eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
241.2هزار عکس
65.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
از طریق متوجه می‌شوند که داعش پیکر را از خارج کرده‌اند. خبر شدن فاضل را ماه و خبر قطعی ایشان را در ماه به ما دادند. خبر را به ما دادند؛ اما از ...😭😭😭بعدها پیکر مطهرش رسید 🍃🌷🍃 سرانجام سید فاضل موسوی هم در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۸ به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید در گلزار بهشت آباد اهواز خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠 شهید سید فاضل موسوی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
‍ 📌 سطرهای ناخوانده ی دفاع مقدس 🔹 آخر شهریور بود بچه‌هایی  که ۴۲ سال پیش پای درس و مشق‌شان بودند، پای آرزوهایشان بودند، پیش پدر و مادرشان بودند، می‌خواستند مهندس و دکتر شوند، می‌خواستند زندگی کنند... ◇ یک‌باره صدای غرش هواپیماها، صدای بمباران، صدای موشک‌هایی که نیمه‌شب‌ خانه‌ها را ویران می‌کرد، صدای آژیر آمبولانس‌ها، صدای گوینده رادیو که هشدار می‌داد به سنگر بروید و بیرون نیایید، زندگی‌شان را زیر و رو کرد. ◇ بچه‌های خنده‌رو و شاد ناگهان شدند نیروهای عملیاتی، ناگهان شدند اسلحه به‌دست، کلاه نظامی به‌سرهای کوچک‌شان گذاشتند، کتاب‌های درسی‌شان را بردند داخل سنگر، که امروز و فردا جنگ تمام می‌شود، نکند بی‌سواد بمانیم. وقتی به آنها گفتند وصیت‌نامه بنویسید، هاج و واج نگاه کردن. مگر جوان ۱۸ ساله و ۱۶ ساله، چه دارد که وصیت کند... ◇ می‌رفت سنگر تاریک که با یک فانوس روشن می‌شد، ناگهان یاد مادرش می‌افتاد که ناراحتی قلبی داشت، که از صدای موشک می‌ترسید، که از صدای بمباران می‌ترسید، و اشک‌های روی گونه‌هایش را باید از دوستانش مخفی می‌کرد... ◇ چه حماسه‌ها که با چشم دیدم، چه ایثارها، چه دلتنگی‌ها، چه عشق‌ها، چه راز و نیازه ها با خدا... و بگویند اصلا چرا شما جنگیدید... ◇◇ ! بگویند چرا کشتید، چرا فریب خوردید، چرا زخمی شدید، چرا شهید شدید، چرا جبهه رفتید... ◇◇ ! بگویند سهمیه می‌خواستید! بگویند می‌خواستید بعد از جنگ منت سرمان بگذارید؟ امکانات می‌خواستید؟ پول نفت را می‌خواستید... ◇◇ ! چه پشیمان می‌شوی گفتی تو هم آنجا بودی چه زجری می‌کشی یاد آن بچه‌ها را هم بخواهی دفن کنی... همه آن عشق‌بازی‌ها با خدا را همه آن رشادت‌ها و شجاعت‌ها را به‌خاک بسپاری که عده‌ای دیگر ظلم کردند! که عده‌ای به نام آنها دزدیدند عده‌ای به نام آن مظلومان، منت گذاشتند ! ◇ حالا ۴۲ سال گذشته دیگر کمتر کسی دوست دارد بشنود چه بود بچه‌ها در محاصره چطور شهید شدند؟! چطور پیکرشان ماه‌ها و سال ماند زیر آفتاب چطور ناشناس تشییع شدند؟! یعنی چه؟! یعنی چه؟! چیست ؟! می‌دانم حوصله‌ها کم شده می‌دانم همه گرفتارند می‌دانم دردها زیاد شده اما می‌خواهم به آن بچه‌ها بگویم بعد از ۴۲ سال هنوز عزیزند هنوز فراموش نشده‌اند. ◇ تقدیم به تمام دلاوری‌ها مجاهدت‌های شهیدان و ایثارگران وهمه مردان و زنان سرزمینم که با تکّه تکّه از جانشون از ذرّه ذرّه ی این خاک دفاع کردند💚🤍♥️ 🌷هفته دفاع مقدس گرامی باد.🌷 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید @falavarjankhabar @VARGON
