eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 پیش برو. برو و گام بنه در این مسیر منور که سرشار از و استقامت است. مسیری که چیزی جز و شکوه ندارد. ✨ 🍃 در این مسیر، پیر و و بزرگ و کوچک، راوی اند. در این مسیر، جوانی ۱۸ ساله به تو لبخند می‌زند که گرچه آمدنش و ابدی شدنش، در دل بلورهای برف بود، اما حیاتش و گیراست. و چه زیباست این تقارن ۱۸ سالگی. 🍂 می‌دانی که چه می‌گویم؟ هم ۱۸ ساله بود... 😔 🍃 جوانی که از همان ابتدا و در سال های کودکی، را شناخت و در توان خود، جنگید. ❤️ 🍃 جوانی که دریافته بود، جور و جفا، استبداد و ، باید بروند. دریافته بود که دست ، یاری‌گر این مسیر است. 👊 🍃 او روح خویشتن را به جامه‌ی سعادت مزیّن ساخت و شد، اما تو چه کرده ای؟ چند ساله ای؟ کجای زندگی ایستاده ای؟ می‌دانی در چه برهه‌ی حساسی از زمان می‌کنی؟ اکنون هنگامه‌ی غفلت و بی تفاوتی نیست. 😓 اکنون هنگامه‌ی است. باید جنگید. تو چه سهمی از این نبرد داری؟ 👈 ؟ ♡ ♡ ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۴ ابان ۱۳۴۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱۳۹۹ 🥀مزار : گلزار شهدای بروجن
✨به نام خدا 🍃بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است که یادمان نرود زنده است یاد . 🍃در شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۶ در روستای اسفرجان چشم به جهان گشود. شور و شوقش به تحصیل باعث شد تا وارد مدرسه عالی معدن شود و به عنوان داوطلب آزاد ،دیپلم طبیعی را دریافت کند. 🍃 با شروع وارد حق علیه باطل شد و به آرزویش رسید.مانند بسیاری از جوانمردان دیگر که جان دادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن در تصرف استعمارگران باشد و باز بوی لاله های سرخ می آید. گل هایی که پر پر شدند تا سرافراز و سربلند باشیم. 🍃جوانمردانی که در سخت ترین شرایط با و از هر مانعی عبور کردند و هیچ چیز سد راهشان نبود.شهیدانی با عطر بهار که همچو گل ها میشکفند و به سوی آسمان پر میکشند و از خود شرافت و جوانمردی به جای میگذارند تا بار دگر مرحمی برای زخم های ناجوانمردی و ظلمت باشد. 🍃شهید محمد علی امیری هم همچو همسنگران و یارانش در برابر ایستاد ،و دفاع کرد و به آسمانیان پیوست. "شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سوز عشقند" ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : اسفرجان
‍ 🍀به نام مَلجَا مظلومین . 🍁قدم می زنم، در خیابان های سرد آغشته به . نفس می کشم، در هوای تلخ بی تاب نور. پیش رویم، کودکانی را می یابم، که می آموزند، تلفظ لفظ را در خرابه ها و گره می زنندش به حقیقت، در انتفاضه ها. . ☘و پشت سر، حیوان صفتانی را نظاره می کنم، که در هیاهوی مظلومان، مستانه می خندند و با سنان شان، لاله ها را عریان می کنند. . 🍁پیش رویم، آرمان است و شهامت، است و ، عشق است و شرافت. و پشت سر، برق شمشیر است و رنج زنجیر و پریشانی مسیر. . 🍀پیش رو، غَزّه ی غمزده است و پشت سر، حیفای پر جفا. . 🍁من به کدام سوی خواهم گروید؟ پیش رو یا پشت سر؟ حق یا باطل؟ . 🍀می خواهم دمی پلک برهم نهم و لختی، اندیشه کنم که ناگاه، دیده می گشایم و تازه درمی یابم، که تمام این صُوَر را، از ورای پلک های به هم تنیده ام، تماشا کرده ام. . 