eitaa logo
به وقت شاعری
461 دنبال‌کننده
502 عکس
541 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 پیمانهٔ کوچه از غزل لبریز است اصلا همهٔ شهر خیال‌انگیز است شعر از سروکول باغ‌ها می‌ریزد استاد تمام شاعران پاییز است
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم فکری برای آخر این ماجرا کنم کوه غمیست روی دل بی نوای من باید برای شانه ی قلبم دعا کنم این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید باید برای خاطره هایم بنا کنم احساس را به یاد نگاه و تبسمت نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم شاید دوباره در بزنی، زود می روم روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم فرصت نبود خوب به جا آورم تو را باید تمام زندگی ام را قضا کنم
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی ماه پشتِ ابر پنهان شد، گمان کردم تویی ردِ پایی تازه از پشتِ صنوبرها گذشت چشمِ آهوها هراسان شد گمان کردم تویی...
برای آنکه در معدن بمیرد مرگ شیرین است که این مردانه مردن آرزوی پاک دیرین است نفس تنگی درون معدنی تاریک و پر وحشت برای هم وطن این داغ ها سخت است سنگین است
آن شب کسی نبود ولی دم ادامه داشت در تکیه یک سکوت منظم ادامه داشت در خیمه بر تمامی پرچم نوشته ها "باز این چه شورش است و چه ماتم" ادامه داشت دیروز روز آخر ماه صفر گذشت اما هنوز ماه محرم ادامه داشت نامی وزیده بود و جنون پا گرفته بود بادی نبود و لی لی پرچم ادامه داشت من داشتم کنار خودم شعر می شدم هر قدر از حسین نوشتم ، ادامه داشت کم بوده هر چه گریه برایت نوشته ام اما هزار شکر که این "کم" ادامه داشت خوشحالم این دو قطره که الان شروع شد تا چشمهای حضرت آدم ادامه داشت
ما دل سپرده ایم به گریه برای هم باران به جای من، من و باران به جای هم ابری گریست در من و در وی گریستم تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم
از زندگی، از این همه تکرار خسته‌ام از های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام دلگیرم از ستاره و آزرده‌ام زِ ماه امشب دگر زِ هر که و هر کار خسته‌ام دل خسته سوی خانه تن خسته می‌کشم آخ ... کزین حصار دل آزار خسته‌ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام از او که گفت یار تو هستم ولی نبود... از خود که بی‌شکیبم و بی‌یار خسته‌ام تنها و دل گرفته و بیزار و بی‌امید... از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام 💚
در آسمان غزل عاشقانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم با تو عالمی دارم به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم کتاب حافظم از دست من کلافه شده است چقدر آمدنت را چقدر فال زدم غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم به قدر یک مژه برهم‌زدن تو را دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم...
شهادت جمع زیادی از مردم مظلوم لبنان توسط رژیم غاصب صهیونیست تسلیت باد