10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️🔸 #دعای_ندبه
#زمزمه_انتظار_در_بهشت
در سالگرد#عملیات_کربلای_5
بیاد همه ی شهدا و #شهدای_تخریبچی
با نوای حاج جعفر طهماسبی
زمزمه انتظار سر میدهیم
جمعه 21 دیماه 1403 ساعت 7.30
#مهدیه_شهدا(سالن دعای ندبه)
گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها
@alvaresinchannel
پخش زنده از کانال گلزار شهدای تهران
https://eitaa.com/golzarshoohada
18.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
روزهای خوش #قبل_از_شهادت
#بچه_های_تخریب_لشگر_10
شب ولادت مولا علی (ع)
اواخر اسفند سال 1365
قرار شد مجلس جشنی برگزار بشه و خستگی بیش از دوماه #عملیات_کربلای_5 از تن بچه ها بیرون بیاد اون شب فرمانده لشگر حاج آقا فضلی هم میهمان بچه های تخریب در مقر شهید پور رازقی در جاده اهواز خرمشهر سه راهی صاحب الزمان بود.
یاد شهدایی که جشن ولادت مولا رو گرم کرده بودند و در تصویر هستند بخیر.
✅ شهدای تخریبچی: فیروزبخت-صادقیان-رحیمی-کاظمی-محمدی-نصرت خواه-...
@alvaresinchannel
🌹🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌴🌹
#روزی_که_گلوله_دشمن_زمینگیرم_کرد
#عملیات_کربلای_5
#شلمچه
به روایت #جانباز_70_درصد
✍️✍️✍️✍️✍️ #حاج_علی_کمیجانی
روز 20 دیماه بود که به گردان ما (گردان زهیر)ماموریت دادند و ما تا رسیدیم به خط هوا تاریک شده بود . ساعت نزدیک 8 شب بود که رسیدیم چند متری تانک های دشمن. تانک ها روشن بود و صدای موتورهاشون به گوش میرسید. تانک ها همه روی جاده بودند و ما هم پشت یکی از خاکریزها که به موازات جاده بود جانپناه گرفتیم.
مشورت شد که با تانک ها درگیر شویم یانه ؟ من نظرم این بود که نباید به اونها امان بدیم چون الان که روی جاده هستند و در یک جا جمع شدند بهتر میتونیم اونها رو منهدم کنیم تا اینکه داخل دشت پخش شوند.
قرار شد به #تانک_ها حمله کنیم . من با بچه های دسته خودم به تانک ها حمله کردیم. تانک ها که از حضور ما مطلع شدند با سرعت زیاد از روی جاده فرار کردند و ما هم به دنبال اونها ... بعضی از تانک ها رو بچه های #آرپی_جی_زن زدند.
آنقدر این کار سریع صورت گرفت که ما به #نفر_بر_فرماندهی این ستون تانک هم رسیدیم . آن شب داشتیم جلو میرفتیم که دستور رسید به جای اولتون برگردید. نیمه شب بود که یکی از بچه های دسته اومد و گفت: حاج علی دارند طرف ما تیراندازی میکنند. گفتم شلیک نکنید بچه های خودمون هستند. چون قرار بود کنار ما #گردان_حضرت_قاسم (ع) هم عملیات کنه. حدسم درس نبود ، دشمن جلو اومده بود. به هر طریقی بود دشمن رو عقب زدیم تا اینکه هوا روشن شد. هوا که روشن شد دشمن روی منطقه دید داشت و آتش تیربارهاش ما رو پشت دژ زمین گیر کرده بود. دشمن هم از روی #کانال_ماهی و هم از داخل #جزیره_ام_الطویل و #بوارین روی ما آتش میریخت و تیربارهای گیرنوف هم روی بچه های ما قفل شده بود.کاری نمیتونستیم بکنیم . اینجا بود یاد حکایتی افتادم که #شهید_داوود_حیدری از عملیات بدر برایم تعریف کرد . او میگفت هرچی از تیر فرار کنی بدتر گرفتارش میشی اما اگر از تیر نترسیدی تیر بهت نمیخوره . من از جا بلند شدم و چند تا گلوله آرپی جی برداشتم و زیر آتش تیر بارها رفتم سمت سنگر تیربار دشمن و با یک گلوله آرپی جی دخلش رو آوردم و گلوله دیگری رو توی لوله آرپی جی جا دادم و رفتم سراغ سنگر بعدی....بچه ها هم به کمک اومدند و یکی یکی تیر بارها رو از کار انداختیم. توی این معرکه بود که من احساس کردم #پاهام_سنگین شد و به زمین خوردم دیدم تیری به پایم اصابت کرده.با بند پوتین بالای زخمم رو بستم که جلوی خون ریزی رو بگیره. خواستم دوباره به درگیری با دشمن ادامه بدهم اما دیدم که روی پا نمیتونم بایستم. بچه های دسته ما اومدند و گفتند حاجی شما رو عقب ببریم . گفتم کارتون رو بکنید خودم عقب میرم...
