eitaa logo
تفسیر المیزان
9.9هزار دنبال‌کننده
172 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه6⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاين تذهبون6⃣2⃣ 🔸خداى سبحان در آيات هفتگانه قبل حق مطلب را در مورد قرآن به بيانى وافى روشن ساخت بطورى كه هر شك و ترديدى را از مردمى كه درباره آن جناب داشتند برطرف نمود و اين مهم را در چند آيه كوتاه انجام داده، نخست فرمود: قرآن كلام خدا است، و تكيه اش در اين ادعاء بر آيات است، كه همه مردم قبلا از قرآن شنيده بودند، كه اگر در آسمانى بودن آن شك داريد يك سوره مثل آن بياوريد. و سپس فرمود: نزول قرآن به رسالت فرشته اى آسمانى و جليل القدر و عظيم المنزله و امين در وحى، يعنى جبرئيل صورت گرفته، كه بين او و خداى عز و جل هيچ حاجز و مانعى، و بين او و رسول خدا هيچ واسطه اى نيست، و نه از ناحيه خودش، و نه از ناحيه هيچ كس ديگر انگيزه اى كه نگذارد وحى را بگيرد، و يا اگر گرفت نگذارد حفظش كند، و يا اگر حفظش هم كرد، نگذارد آن را به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم برساند، وجود ندارد. و در مرحله سوم اين معنا را روشن كرد كه آن شخصى هم كه قرآن بر او نازل شده، و براى شما آن را تلاوت مى كند، همان كسى است كه سالها همنشين او بوده ايد، و حال و وضع او بر شما پوشيده نيست، كه امروز او را بهتان جنون بزنيد، و او فرشته حامل وحى را به چشم خود ديده، و وحى را از او گرفته و خودش هم چيزى از وحى را كتمان نكرده و نمى كند و آن را تغيير نمى دهد. و در مرحله چهارم روشن مى كند كه كلام آن جناب از مقوله تسويلات ابليس، و لشكريان او، و نيز از القاآت بعضى از اشرار جنى نيست. و نتيجه اين بيان اين است كه قرآن كتاب هدايت است، كتابى است كه هر كس بخواهد بر طريق حق استقامت بورزد، بوسيله اين كتاب هدايت مى شود (ان هو الا ذكر للعالمين...) 🔸پس اينكه فرمود:  مقدمه و زمينه چينى است براى نتيجه گيرى از بيان سابق، و آن نتيجه اثبات گمراهى آنان، و خطاى نظريه شان درباره قرآن است، كه آن را از عارضه هاى جنون، و يا از تسويلات باطل شيطانى مى دانستند. پس استفهام در آيه شريفه توبيخى است، و معنايش اين است كه وقتى حقانيت قرآن به اين روشنى است، پس ديگر كجا مى رويد، و چرا حق را پشت سر مى اندازيد؟! __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان هو الا ذكر للعالمين7⃣2⃣ 🔸يعنى قرآن تنها تذكره اى است براى جماعات مردم، حال هر كس كه باشد با قرآن مى تواند حق را ببيند، و به آن بينا شود، در سابق هم در نظير اين آيه مطالبى گذشت __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
  🌺 تفسیر آیه8⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لمن شاء منكم ان يستقيم8⃣2⃣ 🔸اين جمله بدل است از كلمه ، مى فرمايد قرآن آن را دارد كه براى تمام عالم باشد، و اما در مقام فعليت تنها كسانى از آن مى شوند كه خودشان هم بخواهند بر صراط حق، مستقيم و پايدار باشند، و بر عبوديت حق و طاعت او استوار بمانند. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ما تشاون الا ان يشاء اللّه رب العالمين9⃣2⃣ 🔸گفتار در اينكه انسان در مشيت خود مستقل از مشيت خداى تعالى نيست، در آيات شبيه به اين آيه گذشت. 🔸و اين آيه شريفه به حسب آنچه افاده مى كند به منزله دفع دخل، و پاسخ از سؤالى است كه ممكن است به ذهن كسى بيفتد، و آن اين است كه كسى توهم كند جمله (لمن شاء منكم ان يستقيم )، انسانها را در مشيت و خواستن استقامت، استقلال دارند، هر كس بخواهد مى تواند مستقيم باشد، و هر كس نخواهد مستقيم نمى شود، پس در نتيجه خداى تعالى محتاج استقامتى است كه از ايشان خواسته. 