🔸بحث #روایتی سوره #التین در تفسیرالمیزان
🔰بحث روايتى
🔸چند روايت راجع به مراد از #تين، #زيتون و #البلد_الامين
🔸در تفسير قمى در ذيل آيه
و التين و الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين
آمده كه:
منظور از #تين، #مدينه، و از #زيتون بيت المقدس، و از #طور_سينين كوفه، و از #هذا_البلد_الامين #مكه است.
🔸مؤلف:
اين معنا در بعضى از روايات از موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نيز آمده، ولى خالى از #اشكال نيست.
و در بعضى ديگر آمده :
#تين و #زيتون، #حسن و #حسين، و طور #على، و #بلد امين رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است ولى اين روايات به هيچ وجه از باب تفسير نيست.
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣ و3⃣ سوره #المطففین از تفسير شریف المیزان
🔰الذين اذا اكتالوا على الناس يستوفون2⃣
🔰و اذا كالوهم او وزنوهم يخسرون3⃣
🔸مصدر #اكتيال كه فعل #اكتالوا از آن مشتق است، وقتى با حرف #من متعدى مى شود به معناى كيل گرفتن از مردم (و يا به عبارتى، خريدن كالا با كيل تمام است )، و اگر با حرف #على متعدى شود به معناى ضرر. (و يا دادن جنس به مردم به كيل ناقص) است. و اما كلمه #كيل كه مصدر فعل #كالوا است به معناى كيل دادن به مردم است، (كه خود من ترازو دارم ) وقتى گفته مى شود. (كاله الطعام و وزنه) معنايش اين است كه كالاى مردم را وزن وكيل كرد، چيزى كه هست از ميان همه طوائف عرب، اهل حجاز براى رساندن اين معنا مى گويند:
(كاله الطعام و وزنه) و ساير طوائف عرب مى گويند: (كال له الطعام و وزن له - طعام و كالا را براى او كيل وزن كرد). و قرآن كريم به طورى كه مجمع البيان گفته به لغت اهل حجاز نازل شده، و كلمه #استيفاء كه فعل #يستوفون مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و كامل است، و كلمه #اخسار به معناى افكندن ديگران در خسارت است.
🔸و معناى آيه اين است كه: وقتى از مردم، كالايى مى گيرند حق خود را به تمام و كمال دريافت مى كنند، ولى وقتى مى خواهند كالايى به مردم بدهند به كيل يا وزن ناقص مى دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى اندازند.
🔸پس مضمون مجموع دو آيه يك مذمت است، و آن اين است كه #مطففين حق را براى خود رعايت مى كنند، ولى براى ديگران رعايت نمى كنند. و به عبارتى ديگر حق را براى ديگران آنطور كه براى خود رعايت مى كنند رعايت نمى نمايند، و اين خود باعث تباهى اجتماع انسانى است كه اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر اين تعادل از بين برود و فاسد شود همه چيز فاسد مى شود.
در آيه شريفه در مقابل كيل، وزن را آورد، ولى در مقابل اكتيال #اءتزان را نياورد، بعضى در سبب آن گفته اند: براى اين بوده كه مطففين، معامله گرانى بودند كه اغلب حبوبات و سبزيجات و متاعهاى ديگر را كلى مى خريدند و خرده خرده به تدريج مى فروختند، و عادت در بيشتر اين اجناس اين است كه با كيل سنجيده شود نه به وزن، بدين جهت تنها اكتيال را ذكر كرد، و از اءتزان نام نبرد چون اساس آيه بر غالب است.
بعضى ديگر گفته اند اگر نامى از #اتزان نياورد براى اين بود كه كيل و وزن هر دو وسيله خريد و فروش است، آوردن يكى از آنها دلالت بر ديگرى هم دارد.
🔸ولى اين توجيه درست نيست، براى اينكه اين حرف در كلمه #كيل هم مى آيد چرا در برابر كيل وزن را ذكر كرد، ولى در برابر اكتيال اءتزان را ذكر نكرد؟ پس اين وجه خالى از تحكم نيست.
بعضى ديگر گفته اند: اين دو آيه عادت و رسم كسانى را حكايت مى كند كه سوره درباره آنان نازل شده، مردمى كه تنها با كيل مى خريدند، ولى در هنگام فروش بعضى كالاها را كيل و بعضى را وزن مى كردند.
