eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
101 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۹۹ 🌟أهل: به یک شایستگی براساس معیارهای تعریف شده از سوی حق تعالی در یک فرد برای امری خاص را گویند. پس اهل، شایستگان توصیه شده برای ادای امانت الهی هستند. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا (۵۸_نساء) خداوند شما را امر می کند امانات را به اهل آن بسپارید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
مراد از امانت در آیات الهی، امانتی است که در الست بر انسان عرضه شده است و باید سالم به مقصد گفته شده برساند، و مراد از امانت های بشر به بشر نیست بلکه امانت های بشر به خداست. در امانت بشر به بشر، انسان باید امانت را به کسی که از او امانت را گرفته پس دهد که برگشت امانت به صاحب آن گفته می شود. ولی در امانات الهی، انسان باید این امانات را به کسانی که حق تعالی شایستگی آنان را مشخص کرده است داده شود. مثال مال دنیا امانتی از جانب حق تعالی بر انسان است خداوند سهم زکاتی در آن مال امانت بر انسان داده است چون انسان این امانت را به صاحب آن که خداست نمی تواند برگرداند برای همین باید به اهل آن یعنی کسانی که حق تعالی شایستگی آن ها را در کلام وحی بیان کرده است برساند. پس در آیه ۶۰ توبه افرادی که اشاره شده اند اهل ادایِ امانت زکات الهی هستند. إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم (۶۰_توبه) علم امانتی از خدا در نزد عالم است. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: علم سپرده خدا در روى زمين اوست و عالمان امانتداران اين سپرده خدايند. پس، هر كه به علمش عمل كند، امانت او را پرداخته است و هر كه عمل نكند، در ديوان خداوند متعال نوشته شود كه او از خيانتكاران است. یعنی علم را هم عمل کنید و هم به اهل آن یعنی کسانی که شایستگی آن را دارند و اهل عمل هستند در اختیارشان بگذارید. چرا که اگر علم توحید را که امانت او نزد شماست به کسی که عمل به آن نمی کند بدهید او نوری برای فهم این علم نخواهد داشت یا تمسخرش خواهد کرد، یا چون موسی نبی به علت نور کم گمراه خواهد شد. برای همین در احادیث، تقیه در علم بسیار مهم است. در حدیث نبوی است: اگر عالم از یاد داده علم به اهل آن دریغ کند و یا علم را به نااهل آن بسپارد روز قیامت با لگامی از آتش بر دهان اش محشور می شود. مثال در مجلسی که شایستگی شنیدن از قرآن را ندارند، قرآن بخواند و تدبر گوید و باعث شود عده ای بر کلام خدا بخندند، پس چون این امانت در نزد نااهل آن گذاشته است مورد عذاب خداوند قرار خواهد گرفت. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ (۵۸_نساء) در ادامه آیه می فرماید: قضاوت یک امانت الهی است که باید به اهل اش سپرده شود که صاحب علم و تقوی است. اگر مقام قضاوت از سوی حاکم به کسی که شایستگی آن را ندارد و رشوه خوار است سپرده شود حاکم در این امر پاسخگوی حق تعالی درباره امانت حکومت اش خواهد بود. فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۴۳_نحل) یعنی کسانی که شایستگی در نزد شما برای سوال کردن شما چه از نظر مالی و چه از نظر علمی دارند که دائم در عمل در ذکر من هستند، چون آنان را نوری در قلب شان برای فهم حقیقت داده ام و شما را به خطا راهنمایی نمی کنند. یعنی از کسانی که کتاب های زیادی خوانده اند سوال کنید آنان از نظر من اهل نیستند. هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (۵۶_مدثر) یعنی