🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
شب عملیات کربلای 5
به روایت غواص و #تخریبچی_شهید_سید_مهدی_تقوی
✅ در #شب_عملیات_کربلای_5 به عنوان #غواص_تخریبچی به گردان #حضرت_علي_اكبر_علیه_السلام مامور شدیم.
معبر ما به نام #فاطمه_زهراء (س) بود.
شب عملیات قبل از ما تعدادی از #بچه_هاي_تخريب جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند.
قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد.
از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه #بچه_هاي_تخريب راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند .
قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به #دژ_شلمچه در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از #آر_پی_جی به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم.
يكي از بچه هاي #اطلاعات_عمليات جلوی ستون قرار گرفت و يكي از #بچه_هاي_تخريب پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع.
هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود.
تیم های #غواصی که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند.
اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم .
ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم.
45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به #گردان_تخریب برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_کربلای_5
ورود گردان های لشگر 10 به عملیات
#گردان_علی_اکبر_علیه_السلام
#گردان_سجاد_علیه_السلام
#گردان_المهدی_علیه_السلام
#گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به #دژ_شلمچه حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه #نونی_اول با شهادت سردار شهید #حاج_غلام_کیانپور به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#غریبانه_رفتند
#شهدای_لشگر10
عملیات کربلای 5 #دژ_شلمچه
غواص شهید علی آملی فرمانده غواصان گردان علی اکبر(ع)
غواص شهید علی پیکاری فرمانده غواصان تخریبچی
سردار شهید میر رضی معاون عملیات لشگر10
سردار شهید کلهر جانشین لشگر10
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#خاطرات_شهید
#حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#غواص_خط_شکن_عملیات_کربلای_5
💐🌷#از_مدرسه_تا_گردان_تخریب
بعد از اينكه سال دوم دبيرستان را قبول شدم به سركار رفتم بعد از 45 روز آن كار راترك كردم و به #جبهه رفتم و من چون متولد 1349 بودم، نمي گذاشتند و براي همين در فتوكپي شناسنامه دست كاري كردم و ما را به #گردان_حضرت_علي_اكبر(ع) معرفي كردند .
در #پادگان_وليعصر(ع) تهران كه مي خواستند ما را تقسيم بكنند، يكي از نماينده هاي #گردان_تخريب به آنجا آمده بود و از ماموریت #بچه_های_تخریب در جبهه گفت و من داوطلب اعزام به تخریب شدم
به گردان تخريب رفتم و همان اول با معاون گردان صحبت كردم كه وقتي مدرسه ها باز شد من بايد بروم و او هم قبول كرد و من 45 روزي ماندم و با بچه ها انس گرفتم واحتياجات جبهه و خودم را ديدم و بالاخره قسمت اين بود كه ما آنجا بمانيم.
در آنجا كلاس هاي آشنائي با مين مي گذاشتند و كلاسهاي آر پي جي و تيراندازي هم داشتيم #عمليات_كربلاي_2 شروع شد و ما به منطقه رفتيم ولي قسمت نبود كه در این عمليات شركت كنيم و بعد از عمليات يكسري از بچه ها را به مشهد بردند بعد از اينكه از مشهد آمديم گردان براي بچه ها آموزش گذاشت و مادر آن شركت كرديم و تا اينكه قرار شد #عمليات_كربلاي_5 شروع بشود و يكسري از بچه ها را بردند كه #غواصي ياد بگيرند و من هم رفتم و 10-15 روز بيشتر طول نكشيد و آماده عملیات شدیم.
در #شب_عملیات_کربلای_5 به عنوان #غواص_تخریبچی به گردان #حضرت_علي_اكبر_علیه_السلام مامور شدیم.
معبر ما به نام #فاطمه_زهراء (س) بود.
شب عملیات قبل از ما تعدادی از #بچه_هاي_تخريب جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند.
قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد.
از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه #بچه_هاي_تخريب راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند .
قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به #دژ_شلمچه در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از #آر_پی_جی به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم.
يكي از بچه هاي #اطلاعات_عمليات جلوی ستون قرار گرفت و يكي از #بچه_هاي_تخريب پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع.
هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود.
تیم های #غواصی که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند.
اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم .
ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم.
