فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷چند سال پیش، در شب میلاد پیامبر اعظم (ص)، هواداران یکی از تیمهای خارجی در حرکتی زیبا و هنری عشق و علاقه خود به پیامبر خوبیها (ص) را اینگونه به نمایش گذاشتند🙏🌹
🔸تقلید و تأسی هواداران تیمهای ایرانی نیز از چنین رفتارهایی، ارزشمند است.
◾️در طول هفته وحدت، بسیاری از تیمهای ورزشی ایران مسابقه داشتند، اما دریغ از یادکردی از این ارزشها! این در حالی است که نام اغلب این باشگاههای ورزشی «باشگاه فرهنگی ورزشی ...» است! ای کاش مسؤولان فرهنگی این باشگاهها احیا و بزرگداشت ارزشها و شعائر اسلامی ایرانی را هم وظیفه خود بدانند.
✍️احمدحسین شریفی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴فلسفه کاربردی
🖊احمدحسین شریفی
🔶برخی از فیلسوفان همچون کشاورزانی میمانند که کاشت و داشت و برداشتشان فقط و فقط برای امرار معاش خودشان است. چنین فیلسوفانی هر چند ممکن است، یک زندگی آرام و خوب و معناداری داشته باشند؛ اما بود و نبود آنها و حتی درستی یا نادرستی فکر و اندیشه آنها تأثیری در زندگی مردمان ندارد. اینان همچون نیستان شکری هستند که تنها کام خودشان را شیرین میکنند:
کان قندم نیستان شکرم
هم ز من میروید و من میخورم
🔶تفسیر و انتظاری که پارهای از گذشتگان از #فلسفه و فلسفهورزی داشتند، در همین حد بود: «صیرورة الانسان عالماً عقلیاً مضاهیاً للعالم العینی»؛ حاصل فلسفه را فردسازی میدانستند و اینکه فلسفه میتواند فیلسوف را به «عالَمی عقلی» همعرض و همتراز با «عالَم عینی» تبدیل کند. آنان هرگز از فلسفه و به تبع آن از فیلسوفان انتظار نداشتند که تغییری غیرشخصی در عالم عین ایجاد کنند. فیلسوف به مثابه جهانی «بنشسته» در گوشهای دانسته میشد که همچون یک ابرکامپیوتر، همه دادههایی بیرونی را در خود جمع کرده است! آینهایی تمامنما از جهان عین است!
هر آن کو ز دانش برد توشهای
جهانی است بنشسته در گوشهای
🔶میشل مونتنی (م۱۵۹۱میلادی)، از تأثیرگذارترین فیلسوفان عصر رنسانس، خود را مدیون آن دختر میلتوسی (مَلَطی) میدانست که وقتی دید دلشمغولی اصلی یکی از فیلسوفان هموطنش به امور بالای ابرهاست! و دائماً در اندیشه مسائل ماورایی است، پشت پایی به او زد و به او گفت بیش و پیش از آنکه در اندیشه امور پشت ابرها باشی، باید پاسخگوی اموری باشی که زیرپایت است! کنایه از اینکه تفکر و فلسفهای که نتواند تغییری در مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ایجاد کند و نظم و انتظامی انسانی و اخلاقی و پیشبرنده در امور زندگی آدمیان ایجاد کند، فایدهای ندارد.