🔸بنابراين، اين توهم را دفع نموده مى فرمايد: مشيت انسانها وابسته و موقوف بر مشيت خداى سبحان است، و انسانها استقامت را نمى خواهند، مگر اينكه خدا بخواهد كه ايشان بخواهند، اگر خداى تعالى بخواهد، آنان هم مى خواهند، پس افعال ارادى انسان مراد خداى تعالى نيز هست، يعنى خدا هم در آنها اراده دارد، اگر خدا اراده كند كه انسان فلان عمل را انجام دهد انسان آن عمل را مى خواهد، و انجام هم مى دهد، و وقتى كه انجام مى دهد به اراده خودش انجام مى دهد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🌺روياتى در ذيل برخى آيات گذشته🌺 🔸در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، فاريابى، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن ابى حاتم، و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته )، همگى از طريق على عليه السلام در ذيل آيه (فلا اقسم بالخنس ) روايت كرده اند كه فرمود: منظور ستارگانى هستند كه در شب خودنمايى نموده و مى كنند، و در روز پنهان گشته، خنوس مى كنند، و به چشم كسى نمى آيند. 🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (فلا اقسم بالخنس) آمده: يعنى سوگند مى خورم به  كه نام ستارگان است، و در معناى (الجوار الكنس ) آمده: يعنى به ستارگانى كه در روز كنوس مى كنند، يعنى پنهان مى شوند. و در مجمع البيان آمده:  يعنى ستارگان كه در روز خنوس مى كنند، و در شب ظاهر مى گردند،  صفت آن ستارگان است كه در مدار خود جريان دارند. نيز از صفات ستارگان است، چون هر يك در برج خود كنوس مى كند، يعنى پنهان مى شود، همانطور كه آهوان در كناسه و آشيانه خود پنهان مى شوند، و اين ستارگان كوكب هستند: 1⃣ زحل 2⃣ مشترى 3⃣ مريخ 4⃣ زهره 5⃣ عطارد. و از على عليه السلام روايت شده كه در معناى (و الليل اذا عسعس ) فرموده: يعنى وقتى با تاريكى خود مى رود. 🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (و الليل اذا عسعس ) آمده: يعنى شب هنگامى كه تا ريك شود، (و الصبح اذا تنفس ) يعنى روز هنگامى كه بالا مى آيد. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن عساكر از معاويه بن قره روايت آورده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به جبرئيل فرموده: پروردگارت چه ثناى جميلى از تو كرده، آنجا كه فرموده: (ذى قوه عند ذى العرش مكين مطاع ثم امين)، حال بگو ببينيم قوت تو چگونه و امانت تو چيست ؟ 🔸جبرئيل عرضه داشت: اما قوتم نمونه اش يكى اين است كه وقتى به سوى شهرهاى لوط كه چهار شهر بود مبعوث شدم، با اينكه در هر شهرى صد هزار مرد جنگى غير از اطفال وجود داشت، سرزمينشان را از ريشه چنان كندم و آنقدر بالا بردم كه حتى اهل آسمان صداى مرغهاى خانگى و پارس كردن سگهاى آن شهرها را شنيدند، آنگاه از آنجا شهر و سكنه آن را رها كردم، و همه را كشتم. و اما امانتم اين است كه هيچ ماموريتى نيافتم كه چيزى از آن كم و يا زياد كنم. 🔸مؤلف: اين روايت خالى از اشكال نيست، و از سوى ديگر اهل حديث، ابن عساكر را ضعيف دانسته اند، مخصوصا در احاديثى كه تنها خود او روايت كرده. 🔸و در خصال از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كس در هر روز از شعبان هفتاد بار بگويد:  استغفر اللّه لذى لا اله الا هو الرحمن الرحيم الحى القيوم و اتوب اليه  خداى تعالى نامش را در افق مبين مى نويسد، مى گويد: پرسيدم: افق مبين چيست؟ فرمود جايگاهى است در جلو عرش كه در آنها نهرهايى است فراگير، و در آن جام هايى است به عدد ستارگان. 🔸و در تفسير قمى در حديثى كه نسبتش را به امام صادق عليه السلام داده آمده كه در معناى آيه (و ما هو بقول شيطان رجيم) فرموده: منظور از آن، كاهنانى هستند كه در قريش بودند، و سخنان خود را به سخنان شيطانهايى نسبت مى دادند كه به اصطلاح خود، آنان همزاد آنان بودند، و ايشان به زبان آن همزادها سخن مى گفتند، و اين آيه شريفه مى فرمايد: قرآن مانند سخنان كاهنان از سخنان شيطانهاى رانده شده نيست. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺پایان تفسير سوره از تفسير شریف المیزان 🌺
شما چگونه است؟ ♨️راهکاری از علامه حسن زاده آملی تا هر کسی بتواند خود را تشخیص داده و بفهمد در باطن به چه صورتی است. 🔴 کانال اختصاصی نشر فرمایشات علامه حسن زاده آملی در ایتا🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 تلاوت سوره ⌛️زمان: ۴:۱۶ دقیقه 👤 استاد: پرهیزگار ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺به نام خداوند بخشنده مهربان 🔸 چهره درهم كشيد و روى بگردانيد1⃣ 🔸كه چرا آن كور نزد وى آمد2⃣ 🔸تو چه دانى شايد او در پى پاك شدن باشد 3⃣ 🔸و يا در برخورد ناگهان متذكر شده در پى پاك شدن بيفتد4⃣ 🔸اما آنكه توانگرى را به رخ مردم مى كشد5⃣ 🔸تو به او روى خوش نشان مى دهى6⃣ 🔸فكر مى كنى اگر هم پاك نشود مسؤول نيستى7⃣ 🔸و اما آنكه شتابان نزد تو آمده8⃣ 🔸در حالى كه از خدا مى ترسد9⃣ 🔸تو از او تغافل مى كنى🔟 🔸چنين مكن كه اين قرآن يك تذكر و يادآورى است1⃣1⃣ 🔸هر كس بخواهد از آن پند گيرد2⃣1⃣ 🔸تذكارى است در صحيفه هايى ارجمند3⃣1⃣ 🔸والا و پاكيزه است4⃣1⃣ 🔸كه بدست سفيرانى نوشته شده5⃣1⃣ 🔸گرامى و نيكو 6⃣1⃣ ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بيان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔸اشاره به شان نزول اين آيات و غرض سوره كه عبارتست از عتاب هر كس كه ثروتمندان رواياتى از طرق اهل سنت وارد شده كه اين آيات درباره داستان ابن ام مكتوم نازل شد، كه روزى بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وارد شد در حالى كه جمعى از مستكبرين قريش نزد آن جناب بودند و با ايشان درباره اسلام سخنان سرى داشتند، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از آمدن ابن ام مكتوم چهره در هم كشيد، و خداى تعالى او را مورد عتاب قرار داد كه چرا از يك مردى تهى دست چهره در هم كردى ؟ 🔸از طرق شيعه هم رواياتى به اين معنا اشاره دارد. ولى در بعضى ديگر از روايات شيعه آمده كه مردى از بنى اميه نزد آن جناب بوده، و او از آمدن ابن ام مكتوم چهره درهم كشيد، و آيات، در عتاب او نازل شد، كه - ان شاء اللّه - بحث مفصل اين معنا در بحث روايتى آينده از نظرتان خواهد گذشت. 🔸و به هر حال غرض سوره، عتاب هر كسى است كه ثروتمندان را بر ضعفاء و مساكين از مؤمنين مقدم مى دارد، اهل دنيا را احترام مى كند و اهل آخرت را خوار مى شمارد، بعد از اين عتاب رشته كلام به اشاره به خوارى و بى مقدارى انسان در خلقتش و اينكه در تدبير امورش سراپا حاجت است و با اين حال به نعمت پروردگار و تدبير عظيم او مى كند كشيده شده، و در آخر سخن را با ذكر قيامت و جزاء و تهديد مردم خاتمه مى دهد، و اين سوره بدون هيچ ترديدى در مكه نازل شده است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅بهترین کار در چیست؟ 🌹توصیه های ناب علامه حسن زاده آملی ره در مورد شبهای قدر را اینجا ببینید 🌹ادرس کانال🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عبس و تولى1⃣ 🔸يعنى چهره در هم كشيد و روى بگردانيد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان جاءه الاعمى2⃣ 🔸اين جمله علت شدن را بيان مى كند، و لام تعليل در تقدير است و تقدير آن (لان جاءه الاعمى ) است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣ و4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ما يدريك لعله يزكى3⃣ 🔰 او يذكر فتنفعه الذكرى4⃣ 🔸اين آيه حال از فاعل فعل (عبس و تولى) است، و كلمه به معناى در پى پاك شدن از راه عمل صالح است. كه بعد از تذكر يعنى پندپذيرى و بيدارى و پذيرفتن عقائد حقه دست مى دهد، چون  همين است كه آدمى را به تزكى دعوت مى كند، يعنى به ايمان و عمل صالح مى خواند. 