45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به #گردان_تخریب برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#تدوین_نبرد_کربلای_5_لشگر_10_کلید_خورد
✅اولین جلسه کارگروه تدوین نبرد #عملیات_کربلای پنج با حضور سردارحاج علی فضلی و فرماندهان واحدها و گردان های لشگر10 شرکت کننده در این عملیات در روز سه شنبه 23 شهریور در ساختمان شهید موحد دانش تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها برگزار گردید.
در این جلسه بعد از خیر مقدم توسط فرمانده تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها ، سردار حاج علی فضلی در خصوص دستور جلسه توضیحاتی دادند و سپس پژوهشگر و نویسنده نبرد کربلای 5 به تشریح طرح نامه تدوین نبرد کربلای 5 پرداخت و در ادامه فرماندهان گردان ها و واحدها نظرات خود را در باره جمع آوری و تدوین این نبرد کربلای 5 ارائه دادند.
🔸سردار محسن سوهانی به عنوان مدیر و ناظر تدوین نبرد کربلای 5 لشگر10 و برادر یدالله ایزدی راوی نبرد کربلای 5 به عنوان پژوهشگر و نویسنده این نبرد انجام وظیفه مینمایند
🔶لازم به ذکر است که لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام با شکستن #دژ_شلمچه در 19 دیماه 1365 وارد نبرد #کربلای_5 شد و با تصرف 5 ضلعی شلمچه ، سنگرهای هلالی را فتح کرد و در این نبرد از یگان های اصلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابله با دشمن بود.
@alvaresinchannel
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
15روز بیقراری بچه های تخریب برای قرار #عملیات_کربلای_5 و شکستن #دژ_شلمچه.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🌹شاید سخت ترین روزهای حضورم درجبهه روزهای بین #کربلای_4_و_5 بود هم روزهای سختی بود وهم روزهای سرد.
از روز 5 دیماه 65 برنامه آموزش بچه ها شروع شد.آموزش که نه تداوم آموزش بود.عده ای از بچه ها پشت اردوگاه کوثر و کنار کانال شهید چمران چادر زدند و مشغول آموزش عواصی شدند.عده ای هم درمقر تخریب لشگر 40 صاحب الزمان در تیم های انفجارات سازماندهی شدن و برای زدن دژ و خاکریز تمرین میکردند. یه تعداد بچه ها هم در اردوگاه کوثر لشگر10 مامور به گردان ها بودند و درمانور گردانها شرکت میکردند.
با شهید #حاج_سید_محمد_زینال_حسینی رفتیم دنبال جایابی برای مقری که نزدیک منطقه عملیاتی باشد.چند جا رو سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود.سید گفت همین جا خیلی خوبه.هم به جاده نزدیکه و هم میتونیم چادرها رو روی این جاده های متروکه برپا کنیم واگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه...
برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود 20 نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و اومدیم و اینجا بود که #مقر_شهید_پیام_پوررازقی سرپا شد.
در این پانزده روز مسوولیت نانوشته ای داشتم و اون هم جابجایی در مقرهایی که بچه ها مشغول آموزش بودند. چون به ایام فاطمیه نزدیک میشدیم فضای معنوی هم پررنگ میشد. صبح ها زیارت عاشورا و شبهای توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه ها که به خاطر عملیات کربلای 4 یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشه.
کار به جایی رسیده بود که توی روضه ها وسینه زنی ها خودش هم دست به کار میشد. دم میداد... روضه میخوند.
بچه ها سعی میکردند در معنویات کمک کار همدیگه باشند.
یه شب زیر پل هفتی هشتی در جاده اهواز خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهیدسیدمحمد رو به بچه ها کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای انجام تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مامور به وظیفه هستیم.به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم. ادامه داد مقدر شده در منطقه ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که امام فرموده اند این منطقه از مظلوم ترین مناطق جنگ است.بچه های اطلاعات و تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده..
و شهید سید محمد در انتهای صحبت هاش به تلاش بچه های تخریب در کسب معنویت تاکید کرد و اشاره داشت که شما بچه های تخریب امید عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.
15 روز بیقراری بچه های تخریب برای قرار عملیات کربلای5 و شکستن دژ شلمچه.
یاد اون روزهای خوب بخیر.
✍️ #جعفر_طهماسبی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
و #دژ_شلمچه با حمله رزمندگان #لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام
شکسته شد..
🔴 عملیات پیروزمندانهی کربلای پنج
1️⃣ تاریخ و رمز عملیات:
یک بامداد 19 / 10 / 1365 تا 7 / 11 / 1365 – #یا_فاطمهالزهرا(س)
2️⃣ هدف: آزادسازی شلمچه – انهدام ماشین جنگی دشمن
3️⃣ نوع عملیات: آفندی
4️⃣ خط حد واگذار شده به یگان: 11 کیلومتر
5️⃣ نام منطقهی عمومی عملیات: شلمچه، شرق بصره
6️⃣ یگانهای همجوار: راست 19 فجر – سمت چپ موانع طبیعی
7️⃣ قرارگاه تابعه: قرارگاه کربلا و قرارگاه نجفاشرف
8️⃣ تعداد گردانهای وارد عمل شده: 37 گردان
9️⃣ تعداد مراحل وارد عمل شدن یگان: 5 مرحله – 19 شب
🔟 وسعت منطقهی آزاد شده توسط لشکر در عملیات: 40 کیلومتر مربع
🌻🌻🍃@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_کربلای_5
ورود گردان های لشگر 10 به عملیات
#گردان_علی_اکبر_علیه_السلام
#گردان_سجاد_علیه_السلام
#گردان_المهدی_علیه_السلام
#گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به #دژ_شلمچه حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه #نونی_اول با شهادت سردار شهید #حاج_غلام_کیانپور به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
پیکر مطهر غواص شهید تخریبچی
#علیرضا_پیکاری
فرمانده غواصان تخریب لشگر10 در شکستن #دژ_شلمچه
#شهادت_عملیات_کربلای_5
قبل از اذان صبح روز 19 دیماه 1365 آب گرفتگی شلمچه
@alvaresinchannel
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
🌷🌿
شما #بچه_های_تخریب_امید_عملیات هستید
#15_روز_بیقراری
#بچه_های_تخریب برای
#شکستن #دژ_شلمچه
#عملیات_کربلای_5
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
🌹شاید سخت ترین روزهای حضورم درجبهه روزهای بین #کربلای_4_و_5 بود هم روزهای سختی بود وهم روزهای سرد.
از روز 5 دیماه 65 برنامه #آموزش بچه ها شروع شد.
آموزش که نه تداوم آموزش بود.
عده ای از بچه ها پشت #اردوگاه_کوثر و کنار کانال #شهید_چمران چادر زدند و مشغول #آموزش_غواصی شدند.
عده ای هم درمقر #تخریب_لشگر 40 صاحب الزمان علیه السلام در تیم های انفجارات سازماندهی شدند و برای زدن دژ و خاکریز تمرین میکردند. یه تعداد بچه ها هم در #اردوگاه_کوثر لشگر10 مامور به گردان ها بودند و درمانور گردانها شرکت میکردند.
با شهید #حاج_سید_محمد_زینال_حسینی فرمانده تخریب لشگر10رفتیم دنبال جایابی برای مقری که نزدیک منطقه عملیاتی باشد.
چند جا رو سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود.
سید گفت همین جا خیلی خوبه.هم به جاده نزدیکه و هم میتونیم چادرها رو روی این جاده های متروکه برپا کنیم واگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه...
برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود 20 نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و اومدیم و اینجا بود که #مقر_شهید_پیام_پوررازقی سرپا شد.
در این پانزده روز #مسوولیت_نانوشته_ای داشتم و اون هم جابجایی در مقرهایی که بچه ها مشغول آموزش بودند. چون به #ایام_فاطمیه نزدیک میشدیم فضای معنوی هم پررنگ میشد. صبح ها زیارت عاشورا و شبهای توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم.
شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه ها که به خاطر #عملیات_کربلای_4 یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشه.
کاربه جایی رسیده بود که توی #روضه_ها_و_سینه_زنی_ها خودش هم دست به کار میشد و دم میداد... روضه میخوند.
بچه ها سعی میکردند در معنویات کمک کار همدیگه باشند.
یه شب زیر #پل_هفتی_هشتی در #جاده_اهواز_خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهید سید محمد رو به بچه ها کرد و گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای #انجام_تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مامور به وظیفه هستیم.به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم و ادامه داد . مقدر شده در منطقه ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که #امام_فرموده اند این منطقه از #مظلوم_ترین مناطق جنگ است. #بچه_های_اطلاعات_و_تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده..
و شهید سید محمد در انتهای صحبت هاش به تلاش #بچه_های_تخریب در کسب معنویت تاکید کرد و اشاره داشت که شما #بچه_های_تخریب_امید_عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مسافر_بهشت
#غواص_شهید
#سید_تخریبچی
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده
#شهادت_عملیات_کربلای_5
#شلمچه_19_دیماه_65
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
ساعت حدود 5 بعدازظهر 18 دیماه 65 بود که دیدم یک تویوتا بالای #پل_هفتی_هشتی ایستاد. مثل اینکه داره دنبال آدرس میگرده.اومد زیر پل دیدم #شهید_موسوی_زاده است بعد از روبوسی یک نگاهی به من کرد و گفت:جعفر امشب خبریه؟؟
گفتم آره. زود بجنب تا دیر نشده.گفت :چیکار کنم .
گفتم آقا #سید_محمد داره دم منبع آب وضو میگیره . بدو موقعیت خوبیه.
#سید_موسوی_زاده رفت و من هم از دور نگاش می کردم .
معلوم بود #سید_محمد زیر باز نمیره ، چون #سید_موسوی_زاده خودش #فرمانده_تخریب_تیپ_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام بود. نمیدونم به #سید_محمد چی گفت که راضی شد.
دیدم لبخند روی لبشه داره میاد
.تا رسید گفت :جعفر یک دست #لباس_غواصی برام جور کن و رفت سمت ماشین تویوتا و چند لحظه ای با رانندش حرف زد.
راننده ماشین رو سروته کرد و رفت. سید هم رفت وضو بگیره برای نماز مغرب و عشا.
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده شب عملیات #کربلای_5 با دسته #شهید_پیکاری رفتند برای #معبر زدن در مقابل #دژ_شلمچه و مظلومانه داخل آب به شهادت رسید و صبح عملیات با #شهید_حاج_ناصر_اربابیان پیکر مطهرش رو از داخل قایق به همراه سایر غواص های تخریب که #شهید_سید_امین_صدر_نژاد هم جزوشون تخلیه و به عقب فرستادیم.
🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌸
#شبی_که_گردان_ما_به_دشمن_زد
#عملیات_کربلای_5
#تخریبچی_مامور
#گردان_امام_سجاد_علیه_السلام
#لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
✍️✍️ راوی: #محمد_زارعکار
#عملیات_کربلای_5 ما مامور شدیم به #گردان_امام_سجاد(ع)لشگر 10 .
#برادر_آقا_سید_نادر_حسینی مسئول دسته #بچه_های_تخریب و #فرمانده_گردان_امام_سجاد(ع) برادر عباس رنجی بود .
گردان ما پشتیبان #گردان_حضرت_علی_اکبر (ع) بود.
بنده به اتفاق برادر سلطانی به دسته ویژه که مسئوول آن #شهید_کشمیری بودند معرفی شدیم فرمانده گردان بعد از معرفی ما به برادر کشمیری گفت : این دو نفر #تخریبچی به کمک شما اومدن اگر میدان مین مشاهده نشد از اینها استفاده کن.
گردان ما از راهکار #لشکر_فجر وارد عملیات شد و ما منطقه رو کاملا توجیه بودیم . عملیات شروع شده بود و خبر میرسید که گردان #علی_اکبر نتوانسته از مقابل دژ وارد منطقه بشود و مواضعش رو بگیرد.
گردان ما وارد عملیات شد. معبر رو از قبل بچه های لشگر فجر زده بودند و ما از معبر اون ها عبور کردیم .
از شانه خاکی ضلع شمال کانال دشمن حرکت میکردیم که متوجه پرتاب نارنجک از طرف سنگر عراقیها شدیم که بلافاصله به بچه ها اعلام کردیم مواظب خودشان باشند . اول فکر کردیم قسمتی لز بچه های گردان علی اکبر هستند که توانسته اند در مواضع دشمن نفوذ کنند . با صدای بلند #رمز_شب رو گفتیم اما اونها به سمت ستون ما تیراندازی کردند به اتفاق بچه های دسته وارد کانال شدیم ماندیم خدایا چه کسی رو باید بزنیم البته ما بطور کامل نمیدونستیم که بچه های گردان علی اکبر نتونستن مواضعشون رو بگیرند من پیش خودم فکر میکردم این هایی که به سمت ما شلیک میکنند از سنگرهایی هستند که پاکسازی نشدند اما هر چه داخل کانال جلو میرفتیم هم آتش سنگین تر میشد و هم تعداد نیروهای دشمن اضافه میشدند.
