eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
276 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3هزار ویدیو
279 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌نومید مشو ، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان ، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی. ▪️ای دل تو چه میکنی میمانی یا میروی…؟ 🌱| @khademin_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپی تاثیر گذار از وداع پدر شهید عباس بابایی با پیکر فرزندش 🌷سالروز شهادت سرلشکر خلبان عباس بابایی گرامی باد @rezatofaniyan
🍂 یکی از کارهای رایج تبلیغات یگان ها در دوران دفاع مقدس و در نزدیکی خطوط عقبه تا مقدم، نوشتن تابلوهای روحیه دهنده تبلیغاتی بود. دسته ای از این تابلوها حاوی اطلاعات راهنمای موقعیت تیپ و لشکرها بودند که در سه راهی ها نصب می‌شدند و برای پیدا کردن یگان خود دقایقی در انبوه تابلوها باید می‌گشت تا راه را می‌جست. اما تابلوهای تبلیغاتی!!! ساخت این تابلوها بسته به حال و حوصله و هنر تبلیغاتچی‌ها و سلیقه آنها، مختلف بود. از تفاوت خط و رنگ و کوچک و بزرگی تابلو بگیر تا جملات و نوآوری ها در مفهوم تابلوها. چند جمله از آنها را با هم بخوانیم: • آمدیم تا انتقام سیلی زهرا(س) بگیریم... • آنان که رفتند کاری حسینی کردند، آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند... • جاده کربلا با تمام سرعت به پیش... • از پذیرفتن هر گونه تیر و ترکش معذوریم... • اگر راست می گی، وقتی شهید شدی من روسیاه را هم شفاعت کن.... • اول پیروزی، دوم زیارت، سوم شهادت... • بر خدا توکل بر ائمه توسل... • بزن به خط که عشقه... • بشکند دست بسیجی گردن صدام را... • به پشت پیراهنم نوشته ورود تیر و ترکش ممنوع، تیر آمد و گفت: بی سوادم!!! فاتحه... • به واحد اخلاص خوش آمدید (تخریب)... • به یاد لب تشنه ات یا حسین... • تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد... • جبهه ها احتیاج به انسان ندارند بلکه انسان ها احتیاج به جبهه دارند... • خرمشهر آمدیم، کربلا می آییم، قدس خواهیم آمد... • خودت را فراموش کن تا از یاد نروی!!.... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 خورشید مجنون ۴۲ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈• 🔸 در دهه آخر شهریورماه ۱۳۶۷ گردهمایی فرماندهان سپاه در تهران تشکیل شد. این اولین جلسه ای بود که پس از اجرایی شدن آتش بس با این وسعت و جمعیت در سپاه برگزار می‌شد. جلسۀ خوبی بود و بسیاری از بچه های جنگ را که مدت ها بود آنها را ندیده بودم و اصلاً اطلاعی از آنها نداشتم و نمی دانستم شهید شده یا زنده‌اند، ملاقات کردم. بعضی از این برادران به یاد گذشته و به یاد آنهایی که شهید یا اسیر شده بودند، گریه می‌کردند. آنهایی که علی هاشمی را می‌شناختند به یاد علی اشک ریختند. در پایان جلسه و روزی که قصد داشتیم به اهواز برگردیم حضرت امام خمینی (ره) پیام بسیار مهمی دادند. در این پیام از رزمندگان اسلام برای حضور در دفاع مقدس تقدیر کردند و کسانی را که در دوران هجوم و تجاوز دشمن به میهن اسلامی بی تفاوت بودند، سرزنش کردند. حضرت امام بین مجاهدان، (رزمندگان) و کسانی که از دور دستی بر آتش داشتند تفاوت قائل شده بودند و در جایی از این پیام فرموده بودند: "بدا به حال آنهایی که از کنار این جنگ و این دفاع مقدس بی تفاوت گذشتند." یکی از روزهای دی ماه ۱۳۶۷ فرمانده کل نیروهای ناظر بر آتش بس ـ که اهل یوگسلاوی سابق بود ـ به منطقه ما آمد. احمد محسن پور و چند نفر دیگر هم همراه او بودند. با هلی کوپتر چند نقطه از سیل بند شرقی هور را دیدیم و برای ناهار به محل تیم سایت رفتیم. قبلاً از بچه ها خواسته بودم هدایایی را از اهواز تهیه کنند. آن روز مصادف با میلاد حضرت مسیح(ع) و ایام کریسمس بود. میز ناهار آماده شد. قبل از شروع غذا، برای آنها قدری صحبت کردم. آنها مرا به عنوان فرمانده سپاه ششم می.شناختند. از ارزش و قداست کارشان و اینکه کار شما یک کار خداپسندانه است و شما به عنوان ناظران بر آتش بس بین دو کشور مانع از جنگ و خونریزی می‌شوید سخنانی گفتم. فرمانده نیروهای ناظر بر آتش بس خوشحال شد و تشکر بسیاری کرد. بعد از من ایشان صحبت کرد و از پذیرایی و نظم و بزرگ منشی ایرانیان گفت و اینکه ایرانی ها مردم با فرهنگ و متمدنی هستند. بعد از ناهار به هر یک از آنها حتی به فرمانده کل U.N یک تابلو هدیه شد. بعداً احمد محسن پور که نماینده قرارگاه کربلا در U.N بود گفت: «ایشان هرجا می‌رفت از این منطقه و فرمانده آن تعریف می‌کرد.».             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد
🍂 دو سه روز آخر عملیات محرم، من در کانکس نشسته بودم و مجید(بقایی) روی کالک آویزان بـه دیــوار توضیحاتی می‌داد. به او اطلاع دادند که ارتشی ها آمده اند. بلند شدم تا بیرون بروم. گفت: «کجا می‌ری؟» گفتم می‌خوام برم بیرون، گفت بنده خدا بشین سر جات. گفتم: «نه، برم بهتره.» گفت: به تو می‌گم بشین. نشستم و فرماندهان تیپ‌ها و لشکرهای ارتش که در منطقه و عملیات حضور داشتند، آمدند. نزدیک به نیم ساعت مجید طرح مانور شب را تشریح کرد. مجیدی که حتی سربازی نرفته بود، دانشجوی پزشکی بود و فقط در دوره های آموزش اسلحه گروه منصورون شرکت کرده بود. مجید، پس از توضیح دادن طرح رو به جمع گفت: خب برادرا این طرح من بود. اگه شما هم نظری دارید، بفرمایید. هیچ یک از سرهنگ‌ها نظری نداشتند. فقط گفتند: «طرح شما هیچ نقصی نداره.» ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🍂 آنهایی که خاطرات عملیات «کـربلای پنـج» را خوانده‌اند، غالبا، با نام «سـه راه مــرگ» یا «سـه راه شهــادت» مواجه شده‌اند؛ 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که شاید کسی را می‌دیدی و حداکثر ۱۰ دقیقه بعد باید پیکرش را کناری می‌گذاشتی تا بماند، یا اگر شد ببرندش عقب. 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که بچه‌ها دنبال عزرائیل می‌کردند. 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که فاصله خواستن و رفتن، به ثانیه‌ای بند بود. 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که فقط کافی بود در ذهنت بگذرد که بروم! خود را در آن سوی هستی می‌دیدی. 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که هر که از خود برید، به خدا رسید. 🔹 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که هرکه، چون من، از خدا گریخت، به خود رسید. 🔸 سه راه مـرگ، آن‌جا بود که من پرادعا! خیلی از دوستانم را جا گذاشتم تا امروز لاف رفاقت آنان را بزنم و برای شما روضه جـدایی بخـوانم. 🌷 شـهیـدان: «سید محمد هاتف»، «سید احمد یوسف»، «علیرضا شاطری»، «علی زنگنه»، «ابراهیم احمدی نژاد»، «علیرضا حیدری نژاد»، «علی ابوالحسنی»، «مهدی حقیقی»، «محمود عبدالحمیدی»، «محمد مهدی قیداریان»، «احمد بوجاریان» و... و از هـمه مـهـم تــر، خـــــدا! ✍️ «حمـید داودآبـادی» پژوهشـگر و نویسنده دفـاع مقدس ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🔼🌹شهید ابوالقاسم کشمیری « انا لله و انا الیه راجعون » درگذشت ابوالشهید حاج الیاس کشمیری اسفندآبادی پدر گرامی سردار شهید ابوالقاسم کشمیری را محضر خانواده محترم شهید و همچنین اقوام و دوستان و همرزمان فرزند شهیدش ، تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب مغفرت و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر جزیل مسألت داریم. ان شاءالله هیأت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه السلام