🔸و حاصل معنا اين است كه آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا كه نزدش آمده بود روى بگردانيد، با اينكه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ايمان خود را پاكيزه كرده بود يانه، شايد كرده بود، و يا آمده تا با تذكر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بهره مند شده، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد. 🔸در اين آيات عتاب شديدى بكار رفته، و اين شدت از اين جهت بيشتر مى شود كه دو آيه اول در سياق غيبت آمده، كه مى فهماند خدا از او روى گردانيده، رو در رو با او سخن نگفته، و دو آيه اخير را در سياق خطاب آورده، چون توبيخ در مخاطبه حضورى بيشتر است، و حجت و استدلال هم وقتى رو در رو گفته شود الزام آورتر است، آن هم بعد از روى گردانى، و مخصوصا با سركوبى خود خدا و بدون واسطه غير. 🔸و در اينكه از آن شخص تعبير به اعمى - كور - كرد توبيخى بيشتر استفاده مى شود، براى اينكه محتاجى كه به انسان مراجعه مى كند اگر نابينا باشد و حاجتش هم حاجتى دينى باشد، و خلاصه ترس از خدا او را وادار كرده باشد كه با نداشتن چشم به ما مراجعه كند، ما بيش از ساير مراجعه كنندگان بايد به او ترحم كنيم، و بيشتر به او روى آورده مورد عطوفتش قرار دهيم، نه اينكه چهره در هم بكشيم و روى از او برتابيم. 🔸بعضى گفته اند: بنابر اينكه شخص مورد عتاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد تعبير از آن جناب به ضمير غايب براى اين بوده كه به قداست ساحت آن جناب اشاره كند، و بطور كنايه بفهماند گويا آن كسى كه چنين عملى كرده رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، چون مثل چنين عملى از مثل آن جناب سر نمى زند، و در نوبت دوم كه از آن جناب به ضمير خطاب تعبير كرده نيز قداست ساحت آن حضرت منظور بوده، چون هميشه اقبال بعد از اعراض، اجلال و احترامى از طرف است. 🔸و ليكن اين حرف درست نيست، چون با خطاب (و اما من استغنى فانت له تصدى..) نمى سازد، و توبيخ در آن از توبيخ در آيه (عبس و تولى ) بيشتر است، و بطور قطع هيچ ايناسى هم در آن نيست. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣ و 6⃣ و 7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اما من استغنى5⃣ 🔰فانت له تصدى6⃣ 🔰 و ما عليك الا يزكى7⃣ 🔸كلمات و و  و  بطورى كه راغب گفته به يك معنى مى باشند. پس مراد از  كسى است كه خود را توانگر نشان دهد، و ثروت خود را به رخ مردم بكشد. و لازمه اين عمل اين است كه بخواهد از سايرين سر و گردنى بلندتر باشد، و رياست و عظمتى در چشم مردم داشته باشد، و از پيروى حق عارش بيايد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  (ان الانسان ليطغى ان راه استغنى ) و كلمه به معناى متعرض شدن و روى آوردن به چيزى و اهتمام در امر آن است. 🔸در اين آيه و شش آيه بعدش اشاره مفصلى است به اينكه ملاك در آن عبوس شدن و پشت كردن چه بوده، كه به خاطر آن مستوجب عتاب شده، حاصل آن اين است كه: تو خيلى به وضع مستكبران و اعراض كنندگان از پيروى حق مى پردازى، و زياد به وضع آنها اعتناء مى كنى، در حالى كه اگر او نخواهد خود را پاك كند بر تو تكليفى نيست، و بر عكس از وضع آن كس كه خود را پاك كرده و از خدا مى ترسد بى اعتنايى مى كنى . 🔸(و ما عليك الا يزكى ) - بعضى گفته اند: كلمه  نافيه است، و معنايش اين است كه: اگر او نخواست خود را تزكيه كند حرج و مسؤوليتى بر تو نيست، تا رهايى از آن مسؤوليت تو را حريص كند به مسلمان شدن او، و غفلت ورزيدن از آنهايى كه قبلا به طيب خاطر مسلمان شده اند. 🔸بعضى گفته اند: كلمه  استفهام انكارى است، و به آيه چنين معنا مى دهد: (چه چيز و چه مسؤوليت و ضررى متوجه تو مى شود اگر او نخواهد خود را از كفر و فجور پاك كند؟ تو يك رسول بيشتر نيستى ، و جز ابلاغ رسالت مسؤوليتى ندارى). 