eitaa logo
این عماریون
377 دنبال‌کننده
236.4هزار عکس
64هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خداوند در هر شب ماه رمضان سه بار ندا می دهد... گوش بده‌ ببین چقدر خدا عاشقته رفیق!!🌹 🎙آیت الله مجتبی تهرانی
🔴 آثار بی حجابی زنان 🔵 فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚 کتاب بوستان حجاب ص ۱۰
تفحص و جستجوگر نور جلال شعبانی 🍃🌷🍃 در سال ۱۳۵۱ در روستای «آق تپه نشر» از توابع شهرستان همدان در خانواده ای متدین ومذهبی و روستایی متولد شد. دوران کودکی را در روستا سپری کرد و در سن شش سالگی به شهر همدان مهاجرت کردند. سال بیشتر نداشت که برای گذراندن های نظامی به پادگان قهرمان شهر رفت ولی پس از اتمام دوره مسئولان به علت کمی سن از اعزامش به جلوگیری کردند. 🍃🌷🍃 پس از گرفتن مدرک دیپلم و انجام خدمت سربازی در امتحانات ورودی دانشگاه شرکت ودررشته قبول شد. سپس ایشان از طرف نمایندگی جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به قرارگاه غرب مستقر در ایلام و از آن جا منطقه سومار اعزام شد. 🍃🌷🍃 ایشان مدتی بعد مجدداً در حاضر شد، مدت ها در نیمه شب میهمان مزار در باغ بهشت [گلزار همدان] بود. با آنان صحبت می کرد و می خواست واسطه اجابت دعایش شوند. 🍃🌷🍃
آن ها باید خودشان با تمایل خویش به این جلسات بیایند. هر شب به گلزار می رفت و در آن جا با و نیاز می کرد. 🍃🌷🍃 وقتی در پذیرفته شد، از او خواستیم دیگر به منطقه نرود، اما مثل همیشه اصرار کرد و در نهایت گفت: «می خواهم بروم تسویه کنم.» 🍃🌷🍃 این تسویه، برگ ورود به بهشت بود، و بخشش که ما از آن بی خبر بودیم. هر وقت یکی از دوستانش [فرماندهان و گروه تفحص] به می رسید، از می خواست تا او هم به جمع آنان بپیوندد.😭 🍃🌷🍃 به روایت از همکار در تفحص: مثل همیشه بی سری را در دست داشت. می گفت: «خوشا به سعادتش. چقدر باید بنده اش را داشته باشد تا بخواهد او را سر به بپذیرد.😭 🍃🌷🍃 ایا روزی میشه که چنین سعادتی نصیب من هم بشود؟!» آن روز پنج شنبه بود. هر کدام در گوشه ای در افکار خود غرق بودیم. برای این که حال بچه ها عوض شود، گفتم:«از هر مقری در منطقه های غرب و جنوب، خبر یا شدن یکی از اعضای به گوش می رسد. 🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴خبر خوب / گام مهم رئیسی در سال مهار تورم 🔻به دستور رئیس‌جمهور ، از امروز نرخ مبنای دلار برای محاسبه قیمت پایه محصولات داخلی از ۳۶۴۸۰ به ۲۸۵۰۰ تومان بازمی‌گردد. 🔻گام بعدی باید الزام همه صادرکنندگان برای عرضه ارز خود به نرخ ۲۸۵۰۰ در کنار مهار تقاضاهای نامشروع ، غیرضرور و غیراولویت‌دار ارز باشد. 🔻نرخ مبنا برای خوراک ، دلار ۲۸۵۰۰ تعیین شده و محصولات نیز باید با همین نرخ قیمت‌گذاری شوند. این ، قدرت رقابت صنایع پتروشیمی و صنایع پایین دستی در بازارهای جهانی را نیز افزایش داده و باعث تقویت و ارزآوری بیشتر آنها خواهد شد. 🔻گام بعدی انشاالله توقف کامل قیمت‌گذاری دلاری است‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اما امروز نوبت ماست.» ساعت ۱۱ صبح پیکر از تبار عاشوراییان پیدا شد. صدای صلوات و شکرگزاری گروه، فضا را عطرآگین ساخته بود.😭 🍃🌷🍃 زمانی که را جمع می کردیم، متوجه شدم گریه می کند و بر زبانش نام 🤍جاری است. نیم ساعت بعد ناگهان صدای در فضای منطقه پیچید.😭😭 🍃🌷🍃 خود را سریعاً به محل رساندیم. غرق در خون بر زمین افتاده بود. همانند حسین (ع)🌷 سر با ای سوراخ و دست و پایی قطع شده،😭😭😭 🍃🌷🍃 که تازه خبر قبولی اش در را شنیده بود، این بار همان گونه که آرزو داشت، در کنکور آخرت هم پذیرفته شد.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام جلال شعبانی هم درتاریخ ۱۳۷۴/۶/۳۰# درمنطقه ودرحال شهدا براثر مین که بازمانده دفاع مقدس بود به آرزویش که در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر همدان. 🍃🌷🍃
🌸دیده ای را که ✨مطهر شده با اشک سحر 🌸جام وصلی ز سبوی رمضانش دادند 🌸آن دلی را ✨که عیارش به دعا خالص شد 🌸نیمه شب ✨وقت مناجات زبانش دادند سلام دوستان سحرتون بخیر و نورانی💫
به روایت از پدر : ماه رمضان بود. آن روز را با خود به محل کارم بردم تا از نزدیک با سختی های زندگی آشنا شود. نزدیک ظهر مهندس ناظر پروژه ساختمان نزد من آمد و گفت: «ببینم! تو هم روزه هستی؟» کلامش با طعنه همراه بود. به همین دلیل برای این که پاسخ قاطعی به او داده باشم، گفتم: «نه تنها من! بلکه پسرم نیز روزه است.» مهندس نگاهی به قامت کوچک که کیسه گچ را در دست داشت، انداخت و گفت: «پسرجان! این قدر خودت را اذیت نکن. برو روزه ات را بخور، گناهش گردن من.» که بیش از سال از عمرش نمی گذشت، خاصی به شرع اسلام داشت، کیسه گچ را به زمین گذاشت و گفت: «آقای مهندس! فکر می کنم شما در تحمل گناهان خویش به زحمت بیفتید، حال آن که قصد دارید گناهان مرا هم به گردن بگیرید.» مرد که از پاسخ او تعجب کرده بود، آرام از آن جا دور شد. 🍃🌷🍃 ، در مورد انجام دینی، با و برخورد می کرد. هر گاه من اصرار داشتم بچه ها در جلسات شرکت کنند، او می گفت: « باعث می شود تا بچه ها از جدا شوند. 🍃🌷🍃