🍁خونِ قلمِ میانِ دستانم، جاری ست و برگ پیش رو، سیاه از خاطرات پرسه در خیابان های . خون، در تار و پود انگشتانم، رسوخ می کند و نگاهم بند می شود به نگاه خیس طفلی سر برآورده از میان سیاهی ها. . 🍀دیگر تمنای تامل و تفکر ندارم. من، زین پس عشقی عاقل را برگزیده ام. گرچه در یافته ام که در میان جهان، از قلم هایی کز مظلوم بسرایند، خون می چکد؛ لکن، باکی نیست. . 🍁مظلومی که به سبب ظالمان، نصیبش از حیات، آه و نم مژگان است و در مدار مخوف تاریخ، هماره خونش جاری بوده است. از آن روز ها و دشت بلا، تا امروز و فلسطین. و نیز، هزاران سرای مظلومیت دیگر. . 🍀من، زین پس عشقی عاقل را برگزیده ام. تو چه خواهی کرد؟ و گر این عشق را برگزیدی، به پایش چه ها خواهی نهاد؟ ؟ مال؟ ؟ قلم؟ ؟ فرزند؟ ؟ . تو بگو! چه خواهی کرد؟ . پ.ن: معیادگاه ما، واپسین جمعه ی ماه خدا در همین فضا . به مناسبت . ✍نویسنده: . ..
‍ ♡شهید عباس دوران... 🍃می توان گفت عباسِ دوران خودش بوده است. زیرا پیرو حرف برای دفاع از کشور و ایستادن در مقابل ، جانش را هم فدا کرده است. 🍃عاشق همسر و فرزندش بوده است اما در لا به لای هایش که برای همسرش مکتوب کرده است، جمله ای زیبا خودنمایی می کند."جنگ جنگ است و زن و بچه هم سرش نمی شود." 🍃او، قهرمانی است که در طول دو سال جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز موفق داشته است. 🍃در آخرین پروازش که هدف بمباران پایگاه هوایی الدوره بوده است. پس از انجام عملیات برای نقض ادعای دشمن مبنی بر امن بودن منطقه و برگزاری ، به سوی هتل محل برگزاری کنفرانس حرکت کرده و با اصابت به هتل، مانع از برگزاری اجلاس می شود و شهد نصیبش می گردد. 🍃این روزها، به شهید دوران هایی نیاز دارد تا دفاع کنند از خاک میهن و در مقابل دشمن قد علم کنند. 🍃نیاز دارد به جنسی از این شهید که خود را بداند در مقابل هزینه ای که برای تحصیلش از خرج شده است. 🍃این روزها نیاز داریم به قهرمانانی چون او که تمام زندگیشان را فدای حرف های امام و کنند. 🍃حال از او نامی جاویدان مانده است و همسرش که دلتنگی هایش را می کند و پسرش که از پدر چیزی به یاد ندارد جز که بعد از ۲۰ سال انتظار برگشت و تشیبع شد. حال او برای جبران تمام سال هایی که از نعمت محروم بوده، نام فرزندش را نهاده است. ☆باشد که راهشان باشیم☆ ✍نویسنده : 🍂به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۲۰ مهر ۱۳۲۹.شیراز 📅تاریخ شهادت : ۳۰ تیر ۱۳۶۱.بغداد 📅تاریخ انتشار : ۲۹ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شیراز 
🍃وحی بر نازل شد که رسالتت را تمام کن.مردم را صدا کرد که هرکس جلوتر رفته بازگردد و هرکس عقب است خود را برساند.همه جمع شدند، دست رفیق و یار با وفایش را در دست گرفت و گفت: ... 🍃همه گفتند ، کردند اما عده ای در دلهایشان کینه علی جوانه زد. بعد از پیامبر انکار کردند آنچه را دیده و شنیده بودند .دست بیعتشان شد شمشیر ظلم . 🍃از ظلم هایی که به (ع) و فاطمه(س) کردند بگذریم اما ، داغ بزرگی شد بر دلمان که روز به روز تازه تر می شود و غمش سنگین است وسنگین.آنان به امام زمانشان کردند. 🍃حال، ما مانده ایم در دنیایی که چشم هایمان از دیدن امام زمانمان ناتوان است و دل هایمان دست کمی از چشم هایمان ندارد.می ترسم از روزی که باید در مقابل یاری جواب پس بدهم و دستانم خالی باشد و زبانم سنگین شود از عهدهایی که باید جامه ی عمل می پوشید اما..... 🍃کاش کسی بود همه را جمع می کرد و از مهدی می گفت.شاید همه بیعت می کردند اما ۳۱۳ یارباوفا می ماندند پای با امام زمانشان و تمام می شد سایه سنگین . 🍃آقاجان،صدای پای به گوش می رسد.ما که شرمنده ایم اما بخاطر لب تشنه بیا.... .. ✍نویسنده :
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🍂این رسم بندگان خوب که با خالقشان شناخته شوند. مثلا سراغشان را گیری و گویند همان که همیشه سر بر نماز شب دارد؟ همان که حسین است و حسن؟! 🍂مصطفی هم اینگونه بود. نامش را که می اوردی، قنوت های طولانی و خلوت های دونفره ی شبانه اش با خدا در ذهنت نقش می بست. پس از ان به یاد می اوردی لبخند های همیشگی اش را که حتی بودنش هم نتوانست ان هارا به فراموشی بسپارد. لبانش دائم الذکر بود و چشم هایش خیره به دهان (ره)؛ فرمان که میشنید دیگر سر از پا نمیشناخت و همه چیز را وقف عمل به امام انقلاب میکرد. درست مانند روزی که امام دستور فرار از سربازخانه هارا داد و مصطفی همچون پروانه ای که از پیله خارج شود با شوق پر گرفت. 🍂اگر کمی دقت کنی میتوانی رد قدم هایش را در کف خیابان ها ببینی و حتی صدای فریاد های اورا بشنوی! نه تنها صدای مصطفی بلکه صدای خواهی ملت در هر کجا و هر زمانی که باشند به گوش مستکبران خواهد رسید. فریاد میزنند «هیهات منه الذلة»و سر بلند کرده و میگویند: ما از نسل دلمان تاب را ندارد و وجودمان تشنه عدالت است. این عطش تنها با سیراب شده و این درخت بی ثمر زندگی تنها با حضور امام است که پربار میشود... 🍂آری مصطفی نیز همین بود‌‌. قدر نامش را دانست و در مکتب مصطفیِ امت(ص) اش را سپری کرد. مریوان قله ی اوج او شد و مبدا پروازش. در هوایی ترکش ها و بمب ها به تن خسته ی او پناه اورده و مصطفی-مجنونِ جهاد-را به گلستان شهادت هدایت کردند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣۰ شهریور ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ۱٧ مهر ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : بهشت زهرا 🥀مزار شهید : مریوان
‍ ♡شهید عباس دوران... 🍃می توان گفت عباسِ دوران خودش بوده است. زیرا پیرو حرف برای دفاع از کشور و ایستادن در مقابل ، جانش را هم فدا کرده است. 🍃عاشق همسر و فرزندش بوده است اما در لا به لای هایش که برای همسرش مکتوب کرده است، جمله ای زیبا خودنمایی می کند."جنگ جنگ است و زن و بچه هم سرش نمی شود." 🍃او، قهرمانی است که در طول دو سال جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز موفق داشته است. در آخرین پروازش که هدف بمباران پایگاه هوایی الدوره بوده است. پس از انجام عملیات برای نقض ادعای دشمن مبنی بر امن بودن منطقه و برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، به سوی هتل محل برگزاری کنفرانس حرکت کرده و با اصابت به هتل، مانع از برگزاری اجلاس می شود و شهد نصیبش می گردد. 🍃این روزها، به شهید دوران هایی نیاز دارد تا دفاع کنند از خاک میهن و در مقابل دشمن قد علم کنند. نیاز دارد به جنسی از این شهید که خود را بداند در مقابل هزینه ای که برای تحصیلش از خرج شده است. این روزها نیاز داریم به قهرمانانی چون او که تمام زندگیشان را فدای حرف های امام و کنند. 🍃حال از او نامی جاویدان مانده است و همسرش که دلتنگی هایش را می کند و پسرش که از پدر چیزی به یاد ندارد جز که بعد از ۲۰ سال انتظار برگشت و تشیبع شد. حال او برای جبران تمام سال هایی که از نعمت محروم بوده، نام فرزندش را نهاده است. ☆باشد که پیرو راهشان باشیم☆ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۲۰ مهر ۱۳۲۹.شیراز 📅تاریخ شهادت : ۳۰ تیر ۱۳۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شیراز  🕊محل شهادت : بغداد
🍃بسم ربّ الزهرا (س)🍃 🍃دفتر زندگی‌ اش را باز می‌کنم. با لبخندی که شکوفه‌ های سال ۳۹ شیراز به رویش پاشیدند، می‌شود. اهل نیز بار دیگر پسری از سلاله غیور را در آغوش کشیدند. 🍃چند جلوتر می‌روم؛ آن روز که مردم، خورشید پرفروغ را در در معرض خاموشی دیدند، بستند ابرهای تیره و استبداد را کنار زنند تا بار دیگر گرمای زندگی‌ بخش اسلام را با و دل بچشند. علی‌ اصغر هم از همان بود. روح زلالش دنبال رهایی حق از بند جور بود که او را وارد مسیری از جنس کرد. 🍃و باز به هم چند صفحه‌ای جلو می‌روم؛ می‌رسم به آنجا که باز مردمانی جان بر کف بودند که نهال نو پای را آبیاری کنند و تیرهایی شوند که این نهال را گرفته‌ بودند. 🍃عشق، علی‌اصغر را به وعده‌گاه کشاند. آنجا که زیبایی همان تیرهایی بودند که آنها را به وصلی مهمان می‌کردند. و او که خود نظر کرده مولایش بود، نجواهایش را در جا گذاشت و به ملاقات پروردگارش شتافت و آخرین صفحه دفتر زوال‌ پذیر دنیایش به مهر «به فیض نائل آمد» مزیّن گشت. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ٢١ آبان ١٣۶١ 📅تاریخ انتشار : ٢٠ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : عین خوش 🥀مزار شهید : نامشخص
🍃همیشه گفته‌ام نام، تاثیرگزار ترین شاخصه یک فرد است.و همین نام، می‌تواند تو را به سعادت برساند. مثلا که باشی، و ارادت در جانت ریشه می‌کند و با اندیشه ظلم‌ستیزی، این یادگارِ مولای ، بزرگ می‌شوی. 🍃درست شبیه پسری که تاثیرنامش، شجاعت و دلاوری بود. در دریایِ مواج انقلاب، به سمت حقیقت شنا کرد و کنار سیلِ عظیمِ پهلو گرفت. 🍃در تظاهراتِ شهر، ردپایِ حسین دیده می‌شد. اویی که با مردمش هم‌صدا شد تا ریشه را نابود کنند. و این ستم‌ستیزی رشته اتصال او با معبود شد. حسین مرادی، از شهدایِ مبارزاتِ انقلاب است. 🍃از آنهایی که از جانِ خود گذشتند تا زمینه و انقلاب در ایجاد و مردم بیدار شوند و حق را طلب کنند. خونِ امثال حسین، نهالِ جوانه زده را آبیاری کرد تا ریشه در جانِ جهان بِدَواند. ما مدیونِ جان برکفانِ زمینه سازِ انقلابیم. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣ مهر ۱٣٢٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۶ آبان ۱٣۵٧ 📅تاریخ انتشار : ٢۵ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دبیران
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆ 🍃دفتر جنگ را هزاران لاله‌ای گلگون کرده‌است که در سرشت‌شان، وجود داشت برای حفاظت از گنجی که ۱۴قرن پیش، خدا آن را به دست آخرین فرستاده‌اش کامل کرد. 🍃آنان بی بهرِگان از بودند که روحشان با شنیدن صدایی که از روح و جان یک برخواسته‌ بود و حقیقت را فریاد می‌زد، حیاتی دوباره یافت؛ نیروی اراده هزاران مرد و زن دیگر بود که میله‌های قفس و بی‌ایمانی را که مدت‌ها بود دورشان کشیده شده‌ بود را از میان برداشت. 🍃علی‌اکبر هم یکی از همین لاله‌ها بود. ۱۷ساله بود که با حرف‌های (ره) مسیر حقیقی زندگی‌اش را یافت. بعد از ، از طریق س.پ.ا.ه به جبهه رفت اما روحش آرام و قرار نداشت. به بازگشت و اینبار به عنوان یک مردمی رفت. می گفت: اکنون احساس میکنم برای آمده‌ام. 🍃فرمانده‌ای بود جدی، و بسیار سرسخت. همه میگفتند او تاکنون نخندیده‌ است. از او شکایت داشتند. نیمه شب خواستند بروند تا با او صحبت کنند آنچه که دیدند، آنان را در بهت و فرو برد. داشت لباس‌های نیروهایش را می‌شست. یک ... 🍃در چهارمین روز از عملیات در کنار * با گروه اندک خود که سلاحشان ایمان و عقیده بود در مقابل دشمنی مجهز به سلاح‌های متفاوت مقاومت می‌کردند. 🍃در میان صداهای گلوله و تانک، صدای او قوت قلبی بود برای نیروهایش تا خستگی و در جانشان رخنه نکند. غروب ۱۲آذر اما نوای گرم او قطع شد. پیدایش که کردند، زیر پل سابله آرام گرفته بود. *پل سابله که مهم‌ترین نقطه ارتباطی به بستان است به طول 30متر و عرض 6متر در جنوب‌شرقی شهر و در محل تلاقی رود سابله و جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان 🕊محل شهادت : پل سابله
✨به نام خدا 🍃بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است که یادمان نرود زنده است یاد . 🍃در شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۶ در روستای چشم به جهان گشود. شور و شوقش به تحصیل باعث شد تا وارد مدرسه عالی معدن شود و به عنوان داوطلب آزاد، دیپلم طبیعی را دریافت کند. 🍃 با شروع وارد حق علیه باطل شد و به آرزویش رسید. مانند بسیاری از جوانمردان دیگر که جان دادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن در تصرف باشد و باز بوی لاله‌های سرخ می‌آید. گل‌هایی که پرپر شدند تا سرافراز و سربلند باشیم. 🍃جوانمردانی که در سخت‌ترین شرایط با و از هر مانعی عبور کردند و هیچ چیز سد راهشان نبود. با عطر بهار که همچو گل‌ها می‌شکفند و به سوی آسمان پر می‌کشند و از خود شرافت و به جای می‌گذارند تا بار دگر مرهمی برای زخم‌های ناجوانمردی و ظلمت باشد. 🍃شهید محمدعلی امیری هم همچو همسنگران و یارانش در برابر ایستاد و دفاع کرد و به آسمانیان پیوست. "شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سور عشقند" ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : اسفرجان
♡شاهرخ ضرغام♡ 🍃خیلی کوچک بود که سایه روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت. 🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر و زیر بار نرفتن او... 🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا محل شود. 🍃روزها را در شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد. 🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و داشت، از و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند. 🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش. 🍃 عاشق شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه . 🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید. 🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم شد. . 🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی و پیکری که هنوز هم در آغوش به امانت مانده است. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