به خاطر برگزاری بیش از حد جشن و آهنگ در مدرسه‌ی دخترم اعتراض کردم، گفت: بگذار بچه‌ها شاد باشند؛ همین‌ها در خاطر بچه‌ها می‌ماند. درس ...(بخشی از پاسخ، حذف شده است). وقتی یک مسؤول ارشد آموزش و پرورش منطقه، به آموزش چنین نگاه کند، وای به حال آموزش و داد از پرورش. همین تفکرات بود که نمازخانه را به تالار ورزشی تبدیل کرد که هرگز از آن استفاده نشد و در سطح بالا، این اندیشه، به کاهش حجم ساعات علوم پایه و ضربه به رشته‌ی ریاضی-فیزیک به عنوان پایه‌ی رشد فناوری و علمی در کشور و حذف احکام و واژه‌هایی چون «جهاد» و «شهید» منجر شد و شد آنچه نباید می‌شد و جبران آن خیانت‌ها، سال‌ها زمان خواهد برد. شاید با رفت و آمدهای مسؤولان، اجرای ظاهری سند 2030 لغو شود، اما فکرهای پوسیده‌ی غرب‌زده و غربگرا، همچنان 2030 را اجرا خواهند کرد، مگر این که.... 🔵 یادمان باشد، با برگزاری جشن و رقص و آهنگ به جای درس و بحث و مدرسه، نه می‌توانیم فرزندانی دانشمند و فرهیخته و آگاه و زمان‌شناس داشته باشیم، نه فرزندانی متدین و اخلاق‌مدار و انسان‌گرا. فرزندان ما با عبور از سختی‌های درس و آموزش و رعایت قوانین کلاس مثل سکوت و رعایت ساعت حضور و غیاب و کسب اجازه از معلم و ... می‌توانند به شهروندانی قانون‌مدار و انسانیت‌گرا تبدیل شوند، نه با شعر و رقص(ببخشایید، منظور حرکات موزون بود) و آواز. 🔵 البته آهنگ و موسیقی برای علاقه‌مندان به آن، در جای خود محفوظ، ولی محیط مدرسه، باید یک محیط آموزشی و فرهنگی باقی بماند و به هیچ نوع پلشتی و ناپاکی آلوده نشود. ورود آهنگ و موسیقی و آموزش‌های خارج از محدوده‌ی سنی دانش‌آموزان، موجب خواهد(به نظرم کلمه‌ی «خواهد» اینجا اضافه باشد) شد در برخی آموزشگاه‌ها رخ دهد، آنچه نباید رخ دهد(به علت انتشار عمومی مطلب، برخی قسمت‌ها را با اشاره یا کنایه نوشته‌ام). 📝 ✅ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: 🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh 🔰دیگر یادداشت‌ها: 🌐https://eitaa.com/aghamoalem
به نام خدا ✅ 🗒 موضوع: یکسالگی یادداشت‌های آقامعلم 🔵 درست یک سال پیش، در ششم فرودین 1400 بود که با همکاری دوست عزیزم، آقای حسنعلی قطبی، نخستین یادداشت، در شبکه‌ی خبری «بن‌رود نیوز» وقت و «اخبار شهرستان ورزنه» فعلی منتشر شد و چندی بعد، با همکاری آقای «مصطفی بیگی»، این یادداشت‌ها در «ورزنه نیوز1» هم منتشر شد. یادداشت‌هایی که اغلب تلخ و گزنده بود و گاه شیرین و امیدوارکننده و همواره برای افزایش آگاهی مخاطبان. نویسنده البته می‌پذیرد که گاه اشتباهاتی داشته و گاه کدورت‌هایی به دلیل سوء تفاهمی پیش آمده که همین جا از همه‌ی عزیزان پوزش می‌خواهم. در برخی موارد، گرچه اندک، مخاطبان نظرات و دیدگاه‌های خود را برایم ارسال کرده‌اند که در حد امکان پاسخ داده‌ام و آنچه بیش از همه، دلگرمی نویسنده را موجب خواهد شد، همین بازخوردها و دیدگاه‌های مخاطبان است و همین بازخوردهاست که چراغ راه آینده نیز خواهد بود. عاجزانه از مخاطبان عزیز می‌خواهم نظرات، دیدگاه‌ها و انتقادات و پیشنهادهای خود را به نشانی @yazdanibakhsh در پیام‌رسان ایتا یا به رایانامه‌ی Yazdanibakhsh@gmail.com بفرستند. 📝 ✅ارزیابی‌ها، دیدگاه‌ها، پیشنهادها: 🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh 🔰دیگر یادداشت‌ها: 🌐https://eitaa.com/aghamoalem