شرایط سختی بود فرمانده ها به بچه ها میگفتند تا مطمئن نشدید نیروهای دشمن هستند شلیک نکنید. کار به کندی جلو میرفت . این تعقیب و گریز تا صبح ادامه داشت تا اینکه کمی هوا روشن شد و ما مطمئن شدیم از گردان علی اکبر (ع) خبری نیست.
نیروهای دشمن مقابل ما پر تعداد بودند ودرگیری ها داخل کانال و بیرون خیلی نزدیک بود.
از دور دیدیم کسی سمت ما میاد و چند تایی هم بی سیم چی اطرافش هستند. نزدیک که اومد دیدیم #شهید_حاج_غلام_کیانپور #معاون اطلاعات_عملیات بود.
من جلو رفتم وطلبکارانه سووال کردم ؟؟؟ برادر کیانپور ما هرچه اومدیم جلو از گردان علی اکبر خبری نیست ؟ پس نیروهای اون ها کجا رو گرفتن.
حاج غلام ما رو کناری کشید و گفت : دیشب راهکار #گردان_علی_اکبر(ع) لو رفته بچه ها نتونستند دیشب مواضعشون رو بگیرند
حاجی گفت : اگر گردان #امام_سجاد(ع) دیشب عمل نمیکرد گردانهای دیگه ما آسیب جدی می دیدند .با مقاومتی که عراقیها در مقابل نیروهای ما داشتند واقعا کار برای بچه ها خیلی سخت شده بود
با حضور و راهنمایی های #شهید_کیانپور خاطر جمع شدیم که نیروی خودی مقابلمون نیست و هرچی هست نیروهای دشمن است.
عملیات پاکسازی منطقه 5 ضلعی شلمچه شدت گرفت و تا خورشید وسط آسمون میومد سایر گردان ها هم وارد معرکه شدند و #عملیات_کربلای_5 گسترش پیدا کرد وقبل از ظهر روز 19 دیماه #دژ_شلمچه توسط رزمندگان #لشگر_10_سیدالشهداء(ع) تسخیر شد .
🌿🌸
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
روز 18 دیماه سال 1365قبل از ظهر بود که #دسته_غواص_های_تخریبچی مامور به #گردان_علی_اکبر_علیه_السلام از زیر #پل_هفتی_هشتی با دو دستگاه وانت به سمت خط حرکت کردند میرفتند که به #دژ_شلمچه حمله کنند و عملیات کربلای 5 آغاز بشه. مسوول دسته ما حاج ناصر اسماعیل یزدی بود.
لباس های غواصی و تجهیزات رو برداشتیم و به اتفاق دوستان به سمت خط راه افتادیم.قبل از اینکه ماشین وانت از #مقر_پل_هفتی_هشتی جدا بشه این عکس رو گرفتیم
حاج محمد تیموری که همیشه با شوخ طبعی هاش همه رو سر حال می آورد گفت: همه تون امشب شربت شهادت رو نوش جان میکنید
بگذار قبل از رفتن ما یه عکس با شهدا بگیریم
حاج مجید سیب سرخی هم خودش رو رسوند و گوشه تصویر ایستاد
.#شهید_کلانتر که همون شب شهید شد با کلاه آبی و #شهید_آقا_سید_مهدی_تقوی که 12 ماه رمضان سال96در جریان حادثه تروریستی مجلس به شهادت رسید با کلاه قهوه ای مشخص است.
یادش بخیر
راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
#حماسه_سازان
به مناسبت سی و ششمین سالگرد #عملیات_کربلای_5
#غواصان گردان حضرت زینب سلام الله علیها در سالن جلسات حوزه هنری گردهم آمدند و با بازگویی خاطرات حماسه شکستن #دژ_شلمچه یاد و خاطره شهدای این عملیات را گرامی داشتند
🔸این جلسه عصر امروز 19 دیماه با حضور سردار خادم حسینی فرمانده گردان حضرت زینب سلام الله علیها و دکتر محمد مرندی و جمعی از رزمندگان و فرماندهان این گردان برگزار گردید.
