تو از حزبِ سیهچشمان ، من از کابینهی عشقم
به بادم میدهد آخر خیال ِیاد ِچشمانت
دل به نگاهِ اولین، گشت شکار چشم تو
زخمِ دگر چه میزنی صیدِ به خون تپیده را؟
#فروغی_بسطامی
رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی پای من
مرهم که نه، زخم شوی بر تک تکِ اعضای من...
#فاطمه_سپید
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت
#حسین_منزوی
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
قلندرها و درویشان و حقگویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قلهوالله است
ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون میشود، جاه است...
سکوتی سایه افکندهست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید
چه تسبیحیست این؟! آه است، این آه است، این آه است
نمیخوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است
به سویش بسکه مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هرتقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است
#فاضل_نظری
صدبار گفته اند ولی باز نوبر است
از هر زبان حدیث تو قند مکرر است
ماتشنه ایم و در کف تو جام کوثر است
هفت آسمان قلمرو جولان حیدر است
ما ظلمتیم نور ازل تا ابدد علی است
حی علی الفلاح ، که خیر العمل علی است
هر شب که یاد کوی تو از خاطرم گذشت
تا صبح اشک شوق، زچشم ترم گذشت
از آسمان عمر چه زود اخترم گذشت
خاک نجف کجاست که آب از سرم گذشت
جان من از علی است مرا جان به کف ببر
ای شوق! پابرهنه مرا تا نجف ببر
ای نام نامی تو گواراتر از عسل
هستی به عشق نام تو رقصیده از ازل
قد قامت القصیده و قد قامت الغزل
مفعول فاعلات مفاعیل مفتعل
شعرم همیشه چشم به دست تو دوخته است
قربان مصرعی که برای تو سوخته است
با جرعه ای وجود گرفتیم، از عدم
خوردیم تا شرابی از انگور این حرم
این است جام شیعه ی حیدر ، نه جام جم
یامظهرالعجایب و یا کاشف النقم
” بگذار تا زشارع میخانه بگذریم “
از شارع الرسول تو مستانه بگذریم
گم می شوند و شعله از این طور می برند
هرشب فرشته ها سبد نور می برند
از گوشه ی ضریح تو انگور می برند
شیرینی علی است که با شور می برند
غیر از در علی به دری رو نمی زنند
بیخود کنار نام تو زانو نمی زنند
ما را در این حرم جگر قیل و قال نیست
“ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست “
این جا غمی به دوش محبان وبال نیست
“در بارگاه قدس که جای ملال نیست “
جایی که جارویش پر و بال فرشته است
موسی چقدر مشق تحیر نوشته است
سبحان من یمیت ویحیی ، قیامت است
اینجا بدایتی است که تا بی نهایت است
در وادی السلام تو مردن ، غنیمت است
یعنی شهید عشق علی غرق رحمت است
کی می شود بیایی و شرمنده ام کنی
از جام ” من یمت یرنی ” زنده ام کنی
از این حرم که هست حریم ملائکه
آدم کجا رود که نیفتد به مهلکه
دنیای بی علی چه قدر بود مضحکه
شیعه علی نداشت بمیرد برای که؟
کار عدم زعشق به هستی کشیده شد
دنیا فقط برای علی آفریده شد
بعد از نجف تمام جهان سرزمین توست
حقا که آسمان و زمین در نگین توست
در سفره ها حکایت نان جوین توست
یاللعجب تعجب ما از همین توست
بی اعتنایی تو به دنیا که معرکه است
نعلین وصله دار تو تاج ملائکه است
هر چند در برابر تو سر ، بلند نیست
هر سر که نیست خاک درت، سربلند نیست
آن سر زیادی است که در این کمند نیست
ای اغنیا ، گدای علی مستمند نیست
ای منکر علی تو و برهان بی اساس
قنبر شناس هم نشدی تا علی شناس
پای کرم شکسته ی دست کریم توست
دنیا همیشه بر سر خوان نعیم توست
نهج البلاغه رائحه ای از شمیم توست
سبحان من دنی فتدلی ، حریم توست
یعنی علی مع الحق و حق است با علی
صلی علی محبک یا مرتضی علی
در می زنند ، سائلی از راه آمده است
جبریل عاجزانه به درگاه آمده است
جایی که عقل پیش تو کوتاه آمده است
“قل انما ولیکم الله ” آمده است
این آیه جز برای تو نازل نمی شود
قرآن ما بدون تو کامل نمی شود
روزی که ذوالفقار تو سر در نیام کرد
شمشیر ابرویت همه را قتل عام کرد
تیغی که خواب راحت ما را حرام کرد
باید به تیغ ابروی حیدر سلام کرد
دل را به یک اشاره ی خود می برد زدور
“این است دلبری که به دنیا فکنده شور “
دارم هزار آرزو اما علی الحساب
ای کاش این یکی بشود زود مستجاب
در آرزوی خاک کف پای بوتراب
گویم هزار مرتبه ” یالیتنی تراب “
یک عمر زیر سایه ی تو جای ما بس است
یک یاعلی برای دو دنیای ما بس است
#عباس_شاه_زیدی
#خروش_اصفهانی
قلب نخلستان تپید از شوق فتوای نبی
رفت دریای ولایت سمت دریای نبی
ابرها هم لحظه ای گویا توقف کرده اند
این چنین بوده است فرمان و تقاضای نبی!
برکه ،خورشید، آسمان حتی زمین شاعر شدند
با طنین خطبه ی "من کنت مولای"نبی
آیه آیه نور می بارد،چراغانی شده
شاه راه بی نظیر شهر زیبای نبی
روز تکمیل شریعت،روز اتمام نعم
روز پر آوازه ی حلّ معمای نبی
لا علی(ع) الاّ محمد(ص)!هر دو نورِ واحدند
بی ولایت چیست ذاتِ دین و معنای نبی؟
#مارال_افشون