هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#هیات_الوارثین(رزمندگان تخریب لشگر10)
این هفته جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 20
#یادبود_شهدای_تخریبچی_عملیات_طلائیه
و در روز شهادت #موسی_ابن_جعفر(ع)
🍂🌷 با سخنرانی سردار شهید تخریب #حاج_عبدالله_نوریان
مکان: کانال الوارثین و گروه الوارثین در پیام رسان ایتا
@alvaresinchannel
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️
یاد و خاطره مادران و پدران آسمانی گرامیباد
ابراز محبت پدر و مادر شهیدان شاه حسینی به #بچه_های_تخریب_لشگر_10
چند سال پیش در معیت حاج ناصر نوریان ابوی سردار تخریب شهید #حاج_عبدالله_نوریان خدمت خانواده شهید شاه حسینی رسیدیم
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#فرمانده_فاطمی
#شهید #حاج_عبدالله_نوریان
🌹🍃فرمانده مهندسی رزمی و تخریب🌹🍃
#لشگر_10_سیدالشهداء_
✍️: راوی: #جعفر_طهماسبی
فرمانده ما شهید حاج #عبدالله_نوریان ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت.
اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون #ایام_فاطمیه است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد #قطرات_اشک حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در #فاطمیه_دوم (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای #مهندسی برای احداث خاکریز در خط اول #فاو به شهادت رسید.
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
21.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#موشن_گرافیک
از آخرین لحظات #سردار_شهید_تخریب
#حاج_عبدالله_نوریان
#تولید1400
سردار شهید حاج عبدالله نوریان در روز 2 اسفند ماه 1364 در اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش به اغماء رفت و روز 4 اسفند 1364 روح مطهرش از به آسمان پرواز کرد و جسم بیجانش در گلزر شهدای امام زاده علی اکبر(ع) چیذر در خاک آرمید.
✅ با تشکر از عاشقان شهدا در شبکه تلویزیونی قرآن که این قطعه را تهیه و تولید نمودند
@ALVARESINCHANNEL
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
1️⃣ به یاد شهدای حماسه ساز #تخریبچی
این روزها روزهای حماسه فتح المبین است
عملیات فتح المبین در روز 2 فروردین 61 در غرب رودخانه کرخه با رمز یازهراء(س) آغاز شد
در این عملیات حماسه های بزرگی به ثبت رسید که تصرف توپخانه دشمن که شاهرگ حیاتی یک عملیات است به دست رزمندگان و به مددالهی یکی از آن است. #موقعیت_الوارثین که مسکن و ماوای بچه های تخریب است در این منطقه قرار داد و سال ها به موقعییت #شهید_کهن معروف بود و سال آخر جنگ به موقعیت الوارثین تغییر نام یافت.
نام شهید کهن برای بچه های #تخریب_لشگر_10 نامی آشنا بود اما اینکه این سردار شهید در چه عملیات و چگونه به شهادت رسیده بود برای من که سالها در زمینه شهدا و زندگی نامه ی اون ها پیگیری میکردم و یا اینکه مزار این شهید در کجا این کشور قرار دارد هم مشخص نبود.
تا اینکه پاییز سال گذشته در اردوی فرهنگی #تخریب_لشگر_27 با تعدادی از همسنگران تخریبچی لشگر10 شرکت کردیم... روز دوم این اردو قرار شد با دوستان سری به الوارثین بزنیم و وسیله ای اجاره کردیم ودر این زیارت جمعی از پیشکسوتان تخریبچی با ما همراه شدند.
وسط های روز بود که به موقعیت الوارثین رسیدیم و هر کسی سمت حسینیه الوارثین میرفت حال خودش رو داشت.
حاج عباس عبادی که روزگای فرماندهی تخریب تیپ 110 خاتم الانبیاء(ص) رو داشت و از بچه های قدیمی تخریب و از یاران شهید #حاج_عبدالله_نوریان بود و روزگاری هم معاون تخریب قرارگاه ثارالله و در کنار سردار شهید حاج حسین کربلایی فرماندهی این موقعیت رو داشت به محض ورودش به این سرزمین زانوهاش سست شد و به خاک افتاد و با گریه نام همسنگرانی که با اونها در این سرزمین خاطره داشت به زبان میاورد و اونها را صدا میکرد.
ادامه دارد.........👇🏿👇🏿
@alvaresinchannel
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
ایران پر افتخار
زینت پیکر #فرزندان_شهید_سرزمینم
#پرچم_سه_رنگ
جمهوری
اسلامی
ایران
#تابوت پیکر مطهر سردار شهید تخریبچی
#حاج_عبدالله_نوریان
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#فرمانده_فاطمی
#شهید #حاج_عبدالله_نوریان
🌹🍃فرمانده مهندسی رزمی و تخریب🌹🍃
#لشگر_10_سیدالشهداء_
✍️: راوی: #جعفر_طهماسبی
فرمانده ما شهید حاج #عبدالله_نوریان ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. گریه بر فاطمه زهراء سلام الله علیها برای ایشون جایگاه خاصی داشت.
اوایل بهمن سال 64 بود و از جایی برمیگشتیم پشت وانت نشسته بودیم . وانت اطاقدار بود و ایشون همیشه از فرصت ها استفاده میکرد روش رو به من کرد و گفت : مرشد برامون بخون #ایام_فاطمیه است. من هم به جهت علاقه ای که به حاجی داشتم اجابت کردم و سلامی به حضرت زهراء(س) دادم و اشعاری خوندم از همون ابتدا حاجی سرش رو بین زانوهاش گذاشت و تکان شونه هاش شروع شد . خوندن من که تموم شد #قطرات_اشک حاجی کف وانت رو خیس کرده بود. حاجی مزد این همه اخلاص رو از بی بی دو عالم گرفت و چند روز بعد و در #فاطمیه_دوم (شهادت به روایت 95 روز) در حین هدایت دستگاههای #مهندسی برای احداث خاکریز در خط اول #فاو به شهادت رسید.
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌷 @ALVARESINCHANNEL
🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹🥀✨🌹
🥀✨🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی
دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.
🔸✨ اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.
@alvaresinchannel
💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐
🌷💐
#شهیدان_را_شهیدان_می_شناسند
روایت #سردار_شهید_تخریب
🌹🌹#حاج_عبدالله_نوریان
از چگونگی شهادت بچه های تخریبچی در
#عملیات_والفجر_مقدماتی
راننده تريلي بو د
با اينكه سه تا فرزند داشت، آمده بود واحد تخريب.
گفتم.
آقاي جليلوند لطفاً شما برويد# واح_ ترابري مشغول شويد .
گفت نه! من آمده ام اينجا كاركنم. هر چه هم شما بگوييد. گوش مي كنم
به خداي احد و و احد قسم، نشد يك دفعه من يك چيزي به اين # جليلوند بگويم و او گوش نكند؛ يا بهانه اي بياورد وسرخودكاري انجام دهد. او خودش را به خدا وصل كرده بود.و با همه بچه ها مي جوشید.
من واقعاً به حالش غبطه مي خورد م. چون او كسي بود كه زن و فرزند وزندگي و ماشين و خانه و همه چيزش را به خاطر خدا رها كرد بدون اينكه يك لحظه ترديد كند، هر چه داشت در راه خدا خرج كرد.
براي هماهنگي و تحويل نيرو به فرمانده گردان عمل كننده در #عمليات_والفجر_مقدماتی ،من هم تا پشت خاكريز دنبالشون رفتم.
. آن روز جليلوند با نه نفر ديگررفت. و بعد من برگشتم به عقبه .
اما آن شب عمليات انجام نشد!