(بخشی از مباحث «امتداد حکمت متعالیه»، که در جمع دانشپژوهان «موسسه تخصصی فلسفه اسلامی» عرضه شد)
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه حسنزاده آملی و تفأل به حافظ
🖊احمدحسین شریفی
🔶علاقه #علامه_حسنزاده به ادبیات فارسی از عنفوان جوانی بوده است. شبی که تصمیم میگیرد فردای آن برای ورود به حوزه علمیه به شهرستان آمل مسافرت کند. نیمههای شب تفألی به دیوان حافظ میزند و ... خوب است شرح ماجرا را از نوشته خود ایشان در کتاب «شرح طائفهای از اشعار و غزلیات حافظ» بخوانیم:
🔷«راقم را از عنفوان جوانى، با خواجه حافظ شيرين سخن كه در ديوان غزل صدرنشين است، الفتى و ارادتى شگفت بوده است. به سبب اين معارف چنين اتفاق افتاد كه در نخستين ليله مباركه كه به مشيت حق جل و علا، همت گماشته است و عزم را جزم كرده است تا دست به كارى زند كه غصه سرآيد، يعنى فرداى آن به آمل برود و در مدرسه مسجد جامع آن تحصيل علوم دينى را پيش گيرد كه شرح ماجراى آن را طول و عرض بسيار است هنگامى كه اهل خانه همگى را خواب نوشين در ربود، به اقتضاى اوان جوانى كه نفس قريب العهد به مبدا اصفاى خاص است، برخاست و وضو ساخت و ديوان حافظ بر روى دست گرفت و به سوى قبله ايستاد و صاحب ديوان را خطاب كرد كه از ديوان تو در كارها تفأل زنند، اما در آن گاه چه مىگويند و چه مىخوانند، آگاهى ندارم كه نورستهام، نه درسى آموختهام و نه سرى در سينه اندوختهام. من سوره مباركه فاتحه را برايت قرائت مىكنم و ثواب آن را به روحت نثار مىنمايم تو هم به كرامت مرا در اين امر، كه گويند لسان الغيبى، دلالت و هدايت بفرما. ديوان را گشودم و ديده بر اين بيت افتاد:
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گير
كه وقت مدرسه و بحث كشف كشاف است
و ابيات ديگر غزل نيز هر يك به زبانى به ترغيب و تشويق گويا كه:
كنون كه بر كف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
به دُرد و صاف ترا حكم نيست خوش درکش
كه هرچه ساقى ما کرد عين الطاف است
ببر ز خلق و چو عنقا قياس كار بگير
كه صيت گوشهنشينان ز قاف تا قاف است
حديث مدعيان و خيال همكاران
همان حكايت زر دوز و بوريا باف است
غزل، بىتاب و بىخوابم كرد و از راه صحراگير كه مناسب حالم بود و همچنين از صيت گوشهنشينان و به خصوص از حديث مدعيان و خيال همكاران، حيرت بر حيرت افزود. تا شب را به روز آورد. ...
از آن شب مُهر مِهر حافظ را بر لوح دل زدهام و بسيارى از ابيات قصايد و ساقىنامه و غزليات و رباعياتش را از بر كردهام كه وى حافظ قرآن به كمال بود و من حافظ ديوان به نقص. تا برخى از نسخ خطى آن را كه نه چندان عتيقند به دست آوردهام و يك دوره ديوانش را تخليص كردهام كه هر شعرى را بيتالغزل بود بر گزيدهام. اگر چه:
شعرحافظ همه بيت الغزل معرفت است
آفرين بر نفس دلكش و لطف سخنش
#حافظ
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴خاطرهای از علامه حسنزاده آملی: بچه گربه «عزیز»
🖊احمدحسین شریفی
🔶شبی از شبهای بارانی زمستان سال ۱۳۷۳ همراه چهار نفر از دوستان (استاندار وقت مازندران، شهردار وقت آمل و یکی از مسؤولان تیپ امام جعفر صادق علیه السلام) به دیدار علامه حسنزاده آملی رفتیم. ساعت حدوداً ۷ غروب بود.
🔶زنگ درب خانه علامه را زدیم. بعد از لحظاتی لامپ سردر منزل روشن است و این یعنی تا لحظاتی دیگر چهره نورانی علامه را زیارت خواهیم کرد. اما به محض روشن شدن لامپ، بچه گربهای که در کوچه بود با سرعت خود را به درب منزل رساند و روی پله داخل کوچه و پشت به ما و رو به درب منزل ایستاد!
🔶من هم از خوف اینکه مبادا پس از باز شدن درب منزل توسط علامه، این گربه برای حضرت ایشان مزاحمتی ایجاد کند یا وارد خانه شود، سعی کردم با لطایف الحیلی آن را چند متری از درب منزل علامه دور کنم. همین که صدای باز شدن درب آمد با سرعت خودم را جلوی منزل رساندم. اما گربه سریعتر از من به درب منزل رسید!
🔶روی پله ایستاد و نگاهی به علامه انداخت و #علامه_حسنزاده هم، خیلی طبیعی، پاهای خود را باز کرد و این گربه از وسط پای ایشان وارد منزل شد!
