eitaa logo
المحکمات
1.1هزار دنبال‌کننده
107 عکس
14 ویدیو
0 فایل
🌐المحکمات 🔰بازتاب اندیشه های استاد حجت الاسلام و المسلمین سید فرید موالی زاده 📜استاد درس خارج حوزه علمیه قم 📚نکات تفسیری براساس تفسیر المیزان 📙تبیین منظومه فقه الخمینی 📕بایسته های روش تحصیل در‌حوزه 📞 ارتباط با ادمین: @adminalmohkamat
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊اخلاق صدوری و اخلاق حلولی ✍به قلم : سلسله یادداشت های امتداد حکمت ( فلسفه و اخلاق) 🔸بی شک یکی از امتدادهای عملی فلسفه و حکمت ،در علم اخلاق و تربیت نمایان می گردد . از این رو ، مسلک فلسفی ما تاثیر مستقیم بر مکتب اخلاقی و تربیتی ما خواهد داشت . روش اخلاقی مبتنی بر مکتب فلسفی مشاء با روش اخلاقی مبتنی بر مکتب حکمت متعالیه قطعا تفاوت خواهد داشت . البته علم اخلاق در وضعیت کنونی که در آثار غزالی ، ابن مسکویه ، خواجه طوسی و نراقی شاهد هستیم ، در فضای فلسفه ارسطویی شکل گرفته است . 🔹علم اخلاق در فلسفه مشاء از مساله کیف نفسانی در باب مقولات عشر آغاز می گردد « علم‏ الاخلاق‏ يبتدئ‏ من نوع من أنواع الحال و الملكة، من مقولة الكيف »(کتاب نجات بوعلی سینا )اما در حکمت متعالیه ، علم اخلاق را باید در حرکت جوهری نفس و اتحاد علم و عالم و معلوم جست . از این رو اخلاق برگرفته از انسان شناسی مشائی بر ثبات جوهر انسانی و تغییر در ناحیه صفات و عوارض آن ذات (حیوان ناطق) مبتنی است بر خلاف اخلاق بر گرفته از انسان شناسی حکمت متعالیه که به دنبال حرکت تدریجی جوهر انسان در راستای ملکوت و توحید می باشد . 📌در اخلاق ارسطویی ، صفات و ملکات همانند علم در جوهر ثابت انسان حلول می کنند یعنی انسان ها مانند خانه هایی هستند که در جوهر یکسانند و تفاوتشان در تزیینات ظاهری و دکور و نقاشی هر یک از آنهاست .لذا تفاوت ذات انسان ها در تخلیه از رذائل و تحلیه به فضائل است . اما در اخلاق صدرایی ، نفس ، خود را از درون می سازد و صفات نفس صدوری و معلول نفس هستند و از بیرون اضافه نمی گردند در نتیجه مراتب وجودی انسان ها مختلف خواهد شد و دیگر نمی توان انسان را نوع واحد (حیوان ناطق) برشمرد بلکه انواع می باشد . 🖇«تربیت» در اخلاق ارسطویی همانند صنعت است که با فشار از بیرون ، شکل ظاهری جسم تغییر خواهد کرد بی آنکه ذات تغییری یابد بر خلاف حکمت متعالیه که تربیت را به معنای پرورش می داند که با رشد و نمو از درون همراه است و تغییر تدریجی ذات انسان را به همراه دارد . 🖊نسبت اخلاق ارسطویی با توحید 🔹توحید در اخلاق ارسطویی مقصد نیست و بر محتوا و روش های آن تاثیری ندارد زیرا ارسطو و پیروان وی در تعادل بخشیدن به قوای نفسانی ،تنها منافع دنیایی را لحاظ کرده اند. از این رو ، اخلاق ارسطویی با الحاد سازگاری دارد . روح را بزرگ می کند نه بزرگوار . «دیل کارنگی» در مباحث اجتماعی، «ماکیاول» در روش سیاسی و «آدام اسمیت» در متد اقتصادی می توانند از آن اخلاق بهره گیرند بی آنکه توجهی به توحید داشته یا حتی ضد آن باشند . 🔺در اخلاق ارسطویی به سبب بی توجهی به مقصد بودن توحید ، «من» و منیّت حتی پس از تعادل قوا از میان نمی رود و محور می ماند . این مکتب اخلاقی ظرفیت سوق دادن انسان به ذات لاحد احدیت را ندارد . تحلیلی از قرب الهی ارائه نمی دهد و فهمی از تجلی و نمود و اشراق ندارد . 📌لذا تلاش فیض کاشانی در تهذیب اخلاق ارسطویی در ضمن تهذیب کتاب احیاء علوم غزالی کافی نیست و اخلاق ارسطویی نیازمند بازخوانی در نظام توحیدی می باشد . @almohkamat
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَلِيِّكَ وَ أُمِّ السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الطُّهْرَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ صَلاةً لا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَيْرُكَ 🌹 مبارک باد. @almohkamat