بعد اطلاع دادند قرار است گردان را عقب بياورند ومن هم خواستم بروم #نيروهاي_تخريب را بياور م. لكن چون از قرارگاه تاكتيكي ابلاغ شده بود مسئوولين براي رفتن به خط بايد اجازه بگيرند، رفتم قرارگاه تا هماهنگي كنم. گفتند:
مثل اينكه خبرنداري
گفتم از چي ؟؟؟؟
يكي از برادران گفت:
بچه هاي گرد ان اكثرشان شهيد شده اند، از جمله #بچه_های_تخريب_چي.
فوراً با چند تا از بر ادرها رفتيم خط، پشت همان خاكريز ديشبي دنبال آنها گشتیم. زمين منطقه رملي بود و
نميشد سنگر کند. بچه ها يك مقدار جزيي از جايي را پشت خاكريز چال كرده بودند و هر هشت نفرشان يك جا نشسته بودند؛ و بعد، در همان گودی خمپاره ها خورده بود وسطشان.
صادقی: دو تا پايش قطع شده بود .
#خداياري و #جليلوند درجا شهيد شده بودند . اما #صادقي، #گردويي و #اسماعيل_عزيزي بعداً شهيد شدند.: صادقي در مسير برگشت، گردويي در بيمارستان و عزيزي كه از گردن به پايين فلج شده بود، چهار- پنج روز بعد به شهادت رسيد.
از آن جمع نه نفره، سه نفره زنده مانده بودند؛ كه البته آنها نيز مجروح بودند.
خوشا به سعادتشان، خوشا به سعادتشان كه مرگ با عزت را انتخاب كردند، خوشا به سعادتشان!
🌷💐
🌷💐🌷💐🌷💐
@alvaresinchannel
آخرین عکس دست جمعی با فرمانده
سردارشهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده #تخریب و #مهندسی لشگر10
شهید #علی_اصغر_صادقیان
شهید #محمد_بهشتی
بیمارستان خرمشهر
#عملیات_ام_الرصاص
20 بهمن 64
@alvaresinchannel
تصویر خسته و غمدیده
سردار شهید
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
روز21 بهمن 64
در ساحل جزیره ام الرصاص
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🍃🌷 #حاج_عبدالله اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم.🌷🍃
#عملیات_والفجر_8
#سردارشهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع)
🍃🌷 ✍🏿✍🏿 راوی : مرحوم #حاج_پرویز_معصومی
رفتم داخل #حسینیه_مقر_ام_النوشه برای نماز صبح.
هنوز تا نماز صبح خیلی مونده بود.مشغول نوافل شدم.
دیدم از کنار چادر صدای گریه میاد با خودم گفتم بچه ها مشغول نماز شب هستند و حال خوبی دارند.
چند دقیقه ای گذشت دیدم صدای گریه بلندتر و بلند تر شد. گوش هام رو تیز کردم بشنوم صاجب گریه چی میگه اما کلمه هاش بریده بریده بود و من هیچی نفهمیدم.
از من سن و سالی گذشته بود و این بچه ها در حکم بچه های خودم بودند. گریه این نوجون من رو بی تاب کرد و رفتم کنارش نشستم.
گفتم پسر عزیزم مشکلی داری اینجور ناله و ضجه میزنی؟؟؟؟
دلت برای خانواده ات تنگ شده؟
پول میخواهی ؟؟؟
کسی ناراحتت کرده؟
به من بگو
تو که با ناله هات دل منو آب کردی!!!
سنی هم نداری که بگم برای گناهات گریه میکنی..
بگو چی شده...
سرش رو بالا آورد و در حالیکه صورت پر از اشکش رو به من نشان میداد ...گفت: حاج آقا...از تهران که اعزام شدم از خدا خواستم که این بار دیگه شهید بشم..
اما امروز #حاج_عبدالله اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم.
دارم گریه میکنم برای بی لیاقتی خودم. من چکار کردم که برادر عبدالله به من اجازه شرکت در عملیات رو نداد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel