eitaa logo
تفسیر المیزان
9.2هزار دنبال‌کننده
158 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیات 6⃣ و 7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سنقرئك فلا تنسى6⃣ 🔰الا ما شاء اللّه نه يعلم الجهر و ما يخفى7⃣ 🔸راغب در مفردات گفته كلمه  به معناى ضميمه كردن حروف براى به وجود آوردن كلمه، و رديف كردن كلمات براى به وجود آوردن جمله است در حال خواندن، پس اين ماده در هر ضميمه كردنى استعمال نمى شود، مثلا وقتى مى خواهى بفهمانى من مردم محل را گردهم جمع كردم، نمى توانى بگويى: ، و باز به همين دليل به يك حرف كه از دهان در آيد قرائت گفته نمى شود. معناى  در (سنقرئك فلا تنسى) و مفاد استثناء (الّا ماشاء اللّه). و در مجمع البيان گفته كلمه  كه فعل  مشتق از آن است به معناى تحويل گرفتن قرائت قارى است، به منظور غلط گيرى و تصحيح قرائت وى، و قارى به معناى خود خواننده است. 🔸البته بايد توجه داشت كه در مورد بحث كه مى فرمايد ما به زودى تو را اقراء مى كنيم، به معناى اقراى معمول در بين خود افراد معلولى نيست، كه استاد گوش بدهد و غلطهاى شاگرد را تصحيح كند، و يا جايى كه خوب نخوانده خوب خواندن را به او بياموزد، چون چنين چيزى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سابقه نداشته، و معهود نيست كه چيزى از قرآن را خوانده باشد، و چون به علت فراموشى خوب نخوانده و يا به غلط خوانده، خداى تعالى فرموده باشد تو بخوان و من گوش مى دهم، تا درست خواندن را به تو ياد دهم، بلكه منظور از اقراء در خصوص مورد، اين است كه ما چنين قدرتى به تو مى دهيم كه درست بخوانى و خوب بخوانى، و آنطور كه نازل شده و بدون كم و كاست و غلط و تحريف بخوانى، و خلاصه آنچه را كه نازل شده فراموش نكنى. 🔸و جمله (سنقرئك فلا تنسى) وعده اى است از خداى تعالى به پيامبرش، به اينكه علم به قرآن و حفظ قرآن را در اختيارش بگذارد، به طورى كه قرآن را آنطور كه نازل شده همواره حافظ باشد، و هرگز دچار نسيان نگردد، و همانطور كه نازل شده قرائتش ‍ كند، و ملاك در تبليغ رسالت و وحى به همانطور كه وحى شده همين است. و جمله (الا ما شاء الله) استثنايى است كه تنها به منظور بقاى قدرت الهى بر اطلاقش آورده شده، مى خواهد بفهماند چنين نيست كه خداى تعالى بعد از دادن چنين عطيه اى ديگر قادر نباشد تو را گرفتار فراموشى كند، نه، بعد از اعطاء هم باز به قدرت مطلقه خود باقى است، و اين استثنايى نظير استثنايى است كه در آيه شريفه:  (و اما الذين سعدوا ففى الجنه خالدين فيها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربك عطاء غير مجذوذ) مى باشد، كه توضيحش در همان سوره گذشت. پس در اين استثنا نمى خواهد بعضى از مصاديق نسيان را از عموم  خارج كند و بفرمايد به زودى علم قرآن را به تو مى دهيم به طورى كه هيچ چيز از قرآن را فراموش نكنى، مگر آنچه را كه او خواسته است فراموش كنى، براى اينكه اگر معنا چنين باشد اختصاص به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم ندارد، همه مردم اينطورند، و از هر چيزى و هر محفوظى آن مقدارى را فراموش مى كنند كه خدا خواسته باشد، و از اشيا مقدارى را حفظ مى كنند و مقدارى را فراموش مى نمايند، پس اين چه منتى است كه بر شخص رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نهاده؟ با اينكه عطيه، عطيه اى است عمومى و مشترك بين آن جناب و عموم مردم. پس وجه درست همان است كه ما بيان كرديم. آسوده خاطر نموده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از چيست تلقى وحى الهى و حفظ آن و آيه شريفه با سياقى كه دارد خالى از تأييد گفتار بعضى از مفسرين نيست كه گفته اند: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هر وقت جبرئيل بر او نازل مى شد قرآن را مى خواند تا مبادا چيزى از آن را فراموش كرده باشد، به طورى كه هيچ گاه نمى شد كه جبرئيل وحى را به آخر برساند، و آن جناب شروع به خواندن از اولش نكرده باشد، ولى همينكه اين آيه نازل شد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از اين دلواپسى در آمد، و چيزى را فراموش نكرد. و اين معنا به ذهن نزديك مى رسد كه بگوييم آيه شريفه مورد بحث يعنى آيه (سنقرئك فلا تنسى )
ادامه🔰  🔸قبل از آيه (لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرانه فاذا قراناه فاتبع قرانه ثم ان علينا بيان )، و اين آيه قبل از آيه (و لا تعجل بالقرآن من قبل ان يقضى اليك وحيه و قل رب زدنى علما)، نازل شده باشد. 🔸(انه يعلم الجهر و ما يخفى ) - كلمه  به معناى ظهور هر چيزى در حد كمال براى حاسه اى از حواس آدمى است، يا حاسه باصره كه در آيه (فقالوا ارنا اللّه جهره)، به اين معنا آمده. و يا حاسه سامعه كه در آيه (انه يعلم الجهر من القول )، منظور شده است، اين بود معناى جهر. و اما در آيه مورد بحث كه سخنى از ديدن و شنيدن نرفته منظور مطلق هر چيزى است كه براى ادراك ظاهر باشد، به قرينه مقابل آن يعنى جمله (و ما يخفى) كه آن را نيز مقيد به سمع و بصر نكرده. و اين جمله در مقام تعليل براى مضمون جمله (سنقرئك فلا تنسى) است، و معنايش اين است كه ما به زودى خاطرت را در تلقى وحى و حفظ آن آسوده مى كنيم، به علت اين كه ما هم به ظاهر اشيا آگهى داريم، و هم به باطن آنها، در مورد تو نيز هم از ظاهر حالت خبر داريم و هم از باطنت، و مى دانيم كه در دل چقدر اهتمام به امر وحى دارى، و تا چه حد بر اطاعت پروردگارت در آنچه دستورت مى دهد حريصى. و در جمله (الا ما شاء الله انه يعلم...) التفاتى از تكلم مع الغير (ما به زودى چنين و چنان ) مى كنيم به غيبت (مگر آنچه خدا بخواهد)، بكار رفته، و نكته آن اشاره به حجت و دليل استثنا است، مى فهماند كه اگر گفتيم ما كه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم) علم و حفظ قرآن را افاضه مى كنيم، قدرت بر خلاف آن را از خود سلب نمى كنيم، علتش اين است كه خداى تعالى مستجمع جميع صفات كمال است، كه يكى از آنها قدرت مطلقه است، و عين اين علت در جمله (انه يعلم) نيز جريان دارد، يعنى اگر در آن هم التفات بكار رفته براى اشاره به علت مذكور است. معناى اينكه خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: (و نيسّرك لليسرى - تو را براى يسرى آسان مى كنيم) و نكته اى كه اين تعبير متضمّن است ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و نيسرك لليسرى8⃣ 🔸كلمه  مونث  است، و مصدر   كه فعل  از آن مشتق شده به معناى آسان كردن است، و در اين جمله كلمه   صفتى است كه در جاى موصوف محذوف خود نشسته، تقدير كلام (و نيسرك للطريقه اليسرى ) است، مى فرمايد ما تو را آنچنان رهنمون مى شويم كه همواره براى دعوت و تبليغ زبانى و عمليت آسان ترين طرق را اتخاذ كنى، عده اى را هدايت كنى، وعده اى ديگر را اتمام حجت نمايى، و در برابر آزارشان صبر كنى. مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بفرمايد:  (ونيسر لك اليسرى) طريقه آسان را براى تو فراهم مى كنيم، همچنان كه موسى عليه السلام در دعايش گفت: ، نه اينكه بفرمايد تو را براى يسرى آسان مى كنيم، حال بايد ديد چرا اينطور تعبير كرد؟ در جواب مى گوييم: در آيه شريفه سخن از اين معنا رفته كه نفس شريف پيامبر صلى اللّه عليه وآله و سلم را مجهز به الهامهايى مى كند كه بتواند وظيفه رسالت خود را به آسانى و به بهترين طريق انجام دهد، اگر فرموده بود:  (و نيسر لك اليسرى) نفس شريف رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را در اين موهبت هيچكاره معرفى كرده بود، و با دگرگون كردن تعبير فهمانده كه كارى مى كنيم كه خود تو بهترين طريقه را انتخاب كنى. 🔸علاوه بر اين اگر اينطور كه گفتيم تعبير آورده بود نوعى تحصيل حاصل مرتكب شده بود، براى اينكه معنايش چنين مى شد: (ما آسان را براى تو آسان مى كنيم)، آن وقت اشكال تحصيل حاصل و اينكه آسان كردن آسان معنا ندارد، جوابى نداشت. پس مراد از آسان كردن، آسان كردن خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و منظور اين است كه فطرت آن جناب را آنچنان صاف كند، كه جز طريقه آسان را انتخاب نكند، طريقه اى را كه همان طريقه فطرت است از ساير طرق تشخيص دهد، پس ‍ آيه شريفه در معناى آيه زير است كه از موسى حكايت مى كند كه گفت: حقيق على ان لا اقول على اللّه لا الحق. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣سوره از تفسير شریف المیزان   🔰فذكر ان نفعت الذكرى9⃣ 🔸اين آيه شريفه به دليل اينكه حرف  بر سرش آمده، نتيجه گيرى از مطالب قبل است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را دستور مى داد تا نام پروردگارش را منزه بدارد، و وعده اش مى داد كه وحى را آنقدر اقراء كند كه به هيچ وجه فراموشش ‍ نكند، و فطرتش را آنقدر صاف كند كه طريقه سهل را از ميان همه طريقه ها تشخيص دهد، و همه اينها از شرايط ضرورى يك دعوت دينى است، و دعوت دينى بدون آنها به ثمر نمى رسد و موثر واقع نمى شود. و معناى آيه مورد بحث با در نظر داشتن اين مطالب چنين مى شود: حال كه همه وسايل امتثال امر خود را برايت فراهم نموديم و تو را اقراء كرديم تا فراموش نكنى، و تشخيص طريقه سهل را برايت فراهم ساختيم، پس تو هم هر جا كه ديدى تذكر ثمربخش است تذكر بده. سودمند واقع شدن شرط اساسى تذكره و اشاره به گفتار مفسرين درباره شرط مذكور در اين جمله امر به تذكره را مشروط كرده به موردى كه تشخيص دهد، تذكره است، و اين شرطى است بر اساس حقيقت، چون وقتى تشخيص دهد تذكره سودى ندارد كار لغوى (نظير ايجاد با آب دستى ) مى شود، و خداى تعالى اجل از آن است كه رسول گرامى خود را امر كند به اينكه كار كند، پس تذكره در موردى بايد استعمال شود كه در خود طرف زمينه اى براى تذكر باشد كه در اين مورد تذكره در نوبت اول دل او را متمايل به حق مى سازد و قهرا تذكره نافع و اقع مى شود، و همچنين در نوبت هاى بعدى هم تمايل او را بيشتر مى سازد، همچنان كه فرمود:  (سيذكر من يخشى) و در موردى كه طرف هيچ زمينه اى براى نرم شدن دل ندارد، نوبت اول حجت را بر او تمام مى كند، اين نيز نافع است، چون باعث مى شود طرف از حق دورى كند، همچنان كه فرمود: (و يتجنبها الاشقى) و اما تذكره نوبت دوم او به خاطر اينكه نه خاصيت نرم كردن دل دارد، و نه اثر اتمام حجت، كارى لغو خواهد بود، و به همين جهت در اينجا فرمان خود را مشروط كرد به صورتى كه تذكره مفيد باشد، و در آيه زير صريحا فرموده:  (فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوه الدنيا). 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: اين شرط صورى است نه حقيقى، مى خواهد بفرمايد تذكره هميشه نافع است، در بعضى موارد باعث اطاعت بيشتر، و در بعضى دورى از معصيت مى شود، همچنان كه خود ما به طرف مقابل بگوييم از فلانى بپرس اگر پرسيدن فايده دارد، و به همين جهت بعضى ها گفته اند: كلمه  در آيه شريفه به معناى معروفش  نيست، بلكه به معناى (قد - به تحقيق ) است، و بعضى ديگر گفته اند: به معناى (اذ - زيرا) است، مى فرمايد تذكر بده زيرا تذكر نافع است. 🔸ولى اين حرف صحيح نيست، براى اينكه مى بينيم كه تذكر همه جا و حتى در مورد معاندين كه حجت بر آنان تمام شده نافع نيست، و چگونه مى توان چنين ادعايى كرد با اينكه قرآن درباره آن دسته از مردم فرموده: (سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوه ). 🔸بعضى ديگر گفته اند: در كلام به منظور اختصار گويى چيزى حذف شده، و تقدير كلام اين است:  (فذكر ان نفعت الذكرى و ان لم تنفع - تو تذكر بده چه تذكرت سود داشته باشد و چه نداشته باشد)، 🔸و بر گفته خود چنين استدلال كرده اند كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم براى مبعوث شده، تا عذر براى احدى باقى نگذارد، او به نافع بودن تذكره نيست، رسالت خود را انجام مى دهد چه نافع باشد و چه نباشد، و در حقيقت آيه مورد بحث با جمله حذف شده اش نظير آيه (و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر) مى باشد كه تقديرش (الحر و البرد - گرما و سرما9 است. 🔸اين وجه هم درست نيست، براى اينكه قبول نداريم كه آن جناب موظف به تذكره بوده ، چه در مواردى كه نافع باشد و چه آنجا كه نباشد. بعضى ديگر گفته اند: شرط (اگر سودمند باشد) را براى اين آورده كه اشاره كند به اينكه نافع واقع شدن تذكر در دل نامبردگان، امر بعيدى است، و اين يك پيشگويى است در مورد آنان، گويا فرموده تو وظيفه خودت را انجام بده، كه اجرت را مى برى، هر چند كه بعيد است در آنان موثر افتد. اين وجه هم درست نيست، به دليل اينكه دنبال آيه بلافاصله مى فرمايد: سيذكر من يخشى.  