انا لله وانا الیه راجعون ابوالشهید حاج الیاس کشمیری بدیدارفرزند شهیدش رفت درگذشت ایشان رابه محضر خانواده محترم ودوستان واقوام تسلیت عرض نموده رحمت ،مغفرت ورضون الهی برای روح پاک ومطهرآن مرحوم وصبر واجر جزیل برای بازماندگان ازدرگاه پروردگار مسئلت داریم زمان ومکان مراسم تشیع وتدفین معاقبا باطلاع عزان خواهدرسید
« انا لله و انا الیه راجعون » درگذشت ابوالشهید حاج الیاس کشمیری اسفندآبادی پدر گرامی سردار شهید ابوالقاسم کشمیری را محضر خانواده محترم شهید و همچنین اقوام و دوستان و همرزمان فرزند شهیدش ، تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب مغفرت و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر جزیل مسألت داریم. ان شاءالله هیأت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 خورشید مجنون ۴۳ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈• 🔸 در زمان آتش بس گاهی عراقی‌ها به طرف خطوط ما اقدام به تیراندازی و آتش بازی می‌کردند. یک روز که به اهواز رفته بودم و تازه به منزل رسیده بودم، از قرارگاه تماس گرفتند و گفتند: «برادر غلام پور با شما کار دارد.» با قرارگاه کربلا تماس گرفتم احمد غلام پور گفت: «در جنوب پیچ کوشک عراقی ها از ظهر تا الان حدود دوازده گلوله خمپاره ۱۲۰ شلیک کرده اند. بلافاصله حرکت کردم. هنوز هوا روشن بود که به منطقه رسیدم. از مسئول محور پرسیدم تا این لحظه چند گلوله زده اند؟ - هفده گلوله به ادوات گفتم هفده گلوله ۱۲۰ میلی متری به طرف عراقی ها شلیک کنید! در کمتر از ده دقیقه این کار را انجام دادند. نیروهای U.N خود را به منطقه رساندند. عراقی ها حدود هر نیم ساعت یک یا دو گلوله می‌زدند. ما هم جواب می‌دادیم. غلام پور با منطقه تماس داشت و پیگیری می‌کرد. گفت: "خیلی شلوغش نکنید!" نیروهای UN می ترسیدند. بعضی از آنها می لرزیدند. البته هوا هم سرد بود و مرتب به ما می‌گفتند: «نزنید!» به آنها گفتم به عراقی‌ها بگویید نزنند تا ما هم نزنیم. آن ها نیز با نیروهای U.N مستقر در عراق تماس گرفتند. خلاصه حدود نیمه های شب این آتشباری به اتمام رسید. به یاد ندارم بعد از آن عراقی‌ها این گونه به طرف خط ما اجرای آتش کرده باشند. نیروهای U.N از اینکه می‌دیدند نیروهای مستقر در خط با وجود آتشباری دشمن خیلی عادی بیرون از سنگرها هستند، تعجب می‌کردند.             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد
ماشاءالله لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم @Afsaran_ir
🔴فعالیت عمرانی در یادمان شهدای مرصاد 🔻با نزدیک شدن به اربعین حسینی، یادمان شهدای مرصاد که بر سر راه زائرین کربلا واقع شده؛ شاهد فعالیت عمرانی در جهت آماده سازی برای میزبانی از زائرین کربلا است. 🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور جهاد رسانه‌ای شهید رهبر 🆔 @Rahianenoor_press
「🔰مفتخریم‌به‌خدمت」 🔸 تکمیل ساخت و جانمایی گنبد مزار شهدای غواص گمنام _يادمان اروند _مرداد ماه ۱۴۰۲. | 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸
بچـه هاے خادم الشــهداء اینجا دور هم هستن... کلے خاطــره اینجاستـ.... 👇👇👇 🔰 کانال https://eitaa.com/khademin_alborz اگـِ دلتنـگـِ راهیـان نور هستے بیـا اینجـا پاتوق لباس خاکیا مسجدیا،راهیان نوریا 👇 🔰کانال https://eitaa.com/khademin_alborz
از گردان اسرای عراقی که در جنگ ایران و عراق از ایران دفاع کردند چه می‌دانید؟ 🔹اسماعیل دقایقی هنگامی که فرماندهی«تیپ ۹ بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانه‌روزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری کند. وی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند. @AkhbareFori
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🔷🔷🔷 🔷 گرامی باد 17 مرداد به یاد روزنامه کیهان معلم ✅تخریبچی شهید علی اکبر طحانی در 11 فروردین ماه سال 1367 در منطقه عمومی حلبچه با گاز شیمیایی دشمن به شهادت رسید. قبل از او برادرش علیرضا در شهر فاو به شهادت رسیده بود @alvaresinchannel
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🔷🔷🔷 🔷 گرامی باد 17 مرداد به یاد روزنامه کیهان معلم ✅اون اهل شهریار بود و معلم آموزش و پرورش. متاهل هم بود. دوتا فرزند داشت روزنامه هم بود همیشه یه ساک کوچولو دنبالش بود که توش یه دفترچه چهل برگ کاهی و یک عدد دوربین ۱۳۵ میلمتری بود که روش برچسب موسسه کیهان خورده بود. عکس هم که میگرفت سیاه سفید بود هرکجا میرفتیم آخر روز مینشست و خاطراتش رو مینوشت. مثل خیلی تند و خرچنگ قورباغه مینوشت که حتی بعد از نوشتن، خط خودش رو به سختی میخوند. سال ۶۷ داشت تحویل میشد و ما داشتیم ازمنطقه وارد عراق میشدیم که کنار آبشاری ساکش رو باز کرد و دفترچه کاهیش رو درآورد و شروع کرد تند تند نوشتن. “الان وارد بیاره عراق شدیم و کنار آبشاری توقف کردیم تا هم ناهار بخوریم و هم دعای سال تحویل رو بخونیم”. گفتم برادر بگذار غروب مینوسی. گفت معلوم نیست تا غروب باشیم.. آخه توی مسیر که میومدیم وارد خاک عراق بشیم یه چوپان با گوسفنداش وارد کنار جاده شده بودن و روی مین های رفته بودند وتکه های بدنشون در اطراف جاده پراکنده بود . منظره عجیبی بود و عجیب به هم ریخت. چند روز به مونده بود که دیدم اخم هاش توهمه.. گفتم برادر چی شده. مگه کشتی هات غرق شده. با عصبانیت گفت : دوربینم توی ساک نیست. گفتم شاید اشتباهی جابجا شده. گفت: برای بیت المال بود از این عصبانیم که در نگهداریش سهل انگاری کردم. گفتم انشاءالله پیدا میشه. مواظب دفترچه ات باش. روز ۱۱فروردین ۶۷ یه تعداد برای مین گذاری مقابل دشمن وارد شدند. و ایشون هم همراهشون بود. اونجا هم دنبال خبر و گزارش بود و خیلی از مسائلی که برای ما عادی بود و از کنارش بی توجه رد میشدیم اون به دقت بررسی میکرد. دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرمانده هان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند. تازه به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد. برای بمباران عقبه واحد ها و گردان ها اومده بودند که یه هم نصیب چادرهای لشگر۱۰سیدالشهداء(ع) شد و و. شهید دوم خانواده طحانی پرکشید. بعد از شهادت علی اکبر نه دوربین پیدا شد و نه دفترچه ها چهل برگ که گزارش ها و خاطراتش رو نوشته بود @alvaresinchannel
📌فرمانده نفوذی ایران که «عقرب زرد» صدایش می‌کردند 🔹شهید علی چیت سازیان از فرماندهان همدانی در دفاع مقدس بود که کار شناسایی و نفوذ در دشمن را به طور حرفه‌ای انجام می داد. علی زمانی که ۱۷ ساله بود در عملیات مسلم بن عقیل توانسته بود ۱۴۰ نفر از بعثی‌ها را اسیر کند. او به قدری به زبان عربی مسلط بود که وقتی در دل دشمن نفوذ می‌کرد محال بود کار شناسایی لو برود. 🌷سرانجام علی چیت سازیان معروف به «عقرب زرد» در ۴ آذر سال ۶۶ در منطقه «گامو» به شهادت رسید. شهید مدافع حرم سردار حسین همدانی خاطره‌ای از علی را اینطور روایت می‌کند: 😔آموزشی‌ها رو برده بود روی یه ساختمان بلند، گفته بود: بپرید پایین! اول خودش پریده بود. چند نفر پشت سرش با اکراه پریده بودند که پاهاشون ناقص شده بود. بقیه هم نپریده بودند. ☘آمدم دیدم ازش شاکی‌اند. کشیدمش یه گوشه و گفتم: اینا رو بهت ندادیم که بکشی، دادیم آموزش بدی! خیلی جدی گفت: جبهه آدم جسور می‌خواد. اگه توی آموزش بمونه؛ توی عملیات کم می آره. شما بسپارشون به من. 🌹دفعه بعد که آمدم سر کشی، دیدم با همه شون رفیق شده. اونا هم دارن سبقت می‌گیرند. برای پریدن. 🌷نورالشهداء🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️لحظه اصابت تیر بر پیشانی راننده لودر  سنگرسازان بی سنگر
🍂 حماسه‌ای به نام خلبان خلعتبری در یکی از عملیات‌ها حسین خلعتبری و عده‌ای دیگر از خلبانان پایگاه ششم شکاری از طرف فرمانده پایگاه برای زدن پل العماره مامور شده بودند. پل، درست وسط شهر بود و اتومبیل‌هایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند. خلعتبری وقتی روی پل می‌رسد، حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود. با وجود همه خطراتی که حسین را تهدید می‌کرد، دیدند او از بالای پل دور زد و مسافتی را طی کرد و سپس هدفش را مورد اصابت قرار داد.  این رفتار حسین میان آنهمه گلوله‌ای که به سمتش روانه می‌شد، تعجب همگان را به خود واداشت وقتی از او سئوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: «فرزندی یک‌ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است، توی ماشین بچه‌ای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول کنم که پدری بچه سوخته‌اش را در آغوش بگیرد؟ » 👇👇👇   شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری یکی از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران است که با استفاده از نبوغ نظامی، ابتکار عمل و تخصص خود، در بسیاری از عملیات‌های دوران دفاع مقدس، همراه با سایر همرزمانش حماسه‌های ماندگاری را آفرید.  وی در علمیات‌های مهمی از جمله حمله به اچ ۳، مروارید و… شرکت داشت و بیش از هفتاد پرواز برون مرزی را در طول دوران دفاع مقدس به انجام رساند. بارها در مجله‌های آمریکایی از او به عنوان یک نابغه جنگی نام برده شد و در سال ۲۰۰۶ او را بهترین خلبان اف ۴ نامیدند. وی سرانجام در اول فروردین سال ۶۴ به شهادت رسید.              •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد
20.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 📽 فیلمی زیبا و دیدنی از اعزام رزمندگان سلحشور به ضمیمه بیاناتی شنیدنی از سید اهل قلم 🔸 در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۱۴ 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇 کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
19.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت اول خاطراتی زیبا و بسیار شنیدنی از ایثار و از جان گذشتگی رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس ( فتح خرمشهر ) از زبان سردار جاویدالاثر ... اگر ما چشم هامون را باز بکنیم و اگر ما غبارها را از دل کنار بزنیم ، یک چنین نورهایی را خواهیم دید و یک چنین بوها را حس خواهیم کرد و امید است که ما رهرو این شهیدان باشیم . واین نکته را همواره باید درخودمان بصورت یک تذکر حفظ بکنیم که ما همواره به یاد امام زمان (عج) زنده بودیم و با این یاد نفس کشیدیم و با این یاد صحبت کردیم و به این یاد هستی مان بوده و به این یاد هم مردیم.... . نامش جاوید و یادش گرامی https://eitaa.com/joinchat/1821507861C9dae8ea7f8