اين وجه نيز ادعايى بدون دليل است.
🔸بعضى ديگر در توجيه ذكر اكتيال و عدم ذكر اءتزان وجوهى ديگر آورده اند كه خالى از ضعف نيست.
احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣4⃣ و1⃣4⃣سوره #المعارج از تفسير شریف المیزان
🔰فَلا أُقْسِمُ بِرَب المَْشرِقِ وَ المَْغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ 0⃣4⃣
🔰عَلى أَن نُّبَدِّلَ خَيراً مِّنْهُمْ وَ مَا نحْنُ بِمَسبُوقِينَ1⃣4⃣
🔸يعنى مشارق خورشيد، و مغارب آن.
چون خورشيد در هر روز از ايام سالهاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هيچ روزى از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمى كند، مگر در مثل همان روز در سالهاى آينده. احتمال هم دارد مراد از مشارق و مغارب مشرقهاى همه ستارگان و مغربهاى آنها باشد.
🔸در اين آيه شريفه با همه كوتاهيش وجوهى از التفات بكار رفته، در جمله (فلا اقسم ) التفاتى از تكلم با غير، (ما ايشان را خلق كرديم ) به متكلم وحده (من سوگند مى خورم ) به كار رفته، و وجه آن تأكيد بيشتر سوگند است، چون سوگند را به شخص خودش نسبت مى دهد.
🔸و در جمله (برب المشارق و المغارب) التفاتى از تكلم وحده (من سوگند مى خورم )، به غيبت (به پروردگار مشرقها و مغربها ) به كار رفته، و وجه آن اين است كه خواسته به صفتى از صفات خودش اشاره نموده، بفهماند اينكه مى گويم #من يعنى همان من كه مبدأ خلقت انسانها در قرون متوالى هستم، و اداره كننده مشرقها و مغربهايم، چون طلوعهاى پشت سر هم و غروبهاى متوالى ملازم با گذشت زمان است، و گذشت زمان دخالتى تام در تكون انسانها در قرون متوالى، و نيز پيدايش حوادث در روى زمين دارد.
🔸و در جمله (انا لقادرون ) دوباره از غيبت (پروردگار مشارق و مغارب ) به متكلم مع الغير التفات شده و وجه آن اين است كه خواسته به عظمت خودش اشاره كند، چون زمينه كلام زمينه به رخ كشيدن قدرتش بود.
🔸 و نكته ديگر اينكه در چنين زمينه اى سخن از ربوبيت مشارق و مغارب گفتن، در حقيقت علت قدرت را ذكر كردن است، تا با اين تعليل بفهماند كسى كه تدبير همه حوادث عالم منتهى به او است، هيچ حادثه اى او را به ستوه نمى آورد و او را از پديد آوردن حادثى ديگر جلوگير نمى شود، چون حوادث، فعل او هستند، پس هيچ خلقى از خلائق او را از اينكه آن خلق را مبدل به خلقى بهتر كند مانع نمى تواند بشود، وگرنه خود آن خلق هم شريك او در تدبير عالم مى شد، و خداى سبحان واحدى است كه در ربوبيت شريكى ندارد - دقت فرماييد.
و در جمله (انا لقادرون على ان نبدل خيرا منهم) كلمه #على متعلق به لقادرون است، و مفعول اول فعل #نبدل ضمير حذف شده اى است كه به كفار بر مى گردد، و به اين منظور حذف شده، و نفرموده #نبدلهم كه به خوارى و بى مقدارى امر آنان اشاره نموده، بفهماند كه خداى تعالى اعتنايى به كارشان ندارد. و كلمه #خيرا مفعول دوم است كه در حقيقت صفتى است كه جاى موصوف خود نشسته، و تقدير كلام (انا لقادرون على ان نبدلهم قوما خيرا منهم ) است ،
يعنى ما قادريم بر اينكه ايشان را مبدل كنيم به قومى كه بهتر از آنان باشند، و بهتر بودن آنها به اين است كه مردمى با ايمان باشند و به او كفر نورزند، پيرو حق باشند و حق را رد نكنند.