خداوند شایسته است از او بترسید و از او طلب مغفرت کنید. اگر از خدا بترسی و طلب مغفرت کنی به تو نزدیک شده و عذاب اش کمتر و رحمت اش می گستراند. ولی اگر از انسان تقوی کنی و مغفرت بخواهی بر ضعف تو واقف تر شده و بیشتر عذاب ات داده و طلبکارتر می شود. "أَهْلَ قَرْيَةٍ" کسانی که شایستگی سکونت آن روستا را کسب کرده اند و مالک آن شده اند. چون مردم، آبادی های جهان را براساس معیارهای خدا مالک نمی شوند و کاهی از روی حمله و تجاوز هم مالک می شوند، پس برخی از مالکیت و شایستگی و اهل ها هم از ظلم می تواند باشد. إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ (۳۱_عنکبوت) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
یا درباره اهل کتاب می فرماید: وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ (۱۹۹_آل عمران) برخی مردم که شایستگی همراهی و باور ظاهری کتاب های آسمانی را دارند و آن را در ظاهر ارزشمند و مقدس می دانند ولی در باطن اهل واقعی آن نیستند چون با عدم ایمان به خدا و آنچه در آن نازل شده است شایستگی کتاب خدا را ندارند. پس گاهی در کلام وحی اهل به معنی شایستگی ظاهری هم آمده است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (۶_تحریم) یعنی ایمان آورندگان خودتان و کسانی را که در اطراف شما قلب شان به نور تقوی مزین است و اهل تقوی هستند از آتش خدا بترسانید. مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ (۸۹_مائده) اگر جنبه اطعام باشد تمام عائله یک مرد اهل اطعام و شایستگی اطعام او را دارند و باید غذای آنان بدهد، اما اگر شایستگی نماز خواندن باشد همه عائله اهل آن مرد حساب نمی شوند. وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ (۱۳۲_طه) یعنی از خانواده خود کسانی که تقوی دارند به نماز امر کن چرا که کسانی که تقوی ندارند هرچند با تو در زیر یک سقف اگر زندگی کنند و اهل طعام تو و شایستگی طعام تو را داشته باشند شایستگی اهل بیت بودن تو را ندارند. برای همین در حدیث است که فرزند خود را در کودکی چند بار به نماز امر کن اگر نخواند او را رها کن چون از اهلِ تو نیست. قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ (۴۶_هود) پس اهلیّت برای طعام از بُعد وجوب نفقه زن و فرزند بر شوهرش به معنی اهل بیت و شایستگی برای یک مومن نیست. چنانچه در کلام وحی خواهر موسی به فرعون گفت: هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ (۴۰_طه) مراد از اهل بیت را در این آیه اگر خانواده در نظر بگیریم خواهر موسی نبی آدرس مادر او را داده بود پس بی تردید فرعون می شناخت کسی را که امر او در کشتن فرزندان پسر را اطاعت نکرده بود. پس اگر زندگی کردن در یک خانه را شرط کافی برای اهل بیت محسوب شدن بدانیم، فرعون نیز باید اهل بیت اش موسی را حساب کنیم چون در خانه او زندگی می کرد در حالی که طبق قرآن فرعون کفالت موسی را در بزرگ کردن او از جانب خدا فقط اهلیّت یافته بود. "فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ (۵۷_نمل) آیه خطاب به حضرت لوط است، چون همسرش از فرمان لوط نبی سرپیچی کرده بود حق تعالی او را از شایستگی لوط خارج نمود. اهل سنت در باب آیه تطهیر چون این آیه بعد از آیات زنان نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (۳۳_احزاب) این آیه را شامل همه زنان پیامبر می دانند. حال طبق قرآن به تدبر این امر مدد الهی می پردازیم. اثبات شد اهل بیت یعنی کسب شایستگی لازم در امری طبق معیارهای حق تعالی را گویند. پس برای درک آن باید به شایستگی هایی که زنان پیامبر به آن امر شده اند طبق قرآن بپردازیم. شرط نخست، طبق ابتدای آیه تطهیر برای زنان پیامبر نشستن در خانه است. وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (۳۳_احزاب) شرط دوم دوری از دنیا است. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا (۲۹_احزاب) یعنی زنان پیامبر چه در حیات او، و چه در ممات اش نباید برای کسب دنیا و قدرت تلاشی کنند که این امر بر آنان حرام شده است. يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ (۳۲_احزاب) تقوی بر زنان پیامبر بیش از هر زن دیگری واجب شده است. وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا (۳_تحریم) برخی زنان پیامبر اسرار حضرت را علی رغم تاکید حضرت بر حفظ آن، فاش ساختند پس نمی توان آنان را هم مصداق آیه تطهیر نمود. پس اگر همه زنان پیامبر را اهل بیت آن حضرت صرفاً به شرط عقد ازدواج حساب کنیم، پس زنانی از حضرت که وجوب آیات ذکر شده را رعایت نکردند اگر بخواهیم آنان را هم از اهل بیت حضرت محسوب کنیم با توجه به مطالب فوق جای بحث و تفکر و تأمل بیشتری است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
هر چند طبق کلام وحی همه زنان نبی مکرم اسلام (ص) حکم مادران مؤمنان را دارند و کوچکترین بی احترامی به آنان، بی حرمتی به وجود قدسی آن حضرت است؛ ولی نپذیرفتن همه زنان نبی مکرم اسلام به عنوان اهل بیت آن حضرت، کوچکترین خدشه ای به باور و احترام نبی مکرم اسلام وارد نمی کند و بی احترامی به حضرت محسوب نمی گردد. چرا که ازدواج های حضرت نه مانند یک مؤمن عادی بر اساس انتخاب خود بوده باشد بلکه از روی حکمتی است و با اصل رعایت حکمت بی تردید حضرت نمی توانستند معیارها و شروط قرآن را در انتخاب همسران خود زیاد مد نظر قرار دهند. حال به لغت اداء بر می گردیم. در بحث امانت، اداء آن طبق کلام وحی مهم ترین فاکتور است. اداء، به رساندن تمام و کمال امانت به اهل آن را گویند. در ادای یک قرض ممکن است صاحب آن بگوید: قرض مرا به فلانی بدهید و کس دیگری را اهل دریافت آن معرفی کند. أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ (۱۸_دخان) تمام امانات الهی بر انسان در مقام عبادت او تمام و کمال باید پرداخت و اداء به اهل آن شود. وقتی می فرماید: زکات را دادی منت مگذار و منتظر تشکر مباش، یعنی بدهی خود به مرا می دهی و از گیرنده آن نباید انتظار تشکر و احترام نداشته باشی. به ساز و کار جنگی دشمن که غنیمت گرفته شده باشد "ادوات" گفته می شود چون که اداء آن به اهل آن واجب است و طبق قرآن کسانی که دوست داشتند در جنگ حاضر شوند ولی بیمار بودند و نتوانسته اند، آنان هم اهلیّت این غنایم را دارند و باید حق آنان در این غنایم اداء گردد. کسی که خیریه ای دارد و از مردم اجناسی را برای نیازمندان گرفته است حکم ادوات بر او دارد که باید بر اهل اش اداء شود. کسی که برای زلزله زدگان شهری در شهر خود کمک های غیر نقدی جمع می کند تمام جمع شده های او حکم ادوات دارد یعنی باید تمام و کمال به زلزله زدگان آن شهر اداء شود. در زمان اذان حضرت علی علیه السَّلام وجود مبارک شان می لرزید و می فرمودند: وقت ادای آن امانت سنگین فریضه نماز فرا رسیده است. یعنی در نماز همه امانت من به خداست که در حال پرداخت آن هستم پس باید کاملا نیت ام و بدنم چون جنازه بی حرکت در خدمت او باشد. خداوند برای اداء نمازش وقتی