بعد از لحظاتی گفتگو با علامه، ایشان اذن ورود به منزل را دادند. همینکه وارد راهروی خانه شدیم، دیدیم که بچه گربه در وسط هال نشسته است! گویا منتظر ما بود که جایگاه خودش را نزد علامه به رخ ما بکشد! یکی از دوستان خم شد و بچه گربه را به دست گرفت که داخل کوچه بیاندازد. اما علامه حسنزاده بلافاصله فرمودند: «آقا با این بچه گربه چکار دارید؟ چه مزاحمتی برای شما ایجاد کرده است؟ این را زمین بگذارید. با شما کاری ندارد. این توقع دارد. بیتوقع که اینجا نمیآید!»
🔶علامه ما را به اتاقی راهنمایی کرد و خودشان به آشپزخانه رفتند و حدوداً ۱۰ دقیقه بعد با مقداری میوه و چند فنجان چای برگشتند. مشغول صحبت و گفتگو شدند و لحظاتی بعد آن بچه گربه هم به اتاق آمد و چندین بار به سبک ورزشکاران پرش طول، از چپ و راست از روی میوهها و سینی چای پرید و در گوشه اتاق هم چند پشتکوارو و یک تکبر و غروری از اتاق بیرون رفت! یکی از دوستان آرام گفت این گربه داره به ما میگوید «زکی! شما میخواستید به من اجازه ندهید که به منزل علامه بیایم! حالا کی نزد ایشان عزیزتره!»
🔶بعد از آنکه از محضر علامه خداحافظی کردیم؛ همین که درب داخل کوچه را باز کردیم، بچه گربه زودتر از ما خارج شد! علامه حسنزاده فرمودند: «دیدید آقا! گفتم که این گربه برای کسی آزاری ندارد! او که بیتوقع اینجا نمیآید! نیاز به تغذیه داشت. نیازش را تأمین کردم و الان بدون هیچ آزاری خودش رفت!»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
✍ احمدحسین شریفی
🔸مداومت و خستگیناپذیری و اصرار بر مطلوب، حتما نتیجهبخش است.
🔷 امير مؤمنان(ع) میفرماید:
💐مَنِ اسْتَدَامَ قَرْعَ الْبَابِ وَ لَجَّ وَلَج؛ هر كس به كوبيدن درى ادامه دهد و اصرار ورزد، عاقبت از آن در وارد خواهد شد.(تصنيف غرر الحكم و درر الكلم،ص193)
🔷اگر حقیقتا خواستار چیزی باشیم حتماً راهی برای رسیدن به آن مییابیم.
سستی و یأس و کسالت و بهانهتراشی مربوط به جایی است که واقعاً چیزی را نمیخواهیم.
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴یکبام و دو هوا در دفاع از ذخایر حوزه
🖊احمدحسین شریفی
🔷چندروزی است که یکی از نویسندگان جوان و دغدغهمند (دکتر مهدی جمشیدی)، در نقد یکی از موضعگیریهای سیاسی آیتالله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه الله) نکتهای مختصر در کانال ایتایی خودش منتشر کرده است. اما بلافاصله پس از انتشار آن مطلب کوتاه ایتایی، شاهد به جوش آمدن غیرت اسلامی بسیاری از گروههای سیاسی و علمی حوزوی هستیم. آنان به حق در دفاع از شأن مرجعیت و لزوم حفظ حرمت مرجعیت سخن میگویند و مینویسند. خداوند از همه آنان این غیرت دینی را قبول کند.
جالب است که پیش از همه جریانهای سیاسی و علمی حوزوی و حتی پیش از نهادهای رسمی حوزوی، «جریان سیاسی غربگرا» در کشور ما، که در عمل هیچ اعتنایی به توصیههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مراجع بزرگوار، از جمله حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، نداشتهاند، به حمایت همهجانبه از این مرجع بزرگوار قیام کردهاند و خواستار «برخورد سخت» با آن نویسنده جوان هستند. البته امیدوارم که این حمایتها و غیرتها فقط به دفاع از یک موضعگیری سیاسی (که به زعم و خیال باطل آنها در راستای موضعگیریهای سیاسیشان بوده است) منحصر نشود. بلکه جرأت و شجاعت حمایت از همه دیدگاههای این مرجع عالیقدر و عظیم الشأن از جمله دیدگاههای ایشان درباره حجاب و موسیقی و ربا و فعالیتهای اجتماعی زنان و حقوق اسلامی و ... را نیز داشته باشند. یعنی فی المثل اگر کسی در نقد دیدگاه این عالم عظیمالشأن در باب حجاب یا موسیقی هم سخنی گفت، نه تنها با همین شدّت و حدّت علیه او موضعگیری کنند! بلکه دست کم خودشان در گفتار و نوشتار و رفتار به دیدگاههای فرهنگی و اقتصادی این مرجع بزرگوار پایبند باشند؛ تا این حمایت آنها شائبه سوء استفاده سیاسی از این مرجع بزرگوار را نداشته باشد.
🔶در عین حال، به عنوان یک طلبه ناچیز، گلایهای از بزرگان حوزوی هم دارم و آن اینکه حتماً به خوبی میدانید که از روز رحلت #علامه_حسنزاده آملی تاکنون به صورتی بیوقفه، سیل تهمتها و افتراها و لعنها و ناسزاها از سوی عدهای از مخالفان ولایت و همچنین عدهای از روحانیان مخالف فلسفه و عرفان به سوی آن علامه ذوفنون و افتخار علمی حوزههای علمیه و جهان تشیع روانه شده است! (تهمتها و ناسزاهایی که یک میلیونیوم آنها در نوشته این نویسنده جوان در نقد آیتالله صافی گلپایگانی وجود ندارد). عدهای از سکولارهای عمامه به سر و بعضاً خارجنشین، علامه حسنزاده را به جرم دفاع از حریم ولایت و حمایت از رهبر معظم انقلاب اسلامی، به باد تهمت و ناسزا و فحاشی گرفتهاند. و عدهای از مخالفان حوزوی فلسفه و عرفان هم، از هیچگونه حرمتشکنی و هتاکی و ناسزایی علیه آن مرد بزرگ دریغ نورزیدهاند. شخصیتی که رهبر فرزانه انقلاب او را «عالمی ربانی» و «سالکی توحیدی» و «از چهرههای نادر و فاخری» معرفی کردند که «نمونههای معدودی از آنان در هر دورهای چشم و دل آشنایان را مینوازد». اما دریغ از یک موضعگیری رسمی از سوی نهادهای حوزوی یا حتی عالمان بزرگ حوزوی در محکومیت این رفتارها!
از خدای بزرگ میخواهم به همه توفیق «شناخت حق»، «عمل به حق» و «نشر و گسترش حق» را عنایت بفرماید.
#حوزه_انقلابی
#حوزه_سکولار
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴«دستگاه قضایی» و «نقد» و «آزاداندیشی»
🖊احمدحسین شریفی
[عضو کمیسیون نظریهپردازی، نقد و آزاداندیشی حوزه علمیه]
[۱] از جمله افتخارات علمی و فرهنگی اسلام، میدان دادن به آزاداندیشی و نقد و انتقاد علمی و سیاسی است. اهمیت این مسأله تا جایی است که حتی امام صادق علیه السلام که از مقام عصمت برخوردار است محبوبترین برادران ایمانی خود را کسانی میداند که او را نقد کنند! و نقدهای خود را به او هدیه کنند!
أحَبُّ اخوانی إلیَّ مَنْ أهْدی إلیَّ عیوبی.
[۲) امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم کراراً بر مسأله آزادی اندیشه و نقد در نظام جمهوری اسلامی تأکید کردهاند. حتی رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی توصیههای مؤکد نسبت به برگزاری کرسیهای نقد و آزاداندیشی در مراکز علمی به ویژه حوزه و دانشگاه داشته و دارند.