_____________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره #التحریم از تفسير شریف المیزان
🔰قد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم و اللّه موليكم و هو العليم الحكيم2⃣
🔸راغـب گـفـتـه : هـر جـا كـلمـه #فـرض در مـورد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در قرآن آمده، و با حرف #على متعدى شده، دلالت دارد بـر وجـوب آن عـمـل بـر هـمـه امـت، كـه رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم هم داخل آنان است، و هر جا اين كلمه در مورد آن جـنـاب بـه وسـيـله حـرف #لام آمـده، دلالت دارد بـر ايـنـكـه آن عـمـل براى آن جناب ممنوع و حرام نيست، مثلا وقتى مى بينيم فرموده: (ما كان على النبى مـن حـرج فيما فرض اللّه له)، و يا فرموده: (قد فرض الله لكم تحله ايمانكم)، بايد بفهميم كه آن جناب در اين موارد منعى ندارد.
و كلمه #تحله در اصل #تحلله بر وزن تذكره و تكرمه بوده، و اين كلمه مانند كلمه تحليل مصدر است.
راغـب گـفـته: معناى آيه (قد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم) است كه خداى تعالى راه چاره شكستن سوگند را كه همان دادن كفاره است براى شما بيان كرده.
در نـتـيجه معناى آيه چنين مى شود: خداى تعالى براى شما تقدير كرد - گويى شكستن سـوگـنـد سود و بهره اى است كه خداى تعالى به انسان داده، و از آن منع نفرموده ، چون فـرمود: #لكم، و نفرمود: #عليكم- كه سوگند خود رابا دادن كفاره بشكنيد، و خدا ولى شما است، چون تدبير امورتان به دست او است، و او است كه برايتان تشريع احكام مى كند و هدايتتان مى نمايد، و او است داناى فرزانه.
ايـن آيـه دلالت دارد بـر ايـنـكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به ترك عملى سـوگـنـد خـورده بـوده، و بـه وى دسـتـور مـى دهد سوگند خود را بشكند، چون فرموده: (فـرض اللّه لكـم تـحـله ايـمـانـكم)، و نفرمود (فرض اللّه لكم حنث ايمانكم)، و #تحله از حل به معناى گشودن است، معلوم مى شود سوگندى كه آن جناب خورده بود آزاديش را سلب كرده بوده، و اين با سوگند بر ترك عملى مناسب است، نه سوگند بر انجام فعلی.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 4⃣5⃣و5⃣5⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰 فَشرِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الحَْمِيمِ4⃣5⃣
🔰 فَشرِبُونَ شرْب الهِْيمِ5⃣5⃣
🔸كـلمـه #عـلى در #عـليـه استعلاء را مى رساند در مورد اين آيه مى فهماند منظور نوشيدن بلافاصله بعد از خوردن است، (در فـارسـى هـم مـى گـويـيـم روى غـذا آب نـوشـيـد) و كـلمه #هيم جمع هيماء است، و #هـيماء آن شترى را گويند كه مبتلا به بيمارى هيام - به ضمه هاء - شده باشد، و بيمارى #هيام آفتى است كه شتران بدان مبتلا مى شوند، مانند بيمارى استسقاء (در آدمـيـان) كـه حـيـوان از شـدت عـطـش آب مى خورد، ولى رفع عطش نمى شود، و همچنان مى نـوشد تا بميرد، و يا به معناى درد شديدى است كه بدان مبتلا مى گردد، و از شدت درد مى ميرد.
🔸بعضى گفته اند: منظور از #هيم، ريگزار است كه هيچ وقت از آب سير نمى شود.
🔸و مـعـنـاى آيـه اين است كه: شما اى گمراهان تكذيب كننده، پس از خوردن از درخت زقوم از آبى جوشان خواهيد نوشيد، مانند نوشيدن شتر هيماء، و يا نوشيدن ريگزار كه هرگز از نـوشـيـدن سـيـراب نـمـى شـود. ايـن جـمـله آخـريـن جـمـله اى اسـت كـه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مأمور شد كفار را به آن مخاطب سازد.
___________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣6⃣ سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰عَلى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَلَكُمْ وَ نُنشِئَكُمْ فى مَا لا تَعْلَمُونَ1⃣6⃣
🔸کلمه #عـلى مـتـعـلق اسـت بـه جـمـله #قـدرنا، و جمله جار #على و مجرور (ان نـبـدل) در واقـع حال است براى (قدرنا)، و معنايش است كه: ما مرگ را بين شما مقدر كـرديـم، در حـالى كـه آن مـرگ بـراسـاس تـقـديـر شـد كـه جـا بـراى امـثـال شـمـا بـاز شود، و ديگران جاى شما را بگيرند، و شما را در خلقتى ديگر كه نمى دانيد در آوريم.