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه  به معناى ى نافيه است، و معنايش اين است كه: (از عدم تزكيه او از كفر و فجور باكى به خود راه نمى دهى )، و اين معنا با سياق عتابى كه قبل از اين آيه و قبل از قبل اين آيه بود سازگارتر است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات8⃣و 9⃣و 🔟 سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و اما من جاءك8⃣ 🔰 يسعى و هو يخشى9⃣ 🔰 فانت عنه تلهى🔟 🔸كلمه  به معناى سرعت در دويدن است، پس معناى آيه به حسب آنچه مقام دست مى دهد اين است كه: آن كس كه به شتاب نزدت مى آيد تا بوسيله معارف دين و مواعظى كه از تو مى شنود خود را پاك كند، (و هو يخشى) در حالى كه از مى ترسد، و خشيت خود آيت و نشانه آن است كه او بوسيله قرآن متذكر شده است، همچنان كه فرمود:  (ما انزلنا عليك القران لتشقى الا تذكره لمن يخشى) و نيز فرموده:  سيذكر من يخشى. (فانت عنه تلهى ) - اصل 🔸كلمه   بوده، يعنى خود را بكار ديگر مى زنى، و از چنين مردى كه آمده كه به راستى خود را اصلاح كند غافل مى مانى، و اگر ضمير  را در اين آيه و در آيه (فانت له تصدى) و ضمير  و  را در آن دو مقدم بر فعل آورده، همه براى تأكيد در عتاب و تنبيه است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 1⃣1⃣ و 2⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كلا انها تذكره1⃣1⃣ 🔰 فمن شاء ذكره2⃣1⃣ 🔸كلمه  باز داشتن از همان عملى است كه به خاطر آن عتابش فرمود يعنى عبوس كردن قيافه و روى گردانى از كسى كه از خدا مى ترسد، و مشغول شدن و پرداختن به كسى است كه خود را بى نياز مى داند. اشاره به اينكه قرآن كريم  است و ضمير در جمله  به آيات قرآنى و يا به قرآن بر مى گردد، و اگر آن را مونث آورده براى اين بود كه خبر آن  مونث بوده، و معناى آن اين است كه: آيات قرآنى - و يا قرآن - تذكره است، يعنى موعظه اى است كه هر پند پذيرى از آن متعظ مى شود، و يا تذكر دهنده اى است كه اعتقاد حق و عمل حق را تذكر مى دهد. 🔸(فمن شاء ذكره ) - اين قسمت، جمله اى معترضه است، و ضمير به قرآن و يا آنچه كه قرآن تذكر مى دهد بر مى گردد، و معنايش ‍ اين است كه: هر كس خواست مى تواند بياد قرآن و يا معارفى كه قرآن تذكر مى دهد بوده باشد، و قرآن اين را تذكر مى دهد كه مردم بدانچه فطرت به سوى آن هدايت مى كند منتقل شوند، و آن، عقائد و اعمال حقه اى است كه در لوح فطرت محفوظ است. 🔸و در اينكه تعبير فرمود به (فمن شاء ذكره ) اشاره است به اينكه در دعوت قرآن به تذكر، هيچ اكراه و اجبارى نيست، و داعى اسلام كه اين دعوت را مى كند براى اين نيست كه نفعى عايد خودش شود، تنها و تنها نفع آن عايد خود متذكر مى شود، حال اختيار با خود او است. مقصود از اينكه درباره قرآن فرمود:  فى صحف مكرمة... ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات3⃣1⃣ و 4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فى صحف مكرمه3⃣1⃣ 🔰 مرفوعه مطهره4⃣1⃣ 🔸در مجمع البيان گفته: كلمه  جمع صحيفه است، و عرب هر چيزى را كه در آن مطلبى نوشته شده باشد مى نامد، همچنان كه كتابش هم مى خواند، حال چه اينكه ورقه و كاغذى باشد و يا چيز ديگرى. و جمله  خبرى است بعد از خبر براى كلمه ، و ظاهر آن اين است كه : قرآن به دست ملائكه در صحفى متعدد نوشته شده بوده. و اين ظاهر، سخن آن مفسر را كه گفته: مراد از صحف لوح محفوظ است ضعيف مى سازد، چون در كلام خداى تعالى در هيچ موردى از لوح محفوظ به صيغه جمع از قبيل صحف و كتب و الواح تعبير نشده. نظير اين قول در بى اعتبارى سخن آن مفسر ديگر است كه گفته: مراد از صحف، كتب انبياى گذشته است. چون اين معنا با تعبير (بايدى سفره...) نمى سازد، زيرا ظاهر اين تعبير اين است كه صفت صحف باشد.  