🔴گردان حضرت زینب سلام الله علیها در شکستن دژ شلمچه در شب اول عملیات و حمله به دشمن در صبح عملیات و تصرف #نونی_اول نقش مهمی ایفا کرد. یاد و خاطره شهدای گردان حضرت زینب سلام الله علیها را گرامی میداریم
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_کربلای_5
ورود گردان های لشگر 10 به عملیات
#گردان_علی_اکبر_علیه_السلام
#گردان_سجاد_علیه_السلام
#گردان_المهدی_علیه_السلام
#گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به #دژ_شلمچه حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه #نونی_اول با شهادت سردار شهید #حاج_غلام_کیانپور به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
@alvaresinchannel
گزیده ای از #وصیت_نامه
#غواص_تخریبچی_شهید_مهدی_اسماعیلی_پور
شهادت: 19 دیماه 65
آبگرفتگی مقابل #دژ_شلمچه
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#خاطرات_شهید
#حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#غواص_خط_شکن_عملیات_کربلای_5
💐🌷#از_مدرسه_تا_گردان_تخریب
بعد از اينكه سال دوم دبيرستان را قبول شدم به سركار رفتم بعد از 45 روز آن كار راترك كردم و به #جبهه رفتم و من چون متولد 1349 بودم، نمي گذاشتند و براي همين در فتوكپي شناسنامه دست كاري كردم و ما را به #گردان_حضرت_علي_اكبر(ع) معرفي كردند .
در #پادگان_وليعصر(ع) تهران كه مي خواستند ما را تقسيم بكنند، يكي از نماينده هاي #گردان_تخريب به آنجا آمده بود و از ماموریت #بچه_های_تخریب در جبهه گفت و من داوطلب اعزام به تخریب شدم
به گردان تخريب رفتم و همان اول با معاون گردان صحبت كردم كه وقتي مدرسه ها باز شد من بايد بروم و او هم قبول كرد و من 45 روزي ماندم و با بچه ها انس گرفتم واحتياجات جبهه و خودم را ديدم و بالاخره قسمت اين بود كه ما آنجا بمانيم.
در آنجا كلاس هاي آشنائي با مين مي گذاشتند و كلاسهاي آر پي جي و تيراندازي هم داشتيم #عمليات_كربلاي_2 شروع شد و ما به منطقه رفتيم ولي قسمت نبود كه در این عمليات شركت كنيم و بعد از عمليات يكسري از بچه ها را به مشهد بردند بعد از اينكه از مشهد آمديم گردان براي بچه ها آموزش گذاشت و مادر آن شركت كرديم و تا اينكه قرار شد #عمليات_كربلاي_5 شروع بشود و يكسري از بچه ها را بردند كه #غواصي ياد بگيرند و من هم رفتم و 10-15 روز بيشتر طول نكشيد و آماده عملیات شدیم.
در #شب_عملیات_کربلای_5 به عنوان #غواص_تخریبچی به گردان #حضرت_علي_اكبر_علیه_السلام مامور شدیم.
معبر ما به نام #فاطمه_زهراء (س) بود.
شب عملیات قبل از ما تعدادی از #بچه_هاي_تخريب جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند.
قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد.
از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه #بچه_هاي_تخريب راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند .
قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به #دژ_شلمچه در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از #آر_پی_جی به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم.
يكي از بچه هاي #اطلاعات_عمليات جلوی ستون قرار گرفت و يكي از #بچه_هاي_تخريب پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع.
هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود.
تیم های #غواصی که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند.
اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم .
ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم.
45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به #گردان_تخریب برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#پیشواز_اربعین_1402
#من_هم_میایم
شما به #کربلا میروید و من آنجا با شما نماز خواهم خواند انشاءالله (امام خمینی)
نقل قولی از #امام_عزیز قبل از #کربلای_5 به ما رسیده
ایشون فرمودند:
به #بچه_های_رزمنده بگویید که...
#رزمنده_ها_شما_به_کربلا_میروید
من هم می آیم
و آنجا با هم نماز میخوانیم
این پیام روی پارچه مقابل صبحگاه #اردگاه_کوثر لشگر10 نصب شده بود.
