13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🌹
🔸🌹
🔴 #تیزر_سی_وهفتمین_سالگرد_شهادت
سردارشهید اسلام #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
پنجشنبه 11 اسفند ساعت 16
چیذر- گلزار شهدای امام زاده علی اکبر(ع)
@alvaresinchannel
#گزارش_تصویری1️⃣
سی و هفتمین سالگرد شهادت #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
و #شهدای_عملیات_خیبر_و_والفجر_8
گلزار شهدای چیذر
اسفند ماه 1401
@alvaresinchannel
#گزارش_تصویری2️⃣
سی و هفتمین سالگرد شهادت #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
و #شهدای_عملیات_خیبر_و_والفجر_8
گلزار شهدای چیذر
اسفند ماه 1401
@alvaresinchannel
#گزارش_تصویری3️⃣
سی و هفتمین سالگرد شهادت #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
و #شهدای_عملیات_خیبر_و_والفجر_8
گلزار شهدای چیذر
اسفند ماه 1401
@alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌹
🔻 #یادو_خاطره_فرماندهان_مهندسی_رزمی #لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
را گرامی میداریم
✔️🔹 سردار شهید #حاج_عبدالله_نوریان
شهادت 4 اسفند 1364 #والفجر_8
✔️🔸 سردار شهید #حاج_مصطفی_زواره_ای
شهادت14 اسفند 1365 #کربلای_5
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگاروصل_یاران_یادباد
تابستان سال 1363
موقعیت شهید موحد دانش(جاده اهواز به خرمشهر)
از سمت راست
✅ سردار شهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
آقا سید ناصر حسینی
✅#شهید_حاج_رضا_صمدیان
شهید رضا صمدیان در روز #عید_قربان به دنیا اومده بود و به این خاطر بهش میگفتن حاج رضا...
شهید نوریان در عملیات والفجر8 و شهید صمدیان در عملیات بیت المقدس2 به شهادت رسیدند.
@alvaresinchannel
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چهل_وسومین_سالگرد_دفاع_مقدس_گرامیباد
✅#گزارش_فرماندهی
گزارش فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع)
سردار شهید #حاج_عبدالله_نوریان به فرمانده لشگر10 حاج آقا فضلی در مورد کارهایی که برای آماده سازی عملیات در #جزیره_ام_الرصاص انجام داده...
🔷 جوان 24 ساله چقدر با وقار و آرام گزارش میدهد با همه ی جزئیات و نظر خودش رو هم میگوید
او فرمانده دو واحد تخصصی جنگ یعنی مهندسی رزمی و تخریب بود
دو ماموریت مهم بعهده او گذاشته شده بود... فرماندهی غواصان تخریبچی برای عبور از اروند و معبر در موانع ساحل جزیره ام الرصاص و عبور دستگاه مهندسی از آب خروشان اروند و احداث استحکامات و زدن جانپناه برای رزمندگان حین عملیات... و از هر دو ماموریت سربلند بیرون آمد ..
سلام بر #عبدالله
و سلام بر او که با بندگی خدا به مقام #محمود رسید.
شهدای این حاضر در این قطعه از فیلم..
شهید حاج عبدالله نوریان
شهید مصطفی زواره ای
شهید غفاری و.......
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#فرمانده_فاطمی
#شهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده مهندسی رزمی و تخریب
#لشگر_10_سیدالشهداء_
✍️: راوی: #جعفر_طهماسبی
فرمانده ما شهید حاج #عبدالله_نوریان ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت.
اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون #ایام_فاطمیه است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد #قطرات_اشک حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در #فاطمیه_دوم (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای #مهندسی برای احداث خاکریز در خط اول #فاو به شهادت رسید.
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
تصویر خسته و غمدید
سردار شهید
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
روز21 بهمن 64
در ساحل جزیره ام الرصاص
✅ فرمانده پیکر شهید سید اسماعیل موسوی رو از زیر آتیش بیرون آوره و سر و لباسش خیس و خونی است. پیکر سید رو توی قایق گذاشته و روی اروند پشت به جزیره داره به عقب برمیگرده
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#فرمانده_در_خط
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده مهندسی رزمی و تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#عملیات_والفجر_8
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
روز 30 بهمن 64 که شهید #حاج_حسین_اسکندرلو_فرمانده_گردان_حضرت_علی _صغر (ع) با گردانش به خط رسید. در قدم اول شهید #نوریان را در خط دید و آن عزیز به او گفت: "حاج حسین نگران نباش ما با همه توان #مهندسی و #تخریب از تو پشتیبانی میکنیم".
این حرف او قوت قلب حسین اسکندر لو بود و حاج عبدالله مرد عمل بود و کاری کرد که صدای حسین اسکندرلو که تا دقایقی قبل در اوج #پاتک_دشمن به استغاثه بلند شده بود تبدیل به تکبیرشد و صدای او پشت بیسیم شنیده میشد که فریاد میزد:"احسنت بارک الله به بچه های تخریب تانک های دشمن جلو میان و میرن روی مین"
اون شب گردان حضرت علی اصغر (ع) در #سه_راهی_کارخانه_نمک عاشورایی جنگید و جایش را صبح اول اسفند 64 به گردان #حضرت_قمربنی_هاشم (ع)داد اما حاج عبدالله هنوز در خط اول حضور داشت و فریاد میزد #جانپناه درست کنید و به رزمندگان در خط اصرار میکرد برای خود سنگر بسازید و زیر تراولزها رو میگرفت و کمک می کرد و پلیت ها رو جابجا میکرد . میدوید سمت لودرها و بلدوزرها که مشغول تقویت خاکریز بودند و مدام تلاش داشت قبل از شروع پاتک دشمن رزمندهها جانپناهی داشته باشند. هوا داشت روشن میشد و صدای #غرش_تانکها_با صدای زمخت #شنی_های_بلدوزرها آمیخته شده بود. او تمام توجهش به حفاظت از جان سربازان امام زمان(ع)بود. او میگفت این نازنین ها زیر دست ما فرمانده ها امانت هستند و باید از جانشان مواظبت کرد. همه متعجب بودند که او در طول خط میدود و به رزمندهها التماس میکندکه برادرها برای خود سنگری دست و پا کنید تا جایی که فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع) لشگر ده سیدالشهداء(ع) به او اعتراض میکنه که حاجی "ما مجبوریم، گردانمون تو خط درگیره بمونیم بالا سرشون تو که مجبور نیستی برو مثل دیگران تو قرارگاه بنشین و از پشت بیسیم نیروهات رو هدایت کن" اما حاج عبدالله با مهربونی به او میگه برادر ما کنار شما و با شما هستیم.
