#ویدئو #امام_زمان 🔹کلیپی زیبا به مناسبت هشتمین سالگرد حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی @alzekr_alhakim

#عکس_نوشته @alzekr_alhakim

#عکس_نوشته @alzekr_alhakim

#روایت از سلمان فارسی نقل شده است که گفت: روزی بعد از رحلت رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمدم، در راه علّی بن ابیطالب، امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم؛ آن حضرت به من فرمودند: ای سلمان، بعد از وفات رسول خدا به ما جفا کردی و به دیدار ما نیامدی! من عرض کردم: ای محبوب من، ای امیرالمؤمنین بر شما پوشیده نیست که غمّ و اندوهی که از دوری رسول خدا وجودم را احاطه کرده بود مانع شد‌ که خدمتتان برسم. علیّ ابن ابی طالب صلواة الله علیه به من فرمودند: ای سلمان اینک به منزل فاطمه برو که ایشان دلتنگ و مشتاق دیدار تو هستند. می‌گوید: من که از خوشحالی شگفت زده شده بودم به آن حضرت عرض کردم: ای امیرالمؤمنین! بعد از وفات رسول خدا هدیه‌ای از بهشت آورده شده است!؟ فرمودند: بله ای سلمان. سلمان می‌گوید: من با سرعت خودم را به منزل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رساندم و‌ درب خانه را زدم، فضّه خدمتگزار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمد و به من اجازه ی ورود داد؛ من به محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشرّف شدم؛ دیدم که آن حضرت نشسته اند و عبائی بر سرشان کشیده و خود را پوشانده‌اند، چون مرا دیدند، فرمودند: ای سلمان، بعد از وفات پدرم رسول خدا صلی الله علیه و‌ آله به ما جفا کردی و به دیدار ما نیامدی. سلمان می‌گوید: (چون خواستم دلیل نیامدنم را برای آن حضرت بیان کنم و) عرض کردم: آیا من به شما جفا کرده ام؟! آن بانوی بزرگوار به من فرمودند: ای سلمان سکوت کن، بنشین و‌ در آنچه می‌گویم بیندیش، من دیروز خودم با دستان خود درب اتاق را بستم و در همین جا نشسته و‌ درباره وفات پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله به فکر فرو رفته بودم، حزن و اندوه سینه‌ام را فرا گرفته بود، به ناگاه دیدم بدون اینکه کسی درب اتاق را باز کند در باز شد و چهار بانو که هیچ بیننده‌ای مانند آنها را در زیبایی و جمال ندیده بود، بر من‌ وارد شدند. من در برابر آنها ایستادم؛ اظهار ناآشنایی کردم و گفتم: شما از اهل مدینه هستید یا مکه؟ آنها گفتند: ما نه از اهل مدینه هستیم نه از اهالی مکّه، ما حتّی از اهل زمین هم نیستیم، ما حورالعین می‌باشیم؛ ای دختر رسول خدا! ما مشتاق دیدار شما هستیم، پروردگار عالم ما را خدمت شما فرستاده تا شما را در غمّ وفات پدرتان رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) تسلّی دهیم. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: من به یکی از آنها گفتم اسم شما چیست؟ او گفت: «ذرّه». من به او گفتم: حبیبهٔ من! چرا شما را ذرّه نامیده‌اند؟ او پاسخ داد: نام مرا ذرّه نهاده‌اند، چون برای ابوذر غفّاری، صحابی پدرتان رسول خدا آفریده شده‌ام. بعد از یکی از آن خانمها پرسیدم: نام شما چیست؟ او گفت: من سَلمی هستم. از ایشان پرسیدم: چرا سلمی نامیده شده‌اید؟ در جوابم گفت: چون من برای سلمان فارسی، دوست و یاور رسول خدا صلی الله علیه وآله خلق شده‌ام. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: به یکی دیگر از آن خانمها رو کردم و گفتم: نام شما چیست؟ او گفت: اسم من مقدوده است. من از ایشان پرسیدم: چرا نام شما را مقدوده نامیده‌اند؟ او‌ پاسخ داد: چون من برای مقداد بن اسود کندی صحابی رسول خدا آفریده شده‌ام. سپس از چهارمین نفر آنها پرسیدم اسم شما چیست؟ او گفت: من عمّاره هستم، من به ایشان گفتم: چرا نام شما را عماره نهاده‌اند؟ ایشان در جوابم گفت برای اینکه من برای عمّار بن یاسر، یار وفادار رسول خدا آفریده شده‌ام. بعد آنها هدیه‌ای دادند که مقداری از آن را برای تو کنار گذاشته‌ام. سلمان می‌گوید: آنگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بشقاب سفیدی را آوردند که در آن خرماهایی از خشکنانج (خشکنانج نانی است که از آرد خالص، شکر،‌ بادام، یا پسته تهیه می‌شود) بزرگتر و از برف سفید تر و از مُشک خوشبوتر بود و ایشان ده عدد از آن خرما ها را به من عنایت نمودند و فرمودند: شب موقع افطار از این رطب ها تناول و فردا هسته آنها را نزد من بیاور. سلمان می‌گوید: من از محضر آن بانوی بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مرخّص شدم و بسوی منزلم به راه افتادم، در راه از کنار هر کس که عبور می‌کردم، به من می‌گفت: ای سلمان! بوی خوش مشک از تو به مشام می‌رسد!! من هم از آنها پنهان می‌کردم که همراه خود چه دارم! تا اینکه به منزل رسیدم و هنگام افطار با آن خرماها افطار کردم امٌا هیچ هسته‌ای در آنها ندیدم. فردا صبح به سوی منزل فاطمه زهرا به راه افتادم، درب خانه را کوبیدم، ایشان به من اجازه ی ورود دادند، چون به محضرشان مشرّف شدم، عرض کردم ای دختر گرامی رسول خدا شما فرمودید که هسته رطب ها را خدمتتان بیاورم ولی من در آنها هسته‌ای ندیدم . ادامه در پست بعد👇 @alzekr_alhakim

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که بعد از وفات پدرشان هرگز نخندیده بودند، از شنیدن سخن من تبسّم نمودند و فرمودند: ای سلمان، این رطب ها از نخلهایی است که خداوند در دارالسلام بهشت برای من کاشته است با دعائی که پدرم رسول خدا به من آموختند و من هر صبح و شام ان دعا را می‌خوانم. سلمان می‌گوید: به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کردم: ای بانوی من، این دعا را به من تعلیم بفرمائید، ایشان فرمودند: ای سلمان اگر می‌خواهی خدای متعال را ملاقات کنی در حالی که از تو راضی باشند و بر تو غضب نکند و اگر می‌خواهی تا زنده هستی، وسوسه هیچ ‌شیطانی به تو ضرر نرساند، بر خواندن این دعا مداومت کن. سلمان می‌گوید: من از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تقاضا کردم که این دعا را به من تعلیم بفرمایند، آن بانوی بزرگوار فرمودند: آن دعا این است: بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ. سلمان می‌گوید: من این دعا را از حضرت فاطمه زهرا آموختم و ان را به بیش از هزار نفر از اهالی مکه و مدینه که تب داشتند، یاد دادم و همه آنها به اذن خداوند بهبود می‌یافتند. منبع: بحارالانوار، جلد۴۳، صفحه۶۶، باب۳ @alzekr_alhakim

#خواهران 🔹خرید خانم ها از بازار و بیرون از منزل که لازمهٔ آن صحبت با افراد نامحرم است و تا حدی اختلاط، از نظر فقهی و از نظر اخلاقی حکمش به چه صورت است؟ 🔹این کلام از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسیده است که: «بهترین چیز برای خانم ها آن است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند.» آیا این روایت صحیح است؟ 💠جلسات پرسش و پاسخ کانون مشهد بیانات حضرت استاد آیت الله سید حسن ابطحی @alzekr_alhakim

«غربال» ۱۰۱ - یک غربال سوراخ گشاد و بعضی از غربالها ریز است ولی بعضی‌ها خیلی‌ درشت است وقتی غربال می‌کنند چند دانه بیشتر در آن نمی‌ماند. اصحاب ائمه‌ اطهار علیهم السّلام گاهی این جور غربال شدند، از بین رفتند و همه ریختند و خدا نیاورد یک‌ چنین امتحانی را برای ما !! صراط مستقیم یعنی هرچه او می‌کند درست است او‌ معصوم است و ما غیر معصوم، او مظهر خداست و ما نه، او بنده خداست و ما نه،‌ صراط مستقیم علی علیه‌السّلام است.  حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی کتاب مثال های حکمت آمیز @alzekr_alhakim

#اخلاق دو چیز جزء شرائط اوّلیه‌ی یک مربّی خوب است یک؛ اینکه خودش عامل باشد. یعنی اگر کسی خواست مربّی باشد آنچه را که می‌خواهد در طرف ایجاد کند در خودش ایجاد شده باشد. این خیلی لازم است! مربّی، کسی که در رأس کار و رأس تربیت مردم است باید اوّل خودش را درست کند، اوّل باید خودش را بسازد. اگر خودش را نساخت بیجا واقع شده است... دوّم؛ اینکه مربّی باید استاد هم باشد، باید انسان خودش آگاه هم باشد! یکی آگاهی و یکی هم عمل، این دو چیز حتماً در یک مربّی لازم است. پس یکی عامل بودن خود انسان و یکی هم بلد بودن طرز تربیت دیگران. حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی کتاب حل مشکلات دینی / سوال ۴۳ @alzekr_alhakim

#سخنرانی 🔹این همه دلبستگی حضرت زینب «سلام الله علیها» به حضرت امام حسین «علیه السلام» برای چه بود؟ 🔹جلسات پرسش و پاسخ کانون مشهد 🔹حضرت استاد آیت اللّٰه سید حسن ابطحی @alzekr_alhakim

«دستورات تمرکز فکر» اوّل: استادم می‌گفت: اگر می‌خواهی تمرکز فکرت در اختیارت قرار بگیرد باید روزی یک ساعت تا چهل روز در اطاق کوچکی که هیچ نوع تزئینات و چیزهائی که توجّهت را به خود جلب می‌کند نداشته باشد، عبادات و دعاها و تلاوت قرآنت و بخصوص اذکار را در آنجا انجام دهی و خود را صد در صد در محضر خدائی که محیط بر همه چیز است بدانی و به چیزی غیر او فکر نکنی و با دقّت کامل مهار فکرت را در دست بگیری و نگذاری کوچک‌ترین حواس پرتی عارضت گردد، در این صورت می‌توانی به مقصد برسی و تمرکز فکرت را در اختیار بگیری و این کار را تمرین نمائی. دوّم: استادم فرمود: یکی از چیزهائی که فکر را متمرکز می‌کند عشق و علاقه شدید به چیزی یا به فردی از افراد است. عشق تمام فکر انسان را به معشوق متمرکز می‌کند و حواسش را از چیزهای دیگر جمع می‌نماید، اگر انسان بتواند به کاری که می‌خواهد انجام دهد علاقه پیدا کند و به آن کار عشق بورزد، کارش را با تمرکز فکر و صحیح انجام می‌دهد. پس بدون تردید یکی از راههای در اختیار گرفتن تمرکز فکر این است که انسان عشق و علاقه شدیدی در خود قبل از انجام هرکار نسبت به آن کاری که می‌کند به وجود آورد. توضیح آنکه: انسان نباید کاری را که به آن علاقه ندارد (بخصوص کارهای فکری) انجام دهد، زیرا در این صورت آن کار با حواس پرتی و ناصحیح انجام می‌شود. بنابراین من به تو توصیه می‌کنم هر کاری را که می‌خواهی انجام دهی اوّل آن را، نتایج آن را، اهمّیت آن را، نقش آن را در سعادت خود و یا اجتماع بشناس و سپس به آن عشق پیدا کن که در آن وقت به موفّقیت کامل خواهی رسید. سوّم: استادم فرمود: یکی دیگر از چیزهائی که تمرکز فکر را در اختیار تو قرار می‌دهد توکل به خدا است... من در اینجا نمی‌خواهم تو را به مرحله توکل وارد کنم، زیرا توکل از مراحل بالائی است که تو هنوز نمی‌توانی به آن دست یابی ولی در همین مرحله تو باید بدانی که همه کارها دست خدا است، لذا نباید از آینده‌ات، از فقرت، از مرضت، از هرنوع چیزی که از آن نگرانی داری بترسی و حواست پرت آنها باشد، و الاّ هرمقدار ایمانت به خدا و توکّلت به پروردگار کمتر باشد مسائل زیادی در زندگی حواست را پرت می‌کند و نمی‌توانی در چیزی که باید تمرکز فکر در آن داشته باشی حواست را جمع کنی. حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی کتاب سیر الی اللّٰه 1 @alzekr_alhakim

#سخنرانی #امام_زمان 🔹موضوع: احاطه امام عصر ارواحنافداه برما و ارتباط روحی 🔹حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی @alzekr_alhakim

امشب شب وفات حضرت ام‌البنین «فاطمه کلابی» همسر گرامی امیر المؤمنین علیه السّلام و مادر عباس ابن علی معروف به اباالفضل می‌باشد. @alzekr_alhakim

#روایت «خصوصیّاتی از زندگی حضرت اباالفضل «علیه السلام»» روایت شده امیرالمؤمنین «علیه السلام»  به برادرشان عقیل که مردی دانا به انساب و اخبار عرب بود فرمودند: بنگر و همسری برایم برگزین که زاده شجاعان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و جوانی پهلوان برایم به دنیا آورد. عقیل در پاسخ به امیرالمؤمنین گفت: با فاطمة کلابی ازدواج کن، زیرا در عرب شجاع تر از پدران او وجود. ندارد حضرت امّ البنین خانمی بسیار با عظمت است. اگر جز این که خادمة حضرت زهراء « سلام الله علیها » بودند چیز دیگری نداشتند ایشان را کفایت می کرد. نامشان فاطمه بود، امّا از وقتی که با امیرالمؤمنین ازدواج کردند گفتند: من را فاطمه صدا نزنید، چگونه می شود من فاطمه همسر علی «علیه السلام»  باشم و فاطمة زهرای « سلام الله علیها » با آن عظمت هم فاطمه همسر علی «علیه السلام» باشد؟! من کنیز خاندان علی هستم. و لذا اسم خودشان را امّ البنین گذاشتند. حضرت عبّاس «علیه السلام» فردی خوش چهره، زیبا و بلند بالا بود، به طوری که هر گاه بر اسب تنومند سوار می‌شد دو پایش روی زمین کشیده می شد و به او قمر بنی هاشم (ماه بنی هاشم) می گفتند. کنیة آن حضرت، اباالفضل و لقبشان "سقّا" بود. حضرت اباالفضل فاطمة زهراء را «سلام الله علیها» ندیده بودند، امّا مادری داشتند که از روی اخلاق و صفات حضرت زهراء «سلام الله علیها» خود را تربیت کرده بود. حضرت امّ البنین چهار پسر تربیت کرده بودند که همه مجاهد بودند. شب عاشورا که حضرت سیّدالشهداء «علیه السلام» غربال را بر می دارند و تمام اصحابشان را در آن می ریزند، حتّی یک نفر از این چهار برادر مردود نمی شوند. حضرت فاطمة امّ البنین «سلام الله علیها» این قدر در تربیت فرزندانشان کوشش کرده اند. حضرت ابالفضل العبّاس بعد از معصومین «علیهم السلام» از بزرگترین اولیاء خداست، امّا چرا از علم این حضرت که در دامن علی بن ابیطالب «علیه السلام» بزرگ شده و تحصیل کرده اند، و هم در محضر حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین «علیهم السلام» بوده اند و سه استاد به این بزرگی داشته اند یاد نمی شود؟! حضرت ابالفضل از چشمة علم و معرفت اقتباس می کردند و کلماتشان در بعضی از روایات همدوش کلمات حضرت سیّد الشهداء و امام حسن مجتبی «علیهم السلام» بوده است... ادامه دارد... حضرت آیت اللّٰه سیّد حسن ابطحی منابع: کتاب امام حسین، صفحات 222 و 223 سخنرانی حضرت استاد در تاریخ 9/1/1418 و در تاریخ 28/8/1412 @alzekr_akhakim

حرم امام حسین علیه السّلام در شب وفات حضرت ام‌البنین علیه السّلام @alzekr_alhakim