آیات بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره احقاف : إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ،
فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13»
.
همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما تنها خداست، سپس (بر ايمان و گفته خود) #پايدارى كردند،
هيچ بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نخواهند شد.
.
سوره احقاف : أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها
جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14»
.
آنان به خاطر آنچه (از كارهاى نيك) انجام مىدادند، اهل بهشتند
و در آن جاودانه خواهند ماند.
.
نكته ها:
مراد از گفتن «رَبُّنَا اللَّهُ»، تنها لفظ نيست، بلكه #انتخاب راه حق و پايدارى بر آن است.
در واقع مهمتر از اظهار ايمان واقرار به توحيد، استقامت و پايدارى بر آن است. «ثُمَّ اسْتَقامُوا»
.
«خَوْفٌ» ترس و هراس نسبت به آينده است
و « #حزن» مربوط به گذشته است.
.
سخن حق، بايد اظهار شود، «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»
استمرار و پايدارى بر آن باشد، «ثُمَّ اسْتَقامُوا»
و همراه با عمل باشد. «بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»
.
انسان به طور طبيعى، خواهان آرامش و رفاه و زندگانى جاويد است
و خداوند، راه رسيدن به تمام اين خواسته ها را در گرو ايمان و عمل صالح پايدار مى داند.
.
پايدارى بر حق مشكل است، ولى با پاداش بزرگى مثل بهشتِ پر نعمت و دور از حزن واندوه، آسان مىشود. لذا بايد كارهاى سخت را با پاداشهاى بزرگ جبران كرد.
.
پيامها:
1- به موقعيّت فعلى خود مغرور نشويم و صِرفِ اظهار ايمان را كافى ندانيم،
بلكه #استقامت بر آن و سرانجام و آينده را در نظر بگيريم. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»
(چنانكه حضرت يوسف پس از نجات از سختى ها و رسيدن به عزيزى مصر، فرمود:
«تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» خدايا! مرا مسلمان بميران و با نيكان محشور گردان)
2- ايمان به خدا، #خوف از ديگران را از بين مى برد. رَبُّنَا اللَّهُ ... فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ
3- تنها كسانى از گذشته خود پشيمان نمىشوند كه همواره در راه خدا حركت مىكنند. رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ... لا هُمْ يَحْزَنُونَ
4- جزاى استوارى ايمان و #استمرار نيكىها، جاودانه بودن در بهشت و نعمتهاى بهشتى است. اسْتَقامُوا ... خالِدِينَ فِيها
5- بهشت، پاداش اهل عمل است، نه اهل سخن. «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»
آیات بامداد دوشنبه ، آخرین روز از ماه شریف شعبان ،
و در آستانه ورود به ماه خدا :
#قرآن
.
سوره ذاريات : قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «31»
سوره ذاريات : قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «32»
سوره ذاريات : لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ «33»
.
( #ابراهيم) گفت: پس اى فرستادگان، كارى كه به دنبال آن آمده ايد چيست؟
گفتند: ما به سوى قومى ستم پيشه فرستاده شده ايم.
تا (براى هلاكت شان) #سنگ هايى از گل بر آنان فرو ريزيم.
.
سوره ذاريات : مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ «34»
سوره ذاريات : فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «35»
سوره ذاريات : فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ «36»
.
(سنگهايى كه) نزد پروردگارت براى (نابودى) مسرفان، نشاندار شده اند.
پس هر كس از مؤمنان كه در آنجا بود بيرون كرديم
و از مسلمانان به جز يك خانه در آنجا نيافتيم.
.
سوره ذاريات : وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ «37»
.
و در آن (ديار چيزى باقى نگذاشتيم و تنها) براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند، #نشانه اى (براى عبرت) قرار داديم.
.
نكته ها:
«خطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است
و «مُسَوَّمَةً» يعنى نشاندار.
حضرت #لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در #اردن به تبليغ مردم مشغول بود.
قوم او اهل فحشا و لواط بودند
و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند.
خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد.
داستان اين قوم در سوره هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيز آمده است.
.
سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود
و لذا در مسئلهى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مىآيند و مأموريّت خود را مىگويند و سپس نزد حضرت لوط مىروند.
قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حِجارَةً مِنْ طِينٍ»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ»
.
براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگهاى #نشاندار آمدند
و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگانِ نشاندار آمدند. «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ»
.
مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه #تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد، مسلمان گفته مىشود. «مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
.
پيامها:
1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمىدانستند، مىپرسيدند. فَما خَطْبُكُمْ ...
2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ»
3- گاهى مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ»
4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ»
5- ايمان، كليد نجات است. «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
6- اگر در منطقه اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مىكند، امّا انسان را مجبور به فساد نمىكند
ومىتوان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
8- گاهى فساد به قدرى فراگير مىشود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ»
9- هم نعمتهاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً»
10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مىگيرند، كه از عذاب قيامت، #خوف داشته باشند. «آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ»
11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ»