ای نورِ جلی، جان نبی، حضرت حیدر
سلطان نجف، شیر خدا، فاتح خیبر
ای جان من و ذُرّیه ام باد فدایت
عیدی بده ما را ز کَرَم، ساقی کوثر
#نگین_نقیبی
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یکتنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
کهکشانها نخی از وصلۀ نعلین علیست
گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛ دستش ـ
هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدا را اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
#سیدحمیدرضا_برقعی
کی ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺳﻨﮓ ﭘﯿﺎپی ﺩﺭ ﺁﺏ
ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻈﻪﯼ ﺁﺏ ﮔﺮﻓﺖ؟
#فاضل_نظری
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن،
تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من ؟
زندهام بی تو همین قدر که دارم نفسی،
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن..
بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست،
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن..
وای بر من که در این بازی بیسود و زیان.
پیش پیمانشکنی چون تو شدم عهدشکن..
باز با گریه به آغوش تو بر میگردم،
چون غریبی که خودش را برساند به وطن..
تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است،
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن ...
🌱 #فاضلنظری
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به روی لحظهی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت
وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت
اینکه چیزی نیست، گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت...
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت
کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه
پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت!
#الهام_نظری
با لب سُرخت مرا یادِ خدا انداختی
روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی...
رویِ ماهِ خویش را در برکه میدیدی ولی
سهمِ ماهیهای عاشقرا چهخوش پرداختی...
ما برای باتو بودن عمرِ خود را باختیم
بد نبود ایدوست گاهیهم تو دل میباختی...
من بهخاک افتادم اما این جوانمردی نبود
می توانستی نتازی بر من اما تاختی...
ایکه گفتی عشقرا از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی...
#فاضل_نظری
من از ترنم باران عید فهمیدم
که گوش ما چه نوایی همیشه کم دارد
هوا بدون تو غمگین و ساکت و خفه است
و چشم های شقایق همیشه نم دارد
برای از تو سرودن که شعر لازم نیست
سکوت میکند آن عاشقی که غم دارد
همیشه از تو دلی بی قرار خواسته ام
دلی که بی تو هوایی همیشه دم دارد
من از صدای طپش های قلب فهمیدم
که عشق راه عجیبیست پیچ وخم دارد
#محمدجواد_جلالی
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زندۀ این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکۀ آخریم ما
#محمدمهدی_سیار
#انتخابات
ما دشمن ظلم و فتنه و رنج و غمیم
در عرصهی انقلاب، ثابت قدمیم
رأی من و تو حمایت از ایران است
این جمعه همه مدافعان حرمیم
#مهدی_شریفی
#انتخابات
در این مسیر نه از جانمان میاندیشیم
نه از موانع ایمانمان میاندیشیم
به سرفرازی این خاک، عهد خون بستیم
به استواری پیمانمان میاندیشیم
برای اینکه بدانیم حق فقط با ماست
به دشمنان فراوانمان میاندیشیم
در این تلاطم امواج سهمگین بلا
به سرو در دل طوفانمان میاندیشم
قسم بهخون شهیدان که ضامن وطناند
به امن بودن میدانمان میاندیشیم
خلیلوار در آتش نشستهایم و خوشیم
افق افق به گلستانمان میاندیشیم
شروع ساخت فردا که رأی امروز است
به دست ماست، به پایانمان میاندیشیم
به عشق پرچم سرخ و سفید و سبز وطن
به سربلندی ایرانمان میاندیشیم
#مجتبی_خرسندی
خوش بُوَد گر مِحَکِ تجربه آید به میان
تا سِیَهروی شود هر که در او غَش باشد
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
#انتخابات
بیا که حفظ مبانی انقلاب کنیم
به روی تک تک آراء خود حساب کنیم
بیا که هرچه اماننامه هست پاره کنیم
معاندان قسمخورده را جواب کنیم
به حکم آیهی قرآن برای کاری خیر
سزاست ما اگر از دیگران شتاب کنیم
بیا که جبههی امروز، انتخابات است
بیا به خط مقدم که انتخاب کنیم
علاج مشکل ما انتخاب اصلح ماست
برای عاقبت خویش فکر ناب کنیم
حماسه در گرو درصد مشارکت است
بناست هموطن خویش را مجاب کنیم
مباد در دلمان بیم جنگ رخنه کند
به رغم شائبهها ترک اضطراب کنیم
هر آنچه نقشهی شوم است پای صندوق رأی
مدبرانه سر دشمنان خراب کنیم
مقلدان مسیر شهید جمهوریم
که اقتدا به طریق ابوتراب کنیم
مطیع امر ولیِ زمانهایم اما
اگر اجازه دهد پای در رکاب کنیم...
...علی الصباح تصاویر فتح حیفا را
دم ورودی قدس شریف قاب کنیم
به عشق وعدهی صادق کسی ز پا ننشست
قریب یک دهه از بیست و پنج سال گذشت
#علیرضا_خاکساری
گفتم که به کی رای دهم پیر خرابات
گفتا به همان کس که بود اصلح دوران
من عاش سعیدا و من الخصم بعیدا
من کان جلیلا و الی الناس قریبا
#محمدجواد_جلالی
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش “یا باب الحوائج ” را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد
بهر شفای کودک منظور میِ آمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود
گریه کن زندانی بغداد مادر بود
#محسن_عرب_خالقی
نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن
در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن
دست خالی پیش ارباب کرم رفتن خطاست
شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن
می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن
آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن
هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش
بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن
ده برابر ده برابر عشق جبران می کند
بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن
مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین
گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن
#محسن_ناصحی
ای دل! بگو به عقل که دشمن هم اینچنین
در خون مرا به حال خودم وانمیگذاشت
#فاضل_نظری
رای خواهم داد...
برای رونقِ فردای ایران رای خواهم داد
برای کوری چشمانِ شیطان رای خواهم داد
مُرید رهبر فرزانه ام سیدعلی هستم
ولیِ اَمر من داده ست فرمان رای خواهم داد
مراعهدی ست باجانان که بافریاد می گویم
که هستم تا ابد من پای پیمان رای خواهم داد
به خون لاله های گلشن ایران زمین ،سوگند
سرِ عهدی که دارم با شهیدان رای خواهم داد
نمی رنجم اگر خاری به پای آرزویم رفت
پر از شوقِ بهارِ این گلستان رای خواهم داد
در این دوران که چشم دشمنان بر کشورم باشد
قسم بر عزتِ عباسِ دوران ،رای خواهم
به یادِ همت اینکه همتی مردانه خواهم داشت
به عشق حاج قاسم مرد میدان رای خواهم داد
نمایِ خادم جمهور مظلوم است در ذهنم
که بر دستش گرفته باز قرآن،رای خواهم داد
به عشق پرچم جمهوری اسلامی ایران
که روی قله ها باشد نمایان رای خواهم داد
به کوری تمام دشمنان سرزمین من
نخواهد داشت این اُمیّد،پایان ،رای خواهم داد
ندای قلبی ام این است وقت صحبت از ایران
وطن جانم،وطن جانم،وطن جان ،رای خواهم داد
#حماسه_حضور
#احمد_رفیعی_وردنجانی