به روایت از خواهر : ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام . که شروع شد بارونی به رفت و سال 61 رمضان به رسید.😭 🍃🌷🍃 پیکرش  هم تا 9 بود. خیلی برای ‏مان بود و خالی اش ما را بسیار می داد.😭😭 🍃🌷🍃 آرزو می کردیم که بعد از ، به ما عطا کند که دیگر خالی را در زندگی و طعم برادری را ؛ تا اینکه خدا را ما کرد. 🍃🌷🍃 ماهه بود که #بارونی را هم آوردند.خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای ، دیگری به ما داد که می توانست خالی او را برای‏ مان کند. 😭😭 🍃🌷🍃 سه سال قبل از اینکه به در بیاید، روزی با هم رفتیم ؛ سر بزرگمان . با صدای بلند داشتم سر می کردم.😭😭😭 🍃🌷🍃 گفت: خواهرم با بلند . کن که شده. می خواهد. کن این هم، مثل آن شود.😭 🍃🌷🍃
در اولین که درباره با حزب الله از جمله حسن نصرالله، دبیر کل کنونی الله لبنان انجام داد، اعلام کرد که: این پدیرفته شد و آماده شد. دوستش پس از کردن خودرو و جا سازی مواد منفجره به ایشان گفت که تصمیم حزب تغییر کرد. و او باید را به بگذارد که با شدید ایشان  مواجه شد و با بهانه کردن خودرو و این که خودرو با خودم است،‌ با یکی از حزب الله خودرو در اختیارش قرار گرفت. 🍃🌷🍃 روز 11 نوامبر 1982 (آبان ماه 1361)  بعد از صبح سوار 504 خودش  شد و از پدری‌اس دیرقانون النهر خارج و به سمت صور به راه افتاد. 🍃🌷🍃 سن و سال بود، اما در سر داشت، می خواست کاری انجام دهد و مقدسی را گذاری کند که تا و ها بعد بتواند چشم دشمن صهیونیستی باشد. 🍃🌷🍃 چند روز بعد رژیم صهیونیستی آمار این عملیات طلبانه را 141 و 10 اعلام کردند. 🍃🌷🍃
به روایت از خواهر : ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام . که شروع شد بارونی به رفت و سال 61 رمضان به رسید.😭 🍃🌷🍃 پیکرش  هم تا 9 بود. خیلی برای ‏مان بود و خالی اش ما را بسیار می داد.😭😭 🍃🌷🍃 آرزو می کردیم که بعد از ، به ما عطا کند که دیگر خالی را در زندگی و طعم برادری را ؛ تا اینکه خدا را ما کرد. 🍃🌷🍃 ماهه بود که #بارونی را هم آوردند.خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای ، دیگری به ما داد که می توانست خالی او را برای‏ مان کند. 😭😭 🍃🌷🍃 سه سال قبل از اینکه به در بیاید، روزی با هم رفتیم ؛ سر بزرگمان . با صدای بلند داشتم سر می کردم.😭😭😭 🍃🌷🍃 گفت: خواهرم با بلند . کن که شده. می خواهد. کن این هم، مثل آن شود.😭 🍃🌷🍃
سعداله شهد فروش تو جبهه به معروف بود. و واژه(پدرصلواتی) تو جبهه ساخته خود ایشان بود. 🍃🌷🍃 ایشان سال ۱۳۶۲#  به رسید. درسن   ۲۳  و ۲۶ هم و بود. 🍃🌷🍃 به روایت از کتاب «شهدفروش»: این  کتاب  ناداستانی از زندگی سعدالله شهدفروش هست، 🍃🌷🍃 من در در کنار (سعدالله شهدفروش) در بودم و او من در بود و پس از این‌که در سال ۱۳۶۲ شد یکی از او شدم.😭 🍃🌷🍃 صلواتی،   ۲۶ متوالی بود و پس از آن، یک از زندگی ایشون در کتاب «شهدفروش» بازگو کردم. 🍃🌷🍃
سرانجام سعداله شهد فروش معروف به جلال صلواتی  هم درتاریخ    ۱۳۶۲/۱۲/۱۲# در   به آرزویش که همانا در راه🤍 بود رسید‌. 🍃🌷🍃 ایشان هم و بود. تااین که درسال  ۱۳۸۸#شهید و شد وبه شهر ،  منتقل شد. 🍃🌷🍃 #شهید : بهشت رضا(ع)🌷گلزار شهر مشهد مقدس. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید  سرفراز    💠شهید سعداله شهد فروش معروف به شهید صلواتی💠 https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