فشار روی گردان قمربنی هاشم خیلی زیاد شده بود به طوریکه دشمن در نصف روز #سه_بار _پاتک کرد و شهید حاج عبدالله خودش هدایت شکافتن جاده توسط #بچه_های_تخریب را به عهده داشت. همه فرماندهان دسته و گروهانهایی که در خط، مستقیما با دشمن درگیر بودند و فرماندهان لشگر که در قرارگاه با بیسیم عملیات را هدایت میکردند خاطر جمع بودند که تا حاج عبدالله در خط هست اتفاقی نمی افتد و اگر گره ای هم باشد با دست او باز میشه. اما خبری همه را شوکه کرد و این خبر، زبان به زبان پخش شد که حاج #عبدالله_مجروح شد. رزمنده هایی که اطرافش بودند او را داخل سنگر بردند. در آن لحظه از بچه های تخریب خبری نبود چون همه بچه های تخریب و حتی بی سیم چیش رو هم دنبال کار فرستاده بود. حاج عبدالله توسط #ترکش_خمپاره ای_که_به_سرش_اصابت کرد در روز #دوم_اسفند_ماه 64 درست 5 ماه بعداز میقات حج به اغماء رفت و با همه تلاشی که در واحدهای #امدادی پشت جبهه انجام شد. سرانجام #عبدالله_محمود شد. کسی که حاضر نبود کسی او را محمود صدا کند و نام عبدالله را برخود برگزید که تا بندگی کند. در تاریخ 4/12/64 در سن 24 سالگی در حالی که مسئولیت #مهندسی_و #تخریب لشگر سیدالشهداء (ع) را به عهده داشت به شهادت رسید و به ندای ملکوتی آسمانیان که او را بر سر خوان شهادت دعوت میکردند، لبیک گفت.
🍃🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#سروده_ای_در_وصف_فرمانده_شهید
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب لشگر10
🔴دیشب که با الاله ها دمساز بودم
با یاد رویت تا سحر همراز بودم
رویای شیرین تو را تعبیر کردم
ایات اخلاص تو را تفسیر کردم
با گوش جان صوت دلارایت شنیدم
صوت خوش انا فتحنایت شنیدم
با خویش گفتم این نوای عشق باشد
اوای جانبخش خدای عشق باشد
این در حریم دلربا در اعتکاف است
برگرد شمع عشق در حال طواف است
این یکه تاز عرصه ی دارالجنون است
این سر فراز جبهه های دشت خون است
شب زنده دار سنگر بازی دراز است
با سوز و ساز عشق در حال نیاز است
این در نماز عشق در حال قیام است
مبهوت روی یار در بیت الحرام است
این کیست شمع روشن گردان تخریب
چابک سوار عرصه ی میدان تخریب
این کیست عبدالله مجنون است اری
دل بسته ی اروند و کارون است اری
این در میان جبهه چون ماهی در اب است
ماهی برون از اب اندر پیچ و تاب است
این جان نثار راه حق محمود باشد
عبد خدا در محضر معبود باشد
من روز و شب با یاد او دمساز هستم
همراه و هم پیمان و هم اواز هستم
نام من عبدالله و تا عبد خدایم
با یاد او شعر شهادت می سرایم
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#شکرانه_ی_ولایت
سردار شهید تخریبچی#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان مهندسی رزمی و تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع)
✍️✍️ به روایت : علیرضا زاکانی
رفته بودیم #بازی_دراز مین خنثی کنیم. یکی از #مین_های_گوشکوبی حساس شده بود. آمدم به حاج عبدالله گفتم: یک مین هست که قابل خنثی کردن نیست.
گفت: «برو منفجرش کن.»
مواد منفجره و چاشنی و فتیله برداشتم، رفتم مین را منفجر کردم. وقتی برگشتم، دیدم مشغول تماشای گلّه گوسفندی است که از آن جا می گذشت. نزدیک اردوگاهمان سیاه چادرهایی بود؛ گله های گوسفند داشتند.
یک بز سر گلّه میرفت. #حاج_عبدالله با دیدن این صحنه درباره ی ضرورت وحدت اجتماعی و تبعیت از رهبری نظراتی بیان کرد. میگفت: «خدا با نشان دادن این صحنه های طبیعی به ما منظوری دارد. نباید بی تفاوت از کنارشان رد شویم.»
بعد نتیجه گیری اش به بحث #ولایت_فقیه انجامید، به شکرانه ی نعمت ولایت فقیه پیشانی بر زمین گذاشت و بی اختیار گریه کرد. چنان از عمق وجود گریه می کرد که انگار ولایت را نه فقط با اندیشه، که با تمام وجودش درک کرده بود.
@alvaresinchannel