و با اينكه خودش مى فرمايد افراد بيمناك از آخرت به زودى متذكر مى شوند، چگونه ممكن است بفرمايد: تذكر بده هر چند بعيد است كه مفيد واقع شود؟! ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه🔟 سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سيذكر من يخشى🔟 🔸يعنى به زودى افرادى كه در قلب چيزى از خشيت خدا و ترس از او دارند بوسيله قرآن شده، اندرز مى گيرند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و يتجنبها الاشقى1⃣1⃣ 🔸ضمير  به كلمه  بر مى گردد، و منظور از كلمه  به قرينه مقابله اش با جمله  كسى است كه در دل هيچ دلواپسى و خشيتى از عذاب خدا نداشته باشد، و اما فعل  از مصدر تجنب است كه به معناى دور شدن از چيزى است. 🔸و معناى آيه اين است كه: به زودى همانطور كه  از تذكره تو متذكر مى شود  هم كه از خدا نمى ترسد از تذكره تو دور مى گردد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان   🔰الذى يصلى النار الكبرى2⃣1⃣ 🔸از ظاهر آيه بر مى آيد كه مراد از   آتش دوزخ باشد، كه معلوم است در مقايسه با آتش دنيا آتشى است بزرگتر و سوزنده تر. 🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از آن، پايين ترين دركات دوزخ است كه عذابش از هر جاى ديگر دوزخ سخت تر است. معناى اينكه شقىّ دوزخى در آتش نه مى ميرد و نه زنده مى شود ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم لا يموت فيها و لا يحيى3⃣1⃣ 🔸كلمه  كه براى تاخر چيزى از چيز ديگر استعمال مى شود، در اينجا براى تاخر رتبى كلام است، و مراد از (نمردن و زنده نشدن در آتش ) اين است كه: بفهماند تا ابد كسى از آن نجات نمى يابد، چون نجات به معناى قطع شدن عذاب به يكى از دو راه است، يا اينكه شخص معذب بميرد و هستيش فانى شود، و يا زندگى شقا و بدبختيش را مبدل به سعادت و عذابش را مبدل براحتى كند. پس منظور از حيات در خصوص اين آيه حيات طيبه و سعادتمندانه است، و آيه شريفه نظير تعبيرى است كه خود ما درباره بيمارمان مى گوييم نه زنده است كه آدم اميدى به وى داشته باشد، و نه مرده كه اميدش قطع شود و فراموش گردد. 🔸مراد از تزّكى در:  قد افلح من تزكّى ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات4⃣1⃣ و 5⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قد افلح من تزكى4⃣1⃣ 🔰و ذكر اسم ربه فصلى5⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى در پى پاك شدن است، و در اينجا منظور پاك شدن از لوث تعلقات مادى دنيوى است كه آدمى را از امر آخرت منصرف و مشغول مى كند به دليل اينكه دنبالش فرموده:  (بل توثرون الحيوه الدنيا...) و نيز منظور از تزكى برگشتن به خداى تعالى و توبه كردن است، چون يكى از وسايل كه دل انسان را از فرورفتگى در ماديات حفظ مى كند توبه است، و نيز انفاق در راه خدا است كه باز دل را از لوث تعلقات مالى پاك مى كند، و حتى اگر دستور داده اند، در حقيقت خواسته اند طهارت از قذارتهايى كه صورت و دست و پاى انسان در اشتغال به امور دنيا به خود مى گيرد مجسم و ممثل كرده باشند. 🔸(و ذكر اسم ربه فصلى) - ظاهرا مراد از (ذكر نام خدا)، ذكر زبانى و مراد از  همان نماز معمولى و توجه خاص ‍ عبودى است كه در اسلام تشريع شده. 🔸و اين دو آيه به حسب ظاهر مدلولى كه دارند نسبت به همه مصاديق طهارت كه برايت شمرديم عموميت دارد، ولى از نظر روايات وارده از ائمه اهل بيت عليهم السلم تنها درباره زكات فطره و نماز عيد نازل شده، روايات وارده از طرق اهل سنت هم همين را مى گويد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بل توثرون الحيوه الدنيا6⃣1⃣ مصدر  كه فعل  از آن مشتق است به معناى برگزيدن و انتخاب كردن و ترجيح دادن است. در اين آيه از مطلب قبلى اعراض و خطاب را به عموم بشر نموده، مى فرمايد حقيقت همان است كه گفتيم كه رستگارى در تزكى و ياد پروردگار است، و ليكن شما انسانها در پى پاك شدن نيستيد، و بر اساس دعوتى كه طبع بشرى شما دارد شما را به تعلق تام به دنيا و اشتغال به تعمير آن و ترجيح آن بر زندگى آخرت مى خواند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: خطاب در آيه به خصوص كفار است، و به هر حال چه به عموم بشر باشد و چه به خصوص كفار، سياق كلام، سياق عتاب است، و التفات از غيبت (هر كس تزكى كند رستگار مى شود) به خطاب (شما چنين و چنان مى كنيد) براى تأكيد به مطلب، و رو در رو سخن گفتن است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الاخره خير و ابقى7⃣1⃣ 🔸كلمه (ابقى - باقى تر) معمولا در مقايسه بين دو چيز استعمال مى شود كه عمر يكى بلندتر از ديگرى باشد، مى گويند اين باقى تر و بادوام تر است، و زندگى آخرت چنين نيست كه از زندگى دنيا بادوام تر باشد، بلكه زندگى آخرت الى الابد باقى است، پس اين سؤال پيش مى آيد كه چرا در اين آيه فرموده زندگى آخرت باقى تر و بهتر است. جواب اين است كه: مقام آيه مقام ترجيح دادن يكى از دو زندگى دنيا و آخرت بر ديگرى است، و در اين ترجيح همين مقدار كافى است كه آخرت خوب تر و باقى تر نسبت به دنيا باشد، و براى ترجيح لازم نيست كه زندگى آخرت ابدى هم باشد، هر چند كه ابدى و باقى هم هست. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣1⃣ و 9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان هذا لفى الصحف الاولى8⃣1⃣ 🔰 صحف ابراهيم و موسى9⃣1⃣ 🔸كلمه  اشاره است به مطلبى كه از آيه (قد افلح من تزكى ) تا تمام آيه بيان مى كرد، مى فرمايد آنچه گفته شد در صحف اولى هم گفته بوديم. 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند كلمه مذكور اشاره است به مضمون آيه اخرى كه مى فرمود:  آخرت بهتر و باقى تر است. 🔸بعضى از مفسرين در اين آيه گفته اند قرآن كريم نخست فرموده اين مطالب در صحف اولى بود، و بعد آن را بيان نموده، مى فرمايد: منظورم صحف ابراهيم و موسى است، و اينكه اين اجمال و تفصيل احترام و بزرگداشتى از آن صحف است بر كسى پوشيده نيست. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روايتى سوره از تفسير شریف المیزان 🔰رواياتى در ذيل آيات:  سبّح اسم ربك الاعلى، (سنقرئك فلا تنسى)، (قذ افلح من تزّكى) و درباره صحف اولى) در تفسير از عقبه بن عامر جهنى روايت آورده كه گفت: وقتى آيه (فسبح باسم ربك العظيم ) نازل شد، رسول خدا فرمود: اين ذكر را در ركوع خود بگوييد، و چون آيه (سبح اسم ربك الاعلى ) نازل شد فرمود: اين ذكر را در سجده خود بگوييد. 🔸مؤلف: اين روايت را سيوطى هم در الدر المنثور از احمد وابى داوود و ابن ماجه و ابن منذر و ابن مردويه، از عقبه از آن جناب نقل كرده است. 🔸و در تفسير قمى فرموده: (سبح اسم ربك الاعلى) يعنى بگو (سبحان ربى الاعلى) و در ذيل آيه (الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى). 🔸فرموده: مقدر فرموده اشياء را با تقدير اول، سپس هدايت كرده بسويش هر كه را مى خواهد. و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه (والذى اخرج المرعى) آمده كه منظور از مرعى نبات است، و منظور از جمله (غثاء احوى) اين است كه همان نيات بعد از رسيدن به حد بلوغش خشك و سياه مى شود. 🔸و در الدر المنثور آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا دائما قرآن را بياد مى آورد، از ترس اينكه مبادا فراموشش كند، تا آنكه به او وعده دادند كه ما حل اين مشكلت را عهده دار شديم، و اين آيه نازل شد: سنقرئك فلا تنسى. 🔸و در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد معناى آيه (قد افلح من تزكى) چيست؟ 🔸فرمود: اين است كه هر كس زكات فطره بدهد رستگار مى شود. پرسيد معناى آيه و ذكر اسم ربه فصلى چيست؟ فرمود اين است كه (براى نماز عيد) به سوى (جبانه) برود و نماز بخواند و منظور از جبانه، صحرا است. 🔸اين معنا از حماد از جرير از ابو بصير و زراره از آن جناب نيز نقل شده. و قمى آن را بدون ذكر سند و بدون نام آن جناب بلكه به تعبير (از آن جناب) آورده است. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابو سعيد خدرى روايت كرده كه گفت: رسول خدا همواره در روزهاى عيد فطر قبل از رفتن به مصلى فطره را تقسيم مى كرد و اين آيه را مى خواند: (قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى ). 🔸مؤلف: و نيز در اين معنا كه دو آيه مورد بحث درباره زكات فطره و نماز عيد نازل شد به دو طريق از ابو سعيد روايت شده، البته روايتى موقوف به اين معنى كه نام معصوم در آن ذكر نشده است. و همچنين به دو طريق از ابن عمر، و به دو طريق از نائله بن اصقع، و به دو طريق از ابى العاليه، و به دو طريق از عطاء، و به دو طريق از محمد بن سيرين، و به دو طريق از ابراهيم نخعى روايت آورده، و همچنين از عمرو بن عوف از رسول خدا روايت كرده. و در خصال از عتبه بن عمرو ليثى از ابوذر روايت كرده كه در ضمن حديثى گفت از رسول خدا پرسيدم : يا رسول اللّه از آنچه خداى تعالى درباره دنيا بر تو نازل كرده كدامش در صحف ابراهيم و موسى بوده، فرمود: 🔸اى اباذر بخوان (قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى بل توثرون الحيوه الدنيا و الاخره خير و ابقى ان هذا لفى الصحف الاولى صحف ابراهيم و موسى)، و خلاصه آنچه در صحف ابراهيم و موسى بوده مضمون همين چهار آيه قبل بوده كه مى فرمايد: (هر كس زكات دهد و نماز بخواند رستگار شده است، ولى شما مردم زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهيد، با اينكه آخرت بهتر و باقى تر است). 🔸مؤلف: همين حديث مؤيد گفته ما است، كه گفتيم كلمه  اشاره است به مجموع چهار آيه. و در بصائر به سند خود از ابو بصير روايت كرده كه گفت: امام صادق عليه السلام فرمود آن صحفى كه خداى تعالى در آيه (صحف ابراهيم و موسى ) نام مى برد، نزد ما است، پرسيد: آيا صحف نامبرده به صورت الواح است؟ فرمود: آرى. 🔸مؤلف: اين روايت را به طريقى ديگر از ابو بصير از آن جناب نقل كرده. و ظاهرا مراد از الواح بودن صحف اين باشد كه صحف نامبرده همان تورات باشد كه قرآن كريم در چند جا از آن تعبير به الواح كرده نظير آيه (و كتبنا له فى الالواح من كل شى ء)، و نيز آيه و القى الالواح، و آيه اخذ الالواح. 🔰ادامه👇
🔰ادامه👇 🔸روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنها و در مجمع البيان است كه از ابوذر روايت شده كه گفت: به رسول خدا عرضه داشتم: يا رسول اللّه انبياء چند تن بودند؟ 🔸فرمود: صدوبيست و چهار هزار تن، عرضه داشتم مرسلين از آنان چند تن بودند؟ فرمود سيصد و سيزده تن، و بقيه آنان انبياء بودند. پرسيدم: آدم نبى بود؟ فرمود: آرى خداوند با وى سخن گفت و او را به دست قدرت خود بيافريد. اى اباذر! چهار تن از انبيا، عرب بودند هود و صالح و شعيب، و پيامبر خودت عرضه داشتم يا رسول اللّه خداى تعالى چند كتاب نازل كرده ؟ فرمود: صدوچهار كتاب، كه ده صحيفه از آن بر آدم، و پنجاه صحيفه بر شيث، و سى صحيفه بر اخنوخ، كه همان است، و او اولين كسى است كه با قلم خط نوشت، و ده صحيفه بر ابراهيم، و چهار صحيفه باقى تورات و انجيل و زبور و فرقان است. 🔸مؤلف: اين معنا را سيوطى هم در الدر المنثور از عبد بن حميد، و ابن مردويه و ابن عساكر، از ابوذر نقل كرده، با اين تفاوت كه در نقل آنان صحف آدم را نشمرده ، و به جايش قبل از ذكر تورات ده صحيفه براى موسى شمرده است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔰پایان تفسير سوره از تفسير المیزان 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺ترجمه آيات سوره الطارق از تفسير شریف المیزان 🔰به نام خداى رحمان و رحيم. 🔸سوگند به آسمان و به طارق1⃣ 🔸و تو چه مى دانى كه طارق چيست2⃣ 🔸ستاره اى است كه پرده ظلمت را مى درد3⃣ 🔸(سوگند به آن دو كه ) هيچ انسانى نيست مگر آنكه نگهبانى بر او موكل است4⃣ 🔸انسان بايد نگاه كند كه از چه چيز آفريده شده است5⃣ 🔸از آبى جهنده آفريده شده6⃣ 🔸كه از ما بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه بيرون مى آيد7⃣ 🔸آن وقت مى فهمد كه خداى تعالى بر خلقت بار دو روزى كه نهفته هاى در باطن انسان ظاهر مى شود9⃣ 🔸در آن روز انسان نه نيروى دفاعى دارد و نه ياورى🔟 🔸سوگند به آسمان محل تحولات شگرف1⃣1⃣ 🔸و سوگند به زمين پر شكاف (كه گياهان و چشمه سارها از آن سر بر مى آورند)2⃣1⃣ 🔸(سوگند به اين دو كه ) قرآن سخن جدا سازنده حق از باطل است3⃣1⃣ 🔸نه سخن بيهوده و شوخى4⃣1⃣ 🔸(پس ) اين كفار (بدانند) كه اگر به نوعى عليه دعوت تو، كيد و حيله مى كنند5⃣1⃣ 🔸من هم به نوعى عليه شان كيد و حيله مى كنم6⃣1⃣ 🔸پس در هلاكت آنان عجله مكن چند صباحى منتظر باش و اندكى مهلتشان بده7⃣1⃣ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🔸در اين سوره مردم را به معاد انذار كرده، و استدلال كرده به اطلاق قدرت، و سخن را با تأكيد ايفاء نموده، و ضمنا به حقيقت آن روز اشاره مى كند و سوره را با تهديد كفار ختم مى نمايد، و اين سوره سياقى دارد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه1⃣ و 2⃣ و 3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و السماء و الطارق1⃣ 🔰و ما ادريك ما الطارق2⃣ 🔰 النجم الثاقب3⃣ 🔸ماده  در اصل - به طورى كه گفته اند - به معناى زدن به شدت است، به طورى كه صدايش به گوشها برسد. و  - چكش  را هم به همين جهت مى گويند، و نيز اگر راه را طريق گفته اند باز به اين مناسبت است كه رونده با پا بدان مى كوبد و صداى پايش به گوشها مى رسد. ولى به تدريج در پيمودن طريق استعمال شده و در آن شايع گشت، و سپس اختصاص يافت به آمدن از سفر در هنگام شب، و اين نيز بدان مناسبت بود كه غالبا شخصى كه شبانه از راه مى رسد همه درها را بسته مى بيند، و ناگزير در را مى كوبد، و سپس استعمالش در هر چيزى كه شب ظاهر شود شايع گشت، مانند ستارگان كه در شب پيدا مى شوند، و در آيه همين معنا منظور است. 🔸و كلمه  در اصل به معناى دريدن بود، و بعدها به معناى هر چيز نورانى و روشنگر شد، به اين مناسبت كه چنين چيزى پرده ظلمت را با نور خود مى درد. 🔸و گاهى هم به معناى بلندى و ارتفاع مى آيد، و از اين باب است كه مى گويند:   يعنى پرنده اوج گرفت، به اين مناسبت كه با پرواز خود جو بالا را پاره مى كند. پس اينكه فرمود:  و السماء و الطارق _ سوگندى است به آسمان و به طارق، و آنگاه طارق را تفسير كرده به نجم، يعنى ستاره كه در شب طلوع مى كند. و جمله (و ما ادريك ما الطارق ) امر آن را بزرگ داشته، مى فهماند كه به چيز بزرگى سوگند ياد كرده. 🔸و جمله  بيان طارق است، و جمله در معناى جواب استفهام تقديرى است، گويا وقتى فرموده: تو نمى دانى كه طارق چيست! شخصى پرسيده: چيست؟ فرموده: . مراد از اينكه فرمود: (هيچ نفسى نيست جز اينكه بر آن حافظى است)  _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان كل نفس لما عليها حافظ4⃣ 🔸اين جمله جواب قسم است، و كلمه  در آن به معناى  است، و معناى آيه اين است كه: هيچ نفسى نيست الا اينكه نگهبانى بر او موكل است. و مراد از موكل شدن نگهبانى براى حفظ نفس، اين است كه اعمال خوب و بد هر كسى را مى نويسند، و به همان نيت و نحوه اى كه صادر شده مى نويسند، تا بر طبق آن در قيامت حساب و جزا داده بشوند، پس منظور از ، فرشته، و منظور از محفوظ عمل آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده:  و ان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون. 🔸و بعيد نيست كه مراد از حفظ نفس، حفظ خود نفس و اعمال آن باشد، و منظور از حافظ، جنس آن بوده باشد، كه در اين صورت چنين افاده مى كند كه جانهاى انسانها بعد از مردن نيز محفوظ است، و با مردن نابود و فاسد نمى شود، تا روزى كه خداى سبحان بدنها را دوباره زنده كند، در آن روز جانها به كالبدها برگشته دوباره انسان بعينه و شخصه همان انسان دنيا خواهد شد، آنگاه طبق آنچه اعمالش اقتضا دارد جزا داده خواهد شد، چون اعمال او نيز نزد خدا محفوظ است، چه خيرش و چه شرش. بسيارى از آيات قرآن كه دلالت بر حفظ اشيا دارد اين نظريه را تأييد مى كند، مانند آيه (قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم )، و آيه (اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها فيمسك التى قضى عليها الموت). 🔸ظاهر آيه اى كه در سوره انفطار بود و مى گفت وظيفه ملائكه حافظ حفظ نامه هاى اعمال است، با اين نظريه منافات ندارد، براى اينكه حفظ جانها هم مصداقى از نوشتن نامه است، همچنان كه از آيه (انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون ) به بيانى كه در تفسيرش گذشت اين معنا استفاده مى شود. 🔸شخصيت انسان به نفس و روح او است و لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود عين همان انسان دنيوى است نه مثل او با اين بيان ديگر جايى براى اعتراضى كه شده باقى نمى ماند، و آن اعتراض به كسانى شده كه به اطلاق قدرت خداى تعالى استدلال كرده اند بر مسأله معاد، و گفته اند: وقتى قدرت خداى تعالى است چرا نتواند مردم را در آخرت دوباره زنده كند، معترضين، اعتراض كرده اند ما هم قدرت خداى تعالى را مطلق مى دانيم، ولى خداى تعالى به ايجاد ممكن الوجود قادر است، و قدرتش هيچ قيد و شرطى ندارد، نه ممتنع الوجود (نظير اجتماع دو نقيض و يا اجتماع دو ضد)، كه خودش وجود پذير نيست، و اعاده انسان بعينه از محالات است، و محال تحقق و هستى نمى پذيرد چون انسانى كه مى خواهد در آخرت خلق شود مثل انسان دنيوى است، نه عين او كه در دنيا بود، و معلوم است كه مثل من غير از خود من است. 🔸جوابى كه گفتيم از بيان ما استفاده مى شود اين است كه: شخصيت يك انسان به نفس و يا به عبارت ديگر به روح او است، نه به بدن او، در آخرت هم وقتى خداى تعالى بدن فلان شخص را خلق كرد، و نفس و يا به عبارتى او را در آن بدن دميد قطعا همان خواهد شد كه در دنيا به فلان اسم و رسم و شخصيت شناخته مى شد، هر چند كه بدنش با صرفنظر از نفس، عين آن بدن نباشد بلكه مثل آن باشد. _______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فلينظر الانسان مم خلق5⃣ 🔸يعنى انسان بايد بينديشد كه از چه خلق شده، و مبداء خلقتش چه بوده و چه چيزى به دست خداى تعالى به اين صورت انسانى در آمده ؟ جمله مورد بحث به خاطر اينكه حرف  در اولش آمده متفرع بر آيه قبلى، و نتيجه گيرى از مطلبى است كه فحوايش با كمك سياق بر آن دلالت دارد، و حاصل معنا چنين است: وقتى معلوم شد هر نفسى به ذات و اعمالش نزد خدا محفوظ است، و هيچ چيز از او فانى و از اعمال او فراموش نمى شود. 🔸پس انسان بايد بپذيرد كه به زودى به سوى پروردگارش بر مى گردد، و طبق آنچه كرده جزا داده مى شود، و اين برگشتن را بعيد نشمارد، و اگر مى خواهد بفهمد كه هيچ بعيد نيست و به معاد يقين پيدا كند نظر كند به خلقت نخستينش، و به ياد آورد روزى را كه قطره اى آب جهنده بود، كه از فضاى مابين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه خارج مى شود. خوب، همان كسى كه آن آب را توانست به صورت انسان امروز در آورد، چرا نتواند با همان قدرت كامله اش بعد از مردن دوباره او را برگرداند؟! در اين دو آيه كلمه  به صيغه مجهول آمده، و نام فاعل را كه خداى سبحان است نبرده، و اين اشاره است به اينكه از شدت ظهور لازم نبوده كه نام او برده شود، همه مى دانند كه خالق اين خلق شده خدا است. استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده كه از بين و  خارج مى شود ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅معجزه قرآن ✅ستاره کوبنده 🌺سوره ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰خلق من ماء دافق6⃣ 🔸آبى را كه با سرعت و فشار جريان داشته باشد آب گويند، كه در اينجا منظور نطفه آدمى است، كه با فشار از پشت پدر به رحم مادر منتقل مى شود، و اين جمله جواب از استفهامى تقديرى است كه جمله  آن را مى فهماند (و آن همين است كه بعد از انديشيدن، از خود مى پرسد من از چه خلق شده ام؟ جوابش هم جمله مورد بحث است كه مى فرمايد از آبى جهنده). ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يخرج من بين الصلب و الترائب7⃣ 🔸كلمه  به معناى پشت، و كلمه جمع  است كه به معناى استخوان سفيد است 🔸مفسرين در توجيه اين آيه اختلافى عجيب به راه انداخته اند، و ظاهرا منظور از جمله (بين الصلب و الترائب ) اين است كه: منى از نقطه محصورى از بدن خارج مى شود كه آن نقطه بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه قرار دارد. البته اين را ياد آور شويم كه مراغى صاحب تفسير معروف به  در ذيل اين آيه از بعضى اطباء توجيه دقيق و علمى براى اين آيه نقل كرده اگر كسى بخواهد مى تواند به آنجا مراجعه كند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a