✅ شب قبل ازکربلای ۵ فرمانده تخریب شهید زینال حسینی برای #تیمهای_غواصی که قرار بود #دژ_شلمچه رو بشکنند و بچه های مامور به گردان ها سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت و گفت : با توجه به عملیات قبل (کربلای4) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم
سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی نداشته باشه بیرون بیاد.
اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود.
گفت برادرها!!!
نقل قولی از امام عزیز به ما رسیده
ایشون فرمودند
به بچه های رزمنده بگویید که…
رزمنده ها شما به کربلا میروید
من هم می آیم
و آنجا با هم نماز میخوانیم
این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی رو نگهدار.
راوی : جعفر طهماسبی
@alvaresinchannel
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
🌷🌿
شما #بچه_های_تخریب_امید_عملیات هستید
#15_روز_بیقراری
#بچه_های_تخریب برای
#شکستن #دژ_شلمچه
#عملیات_کربلای_5
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
🌹شاید سخت ترین روزهای حضورم درجبهه روزهای بین #کربلای_4_و_5 بود هم روزهای سختی بود وهم روزهای سرد.
از روز 5 دیماه 65 برنامه #آموزش بچه ها شروع شد.
آموزش که نه تداوم آموزش بود.
عده ای از بچه ها پشت #اردوگاه_کوثر و کنار کانال #شهید_چمران چادر زدند و مشغول #آموزش_غواصی شدند.
عده ای هم درمقر #تخریب_لشگر 40 صاحب الزمان علیه السلام در تیم های انفجارات سازماندهی شدند و برای زدن دژ و خاکریز تمرین میکردند. یه تعداد بچه ها هم در #اردوگاه_کوثر لشگر10 مامور به گردان ها بودند و درمانور گردانها شرکت میکردند.
با شهید #حاج_سید_محمد_زینال_حسینی فرمانده تخریب لشگر10رفتیم دنبال جایابی برای مقری که نزدیک منطقه عملیاتی باشد.
چند جا رو سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود.
سید گفت همین جا خیلی خوبه.هم به جاده نزدیکه و هم میتونیم چادرها رو روی این جاده های متروکه برپا کنیم واگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه...
برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود 20 نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و اومدیم و اینجا بود که #مقر_شهید_پیام_پوررازقی سرپا شد.
در این پانزده روز #مسوولیت_نانوشته_ای داشتم و اون هم جابجایی در مقرهایی که بچه ها مشغول آموزش بودند. چون به #ایام_فاطمیه نزدیک میشدیم فضای معنوی هم پررنگ میشد. صبح ها زیارت عاشورا و شبهای توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم.
شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه ها که به خاطر #عملیات_کربلای_4 یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشه.
کاربه جایی رسیده بود که توی #روضه_ها_و_سینه_زنی_ها خودش هم دست به کار میشد و دم میداد... روضه میخوند.
بچه ها سعی میکردند در معنویات کمک کار همدیگه باشند.
یه شب زیر #پل_هفتی_هشتی در #جاده_اهواز_خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهید سید محمد رو به بچه ها کرد و گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای #انجام_تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مامور به وظیفه هستیم.به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم و ادامه داد . مقدر شده در منطقه ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که #امام_فرموده اند این منطقه از #مظلوم_ترین مناطق جنگ است. #بچه_های_اطلاعات_و_تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده..
و شهید سید محمد در انتهای صحبت هاش به تلاش #بچه_های_تخریب در کسب معنویت تاکید کرد و اشاره داشت که شما #بچه_های_تخریب_امید_عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
روز 18 دیماه سال 1365قبل از ظهر بود که #دسته_غواص_های_تخریبچی مامور به #گردان_علی_اکبر_علیه_السلام از زیر #پل_هفتی_هشتی با دو دستگاه وانت به سمت خط حرکت کردند میرفتند که به #دژ_شلمچه حمله کنند و عملیات کربلای 5 آغاز بشه. مسوول دسته ما حاج ناصر اسماعیل یزدی بود.
