میخانهای است در دلم از شور عسکری
لشکر به لشکر از پی انگور عسکری
مستان به کوچهکوچهی تاریخ سرزدند
در پرده بود چهرهی مستور عسکری
آمیخت تا به هم، دو جهان را فرا گرفت
جوش و خروش مهدوی و شور عسکری
درّندگان، شکنجهگران و حرامیان
زندان و پاسبان همه مسحور عسکری
محکوم ذلت است و شکست است و نیستی
مکر و فریب دشمن مغرور عسکری
فریاد ایستادگی و استقامت است
در سطرسطر مکتب و منشور عسکری
در من کسی شبیه گدایان سامراست
مبهوت آن کرامت و مسرور عسکری
این بوی نرگس است که پیچیده در جهان
نور محمّد است و علی، نور عسکری
#مهدی_جهاندار
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو این چنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
دریایی از درد و غریبی موج خواهد زد
پای حسن هرگاه جایی در میان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لبهایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لبهای لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
هنگام برخورد لبت با کاسۀ آب است
وقت گریز روضههای خیزران باشد
#محمدعلی_بیابانی
گفتی که از نهانِ دلت با خبر نیم؛
تو در دلی، کدام نهان بر تو فاش نیست
#طالب_آملی
بیا آبی بزن بر آتش تُند تَنشهایم
که دل در بیقراریهاش، آرام از تو میگیرد
#حسین_منزوی
نبی سِرشت و علی شوکت و حسن سیما
حسین سیرت و میراث دار آل کسا
کریم مثل حسن، مهربان شبیه حسین
پناهگاه فقیران و ملجا ضعفا
هزار حاتم طایی گدای دربارش
خدای جود و کرم پادشاه فضل و سخا
"زکی" و "خالص" و "صامت"، "سراجِ" اهل ولا
"کریم"و "ناصح" و "طاهر"، "شفیعِ" روز جزا
"ابومحمد"، "ابنُ الرضا"، "سخی" و "رفیق"
امام یازدهم آن کمال بی همتا
شَهی که نقطه پرگار آفرینش اوست
طفیل هستی او بود خلق ارض و سما
خَم است پیش دو ابروش گردنِ گردون
به خاک پاش فتادست عالم بالا
کلاه از سر هفت آسمان زمین افتد
اگرکنند نگاهی بر آن قد رعنا
به دست بوسی او اولیاء مفتخرند
به پای بوسی او جبرئیل گشته دوتا
نشد به حج برود گرچه او، ملالی نیست
که حج ز یُمن قبول امام یافت بها
ز داغ دوری او کعبه داغدار بُود
ازآن نموده به تن جامه سیاه عزا
امام، رُکن حقیقی کعبه می باشد
که کعبه گرم طواف است دور سامرّا
کلید عالم امکان به دست هایش بود
به حصر بود ولی بود سیّدُالاُمَرا
به حصر بود ولی پادشاه عالم بود
که نیست شیر خدا را ز سلسله پروا
نگاه کن که اسیران پیچ زلف تواییم
کدام شاه به غیر از تو میخرد ما را
چه نور بود که از چهره تو تابان بود
که شیر رام تو شد همچو آهوان ختا
به دست های تو افتاده لرزه آقاجان
چه کرده با جگر تو مگر که زهر جفا
غریب بودی و مظلوم همچنان حیدر
جوان شهید شدی مثل مادرت زهرا
پسر رسید به بالین و آب دستت داد
رسیده است زمان گریز کرببلا
پسر رسید در اینجا به محضر پدرش
پدر رسید کنار پسر ولی آنجا
به پاره های تن اکبرش گریست حسین
کشید ناله "عفی بعدک علی الدنیا"
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
دنیا بدون لطف حسن های اهل بیت
جایی برای زندگی شاعرانه نیست
هرچه که گفته اند ادیبان و شاعران
عشق مجازی است ولی عاشقانه نیست
دل در بر دو غربت پر غم سپرده ام
غربت که سهل تر ز نی و تازیانه نیست
عارف کسی که حب حسن در دلش بود
شعرِ بدونِ حُسنِ حسن عارفانه نیست
#محمدجواد_جلالی
والعن یزید خامسا...
بر شبه یهود و هرچه نعثل لعنت
بر تفرقه اندازیِ اَحول لعنت
ای دوست! یزید پنجمین متهم است
بر متهم ردیف اول لعنت!
#مسعود_یوسف_پور