۱۲ اسفند ۱۳۶۰# که روز به بود با خانواده و اقوام برای بدرقه او به سپاه رفتیم. آنجا به من گفت: "مادر برایم نان نیاوردی؟ 🍃🌷🍃 گفتم تو نان نخواستی. رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم".😭😭 🍃🌷🍃 خیلی ها می‎گفتند معلوم نیست چه شده است و خیلی ناراحتی می‎کردم. یک روز های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح (ع)🌷بیندازد. 🍃🌷🍃 همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می‎زند و می‎گوید حالا بیا و فرزندت را ببین که چه شده. دیدم در صحن علی(ع)🌷زمین خورده است اینجا بود که خیالم راحت شد که پسرم شده.😭 🍃🌷🍃 بعد از عیدنوروز سال ۱۳۶۱# بود که ساکش را اوردند و گفتند اصغر شده 😭😭 . برای پیدا کردنش به رفت ولی شد، عمویش هم رفت و او هم شد و نتوانستند را پیدا کنند.😭😭 🍃🌷🍃
نامه‎ در ساکش بود، در وصیت نامه‎اش نوشته بود:"مادر و خواهران من وار باشند، خود را حفظ کنند و اگر ‎ام برنگشت برای من # و نکنید و سر ندهید و بگویید به جای ناراحتی و تسلیت گفتن، به شما بگویند."😭 🍃🌷🍃 در همین سال بود که خانواده به اعزام شدند تا شاید اثری از اصغر یافت شود ، ولی بین ها و هیچ اثری از پیدا نکردند.😭 🍃🌷🍃 یکی از به من گفت: یک شب یک گروه به ی چزابه رفتند که هیچ کس از آنجا برنگشت. گفتند که پای تیر خورده و در یک افتاده است و بلافاصله یک از روی گودال کرده.😭😭😭 🍃🌷🍃 همسرم هم# سه بار، یک بار قبل از و دوبار بعد از شدن پسرم، به رفت. فرزند دیگرم هم نیز به رفتند که یکی از آن ها شد . تاکنون تقاضایی از جایی نداشتیم چون اعتقاد داریم که : ما خدا🤍را می‎خواهیم نه چیزی دیگری". 🍃🌷🍃
از طریق متوجه می‌شوند که داعش پیکر را از خارج کرده‌اند. خبر شدن فاضل را ماه و خبر قطعی ایشان را در ماه به ما دادند. خبر را به ما دادند؛ 🍃🌷🍃 سرانجام سید فاضل موسوی هم در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۸ به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید در گلزار بهشت آباد اهواز خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠 شهید سید فاضل موسوی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
۱۲ اسفند ۱۳۶۰# که روز به بود با خانواده و اقوام برای بدرقه او به سپاه رفتیم. آنجا به من گفت: "مادر برایم نان نیاوردی؟ 🍃🌷🍃 گفتم تو نان نخواستی. رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند. بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که "نمیخواستم ی مادرم را موقع خداحافظی ببینم".😭😭 🍃🌷🍃 خیلی ها می‎گفتند معلوم نیست چه شده است و خیلی ناراحتی می‎کردم. یک روز های کوچکش را پشت نویس کردم و به یکی از اقوام دادم تا به داخل ضریح (ع)🌷بیندازد. 🍃🌷🍃 همان شب خواب دیدم که یک زن رو بند دار صدایم می‎زند و می‎گوید حالا بیا و فرزندت را ببین که چه شده. دیدم در صحن علی(ع)🌷زمین خورده است اینجا بود که خیالم راحت شد که پسرم شده.😭 🍃🌷🍃 بعد از عیدنوروز سال ۱۳۶۱# بود که ساکش را اوردند و گفتند اصغر شده 😭😭 . برای پیدا کردنش به رفت ولی شد، عمویش هم رفت و او هم شد و نتوانستند را پیدا کنند.😭😭 🍃🌷🍃
نامه‎ در ساکش بود، در وصیت نامه‎اش نوشته بود:"مادر و خواهران من وار باشند، خود را حفظ کنند و اگر ‎ام برنگشت برای من # و نکنید و سر ندهید و بگویید به جای ناراحتی و تسلیت گفتن، به شما بگویند."😭 🍃🌷🍃 در همین سال بود که خانواده به اعزام شدند تا شاید اثری از اصغر یافت شود ، ولی بین ها و هیچ اثری از پیدا نکردند.😭 🍃🌷🍃 یکی از به من گفت: یک شب یک گروه به ی چزابه رفتند که هیچ کس از آنجا برنگشت. گفتند که پای تیر خورده و در یک افتاده است و بلافاصله یک از روی گودال کرده.😭😭😭 🍃🌷🍃 همسرم هم# سه بار، یک بار قبل از و دوبار بعد از شدن پسرم، به رفت. فرزند دیگرم هم نیز به رفتند که یکی از آن ها شد . تاکنون تقاضایی از جایی نداشتیم چون اعتقاد داریم که : ما خدا🤍را می‎خواهیم نه چیزی دیگری". 🍃🌷🍃