[۳] البته طبیعت نقد، صراحت و تندی و تلخی و گزندگی آن است. و البته و هزار البته ناقد باید آداب اخلاقی نقد را نگه دارد و از هتاکی و بیادبی بپرهیزد؛ اما نقد شونده (صرف نظر از جایگاه علمی و اجتماعی خود) و حامیان و مریدان او نیز اخلاقاً باید ظرفیت خود را بالا ببرند. و نقد را حتی اگر از سوی ضعیفترین افراد جامعه باشد، با رویی گشاده پذیرا باشند و آن را هدیهای الهی تلقی کنند. نه آنکه به مقابله به مثل برخاسته و با توهین و بیادبی متقابل با ناقد برخورد کنند. خدا رحمت کند علامه مصباح یزدی را (که قطعاً در تحمل فحاشی و هتاکی و بیادبی دیگران، رکوردار است). ایشان از نقدها و حتی فحاشیها نه تنها غمگین نمیشد و هیچگاه (تأکید میکنم هیچ گاه) تقاضای رسیدگی قضایی به آنها را نداشت؛ بلکه آنها را نعمتی الهی برای خود میدانست و حتی به طنز میفرمود: در کنار درمانهای شیمیایی و گیاهی، «فحشدرمانی» هم برای سلامتی مؤثر است!
[گفتنی است که این بنده درباره آداب اخلاقی نقد فراوان سخن گفته و نوشتهام از جمله در کتاب اخلاق کاربردی و آیین زندگی که کتاب درسی دانشگاههای کشور هم هست. علاقمندان میتوانند برای آگاهی تفصیلی از دیدگاه و نظرگاه این بنده به آنجا مراجعه کنند.]
[۴] باید اجازه داد که فضای نقدهای علمی و سیاسی مسیر طبیعی خودش را طی کند و هتاکان و بیادبان مهجور و مطرود جامعه علمی شوند؛ یعنی جامعه علمی ما در اثر تضارب آراء و اندیشهها و نقدها آنقدر رشید شود که هتاکان و بیادبان جایگاهی در آن نداشته باشند.
[۵] به همین دلیل شخصاً معتقدم که مسؤولان قضایی نیز هرگز نباید به چنین مباحثی ورود کنند. طبیعی است که عینکی که مسؤولان قضایی و دادستانی کشور بر چشم دارند عینک جرمبینی و جرمشناسی و جرمانگاری و در نتیجه دستور پیگردهای قانونی و ... و نهایتاً بازداشت و زندانی کردن منتقد یا منتقدان است. اما نیاز به بیان ندارد که چنین کاری نه تنها کمکی به فضای علمی و سیاسی کشور و خدمتی به رشد فرهنگ نقد و نقدپذیری نمیکند بلکه جوّی از خفقان و ترس و وحشت و چاپلوسی ایجاد میکند که به طور قطع و یقین در درازمدت دود آن بیش از همه به چشم نظام سیاسی کشور خواهد رفت. به همین دلیل، ورود دستگاه قضایی را به مباحث انتقادی و آزاداندیشانهای که در حوزه یا دانشگاه صورت میگیرد، سمّ مهلک کرسیهای آزاداندیشی و نقد علمی و سیاسی میدانم.
[۶] افزون بر این، «گر حکم کنند که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند». اگر بناست دستگاه قضایی حکم تعقیب و بازداشت ناقدان بزرگان علمی حوزه و دانشگاه را (حتی بر فرض اینکه در نقد خود خامی کرده و جانب ادب را نگه نداشته باشند) صادر کنند، در همین دو سه ماه اخیر باید صدها و بلکه شاید هزاران نفر را از دانشگاهیان و حوزویان دستگیر کرده باشند! توهینی که یکی از شرکتهای تولیدی به استاد بزرگی چون #شفیعی_کدکنی، از افتخارات ادبیات فارسی، کرد؛ ناسزاها و لعن و فحاشیهایی که عدهای علیه #علامه_مصباح بیان کرده و میکنند؛ دهها و صدها طلبهای که در همین یک ماه اخیر با بدترین الفاظ و رکیکترین ناسزاها و فحاشیها از #علامه_حسنزاده آملی یاد کرده و میکنند و .... همگی باید بازداشت و محاکمه شوند! و .... آفات و آسیبهای چنین فضایی نیاز به توضیح ندارد.