🔸و كـلمـه #امـثـال جـمـع مـثـل - بـه كـسـره مـيـم و سـكـون ثـاء - اسـت، و مـثـل هـر چـيـزى عـبـارت است از چيزى كه در نوعيت با آن يكى باشد، و ساده تر بگويم: فـردى ديـگـر از نـوع آن بـاشـد مـانـند زيد كه مثل عمرو است، يعنى فردى ديگر از نوع انـسـان اسـت، و مـراد از جـمـله (ان نـبـدل امـثـالكـم )است كه: شما را با امثالى از بشر تـبـديـل كـنـيـم، و يـا امـثـال شـمـا را بـجـاى شـمـا تـبـديـل كـنـيـم، و بـه هـر حـال مـعـنـاى آن اين است كه: جماعتى از بشر را با جماعتى ديگر، نسلى را با نسلى ديگر عوض و تبديل كنيم، اخلاف بيايند و جاى اسلاف را بگيرند.
🔸كلمه #ما در جمله (و ننشئكم فيما لا تعلمون) موصوله است، و مراد از آن خلقت است، و جـمـله عـطـف اسـت بـر جـمـله #نـبـدل، و تـقـديـر كـلام چـنـيـن اسـت: (عـلى ان نـبـدل امـثـالكـم و عـلى ان نـنشئكم ) يعنى ما مرگ را بر اين اساس مقدر كرديم كه نسلى ديـگـر مـثل شما را جايگزين شما كنيم، و بر اين اساس كه به شما خلقتى ديگر دهيم كه نـمـى دانـيـد چـگـونـه اسـت، و آن خلقت ديگر عبارت است از هستى آخرتى كه از جنس هستى ناپايدار دنيا نيست.
🔸و حـاصـل معناى دو آيه اين است كه: مرگ در بين شما به تقديرى از ما مقدر شده، نه اين كـه نـاشـى از نـقـصـى در قـدرت ما باشد، به اين معنا كه ما نتوانيم وسيله ادامه حيات را بـراى شـمـا فـراهـم كنيم و نه اين كه اسباب ويرانگر و مرگ و ميرآور بر اراده ما غالب شـده، و مـا را در حـفـظ حـيـات شـمـا عـاجز كرده باشد، بلكه خود ما شما را بر اين اساس آفـريـديـم كـه پـس از اجـلى مـعـيـن بـمـيـريـد، چـون خـلقـت مـا بـر اسـاس تـبـديـل امـثـال اسـت يعنى طبقه اى بميرند، و جا براى طبقه اى ديگر باز كنند، اسلاف را بـمـيـرانيم و اخلاف را به جاى آنان بگذاريم، و نيز بر اين اساس است كه بعد از مردن شـمـا خـلقـتـى ديـگر وراى خلقت ناپايدار دنيوى به شما بدهيم، پس مرگ عبارت است از انـتـقـال از خـانـه اى بـه خـانه اى ديگر، و از خلقتى به خلقتى بهتر، نه اين كه عبارت باشد از انعدام و فناء.
🔸بـعـضـى از مـفـسـريـن احـتـمـال داده انـد كـلمـه #امـثـال در آيـه شـريـفـه جـمـع مـثـل - بـه دو فـتـحـه - بـاشـد، بـه مـعـنـاى وصـف است، و در نتيجه دو جمله (على ان نـبـدل) و (ننشئكم.) هر دو يك معنا را افاده كنند، و آن اين است كه ما مرگ را بر اين اسـاس مـقدر كرده ايم كه اوصافتان را دگرگون سازيم، و در آخرت به خلقتى شما را مـبـعـوث كـنـيـم كـه خـودتـان نـمـى دانـيـد، مـثـلا بـعـضـى از شـمـا را بـه صـفـت و شـكـل سـگ مـحـشـور كـنـيـم، بـعـضـى ديـگـر را صـورت خـوك و يـا اشكال و صور ديگر، بعد از آنكه در دنيا بر صفت انسان بوديد، ولى معناى قبلى جامعتر و پرفايده تر است.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a