مشخص کرده است؛ یعنی بدهی نماز تو به من بعد از این زمان اگر اقامه کنی حکم تأخیر در عمل می خورد و قضاء می گردد. يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ (۳۵_نور) حق تعالی با نورش که بر قلب می افکند مؤمن را هدایت می کند و این نور را در ورود به آتش خویش بر مجاهد خویش می بخشد نه با کتاب خواندن و محضر استاد نشستن و..... برای اثبات این امر مثالی ذکر می کنیم که برای همه ما اتفاق افتاده است. گاهی حدیثی از معصوم را برای بار اول می خوانیم و می دانیم آن را جایی نخوانده بودیم ولی بدون این که خوانده باشیم به آن عمل می کردیم.... این همان نوری است که خدا با آن ما را هدایت می کرد و برای آن است که اگر چنین نوری نبود مؤمنان خسارت های زیادی در راه دین با آزمون و خطا تا آخر عمر مرتکب می شدند. سعید و حسن هر دو در محضر استاد تدبری حاضر می شوند، سعید اهل عمل به قرآن است و حسن اهل عمل به قرآن نیست. اگر استاد شان هدایت شده از سوی خدا نباشد سعید و حسن چه سرنوشتی خواهند داشت؟ سعید که اهل عمل به قرآن است با نور الهی گمراهی استادش را خدا به او نشان می دهد پس از او فاصله می گیرد، ولی حسن که اهل عمل نیست و چون خدا هدایت اش با نور خود نکرده در محضر آن استاد گمراه تر می شود پس استاد، حسن را گمراه نکرده، خدا گمراه کرده و خدا بدون علت گمراه نمی کند بلکه حسن مسبب این گمراهی است که به دانسته های خود عمل نکرده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
قرآن تنها کتابی است که وقتی نگاه می کنی اسم نویسنده اش بر جلد آن نیست.... چون قرآن نازل شده است و تنها کتابی است که بر نوشته های خود تضمین می دهد و مالک قول خود است... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ نتیجه کسب حلال دوری شیاطین از فرزندان، وعده خداوند در قرآن است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۴۰۰ 🌟تَلَیَ: به معنای تاباندن نور یک شئ که قابلیت تاباندن نور را دارد گویند. مثال، امروزه تابلوهای شبرنگ راهنمایی رانندگی در شب کوچکترین نور را می گیرند و نور را بازتاب می دهند. وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (۲_شمس) ماه شب چهاردهم همیشه در آسمان زمان غروب آفتاب ظاهر می شود و قابلیت پرتوافشانی در ذات خود را دارد. ولی در روز این نور از او نمی تابد و بعد از تاریک شدن هوا نور خورشید را گرفته و نور آن می تاباند که به این حالت "تلألؤ ماه" گفته می شود. قرآن در حالت عادی مانند آن ماه است که قبل از غروب خورشید در آسمان دیده می شود و وجود دارد و قابلیت پرتو افشانی دارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
این قرآن اگر از روی آن خوانده شود به آن قرائت می گویند. فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (۹۸_نحل) "اقْرَأْ" خواندن ظاهری آیات قرآن و تفکر در مورد آن‌ها را گویند. اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (۱۴_اسراء) در اقْرَأْ، گویی قرآن قبل از غروب آفتاب را در آسمان می بینیم؛ اما در کتاب قرآن عموماً امر به تلاوت قرآن شده ایم. در تلاوت قرآن نور مستور و پوشیده قرآن برای مطهّرین از رحمت الهی گشوده می شود. این نور مستور در بطن و عمق قرآن با خواطر ملکی و ربّانی به سان نور خورشید از جانب خدا بر قرآن می تابد و قرآن با تلألؤ در ظلمات دنیا انسان گمراه را هدایت می کند. چنین کسی می داند بدون نور قرآن گمراه خواهد شد پس عاشق و شیفته قرآن می شود و چون یقین دارد اگر ترک آتش الهی کند خدا نور هدایت اش از او خواهد گرفت پس همیشه با تقوی الهی در آتش او می ماند و به شدت در حال مراقبه است. وظیفه پیامبر و اولیاء الهی فقط خواندن آیات قرآن و قرائت آن بر مردم نبود بلکه وظیفه تبیین و تدبر و تفسیر قرآن برای تلألؤ آن بر مردم را داشتند. رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً (۲_بینه) در زمان عدم دسترسی به انبیاء حق تعالی فرشتگانی را مأمور تلاوت قرآن بر هدایت شدگان از رحمت اش قرار داده است. فَالتَّالِياتِ ذِكْراً (۳_صافات) می دانیم قرآن ذکر است و مراد از تالیات همان فرشتگان هستند که با خواطر ملکی قرآن و اسرار و بطون آن برای بندگانی که مقرر شده است با خواطر ملکی القاء می کنند. وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (۲۷_کهف) در تلاوت قرآن باید آنچه مد نظر خداست ارایه گردد و هیچ کس حق ندارد از قرآن سخن شخصی یا نظری شخصی یا گروهی یا اجتماعی را برداشت و تفسیر به رأی نماید. پس تا کسی به مقام محیط به امری در کلام حق نرسیده است حق تلاوتی از آن را هرگز ندارد. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ (۱۲۱_بقره) مؤمنان کسانی هستند که حق واقعی تلاوت و کسب نور آن را دریافت می کنند. تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (۲۵۲_بقره) کسی تا فرستاده ای از خدا نباشد نمی تواند کتاب خدا را بر مردم تلاوت و تبیین راستین نماید. كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (۲۱_مجادله) آیه از زبان خدا از قول نبی مکرم اسلام (ص) است که نشان می دهد خود رسول خدا هم رسولانی به اذن خدا در زمان او و بعدش برای تلاوت کتاب خدا همیشه داشته اند. خداوند با نورش هدایت می کند و هدایت خدا مخصوص کسانی است که در راه او مجاهدت با جان و مال خود کنند. وقتی انسان چنین کرد حق تعالی انوار هدایت خویش بر کلام خود بر کسی که هدایت اش کرده می تاباند و کلام وحی تلاوت یا لؤْلُؤ بر او می شود. كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (۲۳_واقعه) یعنی کلام وحی بر او می درخشد و انسان در ذات خویش بر چیزی که بدرخشد تمایل به جذب شدن و محو شدن در آن می یابد. کسانی که از تلاوت قرآن در تدبر آن لذتی نمی برند یا فهم اش نمی کنند به خاطر لؤْلُؤ نشدن قرآن بر آنان است. وقتی می گویند تلاوت آیاتی از قرآن کریم، مراد آن است قاری با صوت خوش و حزین و لحن آسمانی خویش نور کلام وحی را بتواند تا حد ممکن از آن بر شنونده باذن الله تلألؤ دهد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
یا ربّ قوجا وقتی منی سن قویما دُشَح دَ عاجز اِلَمَ اللریمی آیری اَتَح دَ قِیتَرمَ اوشاخ لخ چاغ می سن قوجا وقت دَ اُلدور‌‌ منی سن قویما منی بیر دَ بَلَح دَ مضمون شعر آن که، خدایا! در سن پیری کودکی مرا بر من برمگردان تا ذلیل ام کنی. ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
نازنینا! معرفت تو را راهی است سخت برای پیمودن و رسیدن؛ و بسی جاهل و شکاری برای شیطان است کسی که گمان کند که تو را فقط کتاب و علمی است برای نشستن و خواندن برای فهمیدن و درک معرفت ات. معبودا! توفیق مجاهدت با نفس خویش برای رسیدن به معرفت ذات قدسی ات از رحمت ات بر همه ما عنایت فرما. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
✍حتی درخت هم که باشی تا خدا نخواهد نخواهی مُرد... و چنین چوب خشک را سبز می کند... 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی