به روایت از پدر #شهید:
#شهید رضای من از همان اول #شهید بود. دایی بزرگوارش از #شهدای دفاع مقدس بود و #رضا در مکتب #شهادت پرورش یافت.
🍃🌷🍃
#آقا رضا #اولین نوه پسری بابابزرگ مادرش بود. یعنی بعد #دایی #شهیدش به دنیا آمد و از همان اوایل این حس در بین خانواده به وجود آمد که #شهید احسان دوباره #متولد شده. همه #رضا را در جایگاه #دایی #شهیدش میدیدند.
🍃🌷🍃
در دوران #ابتدایی همیشه جزء شاگردان #ممتاز و #با اخلاق مدرسه بود تا جایی که هر مدیری در مقابل #ادبش کم میآورد این را من از زبان #مدیرانش شنیدهام.
🍃🌷🍃
در اکثر جلسات مدرسه #آقا رضا را به عنوان #الگو برای خانوادهها مثال می زدند و میگفتند این بچه به جای #بالایی میرسد. می گویند اگر ایشان #شهید نمیشد ما به خیلی چیزها شک میکردیم.
🍃🌷🍃
دوران پیش دبستانی و دبستان را با موفقیت پشت سر گذاشت نه تنها از نظر درسی بلکه در بعد #معنوی دوران #ابتدایی (جزء 30 قرآن) را حفظ کرد و در حسینیه محل #مکبری میکرد و #اذان میگفت.
🍃🌷🍃
دوران #راهنمایی وارد پایگاه #بسیج محل شد با آن #سن کم #مسئول #فرهنگی پایگاه و #پای ثابت #اردوهای #راهیان نور شد.
🍃🌷🍃
سال 91 وارد #سپاه شد در این زمان به #اوج #معرفت رسیده بود. با اینکه در بین همکارانش #جوانترین #پاسدار لشکر بود اما در موضوع #مهدویت هرکسی مشکلی داشت به #رضا مراجعه میکرد از ایشان #راهنمایی می گرفت.
🍃🌷🍃
به پسر عموش گفته بود #امام حسین (ع)🌷 به خواب یکی از دوستانش آمده و لیستی در دستش بود که تعدادی از اسامی #لیست جزو #شهدا بودند که یکی یکی خط میخوردند اسم #رضا هم دران لیست نوشته شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
وقتی این خواب را برایش تعریف میکنند #خودش را برای #شهادت مهیا کرد. قبل از رفتن یک شب مرا صدا زد و کلیپی را نشانم داد و گفت این #کلیپ را خودم ساختم
بعد از #شهادتم از این استفاده کنید.😭😭
🍃🌷🍃
داشتم دیوانه میشدم #فرزند جلوی پدر چنین صحبتهایی کند.😭😭😭خیلی سخته ،#شهادت رضا را باور داشتن با این روحیاتی که #رضا داشت غیر از این نمیتوانستم فکر کنم.😭
🍃🌷🍃
در دوران فتنه 88 خیلی #خودش را #درگیر کرده بود و #تلاش میکرد #جوانان را #هدایت کند فردی که 360 درجه با او و افکارش اختلاف داشت را با رفتار خوبی #ولایی و از #مریدانش خودش کرد. #جاذبه #بی نظیری داشت.
🍃🌷🍃
#سهراب در طول زندگى مشترك سه ساله اش در #امور خانه و #بيرون از خانه #ياور همسر خود بود و به يگانه دختر خود «زهرا »علاقه ی زیادی داشت. همیشه همسرش را #سفارش به #حفظ رابطه با #همسايه ها می کرد.
🍃🌷🍃
می گفت: «در قيامت بعد از #نماز از #حق #همسايه دارى از انسان سؤال مى شود.» دوستانش می گويند: «او بيشتر #اهل عمل بود تا #نصيحت و سعى می کرد با #رفتارش ديگران را #راهنمايى كند.
🍃🌷🍃
#كم حرف بود و #متين ، هر #دوشنبه و #پنج شنبه روزه می گرفت و با #قرآن #مأنوس بود و در #ماه رمضان #كلاس قرآن برپا می کرد و در #سپاه به عنوان #قارى #برگزيده انتخاب شد.
