🔶 رضایت امام بالاتر از #قضاوت مردم 🔶
قال علی بن موسی الرضا علیهالسلام:
... يَا يُونُسُ فَمَا عَلَيْكَ مِمَّا يَقُولُونَ إِذَا كَانَ إِمَامُكَ عَنْكَ رَاضِياً... يَا يُونُسُ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ الْيُمْنَى دُرَّةٌ ثُمَّ قَالَ النَّاسُ بَعْرَةٌ أَوْ بَعْرَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ دُرَّةٌ هَلْ يَنْفَعُكَ شَيْئاً فَقُلْتُ لَا فَقَالَ هَكَذَا أَنْتَ يَا يُونُسُ إذَا كُنْتَ عَلَى الصَّوَابِ وَ كَانَ إِمَامُكَ عَنْكَ رَاضِياً لَمْ يَضُرَّكَ مَا قَالَ النَّاسُ
#امام_رضا علیهالسلام به #یونس_بن_عبدالرحمن فرمودند:
ای یونس! وقتی امام تو از تو راضی باشد، تو را چه باک که مردم درباره تو چه می گویند...
ای یونس! اگر در دست تو #طلا باشد و مردم تصور کنند که #کلوخ (یا سنگ و خاک و پشکل) است، آيا قضاوت مردم، ارزش طلا را مىکاهد؟
عرضه داشت: خير.
#حضرت_رضا فرمود: اگر در دست تو، کلوخی باشد و مردم بگويند که در دست تو طلا است، آيا داوري مردم به آنچه که در دست توست، قيمت ميدهد؟
گفت: خير.
فرمود: يونس! اگر #امام_عصر تو از تو راضى بود و تمام دنيا با تو بد باشد، نبايد تأثيری در روحيه تو بگذارد. چون قضاوت مردم، قيمت و ارزش تو را پايين نمىآورد.
📚 بحارالأنوار(ط - بیروت) ج۲ ص۶۶ ح۵
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #روایات_رضوی #روایات_اعتقادی
#حضرت_امام_رضا #حضرت_علی_بن_موسی_الرضا
#سلطان_جن_و_انس #حضرت_سلطان #حضرت_رضا
#امام_رئوف #حضرت_رئوف #امام_علی_بن_موسی_الرضا
.
#روایت دختر سوری در محاصره داعشیها
پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.
اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..
و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد
و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم
و مادرم باگریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم
و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..
چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم نماز صبح میخواندم
که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود
همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود
مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.
در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را
بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد. آنروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را بهصبح و روز را به شب میرساندیم..
برای شادی روح ســـــردار سلیمانی و یاران با وفایش پنج صلوات محمدی بفرست اینو فرستادم تا اینکه قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان را بدانیم،،،،،♥️
🔶 #وحدت و #تفرقه در کلام #امیرمؤمنان علیهالسلام 🔶
المتقي الهندي في كنز العمّال، بالأسناد عن سليم بن قيس العامري، قال:
سأل ابن الكواء عليّا عليه السلام عن السنة و البدعة و عن الجماعة و الفرقة.
فقال عليه السلام: يا بن الكواء، حفظت المسألة فافهم الجواب: السنة- و اللّه- سنة محمّد صلّى اللّه عليه و آله و البدعة ما فارقها، و الجماعة- و اللّه- مجامعة أهل الحق و إن قلّوا و الفرقة مجامعة أهل الباطل و إن كثروا.
#ابن_کواء از #امیرالمومنین علیهالسلام از #سنت، #بدعت، #جماعت (وحدت) و #تفرقه سؤال کرد؛
پس #حضرت_امیر فرمود: ای پسر کواء سؤال را حفظ کن و جواب را بفهم!
فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت #رسول_خدا محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم است و بدعت آنچه #خلاف آن باشد و به خدا قسم، وحدت، همدست شدن با #اهل_حق است هر چند اندك باشند و تفرقه، همدستى با #اهل_باطل است هر چند بسيار باشند.
📚 کتاب سلیم ابن قیس الهلالی ج۲ ص۹۶۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لعنت_بر_جبت_و_طاغوت
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#روایت #روایات_علوی #روایات_نبوی
#روایات_تبری #روایات_برائت #تبری #برائت
.
.
🔶نام #فاطمه محترم است ...🔶
۳۶ وَ- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مَا غَمَّكَ فَقُلْتُ لَهُ وُلِدَتْ لِي بِنْتٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ عَلَى الْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اللَّهِ عَنِّي فَقَالَ مَا سَمَّيْتَهَا فَقُلْتُ فَاطِمَةَ فَقَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ ... أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا.
👈🏻(هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌ عِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِ الصدیقة)
( #سکونی که یکی از راویان #اهل_سنت است میگوید: )
نزد #امام_صادق علیهالسلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم.
#حضرت_صادق علیهالسلام فرمود : ای سکونی! چرا ناراحتی؟!
گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم) ،
پس حضرت فرمود: ای #سکونی ، سنگینی دخترت را زمین بر میدارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی میکند و از رزق شما نمیخورد (پس چرا ناراحتی؟)
آن گاه #حضرت_امام_صادق فرمود : چه نامی بر او گذاردی؟
گفتم: فاطمه ،
#حضرت_جعفر_بن_محمد فرمود : آه آه ! سپس دست خود را بر پیشانیاش گذاشت و گویا گریه میکرد و فرمود: ... حال که او را فاطمه نامیدی به او #ناسزا نگو؛ او را #کتک نزن و او را #نفرین نکن .
👈🏻 (این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود #حضرت_صدیقه گرفته است ...)
📚 كافی (ط - الإسلامية) ج۶ ص۴۸ ؛ وسائل الشيعة ج۲۱ ص۴۸۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #روایات_جعفری
#حضرت_زهرا #حضرت_فاطمه
#روایات_فاطمی #روایات_فضائل_فاطمی
#شهادت #شیعه #تولی_و_تبری #حب_و_بغض
🔶 روضه #حضرت_صدیقه_کبری از زبان خویش 🔶
... فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا.
فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی
فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی
فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ
فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ ؟؟؟!
وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم.
(#حضرت_زهرا علیها السلام ـ با آن وضعیت وخیم، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و ... و قلبی شکسته و پُر از غم ـ فرمودند :)
... بر درب خانه ما #هیزم زیادی جمع کردند و #آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن ها را به خدا و پدرم #قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
ناگهان #عمر تازیانه را از دست #قنفذ (غلام #ابوبکر) گرفت و با آن به بازوی من زد.
در این هنگام #تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب #لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد (و من در آن هنگام #باردار بودم) پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.
سپس عُمَر چنان به صورتم #سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و #محسن را (که بی گناه بود) #سقط کردم.
آیا این ها مردمی هستند که می خواهند بر جنازه من نماز بخوانند ؟!!
در حالی كه خداوند و فرستاده او از آنان #بیزاری جستهاند، من نيز از آنان #برائت میجويم.
📚 بحار الانوار (ط - بيروت) ج۳۰ ص۳٤۸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #روایات_علوی
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#فاطمیه_خط_مقدم_شیعه_است
#روایات_فاطمی #روایات_فضائل_فاطمی
#شهادت #حضرت_زهرا #حضرت_فاطمه
#شیعه #تولی_و_تبری #حب_و_بغض #فاطمیه
#روایات_مصائب_فاطمی #حضرت_صدیقه_کبری
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 #روایت | ماجرای عبایِ رهبر انقلاب که پیکر تکه تکه حاج قاسم با آن به خاک سپرده شد
از زبان فرمانده وقت سپاه ولی امر