يعنى معظم،  يعنى رفيع القدر نزد خدا،  يعنى پاكيزه از قذارت باطل و سخن بيهوده و شك و تناقض، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  (لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه)، و نيز در اينكه مشتمل بر سخن بيهوده نيست فرموده:  (انه لقول فصل و ما هو بالهزل )، و در اينكه مشتمل بر مطلب مورد شكى نيست، فرموده:  (ذلك الكتاب لا ريب فيه ) و در اينكه مشتمل بر مطالب متناقض نيست فرموده: (و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا). اشاره به اينكه ملائكه اى مخصوص سفراى وحى و - تحت امر جبرئيل - متصدى حمل و ابلاغ آن به پيامبران بوده اند ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣1⃣ و 6⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بايدى سفره 5⃣1⃣ 🔰كرام برره6⃣1⃣ 🔸اين دو جمله دو صفت بعد از صفت هستند براى صحف، و كلمه   جمع سفير است، و سفير به معناى رسول است، و كلمه  صفت آن رسولان است، به اعتبار ذاتشان و  صفت ايشان است به اعتبار عملشان، مى فرمايد: ذاتا افرادى بزرگوارند، و از نظر عمل داراى احسانند. 🔸و معناى اين چند آيه اين است كه: قرآن تذكره اى است كه در صحف متعددى نوشته شده بود صحفى معظم و رفيع القدر، و پاكيزه از هر پليدى و از هر باطل و لغو و شك و تناقض، و به دست سفيرانى نوشته شده كه ذاتا نزد پروردگارشان بزرگوار، و در عمل هم نيكوكارند. 🔸و از اين آيات بر مى آيد كه براى وحى، ملائكه مخصوصى است، كه متصدى حمل صحف آن و نيز رساندن آن به پيامبرانند، پس ‍ مى توان گفت اين ملائكه اعوان و ياران جبرئيلند، و تحت امر او كار مى كنند، و اگر نسبت القاى وحى را به ايشان داده، منافات ندارد با اينكه در جاى ديگر آن را به جبرئيل نسبت دهد، و بفرمايد:  (نزل به الروح الامين على قلبك)، و در جاى ديگر در تعريف جبر ئيل بفرمايد: (انه لقول رسول كريم ذى قوه عند ذى العرش مكين مطاع ثم امين )، بلكه همين آيه مويد مطلب ما است، كه مى فرمايد دستوراتش مطاع است، معلوم مى شود جبرئيل براى رساندن وحى به انبياء، كاركنانى از ملائكه تحت فرمان دارد، پس وحى رساندن آن ملائكه هم وحى رساندن جبرئيل است، همچنان كه عمل جبرئيل و اعوانش روى هم فعل خداى تعالى نيز هست، و اين انتساب وحى به چند مقام نظير مسأله توفى و قبض ارواح است، كه يك جا به اعوان ملك الموت نسبت داده، و يك جا به خود او، و يك جا به خود خداى تعالى كه بحث آن مكرر گذشت. 🔸ليكن، معنايى كه گذشت روشن تر است. و بعضى ديگر گفته اند: قاريان قرآنند، كه آن را مى نويسند و مى خوانند، كه خواننده محترم به نادرستى آن واقف است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔸روايتى حاكى از اعراض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ابن ام مكتوم و نزول آيات: (عبس و تولى...) 🔸در مجمع البيان است كه بعضى گفته اند: اين آيات درباره عبد الله ّبن ام مكتوم فرزند شريح بن مالك بن ربيعه فهرى يكى از بنى عامر بن لوى نازل شده. 🔸و جريان چنين بوده كه: وى روزى بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم وارد شد، در حالى كه آن جناب با عتبه بن ربيعه و ابو جهل بن هشام و عباس بن عبد المطلب و ابى و اميه بن خلف جلسه كرده بود، و ايشان را به دين توحيد دعوت مى كرد، به اميد اينكه اسلام بياورند، ابن ام مكتوم عرضه داشت: 🔸 يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم از قرآن برايم بخوان تا حفظ كنم، و (چون نابينا بود) مكرر آن جناب را صدا مى زد، و متوجه نبود كه آن جناب با آن چند نفر مشغول صحبت است، و تكرار او باعث شد كه كراهت و ناراحتى در سيماى آن جناب هويدا گرديد، چون ابن ام مكتوم مرتب كلام آن جناب را قطع مى كرد، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در دل خود فكر مى كرد كه حالا اين چند نفر كه از بزرگان قريشند، مى گويند پيروان او همه از قبيل ابن ام مكتوم يا كورند و يا برده اند، لذا از او روى بگردانيد، و رو به آن صناديد كرد، در اينجا بود كه اين آيات در عتاب و سرزنش آن جناب نازل شد. و از آن به بعد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم همواره ابن ام مكتوم را احترام مى كرد، هر وقت به او بر مى خورد مى فرمود: مرحبا به كسى كه خداى تعالى به خاطر او مرا عتاب فرمود، و آنگاه مى پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ و دو نوبت او را در مدينه جانشين خود كرد و خود به جنگ رفت. 