چند قدمی عقب اومده بودم که یکی از بچه ها رسید و با اصرار گفت که من شما رو عقب میبرم. من رو از زمین بلند کرد و روی کولش گذاشت. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که تکان شدیدی خوردم و در کمرم سوزشی احساس کردم . آتش تیربارهای دشمن نمیگذاشت کسی راست راست راه بره. من رو روی زمین گذاشتند . کنار دژ افتاده بودم که کسی فریاد زد #آمبولانس اومده ..مجروحین رو سوار آمبولانس کنید. من تعجب کردم . میون این همه تانک که مثل مور و ملخ توی دشت ریخته و زیراین همه آتش چه جوری آمبولانس خودش رو رسونده. مرا بلند کردند و داخل آمبولانس گذاشتند و آمبولانس ما رو تا پای اسکله آورد و توی قایق گذاشتند و به عقب انتقال دادند. توی #بیمارستان_صحرایی فهمیدم که گلوله دشمن #داخل_نخاعم خورده و گیر کرده و بعدا دکترها تیر رو در آوردند. من روز 21 دیماه 65 مقابل #دژ_کانال_ماهی و در سه_راهی_شهادت به افتخار #جانبازی نائل اومدم
🌹🌴
🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹
🍂🍃🌹
#فرصتی_برای_بازسازی_گردانها
#عملیات_کربلای_5
#شلمچه
پس از یک هفته از شروع #عملیات_کربلای_5 ، به #لشکر_10_سیدالشهدا(ع) برای بازسازی 2 روز فرصت داده شد.
لذا فرماندهی لشکر اعلام کرد که بهجز واحدهای #ادوات و #توپخانه که باید بهعنوان احتیاط برای کمک به سایر یگانها در منطقه بمانند، سایر واحدها و گردانها میتوانند برای مدت 48 ساعت برای بازسازی نیروها، استحمام، استراحت و سازماندهی مجدد به #اردوگاه_کوثر ـ در اطراف اهواز ـ بروند. واحدهای #اطلاعات_عملیات، #یگان_دریایی، #تخریب، #توپخانه، #ادوات، #مخابرات، محورها و تبلیغات برای ادامه مأموریت اعلام آمادگی 100 درصد کردند و واحدهای دیگر مانند تدارکات و پدافند 85 درصد و سایرین نیز آمادگی بالایی را اعلام کردند.
این میزان آمادگی جهت تداوم عملیات بعد از اجرای 3 #مرحله_عملیات، روحیه بالا توأم با نشاط را در همه افراد و مسئولان به وجود آورده بود و حالت افراد بیشتر شبیه به روزهای قبل از عملیات بود.