#اخلاق
#اخلاق_نقد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
احمدحسین شریفی- پیشنیازهای علمی نظریهپردازی دینی ج۳۹.mp3
26.35M
🎤احمدحسین شریفی
🔴درسهای اجتهاد و تقلید
🔶پیشنیازهای علمی اجتهاد و نظریهپردازی دینی
🔷درس سی و نهم: دانشهای مورد نیاز نظریهپردازی دینی: بخش چهاردهم
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
✍️احمدحسین شریفی
⭕️ مدیران «ضعیف» به هنگام مواجهه با موانع و مشکلات، «اهداف و آرمانهای» خود را «تغییر» میدهند!
⭕️در مقابل، مدیران «قوی»، در گام اول سعی میکنند موانع و مشکلات را از سر راه خود بردارند؛ اگر امکان برداشتن آنها را نداشته باشند، «مسیر» خود را برای دستیابی به اهداف و آرمانها «تغییر» میدهند، اما هرگز دست از آرمانها و اهداف خود بر نمیدارند.
🔸همین سخن درباره افراد و جوامع هم صادق است.
🔷به تعبیر زیبای #صائب_تبریزی:
در سد سکندر بتوان رخنه فکندن
گر داعیهی همت مردانه زند موج
(صائب تبریزی، غزلیات، شماره ۲۲۷۲)
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
بررسی نقش مبانی انسانشناختی صدرالمتألهین در تحلیل مدینه فاضله.pdf
265.8K
🔴 فایل مقاله
🖊احمدحسین شریفی
🔶 عنوان مقاله: «بررسی نقش مبانی انسانشناختی صدرا در تحلیل مدینه فاضله»
🔷انتشار در مجله علمی- پژوهشی معرفت سیاسی شماره ۱۹ سال ۱۳۹۷
#مقالات
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔸حکایتی از عبید زاکانی
جنازهای را بر سر راهی میبردند،
درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند؛
پسر از پدر پرسید:
بابا در صندوق چیست ؟
گفت: آدمی!
گفت: کجایش میبرند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی باشد،
و نه پوشیدنی، نه نان و نه هیزم!
نه آتش، نه زر، نه سیم، نه بوریا و نه گلیم!
گفت: بابا مگر به خانه ما میبرندش؟!
(#عبید_زاکانی، لطایف، ص۱۱۶)
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
احمدحسین شریفی
🔸شاید مأخذ حکایت بالا که از عبید زاکانی نقل کردم، این اشعار مولوی در دفتر دوم مثنوی باشد:
کودکی در پیش تابوت پدر
زار مینالید و بر میکوفت سر
کای پدر آخر کجاات میبرند
تا ترا در زیر خاکی آورند
میبرندت خانهای تنگ و زحیر
نی درو قالی و نه در وی حصیر
نی چراغی در شب و نه روز نان
نه درو بوی طعام و نه نشان
نی درش معمور نی بر بام راه
نی یکی همسایه کو باشد پناه
چشم تو که بوسهگاه خلق بود
چون شود در خانهٔ کور و کبود
خانهٔ بیزینهار و جای تنگ
که درو نه روی میماند نه رنگ
زین نسق اوصاف خانه میشمرد
وز دو دیده اشک خونین میفشرد
گفت جوحی با پدر: ای ارجمند
والله این را خانهٔ ما میبرند
گفت جوحی را پدر: ابله مشو
گفت: ای بابا نشانیها شنو
این نشانیها که گفت او یک بیک
خانهٔ ما راست بی تردید و شک
نه حصیر و نه چراغ و نه طعام
نه درش معمور و نه صحن و نه بام
(مثنوی معنوی، دفتر دوم، ابیات ۳۱۱۶- ۳۱۲۷)
🔷البته آنگونه که بدیعالزمان فروزانفر آورده است مأخذ داستان مولوی هم حکایتی است که ابوالفرج اصفهانی در الاغانی نقل کرده است:
✔️«قال ابن الدراج الطفیلی: «مرت بی جنازة و معي ابن و مع الجنازة امرأة تبكيه و تقول: بك يذهبون الي بيت لا فراش فيه و لا وطاء و لا ضيافة و لا غطاء و لا خبز و لا ماء»
فقال لي ابني: «الي بيتنا و الله يذهبون بهذه الجنازة»
فقلت له: «و كيف ويلك»؟
قال: «لأن هذه صفحة بيتنا»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