🔸مؤلف: سيوطى در تفسير الدر المنثور اين قصه را از عايشه و انس و ابن عباس - البته با مختصر اختلافى - نقل كرده، و آنچه صاحب مجمع البيان نقل كرده خلاصه اى از آن روايات مختلف است. 🔸بيان اينكه آيات عتاب به روشنى متوجه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيست و نزول آن در مورد روى گرداندن آن حضرت از ام مكتوم از جهات مختلف مخدوش و مردود است 🔸ليكن آيات سوره مورد بحث دلالت روشنى ندارد بر اينكه مراد از شخص مورد عتاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، بلكه صرفا خبرى مى دهد و انگشت روى صاحب خبر نمى گذارد، از اين بالاتر اينكه در اين آيات شواهدى هست كه دلالت دارد بر اينكه منظور، غير رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، چون همه مى دانيم كه صفت عبوس از صفات رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، و آن جناب حتى با كفار عبوس نمى كرده، تا چه رسد به مؤمنين رشد يافته، از اين كه بگذريم اشكال سيد مرتضى رحمة اللّه عليه بر اين روايات وارد است، كه مى گويد اصولا از اخلاق رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نبوده، و در طول حيات شريفش سابقه نداشته كه دل اغنياء را به دست آورد و از فقراء روبگرداند. 🔸و با اينكه خود خداى تعالى خلق آن جناب را عظيم شمرده، و قبل از نزول سوره مورد بحث، در سوره  كه به اتفاق روايات وارده در ترتيب نزول سوره هاى قرآن، بعد از سوره (اقرء باسم ربك ) نازل شده فرموده :  (و انك لعلى خلق عظيم )، چطور تصور دارد كه در اول بعثتش خلقى عظيم (آن هم بطور مطلق ) داشته باشد، و خداى تعالى به اين صفت او را بطور مطلق بستايد، بعدا برگردد و بخاطر پاره اى اعمال خلقى، او را مذمت كند، و چنين خلق نكوهيده اى را به او نسبت دهد كه تو به اغنياء متمايل هستى، هر چند كافر باشند، و براى به دست آوردن دل آنان از فقراء روى مى گردانى، هر چند كه مؤمن و رشد يافته باشند؟ 🔸علاوه بر همه اينها مگر خداى تعالى در يكى از سوره هاى مكى يعنى در سوره شعراء به آنجناب نفرموده بود:  (و انذر عشيرتك الاقربين و اخفض جناحك لمن اتبعك من المومنين )، و اتفاقا اين آيه در سياق آيه (و انذر عشيرتك الاقربين ) است، كه در اوائل دعوت نازل شده. 🔸از اين هم كه بگذريم مگر به آنجناب نفرموده بود: (لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم و لا تحزن عليهم و اخفض جناحك للمومنين )، پس چطور ممكن است در سوره حجر كه در اول دعوت علنى اسلام نازل شده به آنجناب دستور دهد اعتنايى به زرق و برق زندگى دنياداران نكند، و در عوض در مقابل مؤمنين تواضع كند و در همين سوره و در همين سياق او را مأمور سازد كه از مشركين اعراض كند، و بفرمايد: (فاصدع بما تومر و اعرض عن المشركين) آن وقت خبر دهد كه آن جناب بجاى اعراض از مشركين، از مؤمنين اعراض نموده، و به جاى تواضع در برابر مؤمنين در برابر مشركين تواضع كرده است ! 🔸ادامه بحث روایتی🔰