حدود یک هفته بعد از شروع #عملیات_کربلای_5 و همزمان با مهلت #بازسازی نیروهای لشکر، حدود 1200 نیروی جدید از تهران و کرج جهت شرکت در عملیات به پادگان کوثر رسید که چون بیشتر آنها نیروی رزمی بودند بین گردانها تقسیم شدند. همچنین برای حداکثر استفاده از نیروهایی که در عملیات شرکت کرده بودند، کمیتهای تحتعنوان "کمیته بازسازی" در یگان تشکیل شد. اعضای این کمیته متشکل از ستاد لشکر و واحدهای بهداری، آموزش نظامی، نیروی انسانی، بسیج تدارکات و مدیریت داخلی بودند و درمجموع حدود 500 نفر نیرو را که در عملیات آسیب مختصری دیده بودند، برای بازگشت به سازمان رزم، بازسازی کردند.
بدینترتیب لشکر از #مرحله_چهارم عملیات به بعد، همه گردانهای خود را بازسازی کرد و مجدداً به کار گرفت. از آنجا که مسئولان محورهای #عاشورا و #ثارالله در سه مرحله قبلی عملیات مجروح شده بودند، تمامی گردانهای بازسازیشده تحتامر #محور_کربلا قرار گرفتند.
🍂🍃🌹
🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹
🌹
🌴🌷🌷 #عملیات_کربلای_5
#مرحله_چهارم
29 دیماه 1365
🌷🌷🍃 #لشگر_ده_سیدالشهداء_ (ع)
✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #یدالله_ایزدی
درحالیکه لشکر آماده عملیات در بیرون جزیره صالحیه بود، از ساعت 23:30 (28/10/1365) تا 3 بامداد (29/10/1365) با تصمیم مسئولان قرارگاه نجف، 2 بار مأموریت لشکر سیدالشهدا تغییر یافت.
اما نهایتاً در ساعت 2:30 بامداد، قرارگاه اعلام کرد: لشکر انصارالحسین فعلاً بخشی از مأموریت خود ـ تأمین مبادی ورودی جزیره صالحیه ـ را انجام داده و لشکر19 فجر نیز درحال عبور از این لشکر برای رفتن به داخل این جزیره است. بنابراین لشکر سیدالشهدا باید قسمتی از مأموریت لشکر انصارالحسین ـ تأمین حاشیه شمالی بیرونِ جزیره ـ را انجام دهد. در چنین وضعیتی ساعت 3:08 بامداد روز 29/10/1365، با اصرار فرمانده نیروی زمینی سپاه و مسئولان قرارگاه نجف، فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) به گردان علیاصغر و گردان حضرت زینب(س) دستور داد تا با پیشروی روی دو طرف جادة شهید میررضی، سمت راست جزیره صالحیه را تصرف و تأمین کنند و رمز عملیات را نیز اعلام کرد. هدف از اجرای عملیات لشکر سیدالشهدا تأمین جناح راست عملیات لشکر19 فجر در جزیره صالحیه بود.
ساعتی بعد، مشخص شد که لشکر انصارالحسین هنوز موفق به اجرای مأموریت اصلی خود ـ پاکسازی نخلستانهای سمت راست جزیره صالحیه ـ نشده است. فرمانده قرارگاه نجف در تماسهای مکرر با لشکر سیدالشهدا خواستار تکمیل مأموریت لشکر انصارالحسین توسط این لشکر گردید.
پس از ابلاغ این مأموریت جدید، فضلی ضمن تماسی با مسئول محور دستور داد: «شما مأموریت قبلی را انجام نداده و جاده آجرلو بهسمت راست را تا الحاق با (لشکر) المهدی تأمین و پاکسازی کنید.»
کشاندن گردان علیاصغر ـ که مقداری در جاده شهید میررضی بالا رفته بود ـ بهسمت جاده شهید آجرلو تاحدی باعث ازدسترفتن زمان بود و علاوهبراین در زیر آتش پرحجم* و در آن موقعیت کار مشکلی بود، لذا مسئول محور برای اجرای این مأموریت گردان بعدی ـ حضرت زینب(س) ـ را وارد عمل کرد. گردان حضرت زینب ابتدا روی جاده شهید آجرلو آمده و سپس بهسمت راست گسترش پیدا کرد و نزدیک صبح با رزمندگان لشکر المهدی الحاق کرد.
#ورود_به_جزایر_صالحیه_و_امالطویل
گردان علیاصغر که پدافند قسمتی از جاده شهید آجرلو را برعهده داشت و تا نزدیکی پل ورودی جزیره صالحیه پیشروی کرده بود، منتظر بود تا لشکر فجر داخل جزیره را تأمین کند، ولی بهعلت ناکامی لشکر فجر در تأمین سرپل و ورود به داخل جزیره، این گردان تا صبح معطل ماند.** این گردان صبح با اطلاعاتی که از داخل جزیره توسط چند اسیر عراقی به دست آورد، وارد جزیره شد و سرپل ورودی به جزیره را تأمین کرد. سپس یک دسته از نیروهای این گردان وارد جزیره شده و ضمن انهدام تیربار دشمن و گرفتن تعدادی اسیر در مدخل ورودی جزیره امالطویل، پل اتصالی این جزیره با جزیره صالحیه را تأمین و در این نقطه حدود ساعت 8:30 صبح با نیروهای لشکر17 علیبنابیطالب(ع) الحاق کردند.
مأموریت جدید در #جزیره_صالحیه
ساعت 9:30 صبح روز 29/10/1365، فرمانده قرارگاه نجف در تماس با فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) مأموریت عملیات داخل جزیره صالحیه را که برعهده لشکر19 فجر بود، به این لشکر واگذار کرد. فضلی با این شرط که لشکرهای انصارالحسین و 19 فجر جاده سمت راست بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) را تأمین کنند، حاضر به قبول مأموریت جدید شد.
با پذیرش شرط تعیینشده ازسوی قرارگاه نجف، فضلی به گردان علیاصغر(ع) مأموریت داد که در دو جاده اصلی جزیره صالحیه (جاده کیانپور و جاده رحمانی) بهسمت عمق برود. گردان حضرت زینب(س) نیز همچنان وظیفه پدافند روی جاده شهید آجرلو و حفظ الحاق با لشکر المهدی را برعهده داشت.
گردان علیاصغر چون قبل از ابلاغ این مأموریت، روی پل انتهای جزیره بهسمت جزیره امالطویل را تأمین کرده بود، حدود 300 متر در جزیره پیشروی کرد.
ساعت 11 صبح، گردان زهیر نیز وارد جزیره شد. نیروهای این گردان هم موفق شدند حدود 50 متر دیگر از عمق جزیره را پاکسازی و تأمین کنند. ساعت 14 گردان حضرت قاسم هم به داخل جزیره آمد و این 3 گردان توانستند حدود 1000 متر در جزیره پیشروی کنند. حجم فراوان آتش دشمن و بهویژه همگام نبودن لشکر انصارالحسین از سمت راست جزیره و درنتیجه تأمین نشدن این جناح باعث شد که مسئول محور لشکر سیدالشهدا به فرماندهان گردانها تأکید کند که در جزیره صالحیه بیشتر از 700 متر جلو نروند چون از سمت (جناح) راست تأمین نیستند. لذا نیروها کمی عقبتر آمده و موضع دفاعی خود را محکم کردند.
🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹
🌹
@alvaresinchannel
34.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یادباد_آن_روزگاران_یادباد
❇️ مصاحبه #شهید_حضرت_آیت_الله_رازینی
شلمچه - غرب کانال ماهی
#عملیات_کربلای_5
❇️ خط مقدم #لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
انتشار این ویدئو اولین بار در #کانال_الوارثین
@alvaresinchannel
#موقعییت_جغرافیایی
#عملیات_کربلای_5 (19/10/65) و
#عملیات_کربلای_8 (18/1/66)
#شلمچه
#یاد_و_خاطره_شهدای_عملیات_کربلای_8_گرامیباد
⬅️⬅️ 13 روز از فروردین 66 گذشته بود .