🍃🌷🍃
به حفظ #بيت المال اهميت زيادى مى داد؛ صندوقى در محل كار گذاشته بود تا هر كس از #تلفن اداره استفاده می کند #پول آن را در #صندوق بيندازد؛ با اين حال باز در ترديد بود كه نكند نفس عمل اشتباه باشد.
🍃🌷🍃
#همرزمانش مى ديدند كه #شبها از چادر خارج شده و مشغول #نماز شب مى شود و براى آنكه شناخته نشود #پتويى بر #دوش خود مى انداخت.
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
#شهید رضای من از همان اول #شهید بود. دایی بزرگوارش از #شهدای دفاع مقدس بود و #رضا در مکتب #شهادت پرورش یافت.
🍃🌷🍃
#آقا رضا #اولین نوه پسری بابابزرگ مادرش بود. یعنی بعد #دایی #شهیدش به دنیا آمد و از همان اوایل این حس در بین خانواده به وجود آمد که #شهید احسان دوباره #متولد شده. همه #رضا را در جایگاه #دایی #شهیدش میدیدند.
🍃🌷🍃
در دوران #ابتدایی همیشه جزء شاگردان #ممتاز و #با اخلاق مدرسه بود تا جایی که هر مدیری در مقابل #ادبش کم میآورد این را من از زبان #مدیرانش شنیدهام.
🍃🌷🍃
در اکثر جلسات مدرسه #آقا رضا را به عنوان #الگو برای خانوادهها مثال می زدند و میگفتند این بچه به جای #بالایی میرسد. می گویند اگر ایشان #شهید نمیشد ما به خیلی چیزها شک میکردیم.
🍃🌷🍃
دوران پیش دبستانی و دبستان را با موفقیت پشت سر گذاشت نه تنها از نظر درسی بلکه در بعد #معنوی دوران #ابتدایی (جزء 30 قرآن) را حفظ کرد و در حسینیه محل #مکبری میکرد و #اذان میگفت.
🍃🌷🍃
دوران #راهنمایی وارد پایگاه #بسیج محل شد با آن #سن کم #مسئول #فرهنگی پایگاه و #پای ثابت #اردوهای #راهیان نور شد.
🍃🌷🍃
سال 91 وارد #سپاه شد در این زمان به #اوج #معرفت رسیده بود. با اینکه در بین همکارانش #جوانترین #پاسدار لشکر بود اما در موضوع #مهدویت هرکسی مشکلی داشت به #رضا مراجعه میکرد از ایشان #راهنمایی می گرفت.
🍃🌷🍃
به پسر عموش گفته بود #امام حسین (ع)🌷 به خواب یکی از دوستانش آمده و لیستی در دستش بود که تعدادی از اسامی #لیست جزو #شهدا بودند که یکی یکی خط میخوردند اسم #رضا هم دران لیست نوشته شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
وقتی این خواب را برایش تعریف میکنند #خودش را برای #شهادت مهیا کرد. قبل از رفتن یک شب مرا صدا زد و کلیپی را نشانم داد و گفت این #کلیپ را خودم ساختم
بعد از #شهادتم از این استفاده کنید.😭😭
🍃🌷🍃
داشتم دیوانه میشدم #فرزند جلوی پدر چنین صحبتهایی کند.😭😭😭خیلی سخته ،#شهادت رضا را باور داشتن با این روحیاتی که #رضا داشت غیر از این نمیتوانستم فکر کنم.😭
🍃🌷🍃
در دوران فتنه 88 خیلی #خودش را #درگیر کرده بود و #تلاش میکرد #جوانان را #هدایت کند فردی که 360 درجه با او و افکارش اختلاف داشت را با رفتار خوبی #ولایی و از #مریدانش خودش کرد. #جاذبه #بی نظیری داشت.
🍃🌷🍃
#روحانی شهید دفاع مقدس، محمد زمان ولی پور
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۱ درشهر بابل در خانواده ای مذهبی و کشاورز متولدشد.
از همان كودكی، دستانش به #كار و #زحمت آبديده شده بود. همراه با کار کشاورزی، #تحصيلات ابتدایی و #راهنمايی را گذراند.
🍃🌷🍃
بعد وارد دبيرستان شد و دیپلم گرفت، در كنكور تجربي شركت كرد و در رشته #پزشكی قبول شد.
🍃🌷🍃
دل و عقل ایشان، در زد و خورد بودند؛ يكی به رفتن به دانشگاه تشويقش می کرد و ديگری، حوزه و نوكری #امام زمان (عج)♡ را دورنمایی زيبا، به ایشان نشان
می داد.
🍃🌷🍃
منصبی كه به #آقایی عالم برتری داشت و ایشان در نجوای عاشقانه چنين ميسرود: همه شب در آستانت شده كار من گدایی به خدا كه اين گدایی ندهم به پادشاهی.♡
🍃🌷🍃
#دانش آموز #شهید ۱۴#ساله دفاع مقدس محمد آزاد
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۵۲/۱/۱ در روستای بیهود از توابع شهرستان قاین درخانواده ای روستایی ومذهبی متولدشد.
پدربزرگوارش ، استاد حبیب ، آرایشگر مردی بسیار باتقوا و پرهیزگار وساده زیست بود و فرزندانش راازکودکی با #قرآن و #نماز آشنا کرده بود.
🍃🌷🍃
پدرش آنها را همراه خود به #مسجد ، #جلسات مذهبی و قرائت #قرآن می برد.
بعداز ورود به دبستان درکنار درس ها ،یادگیری #قرآن را به طور تخصصی #شهید محمد آغاز کرد.
🍃🌷🍃
بیشتر اوقاتش را در کلاس های #قرآن و #گوش دادن به #نوارهای #قرائت #قرآن #استاد عبدالباسط می گذراند.
🍃🌷🍃
در دوره #راهنمایی چندین بار در #مسابقات #قرائت #قرآن و#تجوید #قرآن رتبه #برتر گرفت همچنین کلاس #آموزش #قرآن به کودکان را در روستا دائر کرد.
🍃🌷🍃
#سهراب در طول زندگى مشترك سه ساله اش در #امور خانه و #بيرون از خانه #ياور همسر خود بود و به يگانه دختر خود «زهرا »علاقه ی زیادی داشت. همیشه همسرش را #سفارش به #حفظ رابطه با #همسايه ها می کرد.
🍃🌷🍃
می گفت: «در قيامت بعد از #نماز از #حق #همسايه دارى از انسان سؤال مى شود.» دوستانش می گويند: «او بيشتر #اهل عمل بود تا #نصيحت و سعى می کرد با #رفتارش ديگران را #راهنمايى كند.
🍃🌷🍃
#كم حرف بود و #متين ، هر #دوشنبه و #پنج شنبه روزه می گرفت و با #قرآن #مأنوس بود و در #ماه رمضان #كلاس قرآن برپا می کرد و در #سپاه به عنوان #قارى #برگزيده انتخاب شد.
🍃🌷🍃
به حفظ #بيت المال اهميت زيادى مى داد؛ صندوقى در محل كار گذاشته بود تا هر كس از #تلفن اداره استفاده می کند #پول آن را در #صندوق بيندازد؛ با اين حال باز در ترديد بود كه نكند نفس عمل اشتباه باشد.
🍃🌷🍃
#همرزمانش مى ديدند كه #شبها از چادر خارج شده و مشغول #نماز شب مى شود و براى آنكه شناخته نشود #پتويى بر #دوش خود مى انداخت.
🍃🌷🍃
#دانش آموز #شهید ۱۴#ساله دفاع مقدس محمد آزاد
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۵۲/۱/۱ در روستای بیهود از توابع شهرستان قاین درخانواده ای روستایی ومذهبی متولدشد.
پدربزرگوارش ، استاد حبیب ، آرایشگر مردی بسیار باتقوا و پرهیزگار وساده زیست بود و فرزندانش راازکودکی با #قرآن و #نماز آشنا کرده بود.
🍃🌷🍃
پدرش آنها را همراه خود به #مسجد ، #جلسات مذهبی و قرائت #قرآن می برد.
بعداز ورود به دبستان درکنار درس ها ،یادگیری #قرآن را به طور تخصصی #شهید محمد آغاز کرد.
🍃🌷🍃
بیشتر وقتس را در کلاس های #قرآن و #گوش دادن به #نوارهای #قرائت #قرآن #استاد عبدالباسط می گذراند.
🍃🌷🍃
در دوره #راهنمایی چندین بار در #مسابقات #قرائت #قرآن و#تجوید #قرآن رتبه #برتر گرفت همچنین کلاس #آموزش #قرآن به کودکان را در روستا دائر کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
ایشان پسرعمویم بودند. از همان دوران کودکی و نوجوانی همدیگر را میشناختیم. میدانستم که #آقا مجید جوان #مذهبی و #مؤمنی است. من هم خانواده مذهبی داشتم و باهم #همفکر و# هم عقیده بودیم.
🍃🌷🍃
من و همسرم روز17 ماه رمضان سال 1376 ازدواج کردیم. معیارهای مشترکی هم برای زندگی داشتیم. #صداقت و #قدم گذاشتن در مسیر #درست برای من و #ایشان #اولویت داشت.
🍃🌷🍃
انصافاً هم #آقا مجید در طول 20#سال زندگی مشترکمان آدم #صادق و #روراستی بود. در #کوچکترین کار با من #مشورت میکرد.
🍃🌷🍃
#ایشان با روحیه #آرام و #خلق و خوی #مهربان و #خوشرویی که داشت، باعث شده بود زندگی #خوبی در کنار هم داشته باشیم، در خیلی از مراحل زندگیام از ایشان #راهنمایی و #روحیه میگرفتم.😭
🍃🌷🍃
یکی از #مهمترین #خصوصیاتشان #توجه به #نماز اول وقت بود،#نماز شب را در #حرم
#حضرت معصومه(س)🌷 میخواند،
همین #گریههای شبانه بود که
#آقا مجید را به مقام #شهادت رساند.😭
🍃🌷🍃
ایشان در همان سال ها به خاطر #پخش #نوار #حضرت امام (ره ) و #اطلاعيه #عليه #نظام شاهنشاهی در #دبيرستان شبانه #محمد طاهر بهادری تهران #شناسایی شد.
🍃🌷🍃
و ایشان برای فرار از دست مامورين ساواك به زادگاهش #فيض آباد هجرت كرد و #مجددا در #اول بهمن57# به تهران بازگشت و به #فعاليت #ضد رژيم #مشغول شد.
🍃🌷🍃
با آمدن #حضرت امام (ره) و با #پيروزی انقلاب در 22#بهمن #كميته #مسجد #امام رضا (ع)🌷 در شرق تهران را با حدود 200#نفر #فعال كرد و با #گشت زنی و #نظم و انضباط آن قسمت از شهر را بر #عهده گرفت.
🍃🌷🍃
#همزمان با #حمله دشمن بعثي در #دومين روز #مهر 1359# به #خرمشهر رفت و با #راهنمایی #شهيد #جهان آرا و #مهندس غرضی #اولين #خط #پدافند در #دارخوين جاده #آبادان به #اهواز #ايجاد كرد.
🍃🌷🍃
و #فعاليت در #مسئوليت هایی همچون #محور #محمديه ، #دار خوين،و.... به سمت #مسئول #اطلاعات #سپاه شادگان #منصوب و با #آموزش مردم عرب منطقه #اولين #خط تماس را از #نيروهای بومی در #مقابل صدام #فراهم كرد.
🍃🌷🍃
ایشان به مدت 2#سال در #سپاه #خوزستان در #اولين #عمليات #فرماندهی كل بعد از #عزل بني صدر و حصر آبادان ، #فتح المبین و #طريق القدس #شركت داشت.
🍃🌷🍃