المحکمات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَلِيِّكَ وَ أُمِّ السِّبْطَيْنِ الْحَ
🖊 امام خامنه ای: 🔹در زیارت امام رضا (علیه‌السّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ‌ عَلی‌ فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک، این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر به‌صورت دختر او، نشان‌دهنده‌ی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دست‌گیری نیست و همه نمیتوانند زوجه‌ی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. 📌 وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبه‌ی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبه‌ی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزه‌ی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه مطرح بشود. 🔸 بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة» که همه‌ی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشاره‌ی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظه‌ی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت به‌وجود می‌آورد. 🖇 خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهی‌هایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهی‌ها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. ما اینها را بایستی به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم. @almohkamat
🖊حلقات مفقوده امتداد حکمت ✍به قلم 📘(سلسله یادداشت های امتداد حکمت) «توحید یک امتداد سیاسی و اجتماعی دارد ... از «وحدت وجود» ، از «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء»، از مبانى ملاّ صدرا مى‌شود يك دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سياسى و اقتصادى درست كرد » 🔹بی شک برای عملیاتی کردن فرموده مقام معظم رهبری در جمع اساتید علوم عقلی در سال 82 ، و امتداد دادن به مبانی حکمت متعالیه با هدف دستیابی به دستگاه فلسفی در حوزه سیاست و اجتماع و اقتصاد ، نیازمند شناخت «انسان» و «جامعه» از نقطه نظر جهان بینی توحیدی هستیم تا حلقات مفقوده در میان آن مبداء متعالی و این مقصد راه گشا به این سلسله مبارک اضافه گردد : 🖊چرا انسان شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔸«انسان» موجودی مُلکی ـ ملکوتی است که در میان شهوت و عقل خود حیران است . امام علی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ‏ فِي‏ الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا» حرکت انسان از مبداءِ شهوتِ حیوانی آغاز ،و در مقصدِ عقلِ ملکوتی پایان می یابد . اما بسیاری گذرگاه شهوت را منزلگاه پنداشته و از سیر ملکوتی باز مانده و پست تر از بهایم می گردند «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» و گروهی از ملائک پیشی می گیرند «فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» لذا اگر دستگاه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر پایه نگاه توحیدی به انسان شکل گیرد ، نتیجه آن ملائکه پروری است اما اگر بر اساس نگاه مادی باشد ، به حیوان پروری می انجامد . 🖊الگوی قرآنی امتداد حکمت : 🔺خداوند متعال در قرآن در مقام مقایسه دستگاه اقتصادی ربوی و غیر ربوی ، نخست به تحلیل انسان شناسانه رباخوار می پردازد : «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس»(بقره/47) یعنی دستگاه ادراکی رباخوار بر اساس تسلط قوه وهمیه شیطانی و ضعف قوه عقلی دچار اختلال گشته و جای خوب و بد در نزد او تغییر می یابد در نتیجه ، زیربنای اقتصاد را ربا می پندارد و اصالت را به جای بیع به ربا می بخشد « ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا» 🖊چرا جامعه شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔹حلقه مفقوده دوم در فرآیند امتداد حکمت ، جامعه شناسی است . از نگاه قرآن جامعه همانند فرد دارای هویت مستقل و وُحدانی است که از قوانین تکوینی خاص خود پیروی می کند .«وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ» از این رو ، حقیقت جامعه و قوانین آن را باید در امتداد توحید شناخت تا دستگاه فکری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر مبنای هویت بخشی به جامعه ـ به معنای توحیدی آن نه معنای غربی ـ شکل گیرد که بدون توجه به جامعه و تنها با نگاه فردی ، چنین دستگاهی بدست نمی آید . 📌نمونه ابتناء نگاه اقتصادی اسلامی بر هویت بخشی به جامعه را علامه طباطبائی در تفسیر آیه شریفه «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقات‏» به ما نشان می دهد . بر پایه پذیرش هویت وحدانی جامعه ، اقتصاد با انفاق به رشد می رسد و با ربا ، دچار ضعف می گردد . @almohkamat
🖊حماسه نهم دی ✍مقام معظم رهبری 📌مسئله‌ی نهم دی، پاسداشت آزمونهای بزرگ یک ملّت، یک مسئله‌ی اساسی است. آزمونهایی سر راهِ کشورها و ملّتها قرار میگیرد که در آن آزمونها گاهی خوب میدرخشند؛ مخصوص ملّت ما هم نیست، منتها برای ملّتِ ما در دوران انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب تا امروز از این آزمونها زیاد بوده است و از این درخشش‌ها هم زیاد بوده است و ملّت درخشیده که یکی‌اش روز نهم دی سال ۸۸ بود. 🖇یعنی حضور ملّت در عرصه‌ی فضای عمومی و در کف خیابانها توانست یک توطئه‌ی ریشه‌دار و مهم را از بین ببرد. پریروز مردم در سرتاسر کشور، آن روز را، آن حرکت را، آن قیام مردمی را گرامی داشتند؛ پاسداشت آن حرکت بزرگ و آزمون بزرگ بود که بسیار چیز لازمی است. 📚بیانات در دیدار جمعی از پرستاران سراسر کشور۱۳۹۸/۱۰/۱۱ @almohkamat
🖊نگاه طنابی به وجود ربطی ✍به قلم : 🔹«وجود ربطی» در فلسفه از ابداعات ارزشمند و راه گشای میرداماد و شاگردش صدرالمتالهین بشمار رفته که تا پیش از ایشان از نگاه فلاسفه مکتب مشاء و اشراق پنهان بود . با آنکه فلاسفه حکمت متعالیه در به تصویر کشاندن «وجود ربطی» تلاش فراوان کرد ه ا ند اما همچنان این مساله کلیدی فلسفی همانند سائر مسائل فلسفی از درست تصور نشدن رنج می برد . 🔸متاسفانه مراجعه کنندگان به فلسفه ،وجود ربطی را همانند طناب می بینند که یک سرش به جوهر و سر دیگرش به عرض بسته شده و سبب انضمام عرض به جوهر گشته است . در این میان تعبیر فلاسفه از وجود ربطی به ربط دو طرفه در برابر ربط یک طرفه به این تصور نادرست دامن زده و سبب شده اینان وجود ربطی را ماهیتی ببینند که دارای دو اندکاک در دو طرف خود می باشد تا پس از نشستن در میان جوهر و عرض ، آن دو را به هم ضمیمه کند . 📌اینان اندکاک و «فی غیره » بودن را و صفی زاید بر هویت وجود ربطی دانسته اند و در نتیجه ، ترکیب حاصل از عارض شدن عرض بر جوهر به واسطه وجود ربطی را انضمامی پنداشته اند . 💠نمونه نخست تصویر طنابی از وجود ربطی ، در نگاه محقق نایینی است . ایشان در مقام تبیین فرآیند وضع در معانی حرفی ، وجود ربطی را همانند جواهر و اعراض تحلیل می کند یعنی جهت هویتی آن را از جهت وجودی جدا ساخته و ویژگی اندکاک ی و «فی غیره» بودن را از هویت معنای ربطی خارج دانسته و به جهت وجودی آن بر می گرداند . ( فوائد الاصول / ج 1 / ص57 ) 🖇از این رو ، در نزد ایشان معنای حرفی که از سنخ وجود ربطی است ، د ر هنگام وضع ، کلی بوده و در هنگام استعمال ، جزیی و خاص خواهد شد ؛ زیرا ویژگی اندکاک و فی غیره بودن که از شئون وجود معنای حرفی بشمار می رود ، تنها در هنگام استعمال ایجاد می گردد . لذا موضوع له الفاظ حروف ، کلی است بر خلاف مستعمل فیه آن که جزیی می باشد . 📌نمونه دوم تصویر طنابی از وجود ربطی در ن گاه کسانی است که در پی انکار مقوله بودن مقولات نسبیه در اعراض ، آنها را از سنخ وجود ربطی دانسته اند . اگر چه علامه طباطبایی ویژگی وابستگی مقولات نسبیه به موضوعاتشان ( قائمة بموضوعاتها ) را منشاء انکار ماهوی بودن این مقولات در نزد منکران آن می داند اما می توان شُبهه الحاق مقولات نسبی به وجود ربطی را ناشی از تصویر طنابی از وجود ربطی دانست . 🔹این تصویر نادرست از وجود ربطی در حالی است که این گونه ی از وجود نباید از کمترین ماهیت و استقلالی برخوردار باشد تا بتواند لغیره بودن عرض نسبت به جوهر را تحقق بخشد ؛ زیرا لغیره بودن عرض زمانی شکل می گیرد که ترکیب آن با جوهر اتحادی گردد . و اتحادی شدن ترکیب جوهر و عرض هم نیازمند عنصر سومی است که از هر گونه استقلال و فی نفسه بودن و ماهیت داشتن عاری بوده و تنها اندکاک محض باشد که این امر با تصور دو طرف داشتن وجود ربطی یا جداکردن اندکاک از هویت آن ناسازگار است ؛ زیرا ماهیت دار کردن وجود ربطی نه تنها ترکیب اتحادی را به دنبال ندارد بلکه محذور تسلسل را در پی خواهد داشت . @almohkamat
🖊امام خمینی در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود دربارۀ شخصیت بلند مرتبۀ امام باقر(ع) می‌فرماید: 🔹ما مفتخریم که «باقرالعلوم»‌ بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز‌‎ ‎‌خدای تعالی و رسول صلی اللّه علیه و آله و ائمۀ معصومین علیهم السلام ‎ ‎‌مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.‌ (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۹۷) 📝همچنین در کتاب شریف شرح چهل حدیث به عظمت امام باقر(ع) و فضل ایشان اشاره کرده، می‌فرماید: 🔸چنانچه عالم آل محمد، صلی الله علیه وآله، و عاشق جمال حق تعالی، جناب باقر العلوم علیه السلام، صدقه را پس از وقوع در دست سائل می‌بویید و می‌بوسید و استشمام رایحۀ طیبۀ محبوب از آن می‌کرد. (شرح چهل حدیث، ص ۴۸۹) 📌امام خمینی در این کلام بلند، امام باقر(ع) را عالم آل محمد می‌شمارد، چنانکه در روایات به آن اشاره شده است و ایشان را عاشق جمال حق تعالی معرفی می‌کند، که حتی در صدقه جمال الهی را می‌بیند و بوی آن را از دستان سائل استشمام می‌کند. 🌹 علیه السلام مبارک باد. علیه السلام @almohkamat
🖊طواف ملائک در لیلة الرغائب ✍به قلم : 🔹در روایت نبوی آمده است : در نخستین شب جمعه ماه رجب که ملائکه آن را «لیلة الرغائب» نامیده اند « فإنّها ليلة تسمّيها الملائكة ليلة الرغائب» ، پس از گذشت پاسی از آن شب مبارک ، ملائکه پراکنده در آسمان و زمین ،همگی بر گرد کعبه و اطراف آن اجتماع می کنند . اجتماع ملائکه به معنای یک اجتماع اعتباری نمی باشد چرا که در میان اهل ملکوت خبری از اعتبار نیست بلکه آن اجتماع ، حقیقی است که در آن ملائکه از کثرت و نفور به وحدت می رسند . 🔸در روایت شریف معراج نیز به اجتماع ملائکه در عروج پیامبر اشاره گشته آن هنگام که پیامبر اسلام به همراه جبرئیل در سفر معراج به آسمان اول می رسد «عَرَجَ بِهِ الى السَّماءِ الدُّنْيا»، ملائکه آن آسمان به محض مشاهده نور نبوی ، تاب نیاوردند و به ضعف رتبه وجودی خود و گرفتاری در حجاب آسمان پی بردند لذا در آسمان پراکنده شدند و به کثرت دچار گشتند « فَنَفَرَتِ الْمَلائِكَةُ الى‏ اطْرافِ السَّماءِ» . یک بار ملائکه در قوس نزول در برابر آدم ( که همان نور محمدی است) به ضعف خود پی بردند و اینک در قوس صعود نبی اکرم نیز به « لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا» اعتراف کردند . 📌ملائکه که نور نبوی را نشناخته بودند و در کثرت و نفور بسر می بردند ، به سجده رفتند و به ذکر « سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ المَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ » پرداختند و گفتند :«ما اشْبَهَ هذا النُّورُ بِنُورِ رَبِّنا» آنگاه جبرئیل که حال ملائکه را دید ندای «اللَّه اكْبَرُ» سر داد و ملائکه با سکوت خود با وی همراهی کردند و به الوهیت ذات حق شهادت دادند«فَقالَ جِبْرَئيلُ: اللَّه اكْبَرُ، اللَّه اكْبَرُ. فَسَكَتَ المَلائِكةُ» 🖇در آن هنگام حجاب آسمان برای ملائکه کنار رفت و درب های آسمان بر ایشان گشوده شد و آن ملائکه اجتماع کردند و به وحدت رسیدند « فُتِحَتِ السَّماءُ وَ اجْتَمَعَتِ‏ الْمَلائِكَةُ» آنگاه توانستند به سوی وجود مقدس پیامبر بروند و بر او سلام کنند «ثُمَّ جاءَتْ وَ سَلَّمَتْ عَلَى النَّبِىِ- صلَّى اللَّه عَلَيْهِ و آله- افْواجاً» و از ایشان از حال امام علی بپرسند : «ثُمَّ قالَتْ: يا مُحَمَّدُ كَيْفَ أَخُوك؟ » . بر این اساس ، در اجتماع ملائکه اسراری نهفته است که ما را از عظمت و شکوه توحیدی «لیلة الرغائب» که ظرف زمانی این اجتماع ملکوتی است ، آگاه می سازد. بی شک اجتماع حقیقی ملائکه بر گرد کعبه با امامت انسان کامل می باشد ؛ زیرا اهل بیت همانگونه که امام انسان ها هستند ، امام ملائکه هم می باشند «فَسَبَّحْنَا وَ سَبَّحَتِ‏ الْمَلَائِكَة» ⁉️اما چرا کعبه مرکز اجتماع حقیقی ملائکه گشته است ؟ زیرا کعبه از جایگاه خویش تا اعماق آسمان قبله است «إِنَّهَا قِبْلَةٌ مِنْ‏ مَوْضِعِهَا إِلَى‏ السَّمَاءِ» (صهبای حج / ص205) بنابراین کعبه هم قبله مُلکی است و هم قبله ملکوتی . هم قبله انسان هاست و هم قبله ملائکه و عرشیان . اما چگونه کعبه قبله ملائکه است ؟ بر اساس روایت امام صادق در مقام بیان سرّ تربیع کعبه ، خانه خدا چهار نَشئه وجودی در عالم طبیعت و مثال و عقل و اسماء الهی دارد که در هر مرتبه ، قبله اهل آن مرتبه بشمار می آید . در این روایت ، وجود زمینی کعبه در محاذات «بیت المعمور» و آن هم در محاذات «عرش الهی» و آن هم در محاذات «تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر» می باشد . و از اینجا معنای نزول کعبه در روایت «أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ الْكَعْبَةَ» هم روشن می گردد . @albayann
🖊 شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد. 🔰امام خامنه ای: 🏴بالاخره در نبرد بین امام هادی (علیه‌السّلام) و خلفایی كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد. 🏴حضرت هادی (علیه السلام) چهل و دو سال عمر كردند كه بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگی می‌كردند. سامرا در واقع مثل یك پادگان بود 🏴در همین شهر سامرا عده‌ی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیه السلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسیله‌ی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامه‌نگاری و... - برساند. 🏴این شبكه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادی را كه مؤمن به این مكتب هستند، زیادتر كنند. 🏴 امام هادی همه‌ی این كارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره‌ی وفات حضرت هادی (علیه السلام) هست كه از عبارت آن معلوم می‌شود كه عده‌ی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌ای كه دستگاه خلافت هم آنها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تارومار می‌كرد؛ اما این عده چون شبكه‌ی قوی‌ای به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آنها دسترسی پیدا كند. 🏴یك روزِ مجاهدت این بزرگوارها – ائمه (علیهم السلام) به قدر سالها اثر می‌گذاشت؛ یك روز از زندگی مبارك اینها مثل جماعتی كه سالها كار كنند، در جامعه اثر می‌گذاشت. 🏴این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ كردند، والّا دینی كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‌بن‌اكثم كه با آن‌كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بكل كلكِ آن كنده می‌شد؛ تمام می‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم السلام) نه فقط تشیع بلكه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ كرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. ۱۳۸۳/۰۵/۳۰ @almohkamat