به خاطر فرارسیدن ماه شعبان وایام ولادت امام حسین (ع) ، حضرت عباس(ع) و امام سجاد (ع) بچه های توی خط مقدم مجلس شادی برگزار میکردند.از پشت جبهه هم شیرینی و شربت رسیده بود وبچه ها خوش بودند.
دستور رسید که تیم های شناسایی با دقت بیشتر کار کنند.چون دشمن روی منطقه حساس شده شب که #بچه_های_تخریب جلو میرفتند مواظب بودند خاک رو زیاد جابجا نکند. و تا اونجا که امکان داشت بدون اینکه دشمن متوجه شود بعضی از مین های سر راه رو خنثی میکردند بچه ها شبهای آخر مسیر عبور را با سیم #موشک_مالیوتکا نشانه گذاری کردند.چون امکان پهن کردن #طناب_معبر وجود نداشت....
#محور_لشگر_سیدالشهداء(ع) خیلی محدود بود و در این محدوده چند صدمتری باید چند گردان وارد عمل میشدند.فاصله بعضی از معابر ما حتی به صد متر نمیرسید.
روز 17 فروردین 66 بود که #بچه_های_تخریب به گردانها برای باز کردن معابر در میادین مین مامور شدند.
@alvaresinchannel
#روزگاروصل_یاران_یادباد
#تخریبچی_شهید_محمد_قنبر
شهادت عملیات کربلای 8
شهادت 18 فروردین 1366 غرب کانال ماهی
❎ #شهید_محمد_قنبر در آخرین روزهای #عملیات_کربلای_5 به گردان تخریب لشگر10 اومد.
رزمنده با تجربه ای بود و تخریب هم میدونست.. و به عنوان نیروی تخریبچی مامور به اطلاعات عملیات لشگر10 برای شناسایی موانع و مواضع دشمن در غرب کانال ماهی شد و در شب عملیات کربلای 8 به عنوان مسوول معبر مامور به گردان عملیاتی شد و در حین باز گردن معبر با همراهی #شهید_سید_حسین_نوراللهی آسمانی شد...
⬅️ شهید غلامرضا کاظمی تخریبچی به جامانده از تیم شهید قنبر اینگونه گزارش میکند..
برادر محمدقنبر و سید نورالهی ویکی از بچه های اطلاعات و این حقیر [کاظمی]رفتیم بسوی کانالی که در آنجا قرار بود معبر بزنیم . این حقیر را در کانال تنها گذاشتند و رفتندتا مابقی معبر که حدود ده متر مانده بود را بزنند و اژدر را کار بگزارند .بعد از مدتی اطلاعات آمد و دید که هنوز بچه های لشکر نیامده اند ، او رفت که بچه های لشکر را بیاورد ، اما او زخمی شد و نیامد . بعد از حدود سی الی چهل دقیقه که از درگیری گذشته بود از برادر قنبر و نورالهی خبری نشد ، و من رفتم که بچه های لشکر را به معبر لشکر فجر نزدیک کنم والسلام
@alvaresinchannel
#خاطرات_شهید
#حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#غواص_خط_شکن_عملیات_کربلای_5
💐🌷#از_مدرسه_تا_گردان_تخریب
بعد از اينكه سال دوم دبيرستان را قبول شدم به سركار رفتم بعد از 45 روز آن كار راترك كردم و به #جبهه رفتم و من چون متولد 1349 بودم، نمي گذاشتند و براي همين در فتوكپي شناسنامه دست كاري كردم و ما را به #گردان_حضرت_علي_اكبر(ع) معرفي كردند .
در #پادگان_وليعصر(ع) تهران كه مي خواستند ما را تقسيم بكنند، يكي از نماينده هاي #گردان_تخريب به آنجا آمده بود و از ماموریت #بچه_های_تخریب در جبهه گفت و من داوطلب اعزام به تخریب شدم
به گردان تخريب رفتم و همان اول با معاون گردان صحبت كردم كه وقتي مدرسه ها باز شد من بايد بروم و او هم قبول كرد و من 45 روزي ماندم و با بچه ها انس گرفتم واحتياجات جبهه و خودم را ديدم و بالاخره قسمت اين بود كه ما آنجا بمانيم.
