eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
5.2هزار دنبال‌کننده
622 عکس
229 ویدیو
266 فایل
📌 کانالی برای آشنایی و شناخت: #تاریخ اسلام، تاریخ و #سیره اهل بیت(ع)، تاریخ #تشیع و تاریخ اجتماعی شیعه. حجت الاسلام دکتر محمد جواد یاوری سرتختی آدرس ارتباطی: @javadyavari
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ورود به کربلا پس از آنکه لشکر مانع از رفتن امام (ع) به شد، چندین منزل را همراه امام طی کردند. امام حتی حر را نیز کرد. تا اینکه نامه مبنی بر متوقف کردن امام رسید. امام حسین(ع) نام آن محل را پرسید: گفتند . حضرت فرمود: اندوه و بلا! با پدرم برای از این محل عبور می‌کردیم که ایستاد و فرمود: اینجا منزلگاه و محل ریخته شدن کاروانی از (ص) است. 📚دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۳. 📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۹. بنا به نقل سیدبن طاووس در ، امام (ع) فرمود: اسم این سرزمین چیست؟ گفتند کربلا؛ امام فرمود: فرود آیید که منزلگاه و ما اینجا است. امّا این گزارش که امام حسین(ع) هنگام رسیدن به کربلا از نام‌های آن مکان پرسید و چندین اسب را عوض کرد، صحیح نیست. 👇👇 https://eitaa.com/eiscahistory 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 حضرت دخترکی بود ، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدرم (ع) کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم که سخت پریشان بود. و جمله در افتادند و فغان کردند. لعنت الله خواب بود و بیدار شد. آن لعین، دستور داد سر پدر او را ببرند و در کنار او نهند. ملاعین سر امام را آوردند و در کنار آن نهادند. پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسید، فریاد برآورد، رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق تسلیم کرد. 📚طبری، كامل بهایی، ج۲، ص۱۷۹ به نقل از کتاب الحاویه فی مذمات معاویه یا مثالب بنی امیه نوشته قاسم بن محمد مامونی. 📚 ابن فندق از علمای قرن ۶ در لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج۱، ص۲۳ نیز به وجود دختری برای امام (ع) به نام رقیه اشاره کرده است. 📚سیدبن طاوس، لهوف در ص۱۴۱ نیز به دختر امام حسین(ع) اشاره می کند. 📌نکته: ۱. در منابع اسم حضرت رقیه گاهی ذکر شده است. ۲. سن او ۴ساله ذکر شده است نه ۳ ساله. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 زندگی نامه و حضرت علی اکبر، ◀️بزرگترین پسر امام (ع) و مادرش است. ◀️او راوی حدیث، مردی رشید، ، ، پاک، واز جهت و قیافه شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) بود. ◀️جناب علی اکبر، سپاه ابن زیاد را رد کرد. ◀️اگرچه اقوال زیادی درباره سن جناب علی اکبر وجود دارد، اما به نظر میرسد، سن ایشان بین ۲۳ تا ۲۷ درست است. ◀️طبق زیارت نامه ای که برای ایشان توسط اهل‌بیت(ع) بیان شده، علی اکبر دارای و احتمالا ۲ فرزند بوده که اسم یکی از آنان است. ◀️ایشان اولین شهید بنی هاشم در بود. ◀️علی اکبر هنگام ورود به میدان فرمود: منم علی، فرزند حسین بن علی(ع)، به خدا سوگند، ما به جانشینی پیامبر سزاواریم. شما(دشمنان) را با و آنقدر می زنیم، تا نیزه خم گردد و شمشیر درهم پیچد. ◀️امام حسین(ع) هنگام علی اکبر، صورت خود را به صورت او گذاشت و گلوی او را به پرتاب کرد و قطره ای از ان به زمین برنگشت. ◀️در علی اکبر آمده است: صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک. 📚ابن قولویه، کامل الزیارت، ص۴۱۶، ۲۹۳؛ 📚ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۲؛ 📚یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۶؛ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴؛ 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 ، ... علامه : برای رسیدن به "عرفان کامل" دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد: (ع) مجلس سیدالشهداء(ع) 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 سیدالشهدا روز عاشورا.... بخشی از مصائب بزرگ ، و دشنام‌هایی است که در روز از سوی انسان‌های پست و به آن حجت خدا و امام معصوم داده شد. ◀️عبدالله بن حُصین صدا زد: ای [ع] نمی‌بینی چطور موج می‌زند؟! قطره‌ای از آن نمی‌چشی تا از تشنگی را دریابی. ◀️عبدالله بن حوزه برابر آن حضرت آمد و صدا زد: ای حسین[ع] تو را بشارت باد به ! امام فرمود: چنین نیست؛ بلکه به سوی پروردگار مهربان می‌روم. هنگامی که امام نیزار پشت را زد تا از پشت سر محفوظ باشد، شمر صدا زد‌ ای حسین[ع] به سوی آتش شتاب کرده‌ای! ◀️سیدالشهدا در هر حال به یاد خدا بود. بر امام شدت آورد و خواست آبی بنوشد که حصین بن تمیم تیری رها کرد که بر دهان امام نشست و امام خون را از دهانش پاک و به آسمان پرتاب کرد. ◀️عطش الحسين(ع) حتى اشتد عليه فدنا ليشرب من الماء، فرماه حصين بن تميم بسهم فوقع في فمه فجعل يتلقى الدم من فمه و يرمى به الى السماء ثم حمد الله و اثنى عليه‏. و سیدالشهدا جز به شکوه نبرد. ◀️یکی از صحنه‌های اندوه بار این است که حضرت سلام‌الله علیها ناظر کشته شدن برادرش بود و هر چه ندای استغاثه سر داد کسی به او توجه نکرد. سپس، زینب از بیرون آمد و فرمود: ای عمر بن سعد؛ آیا اباعبدالله کشته می شود و تو نظاره می کنی؟ عمر بن سعد روی از زینب برگرداند. زینب فرمود: آیا میان شما مسلمانی نیست؟ کسی پاسخ او را نداد. خَرَجَتْ أُخْتُهُ زَيْنَبُ إِلَى بَابِ الْفُسْطَاطِ فَنَادَتْ: عُمَرَ بْنَ سَعْدِ وَيْحَكَ أَ يُقْتَلُ‏ أَبُوعَبْدِاللَّهِ‏ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَيْهِ!؟ فَلَمْ يُجِبْهَا بِشَيْ‏ءٍ فَنَادَتْ وَيْحَكُمْ أَ مَا فِيكُمْ مُسْلِمٌ فَلَمْ يُجِبْهَا أَحَدٌ بِشَيْ‏ءٍ. صلی الله علیک یا اباعبدالله. 📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۴۹، ۴۲۴، ۳۹۲؛ 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰۷. https://eitaa.com/eiscahistory 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 بعدازظهر 🏴 سپاه بعد از خیمه ها به دستور ، تصمیم گرفتند خیمه ها را آتش بزنند. در این هنگام، - و - با پای برهنه، در حالیکه و شیون می کردند بیرون آمدند و پا به فرار گذاشند. آنان حتی قصد کشتن امام (ع) داشتند، اما حضرت مانع اقدام آنان گردید. طبق بررسی اخبار، موافق حمله به خیام بود؛ زیرا وی زیادی را در کربلا مرتکب گردید و طبق برخی اخبار وی دستور آتش زدن خیام را داده است. 📚ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص120 📚ابن طاوس، لهوف، ص180، 📚ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص77 📚صدوق، الامالی، ص190. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌نقدی دیگر بر سخنرانی دکتر عبدالحمید پیرامون ۱. این جنله که این قدر زیاده که اگر امام (ع) زنده بشه نمی دونه ما راجع به کی داریم حرف می زنیم، سخن گزافی است. زیرا حجم مطالب قابل استناد هم فراوان است خصوصا در منابع ۵ قرن اول. ۲. این جمله آقای ضیایی که تا صد سال کتابتی نبود، باطل است و از زمان علی(ع) به نگارش اهتمام داشتند و به فرمان عمر کاری نداشتند. چنانکه ، جابر، میثم و... صاحب دفاتر حدیثی و تفسیری بودند. ۳. قطعا قیام بوده و حتی زمان معاویه هم مردم را آماده می کردند و باید گفت: این جمله که امام حسین(ع) امام است، خودش یک است. ۴. باید گفت، گاهی و بر همانند یا بالاتر از است. زیرا گریه، پاک کننده گناه است. ۵. این که امام (ع) افضل از رسول خدا(ص) و امیر المومنین(ع) نیست، سخن درستی است، اما قطعا امام (ع) افضل از حضرت (ع) است. ۶. اصلا شوخی نیست بلکه هم نتیجه همان است. ۷. سنی اصلا درکی از جایگاه در مکتب اهل بیت(ع) نداشته است ۸. آنچه امام حسین(ع) را نسبت به سایر فجایع تاریخ خاص می کند، کشته شدن با این کیفیت است که برای کسی روی نداده. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 نخوانیم. پاسخ به ۲ درباره زندگی امام جوادالائمه : آیا بدن امام (ع) بعد از شهادت، روز زیر آفتاب بود؟ آیا هنگام جان دادن امام (ع)، کردن تا کسی صدای امام را نشنود؟ 📢 : در هیچ منبع کهن و معتبری به زیر آفتاب بودن بدن امام جواد(ع) در ۳شبانه روز اشاره نشده است. همچنین، این روضه مشهوری که در همه مجالس امام (ع) خوانده می‌شود که: پس از امام، همسرش کنیزان را واداشت و شادی کنند و آنگاه پیکر مطهر حضرت را چند روز در پشت بام قرار دادند و بعد هم پرندگان بر آن سایه افکندند و در آخر هم بر پیکر مطهر اهانت کرده از بام به زیر پرتاب نمودند، این مطلب در منبع قدیم یا معتبری نیامده و از قرن دهم یافت شده و مؤلف انوار الشهاده در قرن 13 قمری آن را ثبت کرده است! آنچه در منابع آمده این است که ام‌الفضل پس از اقدام به امام، پشیمان شد. هم حفظ ظاهر نموده و نه تنها آشکارا جسارتی به امام نکردند، بلکه او را در مقابر و کنار قبر جدش امام موسی (ع) دفن کردند. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🕌 احکام ❓سؤال: در بعضی از هیأت‌های مذهبی مصیبت‌هایی خوانده می‌شود که مستند به مقتل معتبری نیست... بلکه گاهی بعضی از امور برای مدّاح یا خطیب حسینی از راه الهام و مکاشفه مکشوف می‌شود، آیا نقل وقایع از این طریق صحیح است؟ تکلیف شنوندگان چیست؟ ✅ پاسخ آیت‌الله : نقل مطالب به صورت مزبور بدون این که مستند به روایتی باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعی ندارد... تکلیف شنوندگان نهی از منکر است به شرطی که موضوع و شرایط آن نزد آنان ثابت شده باشد. ❓سؤال: اگر بی اساس خوانده شد ما چه وظیفه‌ای داریم؟ ✅ پاسخ آیت‌الله : اگر دروغی از ذاکرین بشنوید بر حسب وظیفه شرعی باید به عنوان نهی از منکر به خود گوینده تذکر دهید و همه مکلّفین این وظیفه را دارند. https://eitaa.com/Mostabin https://t.me/AlMostabin
🏴 روضه حضرت 📃متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است. «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین این مطلب را از آن نقل کرده است. 👇👇 https://eitaa.com/Mostabin 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 زندگی نامه و حضرت جناب علی اکبر، ◀️بزرگترین پسر امام (ع) و مادرش است. ◀️او راوی حدیث، مردی رشید، ، ، پاک، و از جهت و قیافه شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) بود. ◀️جناب علی اکبر، سپاه ابن زیاد را رد کرد. ◀️اگرچه اقوال زیادی درباره سن جناب علی اکبر وجود دارد، اما به نظر میرسد، سن ایشان بین ۲۳ تا ۲۷ درست است. ◀️طبق زیارت نامه ای که برای ایشان توسط اهل‌بیت(ع) بیان شده، علی اکبر دارای و احتمالا ۲ فرزند بوده که اسم یکی از آنان است. ◀️ایشان اولین شهید بنی هاشم در بود. ◀️علی اکبر هنگام ورود به میدان فرمود: منم علی، فرزند حسین بن علی(ع)، به خدا سوگند، ما به جانشینی پیامبر سزاواریم. شما(دشمنان) را با و آنقدر می زنیم، تا نیزه خم گردد و شمشیر درهم پیچد. ◀️جناب علی اکبر پس از آن‌ که جنگ سختي کرد و عدّة زيادي را به هلاکت رساند، نزد پدر برگشت و گفت: پدرجان!، تشنگي من را کشت و سنگيني آهن (زره) بي‌تابم کرد. آيا آبي هست؟ امام گريست و فرمود: «پسرجان!، از کجا آب بياورم؟، اندکي ديگر بجنگ، بزودي جدّت رسول‌خدا را ملاقات مي‌کني و از جام سرشار او سيراب مي‌شوي که ديگر پس از آن تشنه نگردي!» ◀️مرَّة بن‌مُنْقِذ بن‌نُعْمان عَبدي لَيْثي او را ديد و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر اين جوان از كنار من بگذرد و اين كار را تكرار كند و من پدرش را به عزايش ننشانم. علي ‏اكبر بار ديگر به دشمن حمله كرد و با شمشيرش آنها را مي‏زد تا آن‌كه مُرّة بن‌مُنْقِذ ‌عبدي ضربتي بر او زد و او را نقش زمين کرد و آن گروه او را محاصره کرده و پيکر مطهّرش را با شمشير قطعه قطعه کردند. ◀️علي‌‌اکبر در آخرين لحظات عمر، ندا داد: «پدرجان! خداحافظ، اين جدّم رسول خداست كه تو را سلام مي‏رساند و مي‏گويد: سريعتر به ما ملحق شو». آنگاه علي فريادي زد و جان داد. ◀️امام حسین(ع) هنگام علی اکبر، خود را به او رساند و صورت خود را به صورت او گذاشت و - گلوی- او را به پرتاب کرد و قطره ای از ان به زمین برنگشت. ◀️در علی اکبر آمده است: صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک. 📚ابن قولویه، کامل الزیارت، ص۴۱۶، ۲39؛ 📚ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۲؛ 📚یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۶؛ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص106؛ 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج5، ص446؛ 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام (ع) در قتلگاه ◀️امام حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و در حالي كه از نبرد، ناتوان شده بود، ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند!. به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گلو گرفت و هر وقت پر از خون مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن!. خولي خواست اين کار را بکند امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. سنان به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. اين در حالي بود که قبلاً زخمهاي متعددي با شمشير بر آن حضرت وارد شده بود.(1) 📚(1)طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35. 🌻 @ahlebait110
🏴 بعدازظهر 🏴 سپاه بعد از خیمه ها به دستور ، تصمیم گرفتند خیمه ها را آتش بزنند. در این هنگام، - و - با پای برهنه، در حالیکه و شیون می کردند بیرون آمدند و پا به فرار گذاشند. آنان حتی قصد کشتن امام (ع) داشتند، اما حضرت مانع اقدام آنان گردید. طبق بررسی اخبار، موافق حمله به خیام بود؛ زیرا وی زیادی را در کربلا مرتکب گردید و طبق برخی اخبار وی دستور آتش زدن خیام را داده است. 📚ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص120؛ 📚ابن طاوس، لهوف، ص180؛ 📚ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص77؛ 📚صدوق، الامالی، ص190. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌شب شهادت امام جواد(ع) نخوانیم. : آیا بدن امام (ع) بعد از شهادت، روز زیر آفتاب بود؟ 📢خیر آیا ام فضل امام را به شهادت رساند و هنگام جان دادن امام (ع)، کردن تا کسی صدای امام را نشنود؟ 📢 : در هیچ منبع کهن و معتبری به زیر آفتاب بودن بدن امام جواد(ع) در ۳شبانه روز اشاره نشده است. همچنین، این مشهوری که در همه مجالس امام (ع) خوانده می‌شود که: پس از امام، همسرش کنیزان را واداشت و شادی کنند و آنگاه پیکر مطهر حضرت را چند روز در پشت بام قرار دادند و بعد هم پرندگان بر آن سایه افکندند و در آخر هم بر پیکر مطهر اهانت کرده از بام به زیر پرتاب نمودند، 📌این مطلب در منبع قدیم یا معتبری نیامده و از قرن دهم یافت شده و مؤلف انوار الشهاده در قرن 13 قمری آن را ثبت کرده است! اساساً امام به دست همسرش یکی از اقوال است و برخی مسبب حادثه را شخص خلیفه یا یکی از کارگزاران او می‌دانند. اما شهادت امام به دست ام فضل شهرت بیشتری دارد. منابعی که او را قاتل معرفی می‌کند، دلائل الامامه منسوب به طبری شیعی است و ام‌الفضل پس از اقدام به امام، پشیمان شد. بنابراین، و جسارت به پیکر مطهر امام در منابع معتبر نیست و دستگاه خلافت در برابر شیعیان و دوستان آن حجت خدا و ذریه رسول الله(ص)، جرأت چنین بی‌حرمتی نداشت. هم حفظ ظاهر نموده و نه تنها آشکارا جسارتی به امام نکردند، بلکه او را در مقابر و کنار قبر جدش امام موسی (ع) دفن کردند. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است. «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین این مطلب را از آن نقل کرده است. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام (ع) در ◀️امام حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و در حالي كه از نبرد، ناتوان شده بود، ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گرفت و هر وقت پر از مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن. خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. لعنت الله علیه به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. اين در حالي بود که قبلاً زخمهاي متعددي با شمشير بر آن حضرت وارد شده بود. 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35. 📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 بعدازظهر 🏴 سپاه بعد از خیمه ها به دستور ، تصمیم گرفتند خیمه ها را آتش بزنند. در این هنگام، - و - با پای برهنه، در حالیکه و شیون می کردند بیرون آمدند و پا به فرار گذاشند. آنان حتی قصد کشتن امام (ع) داشتند، اما حضرت مانع اقدام آنان گردید. طبق بررسی اخبار، موافق حمله به خیام بود؛ زیرا وی زیادی را در کربلا مرتکب گردید و طبق برخی اخبار وی دستور آتش زدن خیام را داده است. 📚ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص120؛ 📚ابن طاوس، لهوف، ص180؛ 📚ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص77؛ 📚صدوق، الامالی، ص190. 📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌شب شهادت امام جواد(ع) نخوانیم. : آیا بدن امام (ع) بعد از شهادت، روز زیر آفتاب بود؟ 📢خیر در هیچ منبع کهن و معتبری به زیر آفتاب بودن بدن امام جواد(ع) در ۳شبانه روز اشاره نشده است. آیا ام فضل امام را به شهادت رساند و هنگام جان دادن امام (ع)، کردن تا کسی صدای امام را نشنود؟ 📢 : با نقشه معتصم عباسی لعین، ام فضل امام جواد(ع) را مسموم کرد، اما این مشهوری که در همه مجالس امام (ع) خوانده می‌شود که: پس از امام، همسرش کنیزان را واداشت و شادی کنند و آنگاه پیکر مطهر حضرت را چند روز در پشت بام قرار دادند و بعد هم پرندگان بر آن سایه افکندند و در آخر هم بر پیکر مطهر اهانت کرده از بام به زیر پرتاب نمودند، 📌این مطلب در منبع قدیم یا معتبری نیامده و از قرن دهم یافت شده و مؤلف انوار الشهاده در قرن 13 قمری آن را ثبت کرده است! امام به دست همسرش یکی از اقوال است و برخی مسبب حادثه را شخص خلیفه یا یکی از کارگزاران او می‌دانند. اما شهادت امام به دست ام فضل شهرت بیشتری دارد. منابعی که او را قاتل معرفی می‌کند، دلائل الامامه منسوب به طبری شیعی است و ام‌الفضل پس از اقدام به امام، پشیمان شد. بنابراین، و جسارت به پیکر مطهر امام در پشت بام خانه، در منابع معتبر نیست. حفظ ظاهر نموده و نه تنها آشکارا جسارتی به بدن امام نکردند. امام در مقابر و کنار قبر جدش امام موسی (ع) دفن گردید. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است. «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است. 👇👇 🌻 @ahlebait110
InShot_۲۰۲۳۰۸۲۱_۱۷۵۰۰۰۷۹۰_۲۱۰۸۲۰۲۳.mp3
3.54M
🔸️جان دادن دختر شهید⁉️ (س) عضو شوید 👇🏻 ╭━═━🍃❀🖤❀🍃━═━╮ @zendegi_bandegi ╰━═━🍃❀🖤❀🍃━═━╯
📌 نخوانیم. : آیا بدن امام (ع) بعد از شهادت، روز زیر آفتاب بود؟ آیا هنگام جان دادن امام (ع)، کردن تا کسی صدای امام را نشنود؟ 📢 : در هیچ منبع کهن و معتبری به زیر آفتاب بودن بدن امام جواد(ع) در ۳شبانه روز اشاره نشده است. همچنین، این روضه مشهوری که در همه مجالس امام (ع) خوانده می‌شود که: پس از امام، همسرش کنیزان را واداشت و شادی کنند و آنگاه پیکر مطهر حضرت را چند روز در پشت بام قرار دادند و بعد هم پرندگان بر آن سایه افکندند و در آخر هم بر پیکر مطهر اهانت کرده از بام به زیر پرتاب نمودند، این مطلب در منبع قدیم یا معتبری نیامده و از قرن دهم یافت شده و مؤلف در قرن 13 قمری آن را ثبت کرده است! آنچه در منابع آمده این است که ام‌الفضل پس از اقدام به امام، پشیمان شد. هم حفظ ظاهر نموده و اجازه دادند که امام در مقابر و کنار قبر جدش امام موسی (ع) دفن گردد. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 بن عقیل طبق گزارش طبری، مسلم بن عقیل اولین کسی است که در راه امام (ع) شهید شد و اولین کسی است که امام بر او کرد. وقتی مسلم را دستگیر کردند و به دارالاماره می‌بردند به گریه افتاد. گفتند: کسی که در راه خطرناکی قدم می‌گذارد نباید بترسد و گریه کند. گفت: برای خودم گریه نمی‌کنم «ابکی لحسین و آل حسین(ع)» بلکه برای حسین و خانواده‌اش می‌گریم. هنگامی که مسلم را می‌بردند از خستگی مبارزه و تشنگی نگاهش به ظرف آبی افتاد و آن را طلب کرد. شخصی به او کرد که از آن نخواهی نوشید تا حمیم دوزخ را بچشی! مسلم تا سه بار ظرف را پیش برد، اما بخاطر زخمهایش نتوانست بنوشد بلکه دندانش در آن افتاد. مسلم نامه ای نیز به امام حسین(ع) نوشت تا از خیانت کوفیان خبر داده و ایشان به نیاید. در نهایت وی به دستور بن زیاد ملعون، به شهادت رسید. 📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۷۴. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 زندگی نامه و حضرت جناب علی اکبر، ◀️بزرگترین پسر امام (ع) و مادرش است. ◀️او راوی حدیث، مردی رشید، ، ، پاک، و از جهت و قیافه شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) بود. ◀️جناب علی اکبر، سپاه ابن زیاد را رد کرد. ◀️اگرچه اقوال زیادی درباره سن جناب علی اکبر وجود دارد، اما به نظر میرسد، سن ایشان بین ۲۳ تا ۲۷ درست است. ◀️طبق زیارت نامه ای که برای ایشان توسط اهل‌بیت(ع) بیان شده، علی اکبر دارای و احتمالا ۲ فرزند بوده که اسم یکی از آنان است. ◀️ایشان اولین شهید بنی هاشم در بود. ◀️علی اکبر هنگام ورود به میدان فرمود: منم علی، فرزند حسین بن علی(ع)، به خدا سوگند، ما به جانشینی پیامبر سزاواریم. شما(دشمنان) را با و آنقدر می زنیم، تا نیزه خم گردد و شمشیر درهم پیچد. ◀️جناب علی اکبر پس از آن‌ که جنگ سختي کرد و عدّة زيادي را به هلاکت رساند، نزد پدر برگشت و گفت: پدرجان!، تشنگي من را کشت و سنگيني آهن (زره) بي‌تابم کرد. آيا آبي هست؟ امام گريست و فرمود: «پسرجان!، از کجا آب بياورم؟، اندکي ديگر بجنگ، بزودي جدّت رسول‌خدا را ملاقات مي‌کني و از جام سرشار او سيراب مي‌شوي که ديگر پس از آن تشنه نگردي!» ◀️مرَّة بن‌مُنْقِذ بن‌نُعْمان عَبدي لَيْثي او را ديد و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر اين جوان از كنار من بگذرد و اين كار را تكرار كند و من پدرش را به عزايش ننشانم. علي ‏اكبر بار ديگر به دشمن حمله كرد و با شمشيرش آنها را مي‏زد تا آن‌كه مُرّة بن‌مُنْقِذ ‌عبدي ضربتي بر او زد و او را نقش زمين کرد و آن گروه او را محاصره کرده و پيکر مطهّرش را با شمشير قطعه قطعه کردند. ◀️علي‌‌اکبر در آخرين لحظات عمر، ندا داد: «پدرجان! خداحافظ، اين جدّم رسول خداست كه تو را سلام مي‏رساند و مي‏گويد: سريعتر به ما ملحق شو». آنگاه علي فريادي زد و جان داد. ◀️امام حسین(ع) هنگام علی اکبر، خود را به او رساند و صورت خود را به صورت او گذاشت و - گلوی- او را به پرتاب کرد و قطره ای از ان به زمین برنگشت. طبری به نقل از ابومخنف در پایان گزارش شهادت حضرت علی اکبر چنین می نویسد: اقبل الحسين الى ابنه و اقبل فتيانه اليه فقال: احملوا أخاكم‏. 📣جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید. ◀️در علی اکبر آمده است: صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک. 📚ابن قولویه، کامل الزیارت، ص۴۱۶، ۲39؛ 📚ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۲؛ 📚یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۶؛ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص106؛ 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج5، ص446؛ 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام حسین(ع) در ◀️امام (ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گرفت و هر وقت پر از مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن. خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. لعنت الله علیه به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است. «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است. 👇👇 🌻 @ahlebait110