#امام_حسین_علیه_السلام
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
اذن ورود ما به بهشت خداست اشک
ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم
اشک غم حسین بُود، خود بهشت ساز
ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم
آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک
دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم
ما در کفن ز تربت او نور می بریم
رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم
ما بی حسین پست ترینِ خلایقیم
با نام اوست رتبه ی برتر گرفته ایم
ما در میان روضه ی او تحت قُبه ایم
حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم
تا آب می خوریم صدا می زنیم حسین
این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم
#جواد_حیدری
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#غسل #تدفین_شبانه
#مصائب_بعد_از_شهادت
#جواد_حیدری
با رفتنش تمامی غمها به من رسید
درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید
اول قرار بود که باهم سفر کنیم
رفتن به او رسید و تمنا به من رسید
بی او شکست خوردۀ تاریخ میشدم
با فاطمه، ولایت عظمی به من رسید
آخر نشد طبیب برایش بیاورم
حسرت ز درد امابیها به من رسید
او رو سپید شد که بلا را به جان خرید
خجلت ز روی حضرت طاها به من رسید
یادم نمیرود که چگونه تلاش کرد
در زیر تازیانۀ اعدا به من رسید
هرچند آستین به دهان ناله میزدند
اما صدای زینب کبری به من رسید
تقسیم کار خانه به نفع علی نبود
وای از دلم که شستن زهرا به من رسید
از بس غریببودم و بیکس به وقت دفن
تسلیت از خدای تعالی به من رسید
اهل مدینه راحت و آرام خفتهاند
بیداری همیشۀ شبها به من رسید
نه اینکه دست خویش کشیدم به زخم او
زخمش ز بسکه بود هویدا به من رسید
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#فاطمیه #حضرت_زهرا
........____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#مثنوی
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شكسته
سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت
در سینه ما رفت و ما را دیدهتر ساخت
پنجم امام و هفتمین معصوم هستى
جانم فدایت پس چرا مسموم هستى
اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟
اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟
جسم شریفت از چه كم كم آب گشته
بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته
تو یادگار آخرینِ كربلایى
تو داغدار و دل غمینِ كربلایى
تفسیر دشت كربلا در سینه توست
دلها گرفتار غم دیرینه توست
با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى
داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى
تاریكى صحن تو بر غربت گواه است
شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است
اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم
بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم
آییم پابوس و تو را زوّار گردیم
ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم
#جواد_حیدری
#شهادت_امام_باقر
..............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#میلاد_امام_باقر
خواهم امشب باز شیدایی کنم
از در رحمت تمنّایی کنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سیر، در گلزار زیبایی کنم
گرچه خوارم، دم ز گلها میزنم
یاد گل، یاد گل آراییکنم
مدت کوتاه عمر خویش را
صرف خدمت نزد مولایی کنم
از همین کوتاه خدمت، تاابد
زندگی در لطف و آقایی کنم
آمدم نوشم میاز شیر و رُطب
بر در میخانه ماه رجب
ای رجب میخانه حیدر تویی
مِی تویی، باده تویی، ساغر تویی
طعم تو گردیده احلی من عسل
گوشهای از وسعت کوثر تویی
راه درک لیلةالقدر علی
بهر شیعه تا صف محشر تویی
ماه شعبان بر تو کرده اقتدا
باعث توفیق پیغمبر تویی
مطلعت زیباترین روز خداست
میزبان حجت داور تویی
حسن مطلع در تو باشد لطف یار
شد رخ زیبای باقر آشکار
او شعیب عترت پیغمبر است
باقر دریای علم داور است
مفتخر بر نام او هستیم ما
این کلام یک امام و رهبر است
اول خیر آخر خیر اصل خیر
این محمد، سفره دار کوثر است
بی روایاتی که از او آمده
دین ما تا روز محشر ابتر است
سائل علمش مراجع گشته اند
وسعت علمش ز هرکس برتر است
او که باشد بهترین مولای من
مادرش شد فاطمه بنت الحسن
مادرش از فاطمه تصویر داشت
دربرش آئینه تقدیر داشت
پاکتر از آب زمزم خُلق او
رزق و سهم از آیه تطهیر داشت
او که باشد دختر بیت کریم
حُسن بابایش در او تأثیر داشت
نِی به دامانش گرفته کودکی
او به دامان خضر راهی پیر داشت
تا کند مارا غلام درگهش
در نگاه چشم خود زنجیر داشت
ما غلام حضرت باقر شدیم
بر مَرام غیر او کافر شدیم
#جواد_حیدری✍
................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#تنور_خولی
#جواد_حیدری✍
ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ
دورت بگردد مادرت زهرا بُنَیَّ
من که وصیت کرده بودم با تو باشد
هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ
باور نمیکردم تو را اینجا ببینم
کنج تنور خانهٔ اینها بُنَیَّ
هر قدر هم خاکستری باشد دوباره
من میشناسم گیسوانت را بُنَیَّ
با گوشهٔ این چادر خاکی بشویم
خون لبت را با نوای یا بُنَیّ
آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند
ای کشتهٔ افتاده در صحرا بُنَیَّ
شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم
با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ
آبت ندادند و به حرفت خنده کردند
گفتی که باشد مادرت زهرا بُنَیَّ؟
گفتی زن خولی برایت گریه کرده
حتی به او هم می کنم اعطا بُنَیَّ
#محرم
#امام_حسین
.
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
منكه جدا گشته ز سوى كبريايم
بنت الوقارم مادر حجب و حيايم
در امر ظاهر نه، ولى در باطن كار
از بانيان واقعى هل اتايم
من برتر از زنهاى والاى بهشتم
من خانه دار حضرت شير خدايم
من گرچه فيض از محضر زهرا نبردم
از راه زينب محرم خيرالنسايم
مريم خورد غبطه به فرزندى كه دارم
من مادر سقاى دشت كربلايم
من باغبان گلشن احساس هستم
ام البنينم مادر عباس هستم
تا كه عقيل آمد سراغم جان گرفتم
روزى پاك از سفره يزدان گرفتم
پيغام حيدر روح تازه بر تنم داد
يعنى مدال از حضرت جانان گرفتم
تا خواستگار من اميرالمؤمنين شد
حاجات خود را از خدا آسان گرفتم
شكر خدا كردم كه قابل ديد ما را
جا در حريم صاحب قرآن گرفتم
وقت ورودم در حريم پاك زهرا
در ابتدا از زينبش دامان گرفتم
گفتم نيَم من بانوى خانه، عزيزم
بر مادرت سوگند من بر تو كنيزم
تا كمترين عضو سراى وحى گشتم
مأنوستر با آيههاى وحى گشتم
در درس تفسير گل زهرا نشستم
تا از دل و جان آشناى وحى گشتم
محو خدا گشتم ادب را آفريدم
فانى فى الحيدر فداى وحى گشتم
من ليله القدرى شدم تا كه خبردار
از ابتدا و انتهاى وحى گشتم
از خواندن آيات يوسف بهره بردم
تا مادر يوسف لقاى وحى گشتم
در بين يوسفها گلم زيباترين است
عباس من ماه اميرالمؤمنين است
تا كه خدا عباس را بر من عطا كرد
اميد پنهان على را بر ملا كرد
آل عبا دور مرا بگرفته بودند
چشم قشنگ كودكم محشر بپا كرد
ديدم على بوسه زند بر دست عباس
با گريهاش جشن تولد را عزا كرد
گفتم مگر عيبى بود در بازوى او
مولا مرا با راز پنهان آشنا كرد
گفتا كه اين زيبا لقا ذُخرالحسين است
او را علمدار شهادت كبريا كرد
زيبا نگهدارش كه او مال حسين است
بر چشم او بنگر كه دنبال حسين است
زيباتر از هر ماه میتابيد عباس
بر بيت حيدر نور مىبخشيد عباس
زينب برايش مادرى مىكرد آرى
بر پاى خواهر خوب مىخوابيد عباس
لالايىاش آيات شمسُ والضحى بود
سرّ خدا را خوب مىفهميد عباس
در چشم زينب خيره مىشد كودك من
رخسار زهرا را در آن مىديد عباس
كودك ولى هيبت به زير ابرويش بود
تنها براى يار مىخنديد عباس
از كودكى اسم غيور كبريا بود
شير رشيد حضرت شير خدا بود
او باب جنات النعيم اهلبيت است
آيينه ذات رحيم اهلبيت است
روز ازل حق روى عرش خود نوشته
عباس علمدار حريم اهلبيت است
در سفره دارى و كرم در رزم و غيرت
شاگرد ممتاز كريم اهلبيت است
تا كه رساند بر خدا پيغمبران را
نامش صراط مستقيم اهلبيت است
حق را اگر سوگند دادى بر حسينش
او باب احسان قديم اهلبيت است
كرب و بلا را نام او كرب و بلا كرد
يك نعره زد در علقمه محشر بپا كرد
عباس را معصوم تنها مىشناسد
او را كه بى همتاست زهرا مىشناسد
وقتى كه دستش مىشود باب شفاعت
عالم مقامش را به فردا مىشناسد
فرمود «زُقّ العلم زَقّا» در مديحش
اوج كمالش را شه ما مىشناسد
بر دختر چشم انتظار خيمه سوگند
يك مشك پاره غيرتش را مىشناسد
آب فرات و خاك علقم باد صحرا
او را بنام پاك سقّا مىشناسد
او رفت و زينب ماند و زنجير و اسارت
افتادن او شد شروع هر جسارت
#جواد_حيدری