🔸ادامه بحث روایتی🔰 🔸علاوه بر اين زشتى عمل مذكور چيزى است كه عقل به زشتى آن حكم مى كند، و هر عاقلى از آن متنفر است، تا چه رسد به خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلم، و چنين قبيح عقلى احتياج به نهى لفظى ندارد، چون هر عاقلى تشخيص مى دهد كه دارايى و ثروت به هيچ وجه ملاك فضيلت نيست، و ترجيح دادن جانب يك ثروتمند بخاطر ثروتش بر جانب فقير، و دل او را به دست آوردن، و به اين رو ترش كردن رفتارى زشت و ناستوده است. 🔸با در نظر گرفتن اين اشكالها جواب از گفتار بعضى از مفسرين روشن مى شود كه گفته اند: خداى تعالى آن جناب را از اين رفتار نهى نكرده مگر در اين مورد، پس اين كار معصيت نبوده مگر بعد از نهى اما قبل از آن، آن جناب مى توانسته چنين رفتارى داشته باشد. 🔸وجه نادرستى اين سخن اين است كه: اولا به چه دليل آن جناب نهى نشده مگر در آن هنگام، نه بعدش و نه قبلش؟ و ثانيا گفتيم اين رفتار به حكم عقل ناستوده است، و صدورش از شخصى كريم الخلق كه خدايش قبلا او را به خلق عظيم ستوده محال است، آن هم با بيانى مطلق و بدون قيد وى را ستوده و فرموده: (و انك لعلى خلق عظيم )، علاوه بر اين كلمه  به معناى ملكه راسخه در دل است، و كسى كه داراى چنين ملكه اى است عملى منافى با آن انجام نمى دهد. 🔸روايتى ديگر حاكى از نزول آيات عتاب در مورد مردى از بنى اميه و در مجمع البيان، از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه فرموده است اين آيات درباره مردى از بنى اميه نازل شده كه در حضور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نشسته بود، ابن ام مكتوم آمد، مرد اموى وقتى او را ديد قيافه اش را در هم كشيد، و او را كثيف پنداشته، دامن خود را از او جمع كرد، و چهره خود را عبوس نموده رويش را از او گردانيد، و خداى تعالى داستانش را در اين آيات حكايت نموده عملش را توبيخ نمود. 🔸و نيز در مجمع البيان است كه از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرموده: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هر وقت ابن ام مكتوم را ملاقات مى كرد مى فرمود: مرحبا مرحبا، به خدا سوگند خداى تعالى ابدا مرا در مورد تو عتاب نخواهد كرد، و اين سخن را از در لطف به او مى گفت، و او از اين همه لطف شرمنده مى شد، (حتى كان يكف النبى صلى اللّه عليه و آله و سلم مما يفعل به - حتى بسيار مى شد كه به همين خاطر از آمدن به خدمت آن جناب خوددارى مى كرد). 🔸مؤلف: اشكالى كه به اين حديث وارد است همان اشكالى است كه به حديث قبل وارد بود، و معناى اينكه فرمود:  (حتى انه كان يكف...) اين است كه : ابن ام مكتوم از حضور در نزد آن جناب خوددارى مى كرد، چون آن حضرت اين سخن را بسيار مى گفت، و او سخت شرمنده مى شد و خجالت مى كشيد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 7⃣1⃣الی 2⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان ترجمه آيات 🔸خدا بكشد انسان را كه چقدر كفرانگر است 7⃣1⃣ 🔸مگر خدا او را از چه خلق كرده كه به خود اجازه كفران مى دهد0⃣2⃣ 🔸مبداء خلقتش نطفه اى بوده كه بعدا او را در ذات و صفات و افعال تقدير نمود9⃣1⃣ 🔸و سپس راه سعادتش را آسان و فراهم كرد0⃣2⃣ 🔸آنگاه دچار مرگ و سپس داخل قبرش ساخت1⃣2⃣ 🔸و سپس آيا انسانى كه خلقت و تدبير و هدايت و مردن و زنده شدنش به دست خدا است شكر او را به جاى آورد؟ نه هرگز بلكه كفر و عصيان ورزيد3⃣2⃣ 🔸پس انسان بايد به غذاى خود بنگرد4⃣2⃣ 🔸اين ما بوديم كه آب را به كيفيتى كه انسانها خبر ندارند از آسمان فرستاديم5⃣2⃣ 🔸و سپس زمين را باز به كيفيتى ناگفتنى و به وسيله دانه ها شكافتيم6⃣2⃣ 🔸و در آن دانه ها رويانديم7⃣2⃣ 🔸و انگور و سبزيجاتى8⃣2⃣ 🔸و زيتون و نخلى9⃣2⃣ 🔸و باغهاى پر درخت سر به هم كرده اى0⃣3⃣ 🔸و ميوه و چراگاه1⃣3⃣ 🔸تا وسيله زندگى شما و حيوانات شما باشد2⃣3⃣ 🔸پس وقتى آن صيحه شديد آسمانى بيايد3⃣3⃣ 🔸و روزى رسد كه هر كس از برادرش هم فرار مى كند۳۴ 🔸و از مادر و پدرش۳۵ 🔸و از همسر و فرزندانش۳۶ 🔸در آن روز هر كس آنقدر گرفتار است كه به ياد غير خودش نمى افتد۳۷ 🔸در آن روز چهره ها دو جورند چهره هايى نورانى۳۸ 🔸خندان و خوشحال۳۹ 🔸و چهره هايى غبار آلود و اندوهبار۴۰ 🔸كه ظلمت و كدورت از آن مى بارد۴۱ 🔸آنان همين كافران فاجرند۴۲ ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a