eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
5.3هزار دنبال‌کننده
646 عکس
245 ویدیو
284 فایل
📌 کانالی برای آشنایی و شناخت: #تاریخ اسلام، تاریخ و #سیره اهل بیت(ع)، تاریخ #تشیع و تاریخ اجتماعی شیعه. حجت الاسلام دکتر محمد جواد یاوری سرتختی آدرس ارتباطی: @javadyavari
مشاهده در ایتا
دانلود
📌در فراق مادر «ولمّا تُوفيت خديجةُ جعلت فاطمةُ تتعلّقُ برسول الله وهي تبكي وتقول: أين أمّي؟أين أمّي؟ فنزل جبرئيل فقال: قل لفاطمة: إن الله تعالى بَنى لأُمّك بيتاً في الجنة مِن قَصَب، لا نَصَبَ فيه ولا صَخَب.» هنگامى كه حضرت (س) وفات كرد، حضرت (س) رسول الله(ص) را با در بغل میگرفت و میگفت: مادرم كجاست؟ مادرم كجاست؟ پس جبرئیل نازل شد و فرمود: به فاطمه بگو: همانا خدای بلندمرتبه خانه‏ هاى در از طلا براى مادرت ساخته است كه هیچ خستگى در آن نیست. 📚 یوسفی، موسوعة التاريخ الإسلامي، ج١، ص٥٨٥. 📚 یعقوبی،تاریخ، ج٢، ص٣٥ 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌ارادت امام (ع) به امام (ع) امام رضا(ع) به تربت قبر امام حسین(ع) می جست، از برای شیعیان می فرستاد و آنان را به استفاده از آن سفارش میکرد و خطاب به فرمود: «هر كه روز را روز مصيبت، حزن و خود كند، خداى عز و جل روز قيامت را روز خرسندى و شادي او سازد و در بهشت چشمش به ما روشن گردد.» 📚ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص283، ص278؛ 📚شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج8، ص40. 📚شیخ صدوق، الامالی، ص129. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 بن عقیل طبق گزارش طبری، مسلم بن عقیل اولین کسی است که در راه امام (ع) شهید شد و اولین کسی است که امام بر او کرد. وقتی مسلم را دستگیر کردند و به دارالاماره می‌بردند به گریه افتاد. گفتند: کسی که در راه خطرناکی قدم می‌گذارد نباید بترسد و گریه کند. گفت: برای خودم گریه نمی‌کنم «ابکی لحسین و آل حسین(ع)» بلکه برای حسین و خانواده‌اش می‌گریم. هنگامی که مسلم را می‌بردند از خستگی مبارزه و تشنگی نگاهش به ظرف آبی افتاد و آن را طلب کرد. شخصی به او کرد که از آن نخواهی نوشید تا حمیم دوزخ را بچشی! مسلم تا سه بار ظرف را پیش برد، اما بخاطر زخمهایش نتوانست بنوشد بلکه دندانش در آن افتاد. مسلم نامه ای نیز به امام حسین(ع) نوشت تا از خیانت کوفیان خبر داده و ایشان به نیاید. در نهایت وی به دستور بن زیاد ملعون، به شهادت رسید. 📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۷۴. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌بوی محرم و عزا می آید زيد شَحّام نقل مي كند: «ما و گروهى از كوفى‏ان در حضور امام جعفر (ع) نشسته بوديم كه جعفربن عفان طائِی به حضور امام مشرف شد. امام به او فرمود: اى جعفر! به من رسيده است كه تو خيلى خوب در رثای بن علی(ع) ميگوئى؟ جعفر گفت: آرى. امام فرمود: پس شعر بگو! وقتى جعفر شعر خود را سرود، امام صادق(ع) به قدرى كرد كه اشك‏هاى ایشان بر گونه ‏هاى صورت و ريش مباركش سرازیر گشت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند. امام فرمود: ای جعفر! احدى نيست كه درباره مصيبت حسين¬بن علی شعر بگويد، گريه كند و ديگران را گريان نمايد، مگر اينكه خداوند- از سر رحمت خود- را بر او واجب مي كند و او را مى ‏آمرزد.» 📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص574. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 در عصر امام صادق(ع) علی بن عقبه از پدرش نقل می کند: «پدرم خدمت امام (ع) رسیده و عرض کردم: ما خادمی در منزل داریم که مانند ما معتقد به شما اهل بیت(ع) نیست؛ ولی هرگاه تقصیری از او سر می‌زند و می‌خواهیم او را مؤاخذه کنیم، ما را چنین قسم می‌دهد: "لَا وَ حَقِ الَّذِی إِذَا ذَکَرْتُمُوهُ بَکَیْتُمْ؛" به حق کسی که وقتی او را یاد می‌کنید و می‌کنید، منرا مؤاخده نکنید. آن حضرت نیز در حق اهل این خانه دعا کرده و فرمود: رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ.» 📚طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص634. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 بعد از به دستور ، تصمیم گرفتند خیمه ها را بزنند. در این هنگام، - و - با پای برهنه، در حالیکه و شیون می کردند بیرون آمدند و پا به گذاشند. آنان حتی قصد کشتن امام (ع) داشتند، اما حضرت مانع اقدام آنان گردید. طبق بررسی اخبار، عمربن‌سعد موافق به خیام بوده زیرا وی جنایات زیادی را در کربلا مرتکب گردید و طبق برخی اخبار وی دستور آتش زدن خیام را داده است. 📚ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص120 📚ابن طاوس، لهوف، ص180، 📚ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص77 📚صدوق، الامالی، ص190. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌پیشگویی میثم تمار درباره خباثت امویان طبق سخنی از جناب هنگام در پای دار مرگ، عده ای روز را روزی مبارک خواهند شمرد و برای آن فضائلی جعل خواهند کرد.(1) بنابر فرمایش امام (ع) نیز، برای تقرب به یزید و گرفتن پاداش از او، با ، روز عاشورا را روز برکت نامیدند تا مردم را از و عزا و حزن بر امام (ع) دور کنند. (2) 📚شیخ صدوق‏، الامالی، ص128. 📚شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص226. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 حتما بخوانند. زيد شَحّام نقل مي كند: ما و گروهى از كوفیان در حضور امام (ع) نشسته بوديم كه جعفربن عفان طائِی به حضور امام مشرف شد. امام به او فرمود: اى جعفر! به من رسيده است كه تو خيلى خوب در رثای بن علی(ع) شعر ميگوئى؟ جعفر گفت: آرى. امام فرمود: پس شعر بگو! وقتى وى گفت: امام صادق(ع) بقدرى كرد كه اشك‏ هاى ایشان بر گونه‏ هاى صورت و ريش مباركش سرازیر گشت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند. امام فرمود: ای جعفر! احدى نيست كه درباره مصيبت حسين بن علی(ع) شعر بگويد، گريه كند و ديگران را نمايد، مگر اينكه خداوند- از سر رحمت خود- را بر او واجب مي كند و او را می آمرزد. 📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص574. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است. «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌ترتیب تاریخی حوادث بعد از رحلت رسول خدا(ص) ◀️۲۸ صفر رحلت رسول الله(ص). ◀️حضرت زهرا(س) بسیار در فراغ پدر می کرد. ◀️بعدازظهر دوشنبه شکل گرفت. ◀️۵ روز بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) حضرت زهرا(س) سراغ رفت. ◀️ابوبکر با عجله نظامیان حاضر در شهر و بیرون از شهر را به سمت تبوک فرستاد و عمر و ابوعبیده جراح را کنار خود نگهداشت. ◀️امیرمومنان در روز سه شنبه قرآن را که جمع آوری کرده بود بر ابوبکر عرضه کرد. ◀️جریان خلفا برای بیعت گیری به در خانه حضرت زهرا(س) و امیرمؤمنان علی(ع) رفتند، اما موفق نشدند و برگشتند. شیعیان نیز حامی امام بودند. ◀️۱۰ روز بعد از رحلت، غصب شد و حضرت زهرا(س) با سرعت برای گرفتن حق خود به رفت و خواند. ◀️۴۰ روز بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) که سپاه برگشت، حضرت زهرا(س) سراغ و رفت تا حق امیرمومنان (ع) و حقوق خود را بگیرد. ◀️با جمع شدن عده ای به حمایت از حضرت زهرا(س)، ابوبکر دستور داد تا عمر و مغیره امام را برای به مسجد ببرند. ◀️با حمله به منزل و در، زدن و به بازو و پهلوی حضرت، وارد خانه شده و جناب محسن که در حمل بود، شد. ◀️طبق دو روایت صحیح از امام صادق(ع)، ۷۵ روز بعد از رحلت اکرم(ص) حضرت زهرا(س) که و لاغر شده بود، به شهادت رسید. 📚برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ و سیره حضرت زهرا سلام الله علیها و کتاب صدیقه شهیده تألیف حجت الاسلام دکتر محمدجواد ، مراجعه کنید. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌عنایت امام صادق(ع) ابوبصیر گفت: همسایه‌ای داشتم که از دنبال‌روان بود و مال زیادی به دست آورده بود. او خواننده‌هایی را آماده کرده بود و همه را به دور خود جمع می‌کرد، می‌نوشید و من را می‌داد. چند بار از او پیش خودش شکایت کردم اما دست برنداشت. وقتی زیاد به او اعتراض کردم، به من گفت: ای مرد! من انسانی گرفتار [به این کارها] هستم و تو انسانی در عافیت [از این کارها]. اگر من را به دوستت (امام ع) معرفی کنی، امید دارم که خداوند به واسطه تو مرا نجات دهد. این سخن در دلم اثر کرد. هنگامی که به نزد [امام صادق] (ع) رسیدم، حال او را برای ایشان بازگو کردم. امام به من فرمود: وقتی به بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به او می‌گوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من را برایت از جانب خدا تضمین می‌کنم. وقتی به کوفه بازگشتم، او همراه کسانی که به دیدنم آمدند، نزد من آمد. او را در خانه‌ام نگه داشتم تا خانه خلوت شد. سپس به او گفتم: ای مرد! من تو را برای ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) یاد کردم و ایشان فرمود: وقتی به کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به تو می‌گوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من بهشت را برایت از جانب خدا تضمین می‌کنم. او کرد و به من گفت: به خدا قسم، آیا واقعاً ابوعبدالله (صادق) این را به تو گفت؟ قسم خوردم که آنچه را که گفتم، او به من گفته است. او به من گفت: همین کافی است و رفت. چند روز بعد نزد من فرستاد و من را خواست. دیدم او در پشت خانه‌اش بدون لباس ایستاده است. او گفت: ای ! به خدا قسم، هیچ چیزی در خانه‌ام باقی نمانده است. همه را بیرون ریخته‌ام و در این حالتی هستم که می‌بینی. من به سراغ برادرانمان رفتم و برایش جمع کردم. چند روز بعد، او به من پیغام داد که بیمار است و از من خواست به دیدنش بروم. من به ملاقاتش می‌رفتم و از او مراقبت می‌کردم تا اینکه مرگش فرا رسید. در کنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود. غش کرد و سپس به هوش آمد و به من گفت: ای ابوبصیر! دوستت به وعده‌اش کرد. سپس از دنیا رفت. رحمت خدا بر او! به حج که رفتم، نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و اجازه خواستم که بر ایشان وارد شوم. چون بر ایشان وارد شدم بدون اینکه من چیزی بگویم در حالی که یک پایم درون حیات خانه و پای دیگرم در دهلیز بود از داخل خانه به من فرمود: ای ابوبصیر! به وعده‌ای که با دوستت داشتیم، وفا کردیم! 📚کلینی، الکافی، ج1، ص474، ح5. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌جهاد تبیین حضرت (س) در کوفه اي اهل نيرنگ و ، [آيا گريه مي‏كنيد؟!] هرگز اشك‎هايتان خشك نشود و شيون شما نايستد. مَثََل شما هم‎چون مثل «آن زني است كه رشتة خويش را پس از محكم تابيدن، بازگشود. شما سوگندهاي‎تان را (وسيلة) و فريب ميان خود مي‎گيريد.» آيا در شما چيزي جز تكبّر و ، (سينه‎هاي پر از) كينه، تملق‎گويي كنيزگونه و باطني دشمنانه وجود دارد؟ آيا شما جز سبزي‎هاي روييده در يا همانند گچ‎هايي بر گور [مردگان] هستيد؟ چه بد كرداري را پيش فرستاديد كه خدا را از خود خشمگين ساختيد و در عذاب، جاودانه شديد. آيا مي‏كنيد و ناله سر مي‏دهيد؟ آري به خدا سوگند گريه کنيد به خدا سوگند شما سزاوار گريه هستيد. آري ـ به خدا سوگند ـ بسيار بگرييد و اندك بخنديد. به و عاري آلوده شده‏ايد كه هرگز از دامان‎تان شسته نخواهد شد. حَذْلَم گويد: (پس از خطبة حضرت ) مردم را حيران و ديدم. آنان انگشتان‎شان را (از شدّت ناراحتي) به دندان مي‎گزيدند. پيرمردي جُعفي را ديدم آنقدر گريسته بود كه محاسنش از اشك خيس بود و مي‎گفت: «پيران آنان بهترين پيران و نسل‌شان در ميان نسل‌ها، هرگز هلاک و خوار نمي‎شوند». 📚ابن‌ابي‌طيفور، بلاغات النساء، ص23-24. 👇👇 🌻 @ahlebait110