در آنجا كلاس هاي آشنائي با مين مي گذاشتند و كلاسهاي آر پي جي و تيراندازي هم داشتيم #عمليات_كربلاي_2 شروع شد و ما به منطقه رفتيم ولي قسمت نبود كه در این عمليات شركت كنيم و بعد از عمليات يكسري از بچه ها را به مشهد بردند بعد از اينكه از مشهد آمديم گردان براي بچه ها آموزش گذاشت و مادر آن شركت كرديم و تا اينكه قرار شد #عمليات_كربلاي_5 شروع بشود و يكسري از بچه ها را بردند كه #غواصي ياد بگيرند و من هم رفتم و 10-15 روز بيشتر طول نكشيد و آماده عملیات شدیم.
در #شب_عملیات_کربلای_5 به عنوان #غواص_تخریبچی به گردان #حضرت_علي_اكبر_علیه_السلام مامور شدیم.
معبر ما به نام #فاطمه_زهراء (س) بود.
شب عملیات قبل از ما تعدادی از #بچه_هاي_تخريب جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند.
قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد.
از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه #بچه_هاي_تخريب راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند .
قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به #دژ_شلمچه در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از #آر_پی_جی به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم.
يكي از بچه هاي #اطلاعات_عمليات جلوی ستون قرار گرفت و يكي از #بچه_هاي_تخريب پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع.
هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود.
تیم های #غواصی که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند.
اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم .
ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم.
45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به #گردان_تخریب برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐
💐💐
💐
#شب_جشن
ولادت #خاتم_الانبیاء
🔶 روزهای آخر آبانماه سال 65 مصادف با ایام ولادت #حضرت_ختمی_مرتبت و امام صادق علیهم السلام بود.
یکی دو ماه بود که عملیات نرفته بودیم و گردان نیروی جدید گرفته بود و مشغول آموزش بودند.
بخشی از #بچه_های_تخریب در منطقه #عملیات_کربلای_2 در پیرانشهر و یه تعداد هم مشغول #مین_گذاری در #جزیره_مجنون مقابل خط پدافندی لشگرسیدالشهداء(ع) بودند.
چون مقدمات عملیات بعدی در حال انجام بود بخشی از بچه های تخریب هم کنار #رودخانه_دز در حال تمرین غواصی و آموزش های آبی و خاکی بودند.
شب ولادت پیامبر و امام صادق علیهم السلام فرصتی شد تا اکثر نیروهای تخریب در #حسینیه_الوارثین جمع شوند
جشن با شکوهی به پا شد. اونجا هم بگ و مگو بود که بچه ها حین سرود خوندن کف بزنند یا نزنند.
من که در این برنامه میخوندم اصراری بر کف زدن نداشتم
و #شهید_زینال_حسینی هم که فرمانده ما بود اعتراضی به کف زدن بچه ها نداشت.
در حین سرود خوندن بعضی ها دو انگشتی کف میزدند و زیر چشمی به هم نگاه میکردند تا اینکه #شهید_محمد_مرادی جلسه رو دست گرفت. ابتدا یه آه کشید تا همه ی توجه ها رو به خودش جلب کنه و بعد دستهاش رو بالا آورد و شروع کرد به کف زدن و یه عده نوچه هاش هم همراهی کردند و جلسه رو از دست ما گرفت.
اون شب بچه ها خیلی شادی کردن.
✅ #شهید_محمد_مرادی در 19 دیماه سال 1365و در #عملیات_کربلای_5 به عنوان #تخریبچی به #گردان_امام_سجاد(ع) مامور شد و در نبرد نزدیک با دشمن بعثی در داخل #5_ضلعی به شهادت رسید.
یاد همشون بخیر
راوی: جعفرطهماسبی
💐
💐💐💐💐💐💐💐
@alvaresinchannel