لباس های غواصی و تجهیزات رو برداشتیم و به اتفاق دوستان به سمت خط راه افتادیم.قبل از اینکه ماشین وانت از #مقر_پل_هفتی_هشتی جدا بشه این عکس رو گرفتیم
حاج محمد تیموری که همیشه با شوخ طبعی هاش همه رو سر حال می آورد گفت: همه تون امشب شربت شهادت رو نوش جان میکنید
بگذار قبل از رفتن ما یه عکس با شهدا بگیریم
حاج مجید سیب سرخی هم خودش رو رسوند و گوشه تصویر ایستاد
.#شهید_کلانتر که همون شب شهید شد با کلاه آبی و #شهید_آقا_سید_مهدی_تقوی که 12 ماه رمضان سال96در جریان حادثه تروریستی مجلس به شهادت رسید با کلاه قهوه ای مشخص است.
یادش بخیر
راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 #فرمان_امام بود که #عملیات_کربلای_5 انجام شود
به روایت حاج علی فضلی
✅ فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع)
آقای هاشمی رفسنجانی فرمودند که امام خواستهاند که نیروها این عملیات(کربلای5) را انجام بدهند.
همین چند جملهی کوتاه در جلسهای که سه شبانهروز نیروها بحث کرده بودند و از حداقل استراحت و خواب بهرهمند بودند مثل این بود که آبی روی آتش ریخته شود.. دیدنی بود چهره فرماندهانی که در آن جمع بود ند .
چهرهی شهید حسن شفیعزاده فرمانده توپخانهی سپاه را هیچ وقت از یاد نمیبرم که چگونه مثل گل شکفت ..
همه اعلام آمادگی کردند وگفتند ما برای چنین روزهای سختی ساخته و آماده شدهایم تا کاری کنیم که رضایت خاطر ایشان را تأمین شود . امام خواسته باشند و ما بگوییم که آمادگی نداریم!
بنا شد که محدوده عملیات قرارگاهها مشخص شده وآنها هم منطقه عملیات یگانها را اعلام کنند.
بحث شد که کدام یگان به دژ شلمچه میزند ..
گفتند: لشکر 10 سیدالشهداء (ع) که در خط حضور دارد، مأموریت #دژ_شلمچه را داشته باشد.
بعد از جلسه و مشخص شدن ماموریت لشگرما برای شکستن دژ شلمچه فرصت ما برای آمادگی و انجام عملیات 10 روز بیشتر نبود. باید برای فتح دژ شلمچه به طول 5/5 کیلومتر و تسخیر هلالی اول و دوم تا جاده شلمچه بصره برنامه ریزی میکردیم
🌻🌻 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_کربلای_5
ورود گردان های لشگر 10 به عملیات
#گردان_علی_اکبر_علیه_السلام
#گردان_سجاد_علیه_السلام
#گردان_المهدی_علیه_السلام
#گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به #دژ_شلمچه حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه #نونی_اول با شهادت سردار شهید #حاج_غلام_کیانپور به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
@alvaresinchannel
ساعت حدود 12 شب بود که رمز #عملیات_کربلای_5 پشت بیسیم اعلام شد
#رمز_عملیات_یازهراء(س) بود.
هنوز #بچه_های_تخریب با موانع پرحجم مقابل کمین های #دژ_شلمچه کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی #بوبیان شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد.
آتش کینه دشمن سینه #غواصان_تخریب رو شکافت.
و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد.
#معبر_حضرت_زهراء سلام الله علیها قفل شد.
همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار #کربلای_4 دوباره.
اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد
و با حمله برق آسای #رزمندگان_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست.
یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر
@alvaresinchannel
#پیشواز_اربعین_1403
#من_هم_میایم
شما به #کربلا میروید و من آنجا با شما نماز خواهم خواند انشاءالله (امام خمینی)
این پیام روی پارچه مقابل صبحگاه #اردگاه_کوثر لشگر10 نصب شده بود.
✅ شب قبل ازکربلای ۵ فرمانده تخریب شهید زینال حسینی برای #تیمهای_غواصی که قرار بود #دژ_شلمچه رو بشکنند و بچه های مامور به گردان ها سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت و گفت : با توجه به عملیات قبل (کربلای4) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم
سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی نداشته باشه بیرون بیاد.
اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود.
گفت برادرها!!!
نقل قولی از امام عزیز به ما رسیده
ایشون فرمودند
به بچه های رزمنده بگویید که…
رزمنده ها شما به کربلا میروید
من هم می آیم
و آنجا با هم نماز میخوانیم
این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی رو نگهدار.
راوی : جعفر طهماسبی
@alvaresinchannel